مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت
درس‌هایی از کرونا

پرده اول

کرونا به ایران رسید. مواجهه مردم با این بیماری مختلف بود. برخی ایثار، برخی ترس، برخی تضرّع، برخی احتکار، برخی دلسوزی، برخی عشق، برخی عقده‌گشایی، برخی خدمات جهادی، برخی لیس زدن، برخی قم‌ستیزی، برخی امیدافزایی، برخی چالش اعتقادی و البته برخی هم کنش طنزآمیز داشتند.

بی‌شک در یک تحلیل جامعه‌شناختی می‌توان در اینگونه دوران‌های بحرانی، لایه‌های پنهانی از آسیب‌ها و ظرفیت‌های جامعه را که فرصت بروز پیدا می‌کنند، کشف و با تحلیل، به تقلیل یا تقویت آنها در بحران‌های مشابه آتی پرداخت.

آنچه که من در این یادداشت کوتاه مایلم به اشتراک بگذارم، نکته‌ای است که مدت‌هاست مشغول آن هستم.

به عنوان مقدمه از طنزی که در این ایام منتشر شد وام می‌گیرم تا به مطلب اصلی خودم برسم.

حتما طنزهایی که در این ایام در موضوع کرونا منتشر شد به گوش شما هم رسیده است؛ طنزهایی که انصافا در شکستن فضای شکننده ترس و ناامیدی بسیار موثر بودند.

در این میان شبی در طنز برنامه‌ای از برنامه‌های صدا وسیما یک لطیفه، بارقه‌ای در ذهنم انداخت:

مجری: به بعضی از سلیقه‌ها هم اصلاً نباید احترام گذاشت، مثل سلیقه غذاییِ چینی‌ها! انصاف نیست آخه! یک نفر اون سر دنیا خفاش بخوره، با دست نشسته، بعد ما مجبور بشیم این سر دنیا، هی دست بشوریم (خنده و کف حضار)، اصلا ما کِی اینقدر دست می‌شستیم، دیگه خیلی کثیف می‌شد، می‌مالیدیم کف فرش (خنده و کف حضار).

پرده دوم

بهمن سال ۱۳۵۷، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. انقلابی‌ها سرشار از سرور و شادی.

آنها که توانسته بودند شاخ شاه دیکتاتور را بشکنند، دیگر مانعی در راه تحقق آرمان‌ها و ارزش‌های خویش نمی‌دیدند.

مانع عبارت بود از سیستم فاسد، فساد سیستمی و عدم مدیریت صحیح کشور. کشور مواجه بود با ساختاری که راه را برای آرمان‌خواهی ملی و بین‌المللی به روی جوانان اسلام‌خواه بسته بود.

آرمان‌ها و ارزش‌هایی چون معنویت، عدالت، آزادی و حق تعیین سرنوشت، استقلال، امنیت، رفاه، دستگیری از محرومان، مبارزه با تبعیض و طبقات اجتماعی و…

پیش به سوی تحقق صددرصدی آرمان‌ها.

پرده سوم

الان اسفند ۱۳۹۸، ۴۱ یک سال از انقلاب اسلامی گذشته. جوانان انقلابی در نسبت با انقلاب: برخی خسته، برخی ناامید، برخی پر از امید، برخی اپوزیسون، برخی خواب، برخی بی‌انصاف، برخی فعال، برخی بی‌تفاوت، برخی پر غصه، برخی منتقد.

البته به درک نویسنده به لطف الهی، امروزه جوانان پای کار انقلاب آگاه‌تر، متخصص‌تر، متعهدتر، با درک عمیق‌تر از مسائل انقلاب و در تعداد بیشتری از دوران ابتدای انقلاب هستند.

پرده چهارم

درست است که در این سال‌ها بعضاً فرصت‌هایی را از دست دادیم که البته در اغلب موارد، چوبِ التزام جدی به مردم‌سالاری و جمهوریت و گاهی زبیر صفتی‌ها،  گاهی فقدان تجربه مشابه در سطح یک انقلاب برای الگوگیری، گاهی تفکرات غرب‌زده و گاهی خلاء نظریه‌پردازی در ارائه مدل‌های اجرایی اسلامی، از عوامل این فرصت‌سوزی‌ها بودند.

اما آنچه که در عصر ما، با دیده انصاف می‌توان مدعی شد، عبارت است از اینکه:

انقلاب اسلامی ایران، تجربه بسیار گرانقدری است با خدمات اجتماعی فراوان که رقم‌زننده تحولات عظیمی نه تنها در سطح ملی، بلکه در سطح جهان بوده است.

