مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

امروزه رسانه های رسمی چنان اهمیتی برای «پیاده روی اربعین» قائل شده اند که یکی از سخنرانان مذهبی در برنامه زنده تلویزیون آن را از عاشورا نیز مهمتر دانست و یکی از وعاظ مشهور آن را جزو مقدمات ظهور امام عصر(عج) و شرکت در این مراسم را از نظر عقلی واجب دانست. از سوی دیگر تنها مناسبت مذهبی کشور که در تلویزیون برای آن از روزها قبل روزشمار گذاشته و برنامه های آیینی پخش می کنند، «پیاده روی اربعین» است.

نگاهی به مناسک و آئین های دینی در سالهای اخیر و مقایسه آن با گذشته آشکار می سازد که اولاً، بر تعداد آنها افزوده شده، ثانیاً، شیوه برگزاری برخی از آنان تغییر کرده و ثالثاً، ابعاد برگزاری برخی آیین ها بسیار گسترش پیدا کرده است. در این یادداشت با مطالعه موردی روی آیین «پیاده روی اربعین»، به نکاتی کلی درباره آیین های نوپدید اشاره خواهد شد. امروزه رسانه های رسمی و بسیاری از تریبونهای دینی چنان اهمیتی برای «پیاده روی اربعین» قائل شده اند که یکی از سخنرانان مذهبی در برنامه زنده تلویزیون آن را از عاشورا نیز مهم تر دانست و یکی از وعاظ مشهور آن را جزو مقدمات ظهور امام عصر(عج) و شرکت در «پیاده روی اربعین» را از نظر عقلی واجب دانست. چند سالی است که رادیوی ویژه ای از طرف صدای جمهوری اسلامی ایران به نام «رادیو اربعین» راه اندازی شده و تنها مناسبت مذهبی کشور که در تلویزیون برای آن از روزها قبل روزشمار گذاشته و برنامه های آیینی پخش می کنند، «پیاده روی اربعین» است.

سابقه آیین «پیاده روی اربعین»

در گذشته (که درباره تاریخ آن اختلاف است) برخی از علما و روحانیون رسمی داشتند که برای زیارت شبهای جمعه و یا روز اربعین از نجف با پای پیاده به سمت کربلا حرکت می کردند. رفته رفته مردم عادی نیز همانند علما برای زیارت روز اربعین از نجف تا کربلا پیاده حرکت کردند. عده ای مرحوم آیت‌ﷲ سیدمحمود هاشمی شاهرودی (متوفی ۱۳۵۳ شمسی) را احیاگر و مروج اصلی این مساله می دانند. پس از سقوط صدام که شیعیان آزادی عمل بیشتری پیدا کردند، راهپیمایی اربعین بین آنان رواج بیشتری پیدا کرد و به صورت بسیار محدود ایرانی ها نیز آنان را همراهی می کردند. پس از ظهور داعش و اشغال بخش مهمی از عراق توسط آنان و همچنین تیره شدن روابط ایران و عربستان، جمهوری اسلامی ایران اقدام به تبلیغ بسیار گسترده برای «پیاده روی اربعین» کرده و از طریق تمامی رسانه های رسمی خود اقدام به تشویق مردم برای شرکت در این مراسم نمود. با حضور پرشمار مردم ایران برای انجام راهپیمایی اربعین، عراقی ها نیز بیشتر از قبل به این مراسم اقبال نشان دادند و در این سالها علاوه بر مسیر نجف-کربلا، شاهد حرکت زائران پیاده از ناصریه و بصره و سایر شهرها که مسافتی بسیار طولانی با کربلای معلی دارند نیز هستیم. در ایران نیز امسال برای اولین بار عده ای از زائران با بدرقه تولیت آستان قدس رضوی از روز ۲۶ مرداد  با پای پیاده از مشهد به سمت کربلا حرکت کردند و شاهدیم که «پیاده روی اربعین» طی سالهای بسیار کوتاهی از یک سنت محدود عراقی، تبدیل به یک اجتماع بزرگ شیعی شد و حتی شیعیان سایر کشورها نیز به این آیین بزرگ ملحق شدند.

همزمان با گسترش سریع آیین «پیاده روی اربعین» به مقصد حرم سیدالشهدا(ع) شاهد شکل گیری یک آیین کاملا بدیع در ایران بودیم و آن «پیاده روی جاماندگان اربعین» در شهرهای ایران بود. در سالهای اول این کار فقط در تهران (میدان امام حسین تا حرم حضرت عبدالعظیم) و قم (از حرم حضرت معصومه تا مسجد جمکران) انجام می شد. طی مدت بسیار کوتاهی این آیین به کل ایران سرایت کرد و مثلا در جزیره کیش از اسکله جدید تا مسجد امیرالمومنین و در دماوند از امامزاده زین‌العابدین کوهان تا امامزاده عیسی روستای زیارت به عنوان مسیر «پیاده روی اربعین» مشخص گردید. امسال برای اولین بار در تهران علاوه بر مسیر اصلی، یک مسیر از امامزاده قاسم (واقع در شمالی ترین نقطه تهران) تا حرم حضرت عبدالعظیم (در جنوب تهران) به همراه یک شب اقامت در امامزاده روح ﷲ (واقع در میدان میدان امام خمینی) برای این راهپیمایی تعیین شد. لذا امروز ما با چند آیین اربعینی مواجه هستیم: ۱.پیاده روی از نجف تا کربلا ۲.پیاده روی از سایر شهرها به کربلا ۳.پیاده روی هایی که منتهی به کربلا نیستند.

«پیاده روی اربعین» یا «زیارت اربعین»؟

در منابع روایی شیعه روایاتی وجود دارد که در کنار حدود پانزده روز زیارتی مخصوص، یکی از ایام زیارتی حضرت سید الشهداء(ع) را روز اربعین دانسته است‏[۱]‎ . از سوی دیگر روایاتی نیز وجود دارد که نشان دهنده ثواب عظیم زیارت سید الشهداء(ع) با پای پیاده است‏[۲]‎ . اما برخلاف تصور عمومی، به طور خاص درباره «زیارت اربعین» با پای پیاده هیچ روایتی وارد نگردیده است. به عبارت دیگر، در روایات ما فرقی میان زیارت پیاده در روز اربعین با روزهای خاص زیارتی یا حتی روزهای معمولی وجود ندارد. اگر چه برای پیاده روی روز اربعین هیچ توصیه خاصی وجود ندارد،  اما پیاده روی در روز اربعین به قدری پررنگ شده  که به خودی خود موضوعیت پیدا کرده و رسانه های رسمی کشور به جای عبارت «زیارت اربعین» از عباراتی مثل «راه پیمایی اربعین» یا «پیاده روی اربعین» استفاده می کنند و در شهرهای مختلف ایران نیز در روز اربعین پیاده روی یا راهپیمایی صورت می گیرد و گویی پیاده روی در روز اربعین به خودی خود موضوعیت دارد.

