«فیلم مارمولک فهمیده نشد وگرنه به جای مخالفت، تایید می شد.»
نظر شما دربارهی این جمله چیست؟ اگر فردی معمولی آن را گفته بود، به راحتی پنبهاش زده میشد و هزاران چرا و چگونه در مقابلش قرار میگرفت؛ اما اگر بگویم این جمله، نظر حضرت آقاست، چطور؟ در این صورت بیشتر روی آن تامل میشود! البته اینکه این جمله، نظر رهبری باشد، باعث نمیشود چرا و چگونه نشود! اما تمام هدف این یادداشت آن است که چگونه باید چنین بیانی را فهم و تحلیل کرد؟ به عبارت بهتر، روحانیت چگونه باید با تصویر خود در فیلم و سینما مواجه شود که چنین اظهارنظری، برای او تعجببرانگیز و سنگین نباشد؟
«مارمولک» برای اولینبار در بیستودومین جشنواره فیلم فجر در سال۸۲، روی پرده رفت و در همان جشنواره مورد توجه قرار گرفت؛ نشانهی این توجه، کسب سیمرغ بهترین فیلم از دیدگاه تماشاگران در کنار سیمرغ بهترین فیلمنامه بود. هرچند فیلم را برای اکران نوروز۸۳ آماده کرده بودند، به دلیل بانگهای اولیه حساسیتها، منوچهر محمدی –تهیهکننده فیلم- اکران را به تعویق انداخت و برای کاهش سوءتفاهمها، فیلم را ابتدا برای تعدادی از مسئولین کشوری اکران کرد که با حضور خانوادههایشان همراه شد. دستآخر، اکران فیلم در اواخر فروردین۸۳ آغاز شد.
در اندک زمانی، مارمولک جزو معدود فیلمهای سینمایی پس از انقلاب قرار گرفت که برای تماشای آن در مقابل سینماها، صفهای طولانی تشکیل شد. در دورانی که دلار ۸۸۰تومان و سکه ۱۰۰هزارتومان و قیمت بلیت سینما ۹۰۰تومان بود، مارمولک توانست در سههفته اکران، ۷۵۰میلیون فروش کند. برای فهم بهتر این عدد، اگر فیلم با بلیت ۱۵۰۰۰تومانی امروز فروش میرفت، فروش آن به ۱۲میلیاد و ۵۰۰میلیون میرسید!
بلافاصله بعد از اکران، دوشادوش افزایش چشمگیر استقبال مردمی، موج مخالفتها نیز به صورت تصاعدی افزایش پیدا کرد؛ غیر از روزنامهها، روحانیون و خطبا سخنرانیها و تحلیلهای متعددی در نقد و ردّ فیلم ارائه کردند. طلبهها و دغدغهمندانی که عموما پای خود را در سینماها نگذاشته و نمیگذاشتند، به پیروان این جریان تبدیل شدند. فضا آنچنان بحرانی شد که حتی برخی در قم به دنبال گرفتن فتوا علیه کارگردان و نویسندهی فیلم بودند و عملا مارمولک داشت به بحرانی امنیتی و غیرقابل کنترل تبدیل میشد. تلاشهای منوچهر محمدی و ارشاد برای حمایت از فیلم در مقابل موج اعتراضات شکل گرفته، تاثیری نداشت. محمدی و کمال تبریزی (کارگردان فیلم) در نشستی در خانه سینما حاضر میشوند و در حضور خبرنگاران اعلام میکنند که تصمیم دارند تا نمایش فیلم را متوقف کنند. این اعلام البته با بغض منوچهر محمدی همراه است: «ما دیکتهای نوشتهایم که حتما نمرهاش بیست نیست؛ اما کسی دوست ندارد دیکتهاش را پاره کنند». دست آخر فیلم بعد از سه هفته، اکران فیلم به دلیل چیزی که «توهین به روحانیت» تلقی میشد، متوقف شد.