در عظمت این انقلاب همین بس که دشمنی به بزرگی امپریالیسم جهانی دارد که با همه هیمنه تمدنی‌اش، از ضربات و چنگ‌اندازی‌های ایران اسلامی صورتش زخم‌های فراوان دیده است و قابل پیش‌بینی است که نه چندان دیر، ضربه تمدنی انقلاب اسلامی، بر قلب ضعیف شده تمدن آن، پایانش را رقم بزند.

به برکت انقلاب اسلامی، فساد سیستماتیک به عنوان مادر مشکلات ساختاری، جایی ندارد.

آرمان‌خواهی و مطالبه‌گری در حد اولین و مهمترین شخصیت انقلاب پابرجاست و این نشان از حرکت  انقلاب در مسیر صحیح خود است.

انقلاب، رنسانسی که نتیجه‌اش ضعف، بی‌کفایتی و به حاشیه رفتنِ دین بود (بی‌کفایتی دین مبنی بر عدم توانایی آن در پاسخ‌گویی به نیازهای اساسی اجتماعی) را، به سمت بی‌کفایتی و ضعف بخشی از دینداران و دین‌فهمان چرخاند و خدمت بزرگی که امام خمینی به جامعه دینی کرد این بود که با  برداشت و قرائتی جامع و اجتماعی از اسلام، ظرفیت عظیم دین را، در پاسخ‌گویی به نیازهای اجتماعی جامعه، فعلیت بخشید.

در این سال‌ها هرجا انقلابی عمل کردیم، پر شدیم از افتخار و عزت و هرجا که از آرمان‌ها و ارزش‌ها کوتاه آمدیم، از پیشرفت بازماندیم.

بخش دوم

جوانان انقلابی سال ۵۷ و نسل‌های اول انقلاب، حرکت تحولی و دینی به رهبری شخصیتی کم‌نظیر شروع کردند. حرکتی با انگیزه دستیابی انسان‌های صالح و شایسته به موضع مدیریت کلان کشور و ساختار سیاسی آن، برای تحقق حداکثری آرمان‌ها و ارزش‌های دینی.

شاید آنها تمام تصورشان این بود که اگر ساختار و مدیریت کلان کشور را به دست بگیرند، تنها مانع برای تحقق آرمان‌ها و اهداف برطرف خواهد شد.

رفته‌رفته معادله عوض شد، انقلاب وارد چالش تمدنی گردید.

اگر جوانان دیروز و نسل‌های بعد از آن(مسئولین امروز) غافل بودند، امروز بر ما روا نیست که  غفلت‌زده باشیم.

به لطف پروردگار و با تمامی مشکلات، کماکان کشتی انقلاب با رهبری شخصیت کم‌نظیر دیگری با خصوصیات اندیشه، تقوا و بصیرت و کاریزما، در حال عبور از امواج متلاطم است.

اما آنچه که در این دوره شاهد آن هستیم و چه بسا جوانان دهه اول و دوم انقلاب، توجهی به آن نداشتند، عبارت است از درک جدی‌تر افق و عرصه مبارزه و درگیری با دشمن.

رهبری حکیم انقلاب، چند سال پیش مسئله سبک زندگی اسلامی life style را مطرح کردند.  شاید برای برخی هنوز اهمیت این کلیدواژه روشن نشده باشد.

اما با مداقّه در تحولات بینشی و گرایشی لایه‌های پیدا و پنهان کف جامعه، به روشنی می‌توان ضرورت و منطق طرح چنین بحثی را از رهبر معظم انقلاب، درک کرد.

بی‌شک رشد تکنولوژی و ارتباطات مجازی در عین فرصت‌سازی‌های فراوان، جزء مهم‌ترین عوامل استحاله فرهنگی در جوامعی است که از  هویت فرهنگی مستقل برخوردار هستند.

غرب با معجزه تکنولوژی و رسانه، مدیریت دنیا را به دست گرفته است و با مبانی توسعه تمدنی خود، بسیاری از فرهنگ‌های موجود دنیا را تهی از  هویت  و آنها را در سایه خویش، نگه داشته است.

واقعیت این است که تکنولوژی رسانه‌ای و بستر فضای مجازی به عنوان مرکز کنترل، فرماندهی و پشتیبانی اطلاعاتی، خارج از مدیریت ما است.

می‌توان گفت که مدت‌هاست فراروی خواب سنگین فرنگی برخی مسئولین فرهنگی کشور، آژیر خطر به صدا درآمده است؛ آژیری به خطرناکی احتمال بمباران فرهنگی.

به طنزی که ابتدای نوشته به آن اشاره کردم برگردیم و این بار با دیده تحلیل و تدقیق به آن رجوع کنیم:

«سلیقه غذایی مردمی در فاصله‌ای هزاران کیلومتری، جامعه ما را زمین‌گیر می‌کند».