ماهیت «پیاده روی اربعین»

پس از بررسی سیر تطور این آیین، اولین سوالی که به ذهن خطور می کند این است که این آیین ها چه حکمی دارند؟ آیا همگی ذیل عنوان کلی شعائر جای می گیرند و به دستور قرآن باید آنها را تعظیم کرد؟ یا این موارد را می توان ذیل عنوان فقهی بدعت جای داد؟ ملاک و مناط تشخیص بدعت از شعائر چیست؟

در قرآن کریم به مساله شعائر اشاره شده است و خداوند نسبت به تعظیم شعائر الهی سفارش کرده و آن را نشانه تقوای قلب دانسته است. در قرآن کریم صفا و مروه و شترهاى چاق و فربه در مراسم حج به عنون شعائر معرفی شده اند. در شیعه نیز به طور خاص عزاداری برای ابی عبد ﷲ(ع) به عنوان مصداق شعائر شناسایی شده است.

عده ای با استناد به اصل اباحه و توصیه های عمومی مبنی بر زیارت سیدالشهداء(ع) و روایاتی که در فضیلت زیارت پیاده کربلا وارد شده است، پیاده روی های اربعین را یکی از مصادیق تعظیم شعائر می دانند و معتقدند  ایراد فقهی به این مساله وارد نیست. برخی متدینین که نگاه جامعه شناسانه دارند نیز معتقدند در این مسائل نباید سختگیری کرد و باید میدانی برای نوآوری های عامه فراهم کرد و تا جایی که مشتمل بر عمل حرامی نباشد، باید آنان را آزاد گذاشت.

در طرف مقابل عده ای نیز بدعت بودن این اعمال را دور از ذهن نمی دانند. اما بدعت چیست؟ در رابطه با تعریف بدعت، اقوال متعددی نقل شده است، یکی از این تعاریف، تعریفی است که مرحوم علامه مجلسی در مرآه العقول نقل کرده اند. مطابق با فرمایش ایشان «البدعة في عرف الشرع ما حدث بعد الرسول صلى‌ﷲ ‌عليه ‌و آله ‌و سلم و لم يرد فيه نص على الخصوص، ولا يكون داخلا في بعض العمومات، أو ورد نهي عنه خصوصا أو عموما» (بدعت در معنای شرعی آن چیزی است که بعد از پیامبر(ص) حادث شود و درباره آن نص به خصوصی صادر نشده باشد و داخل در بعضی عمومات نیز نباشد یا به طور خاص یا عام از آن عمل نهی شده باشد). ایشان در ادامه این تعریف را گسترش می دهند و بیان می کنند «وما يفعل منها على وجه العموم إذا قصد كونها مطلوبة على الخصوص كان بدعة » ( و اگر یک عمل به صورت کلی وارد شده باشد اما انجام آن به صورت به خصوصی قصد شود نیز بدعت است). معمولا این عبارت دوم ایشان نقل نمی شود. ایشان خصوصیت دادن به امری که مطلوبیت عمومی دارد را از مصادیق بدعت می دانند. سپس ایشان مثالهایی را بیان می کنند. «كما أن الصلاة خير موضوع ويستحب فعلها في كل وقت، ولما عين عمر ركعات مخصوصة على وجه مخصوص في وقت معين صارت بدعة، وكما إذا عين أحد سبعين تهليلة في وقت مخصوص على أنها مطلوبة للشارع في خصوص هذا الوقت بلا نص ورد فيها كانت بدعة»، (مانند نماز که کار خوبی است و انجام آن در هر زمانی مستحب است، ولی هنگامی که خلیفه دوم تعداد رکعات مخصوصی به صورت مخصوصی و در زمان مخصوصی برای آن تعیین کرد کار او بدعت بود یا همچنین اگر کسی بدون اینکه نص مشخصی وجود داشته باشد، بگوید گفتن هفتاد مرتبه «لا اله الا ﷲ» در وقت معینی مطلوب شارع است، این عمل او نیز بدعت است). لذا اگر یک توصیه کلی نسبت به شعائری وجود داشته باشد اما برای آن شیوه خاصی تعیین شود، این عمل طبق این تعریف بدعت محسوب می شود. در «مانحن فیه» نیز اگر برای پیاده رفتن برای زیارت اربعین القاء خصوصیت گردد از مصادیق بدعت شمرده می شود.

 برخلاف تصور عمومی، به طور خاص درباره «زیارت اربعین» با پای پیاده هیچ روایتی وارد نگردیده است. به عبارت دیگر، در روایات ما فرقی میان زیارت پیاده در روز اربعین با روزهای خاص زیارتی یا حتی روزهای معمولی وجود ندارد. اگر چه برای پیاده روی روز اربعین هیچ توصیه خاصی وجود ندارد.

ممکن است گفته شود که افرادی که مناسک نوظهور مانند «پیاده روی اربعین» را سامان داده و یا تبلیغ می کنند، قصد ورود آن به دین را ندارند و هیچ وقت صراحتا نگفته اند این مناسک جزو دین است. باید گفت که بدعت لزوما از عناوین قصدیه نیست و مطابق با نظر برخی بزرگان اگر متفاهم عرفی ادخال مساله ای در دین باشد (ولو بدون قصد داخل کننده) باز هم آن عمل از مصادیق بدعت شمرده می شود. به عنوان مثال مرحوم آیت‌ﷲ سیدمحمد محقق داماد در کتاب الصلاه خود می فرمایند: «أنّ البدعة المحرّمة هو ما يكون مساوقا للتشريع العملي، و هو كلّ فعل أو قول دالّ على كون شي‌ء خاصّ من الدين مع أنّه ليس منه، سواء كان ذلك عن قصد أو لم يكن، مع كونه بحيث ينتزع منه ذلك عرفا»: بدعت حرام چیزی است که مطابق با تشریع عملی در نظر گرفته شود و آن هر فعل یا قولی است که دلالت کند بر اینکه این فعل یا این قول خصوصیتی در دین دارد در حالی که چنین چیزی در دین نباشد و در این میان فرقی نمی کند که کسی که چنین حرفی می زند قصد نسبت دادن به دین را داشته باشد یا چنین قصدی نداشته باشد و اگر عرفا چنین برداشت شود که جزئی از دین است نیز این عمل بدعت محسوب می شود‏[۳]‎ .

لذ اگر تبلیغات و توصیه ها و پیامها و غیره به نحوی باشد که عامه مردم در ذهن خود چنین تصور کنند این آیین توصیه خاص دارد و جزو ماثورات و منصوصات است(حتی اگر مبلغین چنین قصدی نیز نداشته باشند)، باز هم مطابق با نظر مرحوم داماد بدعت فقهی محسوب می شود. مانند مساله اعتکاف که علیرغم نداشتن هیچ توصیه ای مبنی بر انجام اعتکاف در ایام البیض ماه رجب، اما چنان برای اعتکاف در این ایام تبلیغ شده است که حتی در تقویم ها نیز سیزدهم ماه رجب «آغاز ایام اعتکاف» نامگذاری شده است. البته در مورد «پیاده روی اربعین» اینکه آیا واقعا مردم چنین برداشت می کنند که «پیاده روی اربعین» سفارش روایی خاص دارد یا خیر؟ نیازمند یک افکار سنجی عمومی است و نمی توان به راحتی آن را تایید یا رد کرد.

در مقابل، عده ای معتقدند «پیاده روی اربعین» یک آیین نوظهور و یا بدعت نیست.  بلکه یک سنت عراقی است که سالیان سال وجود داشته که صرفا در سالهای اخیر به آن بیشتر پرداخته شده است. سوالی که مطرح می شود این است که منظور از عبارت سنت که در روایات و کتب فقهی آمده، چیست؟ چه چیزی را می توان سنت و به تبع آن حجت دانست؟ اگر از یک مساله مثلا ۲۰ یا ۲۰۰ یا هزار سال بگذرد، تبدیل به یک سنت دینی می شود؟ اندک آشنایی به فقه و متون دینی برای دانستن این نکته کافی است که سنت در ادبیات دینی و فقهی ما صرفا به سنت صادره از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) اطلاق می شود و عملی که توسط مردم عادی (و حتی علما) صورت بگیرد، سنت به معنای دینی آن نیست.

