مباحثات
به‌مناسبت درگذشت

سید قاسم شجاعی؛ سنت حسنه سخنرانی

در کتاب گنجینه‌­ٔ دانشمندان هم ذکری از او به میان آمده بود. مرحوم شریف رازی وقتی که این کتاب در خصوص روحانیون فاضل را می­‌نوشت، از سید قاسم شجاعی هم نام برده و او را چنین توصیف کرده بود: «حاج سید قاسم شجاعی تهرانی از وعاظ نامی و گویندگان مشهور معاصر است که در تهران متولد شده و در بیت علم و سیادت تربیت یافته و تحصیلات جدیده را تا متوسطه تکمیل نموده و سطوح را نزد حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر خندق آبادی و علمای دیگر خوانده … و در اثر داشتن استعداد ذاتی و نبوغ فکری در اندک مدتی به درجه و مرتبه وعظ و خطابه ارتقاء یافته است».

آنگونه که شریف رازی نیز بدان اشاره کرد، سید قاسم شجاعی، در خانواده‌­ای روحانی دیده به جهان گشوده بود. در چهار سالگی، واقع‌ه­ای در مجلس روضه‌­ی خانگیشان رخ می‌دهد و به شیوه‌­ای معجزه‌آسا، برکتی را از آن مجلس مشاهده می­‌کند. همین کافی است تا مادر را خطاب قرار دهد و به او وعده دهد که مرام و مسلک پدر و اهل خانواده را در پیش خواهد گرفت و به سِلک روحانیت خواهد پیوست. در همان سنین خردسالی است که روضه خواندن را در محافل کوچک و محلی شروع می‌­کند. وی که در شناسنامه‌­اش سید ابوالقاسم سید شجاع نامیده شده است، راهی را در زندگانی پیشه می‌­گیرد که والدینش به او آموخته بودند.

سیزده سال بیشتر نداشته که در محله­‌ای که رجبعلی خیاط در آنجا ساکن بود نیز منبر می‌رود. در این خصوص می‌­گوید: «چون لحن گرمی داشتم از دوران ابتدایی منبر می‌رفتم. از جمله در محله‌­ی مرحوم شیخ رجبعلی خیاط بعد از کوچه سیاه‌ها، خانم‌ها جمع می‌شدند و برایشان روضه می‌خواندم. در طبقه پایین جایی که من روضه می‌خواندم، اتاق جناب شیخ رجبعلی قرار داشت. آن زمان سیزده ساله بودم و هنوز به حد بلوغ نرسیده بودم. روزی بعد از پایان منبر به طبقه پایین آمدم و برای اولین بار با جناب شیخ برخورد کردم. کلاه‌هایی دستش بود و گویا عازم بازار بود. سلام کردم. نگاهی به صورت من کرد و فرمود: پسر پیغمبر و نوکر امام حسین(ع) نمازش تا الان نمی‌­ماند. گفتم چشم. در حالی که دو ساعت به غروب مانده بود و آن روز تا آن ساعت نماز نخوانده بودم».

زندگانی سید قاسم شجاعی با روضه و سخنرانی گره خورد. او برای هر چه بهتر برگزار کردن سخنرانی‌هایش، تلاش می­‌کرد. در سال‌های ۴۲ و ۴۳ معمولاً وعاظ تهران روزهای پنجشنبه را در منزل شیخ محمدتقی فلسفی گرد هم می­‌آمدند و چند تن به منبر می‌­رفتند و مرحوم فلسفی به ارزیابی آن‌ها می­‌پرداخت و شیوه­‌ی صحیح سخنرانی را آموزش می‌داد. سید قاسم شجاعی نیز در این محافل شرکت می­‌کرد و روز به روز به اسلوب سخنرانی بیشتر واقف می‌­شد. این شیوه­‌ٔ مرحوم فلسفی و آموزش سخنوری را سید قاسم نیز دنبال کرد و در این اواخر و در خانه‌­ی قدیمی مرحوم فلسفی آداب وعظ و منبر را آموزش می‌­داد.

سید قاسم شجاعی در وعظ و خطابه به مرتبه‌­ای رسیده بود که در مجالس علمای بزرگ تهران منبر می‌­رفت. در محضر حضرات سید احمد خوانساری، شیخ محمدتقی آملی، سید محمد بهبهانی و سید ابوالقاسم کاشانی به منبر رفت. در هنگامه‌­ی انقلاب نیز به علت همین سخنرانی‌ها و طرفداری از امام خمینی بود که به دادگاه فراخوانده و مدتی را در زندان به سر برد.

با پیروزی انقلاب نیز سید قاسم از مرام سابق خود دست نکشید و به امور سیاسی وارد نشد. در سال‌های اول انقلاب در برابر اصرارها مبنی بر پذیرش شغل و سِمتی در انقلاب، نیز پای پس کشیده و دل به امور اداری نداده بود. در حضور امام خمینی در مقابل این پافشاری‌ها گفته بود که من نوکر جد شما هستم و همین مرا بس است. گفته می‌شود که امام خمینی تا نام نوکری سید الشهدا را می­شنود، اشک در چشمانش حلقه می‌­زند و سخن وی را می‌­پذیرد.

سید قاسم شجاعی بر همین اسلوب ماند و روضه و منبر را با چیزی دگر در این عالم برابر نمی‌­دانست. صحت جسمانی خود را نیز مراقبت می­‌کرد؛ مبادا بر روضه‌خوانی‌هایش اثر کند؛ می­‌گفت که پنجاه سال است از خوردن پنیر امساک دارم که مبادا حافظه­‌ام را آسیب بزند و از سخنرانی و منبر باز بمانم. او در منزل خود نیز هر ساله روضه موسی بن جعفر را برگزار می‌­کرد که معمولاً صبح‌های زود برگزار می‌­شد.

گفته می‌شود که وی تبحری نیز در تعبیر خواب داشته و از این حیث نیز محل مراجعات مردمی بوده است. توصیه­‌ٔ همیشگی که او به دیگران می‌­آموخت، قدم نهادن در راه صحیحه­‌ی  اهل بیت بود.  این روحانی ۸۶ ساله پس از عمری تبلیغ در راه اهل بیت(ع)، در بیست و یکم مهرماه ۱۳۹۷ و در ماه عزاداری سید الشهداء دیده از جهان فرو بست. پیکر او نیز در کربلای معلا به خاک سپرده خواهد شد. روحش قرین رحمت الهی باد.

Exit mobile version