خطبه حضرت زینب(س) در مسجد کوفه بدون شک حماسیترین بیانی است که در همان آغازین روزهای پس از واقعه عاشورای سال ۶۱ ایراد شد؛ خطبهای که از یک سو در بیان یک بانو جاری شده است و از سوی دیگر علیرغم تمام فشارهایی که بر حضرت زینب(س) وارد آمده بود، اما تمام شاخصههای یک متن ادبی ماندگار را در خود جای داده است. از همین رو است که این خطبه زینت بخش آثار علمای شیعه و سنی همچون ابن أبی طاهر(م. ۸۰) در «بلاغات النساء»، شیخ مفید(م. ۴۱۳) در «أمالی» و شیخ طوسی(م. ۴۶۰) متن این خطبه را به عنوان یکی از خطبههای ماندگار ثبت و ضبط نمودهاند.
به لحاظ ادبی متن این خطبه کاملاً شبیه به کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) است و همچون کلام حضرت امیر(ع)، گاه فهم هر کلمه از آن حتی برای عرب نیز نیاز به دقّت در معنا و شرح دارد. از همین رو این خطبه از دیرباز مورد توجه علمای شیعه بوده و شروح و تعیلقههای مختلفی بر آن نگاشته شده است.[۱]
یکی از این شروح که اخیراً به همّت کتابخانه تخصّصی علوم حدیث در قم منتشر شده است «شرح خطبة زینب الکبری فی الکوفة» به قلم علّامه شیخ حیدرقلی سردار کابلی و تحقیق آیتﷲ رضا استادی است. در انتهای این اثر همچنین ترجمه دعای ندبه از ایشان منتشر شده است.
درباره نویسنده
حیدر قلی خان سردار کابلی (۱۲۹۳-۱۳۷۲ه.ق) در کابل به دنیا آمد و در چهار سالگی به دلیل تبعید پدر به هندوستان، به این کشور رفت و تحصیلات خود را در این کشور آغاز نمود. در یازدهسالگی به عراق رفته و در کاظمین ساکن شد و در همان شهر پای دروس علما حاضر گردید. وی در ۱۷سالگی به کرمانشاه رفت و تا پایان عمر در همین شهر ماند. عمده تمرکز سردار کابلی در کارهای علمی بود و از وی بیش از سی اثر علمی باقی مانده است. حیدر قلی خان سردار کابلی پس از عمری تلاش و مجاهده سرانجام در سال ۱۳۷۲ه.ق از دنیا رفت و پیکر او در وادی السلام نجف در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد.
درباره شرح خطبه حضرت زینب سلامﷲ علیها
شرح خطبه حضرت زینب(س) در کوفه بیش از هر چیزی صبغه ادبی دارد. اهمیّت این اثر نیز از این جهت دو چندان است. خصوصاً که با توجه به جلالت ناطق خطبه و مکانت ادبی متن خطبه نیاز دو چندان به چنین شرحی حس میشود؛ بهویژه که نگارنده شرح نیز استادی زبردست و محقق در آثار ادبی است و زحمت بسیاری هم برای تنظیم اثر کشیده است (از ۲۰ شعبان المعظّم ۱۳۵۰ه.ق تا ۱۷ شعبان المعظّم ۱۳۵۱ه.ق. ن.ک:ص۱۲۶).
نگارنده برای تبیین معنای کلام آن حضرت(س) این خطبه را به فرازهای مختلفی تقسیم نموده و پس از هر فراز به شرح آن میپردازد. سردار کابلی ذیل هر فراز از عبارات خطبه، مفردات آن را بررسی مینماید. عمده مراجعه نگارنده در تبیین معنای لغوی کلمات به «تاج العروس» است و البته وی از کتب دیگری همچون «أقرب الموارد»، «مفردات راغب»، «قاموس المحیط» و «مصباح المنیر» نیز بهره میبرد. توجه سردار کابلی به تعیین معنای دقیق کلمات از تلاشی که در مراجعههای مکرّر به این فرهنگهای لغت عربی دارد مشخص است. اگرچه در برخی موارد نیز بحث به اندازهای در اختلاف اقوال لغویین میماند که تکلیف خواننده با شرح کلام مشخص نمیشود (ص۷۲، ذیل معنای «شباب»). گاه نیز همین مسأله و توجه به اجزای کلام باعث میشود تا ارتباط فرازها با یکدیگر به روشنی تبیین نشده و این امر به خواننده واگذار شود. (برای نمونه ن.ک: صص۹۱-۹۴)
به لحاظ ادبی متن این خطبه کاملاً شبیه به کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) است و همچون کلام حضرت امیر(ع)، گاه فهم هر کلمه از آن حتی برای عرب نیز نیاز به دقّت در معنا و شرح دارد. از همین رو این خطبه از دیرباز مورد توجه علمای شیعه بوده و شروح و تعیلقههای مختلفی بر آن نگاشته شده است.
حیدرقلیخان برای توضیح برخی عبارات این خطبه به مباحث اجتهادی ادبی ورود پیدا کرده و به نقل اقوال گوناگون درباره یک عبارت میپردازد. برای نمونه یک جا بحثی دربارهٔ ماهیت معنای «لن» میکند (ص۶۶)؛ کمی قبلتر به بررسی ماهیت «ما» در «بئسما» میپردازد(ص۶۱)؛ یا در اواخر اثر معنای «کلّا» را بررسی میکند (ص۱۰۴و ۱۰۵)؛ و گاه نکات ادبی بدیعی را که در هیچ اثر ادبی پیش از آن مطرح نشده است بیان مینماید (برای نمونه:ص۶۹). تعهّد نگارنده به دقّت در مباحث ادبی به اندازهای است که وی ترجیح میدهد حتی برخی از احادیث قدسی را از کتب لغت ذکر کند (ص۱۱۴).