جواز یا عدم جواز اضافه کردن به دین

دین یک امر الهی است و از طرف خداست و انتساب به خدا دارد. اگر بنا باشد ما خودمان بتوانیم به دین بیافزاییم، آن رکن مهم یعنی انتساب به حق تعالی از بین می رود. مشکل دوم این است که اگر بنابر افزایش باشد، این افزایش تا به کجا می تواند ادامه پیدا کند؟ اگر بگوییم زید مجاز به افزایش است، عمرو و بکر هم می توانند اضافه کنند. لذا، اگر راه باز شود دیگر قابل کنترل نیست. شیخ صدوق در کمال الدین روایتی را نقل می کند که امام صادق(ع) به عبدﷲ ابن سنان فرمودند، به زودى شبهه‌‏اى به شما می‌‏رسد که در آن نه نشانه آشکاری دارید و نه پیشوای هدایت و کسى از آن شبهه نجات نمی‌‏یابد مگر آن‌که مانند فردی که در شرف غرق ‌شدن است، دست به دعا بردارد! عبدﷲ ابن سنان پرسید: دعاى‏ غریق‏ چگونه است؟ حضرت فرمودند: می‌‏گویى: «یا ﷲ یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک». عبدﷲ ابن سنان می گوید:«یا ﷲ یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب و الابصار ثبّت قلبی على دینک»، امام در برابر کار ابن سنان اغماض نکردند و فرمودند: خداى تعالى مقلّب القلوب و الابصار است و لیکن همچنان که من گفتم بگو: «یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک‏[۴]‎ .

اصولا تجربه ادیان نشان می دهد که دین ظرفیت بالایی برای تغییرات دارد و مردم هم یک گرایشی برای تصرف در دین به اقتضاء حال خودشان دارند و اساسا انسان علاقه مند به نوآوری است و همانطور که معروف است«لکل جدید لذه». لیکن در مساله دین باید بسیار حساس بود و جلوی ورود اضافات به دین گرفته شود.

سوره حدید مسیحیان را می ستاید ولی از آنان ایرادی هم می گیرد و آن رهبانیت است. همانطور که در قرآن نیز اشاره شده مسیحیان با نیت بدی هم این بدعت را ایجاد نکردند و به تعبیر قرآن کریم هدف آنها ابتغاء رضوان ﷲ بود(طبق تفسیر علامه طباطبایی و دیگران این استثناء منقطع است و نه متصل). ولی آنها فرهنگی را در دین خود وارد کردند که جزو دین نبود و تاثیر زیادی بر روی دینداری آیندگانش گذاشت.

اهل سنت بدعت را به بدعت خوب و بدعت بد تقسیم می کنند، اما شیعه معتقد است بدعت همیشه بد است، حتی اگر ظاهرش نیز خوب و مفید باشد.

دلیل ترویج «پیاده روی اربعین» چیست؟

مروجین و مشوقین پیاده روی اربعین بر یک نکته تاکید ویژه دارند و آن این است که طبق روایات زیارت اربعین یکی از نشانه های مومن بودن است. اشاره این عزیزان به روایت منسوب به امام حسن عسکری(ع) است که فرموده اند: «عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَواتُ إحدي و خَمسينَ، و زيارةُ‌ الأربعينَ، و التَّخَتُّم بِاليَمينِ، و تَعفيرُ الجَبينِ، و الجَهْرُ بِبسم ﷲِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ»: نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است: اوّل: نماز پنجاه و يك ركعت (واجب و نافله در طول شبانه روز؛ دوّم، زيارة اربعين حضرت سيّد الشّهداء(ع)؛ سوّم، انگشتر در دست راست نمودن؛ چهارم، پيشاني بر خاك گذاردن؛ پنجم، بلند گفتن «بسم‌ ﷲ ‌الرّحمن الرّحيم». البته برخی همین روایت را از امام صادق(ع) نقل کرده اند.

این روایت نیز باید به مانند هر روایت دیگری از دو منظر دلالت و سند مورد بررسی قرار گیرد. از نظر سندی باید گفت که این روایت را افرادی مانند شیخ مفید در المزار و شیخ طوسی در تهذیب الاحکام و مصباح و علامه مجلسی در بحارالانوار بدون سند و به صورت مرسله نقل کرده اند. برخی مانند مشهدی در «المزار الکبیر» و سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» نیز ادعای اسناد برای این روایت کرده اند، اما هیچ سندی نقل نکرده اند. لذا این روایت اساسا دارای سلسله سندی نیست که بتوان سند آن را بررسی کرد. در زمینه دلالت نیز توجه به محتوای روایت نشان می دهد که این روایت در مقام مقایسه میان شیعیان و غیرشیعیان (و یا به تعبیر برخی بزرگان مقایسه میان شیعیان اثنی عشری و سایر فرق شیعی است) است و به این معنا نیست که اگر شخصی می خواهد مومن باشد باید به زیارت اربعین برود. این مساله از قرینه سایر علامات (مانند جهر بسم ﷲ و تختم بالیمین) به وضوح قابل استنباط است. پس می توان گفت استناد به این روایت برای تشویق حضور در پیاده روی و زیارت اربعین چندان وافی به مقصود نیست.

ممکن است عده ای با تمسک به قاعده «تسامح در ادله سنن» معتقد باشند که صرف وجود چنین روایتی و وجود زیارتی به نام زیارت اربعین در کتب ادعیه برای انجام پیاده روی های اربعین کافی است. در جواب باید گفت که اولا، اصل این قاعده مناقشه برانگیز و اختلافی است(به عنوان نمونه ر.ک: شيخ يوسف بحراني، حدائق الناظره، ج۴، ص۲۰۳)، ثانیا، شرط جریان این قاعده این است که بر خلاف آن روایت یا فتوای معتبری که دال بر حرمت باشد، نداشته باشیم و در فرضی که احتمال بدعت بودن عملی وجود داشته باشد، استناد به این قاعده محل بحث است. ثالثا، آنچه مورد تسامح قرار می گیرد مساله سند است ولی در این روایت دلالت نیز کاملا محل خدشه است، رابعا، باید بررسی شود که آیا می توان با استناد به قاعده تسامح در ادله سنن چنان پیشروی کرد که عملی ایجاد شود که تبدیل به بزرگترین و مهمترین شعیره شیعی شود؟ دامنه و مرز این قاعده تا به کجاست؟

 آیا اربعین دقیقا به همین میزانی که در هندسه شعائر توسط ائمه ما ترسیم گردیده وزن گرفته است؟ آیا این احتمال وجود ندارد که این میزان تبلیغ برای این آیین دچار افراط شود و پس از چندی موجب تفریط در تعظیم کلیه شعائر گردد؟ اگر بدانیم که افراط در بزرگداشت این آیین و افزودن به شاخ و برگهای آن موجب زدگی جامعه شود، آیا مستند به قاعده فقهی «حرمت تنفیر از دین» بر ما لازم نیست که در برابر افراط ها بایستیم؟