برای اکثریت معترضین که حتی فیلم را ندیده بودند، اسم فیلم، بهترین استدلال بود. اما «مارمولک» در اصل، اسمی نبود که انتخاب اول کمال تبریزی برای فیلمش باشد. او قبل از اکران میخواست اسم فیلم را «آدرس خدا» بگذارد، اما شورای پروانه نمایش مخالفت کرده بود. برخی از ارگانها اصلا به او گفته بودند کسی فیلم مارمولک را نمیبیند و توقع چنین بازخوردی را نداشتند. هیچ کس فکر نمیکرد که نام فیلم تا این حد حساسیتزا شود. اما معنایی که از این اسم «مارمولک» در آن شرایط اجتماعی برداشت شد، فهم فیلم را بهطور کلی تحت تاثیر قرار داد و شد آنچه شد.
هرچند بعدها تبریزی به این بیسلیقگی در اسم اعتراف کرد، اما این اعتراف، محصول این تجربه پرهزینهی اجتماعی بود. با این حال، این تمام تجربهی اجتماعیای نیست که میتوانیم از مارمولک به دست بیاوریم. تجربه ۱۵سال پیش مارمولک، درس بزرگی برای این روزهای روحانیت دارد؛ آن هم به دلیل اتفاقاتی است که سالیان بعد برای این فیلم در جشنواره «روحانیت در قاب سینما» رخ داد.
شورای سیاستگذاری جشنواره «روحانیت در قاب سینما» که دبیری آن را روحانی خوشنام و نامآشنا، حجتالاسلام سرلک برعهده داشت، سال۹۳ به دیدار مراجع تقلید رفت و همزمان خدمت مقام معظم رهبری هم رسید و رهبری نیز با تایید جشنواره، بر ادامه آن تاکید کردند. شاهد دیگر اصالت حوزوی این جشنواره، حضور افرادی از شورای عالی حوزه در جلسات افتتاحیه و اختتامیه آن است. بنابراین، گزافه نیست اگر نتیجهی این جشنواره که از ارشادات مراجع بهره برد و مورد تایید رهبری بود و شخصیتهای شورای عالی در آن حاضر شدند را به عنوان فهم امروزِ روحانیت از سینما عنوان کنیم.
تمام مسئله اینجاست که «مارمولک» در این جشنواره در سال۹۵، نامزد دریافت جایزه «بهترین فیلم تاریخ سینما ایران با موضوع روحانیت» شد! از مجموع ۴۸فیلم داستانی که از ابتدای سال۵۷ تا ۹۵ ساخته شده بودند و در آنها روحانیت نقشی کلیدی داشت، ۱۲فیلم سینمایی داستانی، نامزد شدند و مارمولک یکی از آنها بود!
سرلک در نشست خبری جشنواره، به صراحت اعلام کرد: «مارمولک فیلم درست و توانمندی است و به لحاظ بازی، فرم و حرفی که میزند درست ساخته شده است. اگرچه به این فیلم هم مانند خیلی از آثار سینمایی انتقاداتی وارد است… کارگردان اذعان میکند که در مورد انتخاب اسم فیلم اشتباه کرده است و این هم به خاطر این بود که چند اسم را برای آن انتخاب کرده بوند، ولی فقط با اسم «مارمولک» موافقت شد… البته انتقاداتی از طرف جامعه روحانیت به فیلم مارمولک وجود دارد، ولی مارمولک فیلمی است که سینمای ایران را یک گام به پرداخت روحانی در سینما نزدیک کرد و بعد از آن بود که اقبال سینما برای پرداخت روحانیت بیشتر شد».