علیرغم آنکه مباحث لغوی و ادبی نقش پررنگی در تنظیم اثر دارد، اما سردار کابلی سعی کرده است تا در موارد نیاز اشارهای به مباحث تاریخی و تفسیری نیز داشته باشد و گاه کلام وی در این مباحث نیز رنگ و بوی نقد به خود میگیرد؛ برای نمونه ذیل فرازی از کلام آن حضرت(س) که به آیهای از قرآنی استشهاد مینمایند، سردار کابلی پس از نقل کلام مفسّرین درباره آیه ۹۲ سوره نحل، در نقد روایتی مبنی بر درخواست دعای زن مجنونه مذکور در آیه از پیامبر(ص) میگوید: «کاملاً مشخص است که این روایت متناقض است؛ چرا که اگر این زن مجنونه است پس چگونه از پیامبر(ص) درخواست دعا دارد و پس از آنکه پیامبر(ص) او را مختار بین دعا و عافیت یا صبر و بهشت میکند، وی صبر و بهشت را اختیار میکند؛ این نشانه کمال عقل و شعور وی است». (ص۴۹)
نکته دیگری که از محسّنات این شرح محسوب میشود، توجه ویژه نگارنده به اختلاف نسخ منابعی است که این خطبه را نقل نمودهاند. سردار کابلی در تنظیم شرح خود به «لهوف»، «بحار الانوار»، «تظلّم الزهرا سلامﷲ علیها»، «نور الابصار»، «احتجاج»، «کشف الغمّة» و حتی برخی از نسخ خطی قدیمی این اثر (ن.ک: ص ۵۸) توجه داشته و در صورت لزوم مفردات متفاوت آن نسخ را نیز معنا میکند. گاه نیز نگاهی نقّادانه به عبارات دارد؛ مثلاً در یک نمونه وی «الصنف» را تصحیف از «طنف» میداند. (ص۵۶)
مطالعه شرحی که سردار کابلی از این اثر فاخر در فرهنگ شیعی از خود به یادگار گذاشته است به خوبی حاکی از احاطه وی بر علوم ادبیات، تاریخ، نسبشناسی، تفسیر، حدیث و کلام است.
درباره ترجمه دعای ندبه
ترجمه دعای ندبه یکی دیگر از آثار آن فقید است که در همین اثر و پس از خطبه حضرت زینب(س) منتشر شده است. نگارنده در ابتدای این ترجمه درباره سبب نگارش آن مینویسد:
امّا بعد این ترجمه دعای ندبه است که یکی از اخوان ایمانی و اخلّای روحانی از این بنده شرمنده فانی و گرفتار امانی حیدر قلی خان الکابلی عفا ﷲ سبحانه عن جرائمهما خواهش نمودند؛ بلکه امر فرمودند که آن را به فارسی ترجمه نمایم تا جمعی از مؤمنین که به خواندن این دعای مبارک مواظبت دارند و از فهمیدن زبان عربی بهرهای ندارند، چنانچه از الفاظ مبارکه آن بهرهمند میشوند، از معانی آن نیز بهرهمند شوند. پس اطاعتاً لأمره به ترجمه آن قیام نمودم و امیدوارم که به واسطه این عمل شریک در قواب آنان شده باشم و این خدمت قلیل از این قلیل البضاعة کثیر الاضاعة در پیشگاه حجّة العصر صلوات ﷲ و سلامه علیه و علی آبائه الطاهرین مقبول افتد. و علی ﷲ أتوکّل و هو حسبی و نعم الوکیل… . (ص۱۴۹)
حیدر قلی خان دعای ندبه را به یکصد فراز تقسیم نموده و معنای هر فراز را با نثر فارسی روان مینویسد؛ نثری که برای خواننده امروزی کاملاً قابل فهم است و به فهم معنای دعای ندبه بیشتر کمک میکند. حیدر قلی خان البته در این ترجمه نیز گاه شقوق مختلف ادبی را متذکر میشود (ن.ک: ص۱۶۱ ، ۱۶۶و ۱۶۷). البته ایشان در لابهلای ترجمه خود برخی نکات را نیز ذکر میکند که به فهم بیشتر فرازهای دعا کمک میکند.
تحقیق و ویرایش
ظاهر این اثر چشمنواز و منظم است و مشخص است که ناشر محترم وقت و هزینه زیادی روی نحوه انتشار کتاب صرف نموده است. محققان محترم زحمت بسیاری برای یافتن منابع و تنظیم ارجاعات کشیدهاند و مواردی که از قلم افتاده است را میتوان از باب سهولت مراجعه محققان دانست (برای نمونه: ص۸۵، آیه کریمه «و ضربت علیم الذلّة و المسکنة»). در نقل عبارات نیز سعی شده است تا از اعرابگذاری تمام متن پرهیز و این امر به خواننده سپرده شود. اما در مواردی که اعرابگذاری شده است نیز جای دقّت بیشتر در مقابله به چشم میخورد که امید است در چاپهای بعدی اصلاح گردد.(برای نمونه در صفحه ۵۴ «هل فیکم الا الصّلِفُ» به اشتباه «الصَّلَفُ» آمده است که اعراب این کلمه از دقت در توضیحات سردار کابلی مشخص میگردد. در صفحه ۹۸ نیز «أن تمطر السماءُ» به اشتباه «أن تمطر السماءٌ» آمده است.)