آثار سیاسی «پیاده روی های اربعین»

برخی از حامیان تبلیغ حداکثری «پیاده روی اربعین» به جنبه های مثبت سیاسی این حرکت اشاره می کنند. ایشان ترویج این حرکت را هم زمان با رشد داعش در عراق می دانند و بیان می کنند که حرکت عظیم راهپیمایی اربعین پیام آشکاری برای داعش بوده و به جهانیان نیز اعلام کرد که داعش نماینده اسلام نیست و اسلام و تشیع مملو از صحنه های انسانی است که در قالب یک حرکت مسالمت آمیز خود را متبلور می کند. همچنین این عمل می تواند در برابر حج که در دستان عربستان سعودی است عرض اندام کند و به آنها نشان دهد که ما اگر بخواهیم، می توانیم در بیابانهای کشور جنگ زده عراق از زائران حفاظت کنیم، اما عربستان در فاجعه منا تعداد بسیاری از حجاج را با بی تدبیری خود به کام مرگ کشاند. حتی برخی مدعی اند که تشیع به خاطر یک امر سیاسی یعنی غیریت سازی ایجاد شده و مانعی برای دخیل کردن مسائل سیاسی در امور شیعی نیست.

قطعا این مساله قابل کتمان نیست که «پیاده روی اربعین» جنبه های انسانی بسیار والایی دارد و می تواند به عنوان تریبونی برای تبلیغ اسلام راستین باشد وآثار و دستاوردهای سیاسی بسیار مهمی برای تشیع و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران داشته است. اما سوالی که وجود دارد این است که آیا می توان برای یک هدف سیاسی آن را به دین افزود؟ تاریخ اسلام و تشیع، تاریخ پر فراز و نشیبی بوده است و ده ها بار امثال داعش آمده اند و رفته اند. اگر در هر کدام از این برهه ها برای مقابله با یک جریان سیاسی، بخشی به دین افزوده می شد یا از آن کاسته می شد، امروز چه دینی به دست ما می رسید؟ دینی واقعی یا دینی که در هر دوره ای دستخوش تغییرات شده است؟

جالب است که رهبانیت در دین مسیح نیز بر اثر یک اتفاق سیاسی شکل گرفت و در دوران خود نیز نتایج مفیدی داشت، اما رفته رفته تبدیل به انحرافی شد که خداوند در قرآن آن را تقبیح می کند. طبرسی در «مجمع البيان» از ابن مسعود روايت كرده كه گفت: من در پشت سر رسول خدا(ص) سوار بر الاغ بودم، به من فرمود: اى ابن ام عبد! هيچ مى‏دانى بنى‏ اسرائيل مساله رهبانيت را از كجا بدعت كردند؟ عرضه داشتم: خدا و رسولش بهتر مى‏دانند. فرمود: سلاطين جور بعد از عيسى(ع) بر آنان مسلط شدند، و معصيت‏ها را رواج دادند، اهل ايمان به خشم آمده با آنان به جنگ برخاستند، و در آخر شكست خوردند و اين كار سه نوبت صورت گرفت، و در هر سه نوبت شكست نصيب آنان شد، و در نتيجه از مؤمنين به جز عده‏اى اندك نماند. اين بار گفتند: اگر دشمنان، ما را بشناسند و ما خود را به آنان نشان دهيم تا آخرين نفر ما را نابود خواهند كرد، و ديگر احدى باقى نمى‏ماند كه به سوى دين دعوت كند، پس بياييد در روى زمين پراكنده و پنهان شويم، تا خداى تعالى پيغمبرى را كه عيسى وعده‏اش را داده مبعوث كند، و منظورشان از آن پيغمبر، من (محمد) بودم، ناگزير متفرق شده به غارهاى كوه پناه برده، از آن موقع رهبانيت را پى نهادند. بعضى از آنان متمسك به دين خود شده، و بعضى ديگر به كلى كافر شدند، آن گاه رسول خدا(ص) اين آيه را خواندند: « وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ …»(مجمع البيان، ج ۹، ص ۲۴۳). لذا باید گفت که به نظر می رسد اهداف سیاسی (که اتفاقا معمولا کوتاه مدت هم هستند) نمی توانند مجوزی برای تصرف در دین باشد.

کلام آخر

قرار دادن تمام این اتفاقات در کنار هم، این سوال را به ذهن متبادر می کند که آیا اربعین دقیقا به همین میزانی که در هندسه شعائر توسط ائمه ما ترسیم گردیده وزن گرفته است؟ آیا این احتمال وجود ندارد که این میزان تبلیغ برای این آیین دچار افراط شود و پس از چندی موجب تفریط در تعظیم کلیه شعائر گردد؟  اگر بدانیم که افراط در بزرگداشت این آیین و افزودن به شاخ و برگهای آن موجب زدگی جامعه شود، آیا مستند به قاعده فقهی «حرمت تنفیر از دین» بر ما لازم نیست که در برابر افراط ها بایستیم؟ آیا هم نسل های ما با این سوال مواجه نمی شوند که وقتی یک مساله فرعی ظرف مدت چند سال به یک شعیره دینی بسیار بزرگ تبدیل می شود، از کجا می توان مطمئن شد که سایر مناسک نیز به همین ترتیب و شیوه به وجود نیامده اند؟ آیا تاکید بیش از حد بر روی فروع، موجب کمرنگ شدن اصول نمی شود؟ تمام اینها سوالاتی است که نیاز به پاسخ های دقیق دارند و این یادداشت صرفا طرح بحثی بود برای آغاز پژوهش های دیگر و به هیچ عنوان ادعایی مبنی بر یافتن پاسخ این پرسشها در این یادداشت مختصر وجود ندارد.

«این مقاله لزوما دیدگاه مباحثات نبوده و برای بحث و ارائه نظر جامعه نخبگان منتشر می شود»

در همین زمینه:

اربعین، راهی به آن سوی تمدن

نگاهی به تاریخچه پیاده‌روی اربعین

اربعین؛ تجلی انتظار

زیارت اربعین؛ نماد تکثر مقتدرانه شیعه

روشنفکران دینی و راهپیمایی اربعین حسینی؛ منتقدانِ یک حقیقت

جهانی‌سازی اربعین

پانوشت‌ها

  1. ر.ک:  وسائل الشیعه، ج۱۴، تتمه کتاب الحج، ص ۴۷۸ [⤤]
  2. ر.ک: کامل الزایارات، ص ۱۳۲ [⤤]
  3. کتاب الصلاه، ج۳، ص ۱۵۷ [⤤]
  4. کمال الدین، ج۲، ص ۳۵۱-۳۵۲ [⤤]

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. ناشناس 

    آیة الله سید محمود حسینی شاهرودی صحیح است.به اشتباه آیة الله سید محمود هاشمی شاهرودی درج شده است.

  2. ایمان 

    در مورد راهپیمایی ۲۲بهمن و روز قدس و ۱۳ابان و ۹دی هم بنویسین..مگه این راه پیمایی ها جواز و سند دارن

  3. علی فرامرزی 

    بسمه تعالی
    ۱. فلسفه روز اربعین(چهلم):
    در این باب که منشا و خاستگاه اربعین حسینی چیست؛ در روایات و نقل های بسیار آمده؛
    الف. اربعین روزی است که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.
    در برخی از منابع آمده است که اربعین روزی است که کاروان اسرای کربلا به خاک کربلا و بر مزار شهدای کربلا رسیدند و ناله و عزاداری سر دادند.

