زمستان ۱۳۹۲ بود که تعدادی از اسقفهای کاتولیک آمریکائی در قالب «کمیته صلح و عدالت جهانی» در دفتر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حضور یافتند و با آیتﷲ مقتدائی دیدار کردند. به اعتقاد بنده قریب به اتفاق این دیدارها برای کسب اطلاع از مواضع طرف مقابل است. حضور برخی از دیپلماتها یا حتی نیروهای سرویسهای امنیتی در این گروهها کاملاً بدیهی است. بر همین اساس تا جایی که میتوانستم در محافل مختلف به حضور این گروه در قم اعتراض کردم و تمام تلاش خود را بهکار بردم تا این دیدار صورت نگیرد.
در همین حین بود که یکی از دوستان توصیه کرد با یکی از اعضای محترم جامعه مدرسین دیداری داشته باشم و در جریان چرائی انجام این دیدار قرار گیرم. قریب به مضمون توضیحات این عضو جامعه مدرسین بدین شرح بود:
ما با نظر کلی شما درباره انگیزه حضور این گروهها کاملاً موافق هستیم و مثل شما یقین داریم که دیپلماتها یا اعضای سرویسهای امنیتی در قالب گروه صلح و دوستی یا سایر پوششها حضور دارند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم دقیقاً با درک همین شرایط از انجام این دیدار استقبال کرد؛ چرا که این ایام با اوج مذاکرات هستهای و صدور فتوای مقام معظم رهبری مبنی بر حرمت استفاده از سلاح هستهای مصادف بود. با مشورتی که «مقامات مسئول» دادند متوجه شدیم هدف اصلی این گروه از سفر به ایران فهم جایگاه فتوای رهبری در بین علما، مردم و مسئولین است. این گروه تلاش میکرد متوجه شود فتوای رهبری و مسألهٔ مذاکرات هستهای تا چه میزان مورد حمایت جامعه دینی و مردم است.
جامعه مدرسین از این دیدار استقبال کرد تا از این فرصت برای اثبات یکپارچگی علما و مردم از دیدگاههای رهبری و تیم مذاکرات هستهای استفاده کند. در واقع تلاش کرد تهدیدها را به فرصت تبدیل کند. گزارشهای این گروه قطعاً در روی میز دیپلماتها قرار خواهد گرفت و مطمئن هستیم در رویه مذاکرات و تقویت جایگاه تیم مذاکرات هستهای ایران موثر است.
پس از توضیحات این عضو جامعه مدرسین نگاه بنده به موضوع تغییر یافت؛ اما هنوز به حصول نتیجهٔ مدنظر جامعه مدرسین یقین نداشتم؛ تا اینکه چند روز بعد رئیس این کمیته در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه نکات جالبی را بیان کرد. اسقف ریچارد پیتس به این خبرگزاری گفت:
ما هرگاه احساس خطر میکنیم نفوذ مذهبی را به عنوان یک محرک و اعتبار دهنده را نادیده میگیریم. گمان میکنم که وزارت خارجه امریکا اهداف مذهبی ایرانیان را در مورد سلاحهای کشتار جمعی بهعنوان بخشی از مذاکرات چندان جدی نمیگیرد. در مذاکرات هستهای جاری، فتوی تا حدی به مذاکرات هسته ای ربط دارد و در ایران به طور فراگیر آموخته شده و از آن دفاع میشود. احتمال تغییر یک شبه فتوی وجود ندارد و این آن چیزی است که باید مد نظر دیپلماتها قرار گیرد.
دو سال بعد خبر دیدار یک پروفسور روس با آیتﷲ میرباقری مورد تحسین و استقبال رسانهها قرار گرفت. در یک تحقیق اولیه متوجه شدم که «آلکساندر دوگین» در خانوادهای رشد کرده که پدرش افسر عالیرتبه اطلاعات ارتش و خود او نیز عضو رسمی کا.گ.ب بوده است. هرچند او اکنون بهخاطر افکار ضدامریکایی و ضدمدرنیته، با آیتﷲ میرباقری اشتراکاتی فکری دارد؛ اما براساس منظومهٔ فکری آقای میرباقری، قاعدتاً ذیل ولایت شیطان قرار میگیرد؛ نه ولایت ﷲ.
اما با توجه به نکاتی که از دیدار جامعه مدرسین با هیأت آمریکایی یافته بودم متوجه شدم قطعاً این دیدار براساس یک برنامهریزی دقیق صورت گرفته است. پس از آن فهمیدم واقعیت امر تمام آن چیزی نیست که ما در نگاه کلی و ابتدایی خود تصور میکنیم. بهویژه آنکه در بسیاری از موارد قضاوتهای ما مبتنی بر گرایشات و جناحبندیهای سیاسی است.
هم اینک در سال دهها هیأت خارجی با مراجع، علما و مراکز علمی قم دیدار میکنند. این گروهها به هر میزان که با ما اشتراک نظر داشته باشند، قطعاً و نهایتاً حافظ منافع دولت و ملت خود خواهند بود. اگر نگاه واقعبینانه داشته باشیم این دیدارها فرصتی است برای تبیین دیدگاههای اعتقادی، فرهنگی و سیاسی.