تمام حرف اینجاست که چگونه «اهانتآمیز خواندن» یک فیلم توسط یک جامعه تا «تقدیر از او» توسط همان جامعه، تغییر میکند؟ چطور فیلمی که مصداق توهین تلقی میشد، زمانی دیگر بهلحاظ بازی، فرم و «حرفی که میزند» درست و توانمند ارزیابی میشود؟
اگر نظرات رهبری دربارهی این فیلم را ضمیمه این رویداد کنیم، اهمیت مسئله بیشتر میشود. کمال تبریزی در مصاحبهای که در سال۹۳ با روزنامه شهروند داشت، گفت: «من در چند جلسه که مقام معظم رهبری را دیدم، فقط از فیلم تعریف کردند و نتیجهگیری که از فیلم کردند این بود که متاسفانه این فیلم از طرف کسانی که باید فهمیده میشد، نشد». همچنین در مصاحبهای که با ماهنامه نقد سینما در اسفند۹۴ داشت، اعلام کرد: «آقا فیلم مارمولک را دیدند و خوششان آمد. همزمان با اکران، از دفتر آقا تماس گرفتند که چه فیلم خوبی ساختی. بعدها در دیدار دستاندرکاران سریال شهریار نیز گفتند: فیلم مارمولک فهمیده نشد، وگرنه به جای مخالفت تایید می شد». البته به او گفتند این حمایت آقا را رسانهای نکنند که به نظر خودش هم درست نبود رسانهای شود.
بعدها آقا در دیدار با تهیهکنندگان در سال۹۷ نیز درباره ضرورت تولید آثار طنز روایت میکنند که در دو مورد به ایشان مراجعه کردهاند که یکی از آنها ماجرای مارمولک است و آقایان علما گفته بودند که در این اثر با روحانیت شوخی شده. ولی به عقیده ایشان، این شوخیها مشکلی ندارد و «باید باشد» و مصداق توهین و هزل نبوده.
پرسش اینجاست که این فیلم، توسط چه افرادی فهمیده نشد و با آن مخالفت شد که اگر فهمیده میشد، تایید میشد؟ معترضین بچه انقلابیهایی بودند که دغدغه و درد دین داشتند؛ طلبهها هم محور این جمعیت محسوب میشدند. این کنش و واکنش، به علت خصیصهای در فیلم مارمولک نبود که اگر بود، نیازی به نبش قبر تاریخی نبود. مارمولک، موردی است که از دل آن میتوان راهبرد مهمی برای مسئلهای استخراج کرد که هم دیروز و هم امروز و هم فردا با آن مواجه بودیم و هستیم و خواهیم بود:
مواجههی روحانیت با سینما از چه نظام تفسیری و رفتاری تبعیت میکند؟ به عبارتی، طلبهها چقدر تلاش میکنند، فیلم را «بفهمند» و چقدر واکنش اجتماعی خود نسبت به فیلم را منوط به «فهمیدن» فیلم میکنند؟ بهترین مورد برای مطالعه نحوه مواجهه طلاب با فیلم، هنگامی است که سوژهی فیلم، در محدودهی امور صنفی طلبهها باشند و شاخصترین این امور هم، سوژه شدن شخصیت خود روحانی است.
برای جامعهای مثل ایران که فرهنگ آن از دین و مذهب به صورت عمیق مایه میگیرد، همیشه عناصر و نمادهای دینی، میتوانند ارزشهای رسانهای تولید کنند. به همین دلیل همیشه حضور روحانی در فیلم، خصوصا اگر در تِم یا ژانری مثل کمدی باشد که در مظان ساختارشکنی از تیپ متداول است، خواهناخواه ارزش رسانهای دارد و میتواند مخاطب را جذب کند. مارمولک یک نمونه در دهههای گذشته بود؛ آخرینش هم پارادایس که بعد از کشوقوسهای فراوان بعد از چندسال توقیف، اکران شد. بدیهی است که آخرین هم نیست. نسبت بین کنش اجتماعی و فیلم، محصول چگونه فهمیدن فیلم توسط مخاطبان است. وقتی روحانیت بتواند نقش محوری در ایجاد موج اجتماعی داشته باشد، فهم او از فیلم پراهمیتتر میشود؛ خواه فیلم درباره خود روحانیت باشد یا دربارهی هر موضوع فرهنگی و اجتماعی دیگر.