    در این میان سید بن طاوس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. وی می‌نویسد:

    وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آن‌ها به محل شهادت امام حسین آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند. (اللهوف فی قتلى الطفوف، السید ابن طاووس، ص۱۱۴، چاپ: اول)

    شهید مطهری در این خصوص که اهل بیت امام حسین (ع) در روز اربعین به کربلا آمده اند٬ باور دارد که آن را عقل تایید نمی کند و در منابع دسته اول و معتبر نیامده است. (شهید مطهری، حماسه حسینی، ناشر:صدرا، تهران، ج ۱،ص ۳۰)

    برخی دیگر از مورخان هم به طور صریح و هم غیر صریح این مطلب را انکار نموده‌اند.

    شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده است:
    روز اربعین، روزی است که اهل بیت امام، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت امام حسین (ع) وارد کربلا شد». (مسار الشیعة (المجموعة)، الشیخ المفید، ص۲۶، ناشر: مکتب آیة الله العظمى المرعشی النجفی – قم )

    رسول جعفریان هم می‌نویسد: «شیخ مفید در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسین، بلاذری در انساب الاشراف، دینوری در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الکبری، اشاره‌ای به بازگشت اسرا به کربلا نکرده‌اند». (جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، قم، ص ۲۱۶. ناشر: انصاریان )

    ب. زمان بازگردانده شدن سرمطهر به بدن در اربعین.
    در برخی منابع آمده است که روز اربعین زمان بازگردانده شدن سر مطهر اما حسین (ع) به بدن می باشد.
    منابع زیر تصریح و یا تاییدى بر زمان بازگردانده شدن سرمطهر به بدن ، در اربعین داشته اند:

    ۱- شیخ صدوق، (متوفاى سال ۳۸۱ق.) :«امام سجاد (علیه السلام) با اهل بیت (علیه السلام) و سرهاى مطهر شهیدان از دمشق خارج شد و سرهاى مقدس را در کربلا دفن کرد.

    هر چند ایشان تصریح نکرده اند که ورود اهل بیت (علیه السلام) در روز اربعین سال ۶۱ ق. بوده است اما از آنجا که هیچ کس زمان دیگرى را در تاریخ، براى ورود اهل بیت (علیه السلام) به کربلا به ثبت نرسانده است.
    در نتیجه ورود امام سجاد (علیه السلام) به همراه اهل بیت به کربلا، در روز اربعین سال ۶۱ ق. بوده است.

    ۲- اسفرائنى (متوفاى ۴۰۶ق.) – از علماى بزرگ مذهب شافعى – در مقتل خود تصریح مى کند که اهل بیت (علیه السلام)، بیستم صفر وارد کربلا شده و با جابر ملاقات کردند.

    او مى گوید: «و لما وصلوا الى بعض الطریق » (و چون به راهى رسیدند) نمى گوید: «و لما وصلوا الى طریق کربلا او العراق » (و چون به راه کربلا یا عراق رسیدند) تا اشکال شود راه کربلا از بین راه مدینه نیست، بلکه از خود شام است.

    ۳- علم الهدى سید مرتضى (متوفاى ۴۳۶ق.) مى نویسد:«ان راس الحسین (علیه السلام) اعید الى بدنه فى کربلا» یعنى: همانا سر مطهر امام حسین (علیه السلام) در کربلا به پیکر مقدس آن حضرت،عودت داده شد.

    ۴- ابو ریحان بیرونى، محقق و ریاضیدان شهیر (متوفاى ۴۴۰ق.) در کتاب نفیس خود «الآثار الباقیة » چنین مى گوید:«و فى العشرین رد راس الحسین (علیه السلام) الى جثته حتى دفن مع جثته و فیه زیارة الاربعین و هم حرمه بعد انصرافهم من الشام

    یعنى: سر مقدس امام حسین (علیه السلام) در بیستم صفر به جسد مطهر امام برگردانده و با پیکرش دفن گردید. زیارت اربعین در خصوص این روز است. اهل بیت (علیه السلام) نیز بعد از مراجعت از شام این روز را حرمت نهادند.

    پس ایشان تصریح مى کند که ورود اهل بیت (علیه السلام) به کربلا پس از بازگشت از سفر شام بود نه قبل از رفتن به شام که مرحوم شعرانى ترجیح مى دهد.

    ۵- شیخ طوسى (متوفاى ۴۶۰ق.) علت سنت شدن زیارت امام حسین (علیه السلام) در اربعین را تنها انجام مراسم تدفین سرهاى مطهر امام (علیه السلام) و سایر شهدا در کربلا مى داند.

    البته سید بن طاووس، مى گوید شیخ طوسى معتقد است امام سجاد (علیه السلام) با اهل بیت (علیه السلام) در روز اربعین (بیستم صفر) وارد مدینه شدند (نه کربلا) و سید بن طاووس این نظر را بعید مى شمرد از این جهت که چگونه ممکن است در مدت ۴۰ روز به مدینه برسند؟
    ۶- شیخ فتال نیشابورى (متوفاى ۵۰۸ق.) مى گوید:«خرج على بن الحسین (علیه السلام) بالنسوة و رد راس الحسین (علیه السلام) الى کربلا» یعنى: امام سجاد (علیه السلام) به همراه اهل بیت (علیه السلام)، سر امام حسین (علیه السلام) را به کربلا بازگرداند.
    ۷- ابن شهر آشوب (متوفاى سال ۵۸۸ق.) در مناقب اعاده سر مطهر به بدن را ذکر کرده است.

    ۸- سبط ابن الجوزى از علماى بزرگ اهل سنت (متوفاى سال ۶۵۴ق.) چنین مى گوید:«الاشهر انه رد الى کربلا فدفن مع الجسد» . یعنى: بنا بر نظر مشهورتر، سر امام حسین (علیه السلام) به کربلا بازگردانده و با پیکرش دفن گردید.

    ۹- سید بن طاووس – على بن موسى بن جعفر – (متوفاى ۶۶۸ق.)، در کتاب لهوف، رجوع اهل بیت (علیه السلام) به کربلا و همچنین دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده.

    و در کتاب اقبال، لحوق سر مطهر به بدن در روز بیستم صفر را پذیرفته، گر چه در باره آورنده سر مطهر و کیفیت دفن آن سکوت کرده است.

    ۱۰- شیخ فقیه ابن نما حلى – جعفر بن محمد بن جعفر – (متوفاى اواخر قرن هفتم) نسبت به ورود اهل بیت (علیه السلام) به کربلا و ملاقاتشان با جابر تصریح نموده است .

    ۱۱- مورخ معروف «خواند میر» (متوفاى ۹۴۲ق.)، اربعین را اصح روایات در دفن سر مطهر دانسته، و مى گوید:«امام چهارم با خواهران و… در بیستم شهر صفر، سر امام حسین (علیه السلام) و سایر شهیدان کربلا (رضى الله عنهم) را به بدنهاى ایشان منضم ساخت.

    ۱۲- الشبراوى، عبد الله بن محمد، شیخ جامع ازهر قاهره، صاحب کتاب «الاتحاف بحب الاشراف » (متوفاى ۱۱۷۲ق.) نقل مى کند:«بعد از چهل روز سر به بدن ملحق شد.