چقدر زیادند چنین طنزهای تلخی که روزهاست و خدا می‌داند تا چه مدت قرار است، کام جامعه ما را تلخ نگه دارد.

سریالی در کشوری دیگر تولید می‌شود و خانواده‌ای در ایران از هم جدا می‌شوند.

سندی در سازمانی به ظاهر میان مللی، نوشته می‌شود و اجرای آن در کشوری هویت مستقل فرهنگی آنجا را از بین می‌برد.

کمک مالی به کشوری نیازمند می‌شود و در پوشش آن پروتکل‌های مبتنی بر مبانی توسعه تمدن غرب، در آن جامعه ضرورت اجرا پیدا می‌کنند.

مدل اقتصادی به عنوان سایِنس اقتصادی، متن درسی نظام آموزشی دانشگاه‌های دنیا می‌شود و اجرای آن، در کشورها نتیجه‌ای جز تکاثر ثروت سرمایه‌داران و در مقابل تکثیر فقر نیازمندان و تضاد طبقاتی، ندارد.

بخش سوم: سکانس پایانی

با توجه به مطالبی که بیان شد، می‌توان نتیجه روشنی گرفت:

حتی با یک نگاه کاملا حداقلی ملی‌گرایانه، برای رسیدن به یک جامعه مطلوب، در داخل مرزهای کشور خود، صرفا تسلط و مدیریت بر ساختار کلان کشور کافی نیست؛ این تجربه‌ای است که حرکت چند ساله انقلاب، پیش‌روی ما قرار داده است و اساسا تجربه خلق شد برای عبرت‌گیری.

باید مدیریت جهانی را در دست گرفت، وگرنه تحت مدیریت جهانی بی‌هویت و هضم خواهیم شد؛ مدیریتی که تصمیم‌سازان آن، انسان را محور و خدای جهان می‌دانند.

امروز این ضلالت نظری  تمدن غرب(هیومنیسم) در بسیاری از عرصه‌های مدیریتی و اجرایی جوامع، امتداد عملی پیدا کرده است و در این شرایط بازطراحی مدل‌های اجتماعی با حفظ مرزبندی روشن با مبانی توسعه‌ای غربی، مبتنی بر حفظ ریشه‌های اصیل هویت فرهنگی، کاری بس گران و دشوار است.

نگارنده بر این باور است که بخشی از مشکلات فعلی کشور، معلول تنفس همین اکسیژن مسموم فضای تمدنی غرب و مدیریت جهانی آن است.

باید فکری کرد، اما چاره چیست؟

باز هم تاکید می‌کنم که با نگاه کاملاً حداقلی و منفعت‌طلبانه (نه نگاه‌های آرمانی توحیدگسترانه در دنیا)، نیز می‌توان تصدیق کرد که در عصر ما حتی نمی‌توان از ذائقه و آداب غذایی دیگر ملل غافل شد. آیا وضعیت فعلی ایران عزیز، دلیل روشنی بر این ادعا نیست؟!

و این خود مسئله بسیار پیچیده‌ای است که اقتضائات علمی و عملی خاص خود را دارد (انشﷲ در یادداشت‌های بعدی به آن خواهم پرداخت).

در عصر ما، عرصه و افق درگیری حق و باطل، افقی است تمدنی که جبهه‌های بسیاری را در برمی‌گیرد.

از جنگ سخت جریان مقاومت گرفته تا جبهه‌های مختلف علمی و عملی چون نهادسازی، طراحی نظامات و مدل‌های اجرایی اجتماعی نظیر مدل‌های اجرایی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنر و رسانه، بهداشت و پیشگیری، معماری و شهرسازی، بیمه و خدمات، آموزش و تربیت و…

خاکریز ای انقلاب منتظر جبهه‌سازی ما جوانان، در عرصه‌های مختلف نظریه‌پردازی و نهایتاً جامعه‌پردازی اسلامی است.

گذشته چهل ساله انقلاب، این درس را به ما داد: «جوانانی که منتظر ماندند تا دیگران دست به کار شوند و برای آنها کاری کنند، محکوم به ناامیدی، انفعال و ارتداد از آرمان‌هایشان هستند». خودمان باید دست به کار شویم.

به هوش باشیم که این برخورد تمدنی، نیروهایی با ظرفیت، افق و درک تمدنی نیاز دارد.

کلمه ﷲ هی العلیا

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. محبوبه 

    با سلام و خسته نباش ممنون از مقاله ی بسیار خوبتون

    1. ناشناس 

      با سلام خواهش می کنم
      اگر سوال یا مطلبی باشه در خدمت هستم

پاسخ دهید