مهمترین راهبردی که از موردپژوهی مارمولک، برای امروز روحانیت میتوان استخراج کرد، لزوم اهتمام در افزایش سواد سینمایی و متوقف ساختن هر موضعگیری اجتماعی بر خوانشِ روشمندِ بیواسطه فیلم است. اساسا واکنش طلاب نسبت به هر چیزی (اعم از فیلم و غیر آن)، باید تابع شناخت و فهم باشد، نه احساسات و شنیدهها. فهم هر چیزی نیز متوقف بر آشنایی با روش شناخت آن است. بنابراین، فهم و ارتباط عمیق با فیلم سینمایی نیز بر سواد سینمایی توقف دارد؛ سواد سینماییای که هم نیازمند آموزش علمی و هم انس عملی است. اساسا فهمیدن فیلم یعنی چه؟ آیا طلاب همانطور که برای فهمیدن متن سیوطی و شیخ اعظم انرژی مصرف میکنند و روش آن را میجویند و برای آموختنش تمرین عملی میکنند، برای خوانش «متن تصویری» نیز انرژی حداقلی میگذارند و روش آن را جستوجو میکنند!؟
فیلم لازم است حداقل در سه لایه مطالعه شود:
اول، لایه اجزاء و عناصر است. فیلم به مثابه یک کل، دارای عناصر مختلفی اعم از فیلمنامه، تصویربرداری، موسیقی، بازیگری و… است. هر کدام از این اجزا به صورت مستقل باید فهم و ارزیابی شوند.
لایه دوم، فیلم بهمثابه یک کل واحد (فیلم بما هو فیلم) است. در این لایه، تمامی اجزا در نسبت با یکدیگر و بدون نسبتسنجی با محیط اجتماعی ارزیابی میشوند.
لایه سوم، فیلم بهمثابه کنش اجتماعی است. در این لایه نسبت فیلم با وضعیت کلان و خرد فرهنگ و اجتماع روز سنجیده و ارزیابی میگردد. بنابراین، هیچگاه براساس یک نشانه، نمیتوان کل فیلم را فدا کرد و بهگونهی خاصی معنا نمود. بلکه فیلم حاوی ارکان نظامواری است که خوانش و سپس حکم دادن دربارهی آن، نیازمند روشی منضبط است که در آن، هر نشانه به اندازه قدرت خود، در معنابخشی به فیلم اثر گذاشته باشد.
متاسفانه، ضعف در این مسئله باعث شده است طلاب حوزه علمیه و بلکه «قم» بهمثابه پایگاه جغرافیایی حوزه و روحانیت، ظرفیت پولسازی و تبلیغاتی قابل توجهی برای سودجویان سینمایی داشته باشند. اتاق فکر تهیهکنندگان سینمایی، هنگامی که در اکران، به فیلم اقبالی نمیشود و فروش قابلتوجهی در گیشه پیدا نمیکند، به صورت غیرمستقیم، با ایجاد و انتشار برشهای ساختارشکنانه از فیلم، جمعی از دغدغهمندان فرهنگی را برعلیه فیلم تحریک میکنند تا موجهای اعتراضی علیه فیلم برپا شود. از طرف دیگر، طلبههای ناآگاه نیز کاملا از روی «وظیفه» و «خداپسندانه»، بازیچهی دست برنامههای تبلیغاتی اتاقهای مخفی تبلیغات فیلم میشوند. برای تیم تبلیغاتی فیلم، صرف تیتر «حذف اکران در قم» یا در مظان توقیف قرار گرفتن، خود بهترین شیوهی تبلیغات و جذب مخاطبان و در نتیجه پر رونق شدن گیشه بوده و این نتیجهی همان کمبود سواد سینمایی و خوانش بیواسطه آثار هنری است.