    ۱۳- زکریا بن محمد قزوینى (متوفاى ۱۳۰۵ق.) در کتاب عجائب المخلوقات چنین مى گوید:«الیوم الاول منه عید بنى امیه ادخلت فیه راس الحسین (رضى الله عنه) بدمشق و العشرون منه رد راس الحسین الى جثته.» یعنى: اولین روز ماه صفر، عید بنى امیه بود، سر مقدس امام حسین (علیه السلام) در این روز وارد دمشق شد و در روز بیستم همین ماه، سر مبارک امام، به بدن مطهرش بازگردانده شد.

    ۱۴- عالم شریف سید عبد الرزاق مقرم در «مقتل الحسین (علیه السلام)» چنین مى گوید:«اهل بیت (علیه السلام) در کربلا با جابر ملاقات کردند. و نیز مى گوید:«امام سجاد (علیه السلام) سر مطهر پدر و سایر شهدا را در کربلا ملحق به بدنها کرد.

    ۱۵- ابن حجر مکى، احمد بن محمد، (متوفاى سال ۹۳۷ق.) صاحب کتاب «الصواعق المحرقه » و شرح قصیده همزیه بوصیرى مى گوید:«بعد از چهل روز سر به بدن ملحق شد.
    ج. جابربن عبدالله انصاری.
    برخی دیگر زیارت جابربن عبدالله انصاری در روز اربعین را مبداء زیارت اربعین می دانند.
    جابر بن عبداللَّه انصارى از صحابه رسول خدا و ياران با وفاى اهل بيت(عليهم السلام) است. پدرش عبداللَّه بن عمرو بن حرام انصارى از پيشگامان دعوت پيامبر براى هجرت به مدينه بود و در جنگ احد به شهادت رسيد. جابر خود نيز در بيعت عقبه ثانيه – در حالى كه كودك بود – در كنار پدرش شركت داشت. وى از ياران برجسته رسول خدا(صلى الله عليه و آله) بود و در هيجده غزوه همراه پيامبر حضور داشت و در جنگ صفين نيز در ركاب على(عليه السلام) بود. او در اواخر عمر نابينا گرديد و در سال ۷۴ يا ۷۷ هجرى در سنّ ۹۴ سالگى وفات يافت.
    طبق روایات و نقل قول های معتبر، جابر بن انصاری نخستین فردی بود که قبر حضرت حسین و یارانش را زیارت کرد. جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی در سال ۱۲۸۱ قمری با پای پیاده از مدینه حرکت کردند و در صبح اولین اربعینی که از شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) می‌گذشت، به کربلا رسیدند و طبق آنچه که در منابع شیعه معتبر مشهود است، در روز اربعین حضرت زینب کبری (س) و امام سجاد همراه با هشتاد و چهار نفر وارد کربلا شدند و پس از گفتگو با جابر عبدالله انصاری، قبر مطهر امام (ع) را زیارت کردند و از آنجا زیارت اربعین آغاز شد.

    (اهل بیت علیهم‌السلام، چون به کربلا رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری را دیدند که با تنی چند از بنی هاشم و خاندان پیامبر برای زیارت حسین علیه‌السلام آمده بودند، هم زمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گریستند و ناله و زاری کردند و بر صورت خود سیلی زده و ناله‌های جانسوز سر دادند و زنان روستا‌های مجاور نیز به آنان پیوستند، زینب علیها‌السلام در میان جمع زنان آمد و گریبان چاک زد و با صوتی حزین که دل‌ها را جریحه‌دار می‌کرد می‌گفت: «وا اخاه! واحسیناه! واحبیب رسول‌الله و …» سپس بی‌هوش شد.
    آن‌گاه ام‌کلثوم لطمه به صورت زد و با صدایی بلند می‌گفت: امروز محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا از دنیا رفته‌اند و دیگر زنان نیز سیلی به صورت زده و گریه و شیون می‌کردند.
    سکینه، چون چنین دید، فریاد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل‌بیت تو کرده‌اند، آنان را از دم تیغ گذراندند و بعد عریانشان کردند!)
    به عبارتی نخستین زیارت امام حسین در روز اربعین، از سوی جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است.
    د. نظر علامه مجلسی در خصوص زیارت جابر.
    مرحوم علّامه مجلسى در زاد المعاد مى نويسد: «چون جابر كه از بزرگان صحابه بود، اساس اين كار را گذاشت، مى تواند دليل فضيلت زيارت آن حضرت در اين روز شده باشد». البته خود علامه این احتمال را نیز مطرح می کند که چنین استحباب و فضیلتی شاید وجوه ديگرى داشته باشد كه بر ما مخفى است.
    با این حال به نظر مى رسد كه نمى توان به صرف زیارت جابر، اين همه اهتمام نسبت به زيارت اربعين و دانسته شدن آن به عنوان یکی از علائم مؤمن و صدور زیارت نامه ای خاص برای آن از سوی امام صادق(علیه السلام) را توجیه کرد. به ويژه آنكه زيارت اربعين ويژه امام حسين(عليه السلام) است و درباره هيچ يك از ديگر معصومان چنين زيارتى وارد نشده است. بلكه همان طور كه دانشمند بزرگ و محقّق شهير ابوريحان بيرونى گفته است: «وَفِي الْعِشْرينَ رُدَّ رَأْسُ الْحُسَيْنِ عليه السلام إلى جُثَّتِهِ حَتَّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ، وَ فيهِ زِيارَةُ الْأَرْبَعينَ‏»؛ (در بيستم صفر سر مطهّر امام حسين(علیه السلام) به پيكرش بازگردانده شد و همراه آن به خاك سپرده شد و در همين روز زيارت اربعين وارد شده است).
    زيارت اربعين پس از الحاق سر آن حضرت به بدنش در روز بيستم صفر، سنّت گرديد و مى دانيم سر مبارك آن حضرت توسط امام سجاد(عليه السلام) به كربلا آورده شد؛ لذا به نظر مى رسد كه اين همه اهميّت زيارت اربعين نه به خاطر زيارت آن حضرت توسط جابر عبداللَّه انصارى در چنين روزى است، بلكه به سبب الحاق سرهاى شهدا در اين روز توسط امام سجاد(ع) و زيارت آن قبور پاك، توسط امام(ع) و كاروان حرم حسينى در اربعين است و اين عمل از شعائر مهم شيعه و در كنار ۵۱ ركعت نماز و سجده بر خاك، مطرح شده است.
    از اين رو علّامه مجلسى در زادالمعاد مى نويسد: «مشهور آن است كه سبب تأكيد زيارت آن حضرت در اين روز، آن است كه امام زين العابدين(عليه السلام) با ساير اهل بيت در اين روز بعد از مراجعت از شام به كربلاى معلّى وارد شدند و سرهاى مطهّر شهداء را به بدن هاى ايشان ملحق كردند». هر چند خود او ورود آنها را در بيستم صفر به كربلا بعيد مى داند ولى سخنان وى نشان مى دهد كه در زمان مرحوم علّامه مجلسى نيز اين نكته مشهور بوده است كه اهميت زيارت اربعين، به سبب زيارت شهداى كربلا و الحاق سرها به بدن ها توسط امام زين العابدين(عليه السلام) بوده است.
    در نتيجه با توجه به اين نكته كه اربعين فى حدّ نفسه امتيازى ندارد، آن گونه كه شب هاى جمعه و نيمه شعبان و ليالى قدر و عيدَيْن و عرفه، بر ساير ايام و ليالى امتياز دارند، بايد در اربعين امام حسين(عليه السلام) حادثه ويژه اى اتفاق افتاده باشد كه آن را از ساير روزهاى قبل و بعدش ممتاز ساخته باشد و اين جز با الحاق سرهاى شهدا به بدن های شان و زيارت قبور شهدا توسط امام سجاد(عليه السلام) و كاروان همراه، نمى تواند باشد.
    تتمه. ورود جابر صحابى بزرگ پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) به كربلا در اربعين حسينى براى زيارت قبر پاك آن حضرت و ساير شهداى راه خدا، در واقع اين هدف را دنبال مى كرد كه سدّ خفقان را بشكند و راه را براى زائران حسينى بگشايد تا با زيارت پرشورشان پرچم عاشورا را در كربلا برافرازند و خاطره شهيدان را همواره زنده نگه دارند و مبارزه دامنه دارى را از اين طريق بر ضدّ دشمن آغاز كنند.
    ۲. روایات اربعین:
    الف. على بن میمون صائغ، از حضرت امام صادق علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: اى على! قبر حسین علیه السّلام را زیارت کن و ترک مکن. عرض کردم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمودند: کسى که پیاده زیارت کند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى که برمى‏ دارد یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو مى ‏فرماید و یک درجه مرتبه‏ اش را بالا مى ‏برد و وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکّل او مى‏ فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد مى‏ باشد را ننویسند؛ و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏ گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد؛ و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش مى ‏باشی، به خدا قسم! هرگر تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود. (کامل الزیارت ص. ۱۳۴)
    ب. در روايتى از امام حسن عسكرى(عليه السلام) آمده است: «نشانه‏ هاى مؤمن پنج چيز است: به جا آوردن پنجاه و يك ركعت نماز در هر شب و روز (۱۷ ركعت نماز واجب و ۳۴ ركعت نافله) و زيارت اربعين (امام حسين) و انگشتر بر دست راست نهادن، و پيشانى را به هنگام سجده، بر خاك گذاردن و بسم اللَّه الرحمن الرحيم را در نماز بلند گفتن.
    همچنين براى اين روز زيارت مخصوصى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است.
    ۳. تحلیل روایی پیاده روی اربعین:
    قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ (ع):
    یَا حُسَیْنُ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص. إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ [الْمُفْلِحینَ الْمُنْجِحِینَ]حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص. یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى».
    اى حسین! کسى که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن على (ع) باشد، اگر پیاده رود خداوند منّان به هر قدمى که برمى‌دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‌فرماید تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف، حق تعالى او را از رستگاران قرار مى‌دهد تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب مى‌کند تا زمانى که بازگردد، در این وقت فرشته‌اى نزد او آمده و مى‌گوید: رسول خدا (ص) سلام رسانده و به تو مى‌فرماید: از ابتدا عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته‌ات آمرزیده شد.
    اولا. در باب فضیلت زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام آمده است که اگر زیارت ((ماشیا:پیاده)) باشد وشخص باپای پیاده به زیارت تربت سید الشهداء برود از آجر مضاعف بر خوردار خواهدبود ازهمین رو ابن قولویه درباب (۴۹)کامل الزیارات ده حدیث درفضیلت زیارت اورده که درهمه آنها عنوان ((ماشیا)) آمده است ازجمله آنها این روایت ((ان کان ماشیا کتب الله له بکل خطوه حسنه و محی عنه سیئه…:اگراین زیارت پیاده انجام بگیرد خداوند متعال برای هرگامی که زائر برمی دارد.یک حسنه می نویسد وبرای هرگامی ازگناهش می گذرد))
    ثانیا. درهمین باب (۴۹) ازکتاب کامل الزیارات یکی ازاداب زیارت را(پابرهنه بودن زائر) دانسته است، ازهمین رو در روایت آمده است هنگامی که زائر به تربت سیدالشهدا نزدیک شد، پس ازانجام غسل زیارت از آب فرات، ازآنجا تاحرم را ((پابرهنه )) برود. ازهمین رو امام (ع) می فرمایند: ((وعلق نعلیک و امش حافیا: نعلین را ازپا درآورده و پابرهنه به جانب‌ حرم نما))
    ثالثا. هرچند برخی از اهل رجال و حدیث شناس در روایت امام حسن عسکری(ع) که یکی ازنشانه های مومن را زیارت اربعین دانسته اند؛ ازنظر سند و دلالت شبهه کردند که ازنظر سند این روایت مرسل است و ازنظر دلالت هم منظور زیارت اربعین، زیارت چهل نفر ازمؤمنین است. ولی همه قبول دارند که امام صادق(ع) به صفوان جمال تعلیم داده است روزاربعین خود را به کربلا رسانده زیر قبه امام حسین علیه السلام زیارتنامه اربعین بخواند.