مارمولک هرچند نقطه عطفی در تاریخ مواجهی روحانیت و سینما با یکدیگر است، اما قطعا آخرین آن نیست. بازخوانی این جریان، حتی در حد مطالعهی گزارش فراز و نشیبهای آن، برای بسیاری از طلاب تفکربرانگیز و پندآموز است. حال بار دیگر به تیتر باز گردیم. آیا از دیدن آن تعجب کردیم؟ اگر این جمله از شخصیت مقبولی نقل نشده بود، آیا باز هم آن را بهانهای برای تامل قرار میدادیم؟ تامل و دقت در رویدادهای عطفساز تاریخی، میتواند بلوغ مورد انتظار را ایجاد کند. تنها عبرتگیری از هزینههای فرهنگی و اجتماعی که در این تجربه تاریخی صورت گرفت، میتواند از تکرار مکرر آنها جلوگیری کند؛ مگرنه روز از نو است و روزی از نو.
[۱] منابع
۱- مجموعه یادداشتها و گزارشها در: خبرگزاری اسنا، کد خبر ۹۲۰۲۱۴۰۸۸۱۱، انتشار در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲؛
۲- خبرگزاری جامجم سیما، کد خبر ۱۶۵۳۹۸۳۳۸۵۲۱۷۹۲۳۴۲۱، انتشار در دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۳؛
۳- خبرگزاری تسنیم، کد خبر ۳۴۵۱۷۲، انتشار در ۲۶ فروردين ۱۳۹۵؛
۴- خبرگزاری بولتن نیوز، کد خبر ۳۴۵۱۷۲، انتشار در ۲۶ فروردين ۱۳۹۵؛
۵- خبرگزاری تابناک، کد خبر ۵۸۰۹۱۰، انتشار در ۲۶ فروردين ۱۳۹۵؛
۶- خبرگزاری دانشجو، کد خبر ۵۰۲۲۰۴، انتشار در ۲۹ فروردين ۱۳۹۵؛
۷- خبرگزاری صراط نیوز، کد خبر ۲۹۳۹۵۸، انتشار در ۳۱ فروردين ۱۳۹۵؛
۸- خبرگزاری خبرآنلاین، کد خبر۸۲۹۳۱۲، انتشار در۱۰ آذر ۱۳۹۷؛
۹- ماهنامه نقد سینما، اسفند۹۴، مصاحبه با کمال تبریزی.
ناشناس
فیلم مارمولک بعد از مخالفت آیت الله جنتی در خطبه های نمازجمعه تهران از اکران برداشته شد ، مخالفت آیت الله جنتی در نمازجمعه تهران با این فیلم به مثابه نظر رسمی نظام تلقی می شد می توانید به متن سخنرانی خطبه نمازجمعه تهران در همان هفته اکران فیلم مراجعه کنید که در روزنامه ها قاعدتا باید باشد ، آقای احمد نجمی سردبیر همین سایت مباحثات در همین سایت مباحثات مطلب زیر را نقل کرده اند که در آن یکی از مراجع تقلید از نظر ««قطعی»» خود سخن گفته اند عین عبارات آقای احمد نجمی چنین است:
اوایل دهه هشتاد که فیلم مارمولک منتشر شد و بسیاری از حوزویان به آن اعتراض کردند، مسئولیت خبرها را در خبرگزاری رسا برعهده داشتم. روزی یکی از همکاران خبری با خوشحالی آمد و گفت: «الان در دیدار یکی از مراجع بودم و گفتند قطعا پشت صحنهی فیلم مارمولک اسرائیل قرار گرفته است».
http://mobahesat.ir/21439
جابر
واقعا تحلیل مورد نیازی بود که بنده به عنوان یه طلبه خیلی دنبالش میگشتم؛ و به شدت خوشحال شدم بعد از خواندنش. آقای ابراهیم پور تاکید شما بر سواد سینمایی در میان طلاب بسیار نگرانی به جایی است که وقت گذاشتن براش کم تر از خواندن رسائل و… نیست. و واقعا خلاء این مطلب چند ساله که ما رو آزار میده. ولی با وجود دیدن این مقاله امیدوار شدم که هنوز دغدغهمندهایی ولو قلیل وجود دارند. و بیان اینها از باب اظهار افاضات نبود، بل برای خداقوت و دلگرمی است.انشاءالله بازهم مقالات سینمایی و رسانه ای رو از مباحثات ببینیم.