    ۴. تحلیل عقلی پیاده روی اربعین:
    الف. برخی تأکید بر پیاده‌روی برای زیارت، بخصوص زیارت حضرت امام حسین علیه‌السلام را از باب «أفضل الأعمال أحمزها» می‌دانند. توضیح بیشتر اینکه در بعضی از روایات آمده است که بهترین کارها دشوارترین آن‌هاست؛ یعنی اگر یک عمل عبادی به دو صورت و به دو شکل قابل انجام باشد که یکی ساده و دیگری سخت باشد، قطعاً اگر فرد راه سخت را انتخاب کند، ثواب بیشتری هم خواهد برد. در مورد زیارت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام نیز ازآنجاکه پیاده رفتن به‌طور مشخص مشکلات و سختی‌های زیادی را به همراه دارد، زائران امید دارند که خداوند به خاطر این سختی‌ها به ایشان ثواب بیشتری را عنایت نماید. در متون دینی نیز در مورد سختی دیدن در مسیر زیارت و ثوابی که خداوند به این سختی دیدن‌ها خواهد داد، مطالب و شواهد فراوانی را می‌توان یافت. به‌عنوان نمونه حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام در مورد زیارت جدشان حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند: «بدانید هر که او را زیارت کند و در راه زیارت او قطره‌ی بارانی (کوچک‌ترین سختی) به او برسد، خداوند بدن او را بر آتش حرام خواهد کرد.»
    ب. همچنین به نظر می‌رسد خداوند برای نفس پیاده‌روی به‌عنوان مقدمه یک عمل عبادی، برکات و فواید فراوانی را قرار داده است به‌طوری‌که امام صادق علیه‌السلام در این زمینه می‌فرمایند: «خداوند به چیزی سخت‌تر و بالاتر از پیاده‌رفتن [در زیارات و انجام فرائض دینی] پرستیده نشده است.» پیاده‌روی، تنها کسب آمادگی جسمی نیست، روحِ انسان در جریان این پیاده‌روی، تمرین می‌کند و آماده‌تر می‌شود. پیاده‌روی یک فرصت عجیب و استثنایی است که نباید آن را از دست داد، هر یک‌قدمی که انسان در این مسیر نورانی برمی‌دارد، پاک‌کننده آلودگی‌های روحِ انسان است. سیره و اصرار ائمه علیهم‌السلام و بزرگان دین بر پیاده‌روی و بخصوص پیاده‌روی برای زیارت حضرت امام حسین علیه‌السلام نشان می‌دهد که خود پیاده‌روی هم موضوعیت داشته و آثار معنوی فراوانی را به همراه خود دارد؛ آثار بسیار عمیقی که هر کسی آن را تجربه کرده، کاملاً آن را احساس نموده است.
    ج. علماء پیشین و گذشته چون شیخ انصاری و میرزاحسین نوری(ره) درجمع بین زیارت (ماشیا،حافیا: پیاده وپا برهنه) و خواندن زیارتنامه اربعین زیرقبه سیدالشهداء علیه السلام و زنده نگه داشتن نام و یاد اهل بیت یا جابر به عنوان اولین زائر تربت حسيني زیارت پیاده روی دراربعین سیدالشهداء علیه را سنت کرده اند و چون این سنت خالصانه و بدون هیچ حاشیه بوده است نه تنها با گذشت زمان بسیار طولانی ازبین نرفته است بلکه اگر در روز تاسیسش زائرین سی نفر بوده اند، ولی امروز تعدادان ان به بیست وپنج میلیون نفر، واگردیروززایرین اربعین محدود به مردم عراق بوده است، امروز جهانی و بین المللی شده است و ازسراسر جهان دراین همایش خالصانه حضور دارند.
    ۵. تاریخچه معاصر پیاده روی اربعین:
    – نخستین گزارش مربوط به شیخ انصاری است. او از مبدعان این آیین بود ولی بعد از شیخ انصاری این عمل مهجور شد.
    – پیاده روی اربعین در برهه‌ای از زمان به ورطه فراموشی سپرده می‌شود و در ‌نهایت توسط «شیخ میرزا حسین نوری» دوباره احیا می‌شود.
    این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که ۳ روز در راه بود و حدود ۳۰ نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی می‌کردند.
    – بعد از آن، محدث نوری به پیاده‌روی جان دوباره‌ای می‌دهد. «محدث نوری» از آن پس تصمیم گرفت، هر سال این کار را تکرار کند، ایشان آخرین بار در سال ۱۳۱۹ هجری با پای پیاده به زیارت حرم اباعبدالله حسین (ع) رفت. از آن پس بسیاری از عاشقان اهل‌بیت و امام حسین (ع) و نیز برخی علما و حتی مراجع تقلید با پای پیاده به کربلا سفر کرده‌اند.
    – میرزا جواد آقا ملکی تبریزی یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع که خود بارها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین می‌گوید: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر (اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش (ع) زیارت کند، هر چند تنها یک‌ بار در تمام عمرش باشد.
    – پس از او آیت‌الله شاهرودی به این امر پرداخت و تا زمانی با قامت خمیده به این زیارت اهتمام می‌ورزید. سال وفاتش آغاز سخت‌گیری حزب بعث بر پیاده‌روی اربعین بود. از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۱ پیاده‌روی ممنوع شد و مخفیانه و محدود انجام می‌شد.
    – حزب بعث عراق در اواخر سده چهاردهم و اوائل سده پانزدهم هـ ق، با ممنوع اعلام کردن زیارت و راهپیمایی مردم عراق در روز اربعین موجب کم رونق شدن نسبی این زیارت شد. در آن زمان برای مقابله با این اقدام ضددینی حکومت وقت، آیت الله سیدمحمد صدر، برای مدتی، پیاده روی و زیارت را «واجب» اعلام کرد. سیدمحمدباقر حکیم نیز برای تشویق مردم به زیارت و سر باز زدن از این دستور حکومت عراق، مجاهدت های فراوانی نمود. و حضرت امام خمینی(ره) نیز به تایید اقدام مردم در پیوستن به این جریان نمود. نتیجه اینکه مردم شهر نجف در روز ۱۵ ماه صفر سال ۱۳۹۸ هـ ق، تصمیم به زیارت دسته جمعی گرفتند و در قالب کاروانی چندده هزار نفری راهی کربلا شدند. نیروهای حکومتی ابتدا با برخورد با این کاروان با شکوه تعدادی از زائرین را به شهادت رساندند و نهایتا با حمله به مردم در مسیر نجف به کربلا، هزاران نفر را دستگیر نمودند.
    در طول سالیان حکومت صدام، به رغم برخی زیارت های پنهانی، اما به صورت رسمی ممنوع بود. با این حال پس از سقوط این نظام سیاسی در سال ۲۰۰۳ م، مراسم راهپیمایی اربعین با شکوه بسیار زیادی دوباره از سر گرفته شد و سال به سال بر جمعیت آن افزود شد به گونه ای که امروزه با تخمین زائران در حد چندده میلیون نفر، این زیارت به یکی از بزرگترین و شلوغ ترین گردهمایی های جهان تبدیل شده است.
    وظیفه اصلی پذیرایی از این زائران میلیونی به عهده مردم و عشایر عراقی مستقر در حاشیه رود فرات و دیگر مناطق این کشور است که با برپایی موکب های متعدد، از زائرین عراقی و دیگر کشورهای جهان، برای پذیرایی و استراحت، استقبال می کنند. همه این خدمات به صورت رایگان در اختیار زائرین قرار داده می شود و در عین حال مستقل از دولت به انجام می رسد. امری که از یک سو نشان دهنده عمق ایمان و عشق این مردم به خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) و به خصوص امام حسین(علیه السلام) است و از سویی دیگر، فضایی سراسر شوق و صفا و شکوه می آفریند و پیوندهای عاطفی ملیت های مختلف شیعیان را مستحکم می سازد.
    ۶. تکمله:
    . حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب درباره اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی در اول فرودین سال ۱۳۸۵ چنین بیان کردند: «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است که جابربن عبدالله را از مدینه بلند می‌کند و به کربلا می‌کشد، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرن‌های متمادی در دل من و شما هست».
    پیاده روی اربعین در کلام آیت الله بهجت
    . مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت (ره) در این باره بیان کرد:
    امام زمان (عج) پس از ظهور، خود را به واسطه امام حسین (ع) به همه عالم معرفی می‌کند. بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین (ع) را شناخته باشند و پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت برای این کار است.
    ۷. نتیجه:
    کوتاه‌سخن اینکه، اگرچه سفر زیارتی، به هدف زیارت کردن است، اما شکل و چگونگی آن نیز در بیشتر شدن ثواب زیارت دخالت دارد. به بیان بهتر، هدف نهایی در سفر زیارتی، رسیدن به ثواب و تعالی روحی و معنوی است که هم زیارت کردن و هم شیوه سفر زیارتی و هم آداب زیارت، دررسیدن به این هدف نهایی و به اوج رساندنش، بسیار مؤثر است. یکی از عوامل و شرایط افزایش ثواب زیارت و تأثیرات معنوی آن، بنا به فرموده بزرگان دین، پیاده رفتن این مسیر است.

    در آخر هم باید به این نکته توجه کرد که در دنیای امروز مراسم پیاده‌روی اربعین را مراسمی سراسر صلح و نیکی قلمداد می‌کنند که بنیان‌گذاران و اکثریت شرکت‌کنندگان آن شیعیان هستند. همچنین این رخداد سالانه باعث نشان دادن قدرت مادی و معنوی شیعیان به تمام عالمیان است؛ ازاین‌رو همگان بر انجام هر چه باشکوه‌تر آن تأکید می‌کنند.
    گردآورنده-علی فرامرزی

پاسخ دهید