مباحثات

حوزویان و نوع مواجهه با پدیده‌ای به نام بحران کرونا!

عکس:خبرگزاری حوزه

با شروع بحران ویروس کرونا در چین و وضعیت گسترش یابندگی شدید آن، از همان ابتدا مشخص بود دیر یا زود پای آن به ایران نیز باز خواهد شد. اتفاقی که با تأخیری چند هفته‌ای بلاخره به وقوع پیوست و گزارش‌هایی از آغاز شیوع این بیماری در چند شهر ایران مخابره شد. با گسترش این بیماری با توجه به موج فراگیری و تاثیرگذاری آن، بسیاری از نهادهای اجتماعی نیز وارد عرصه مواجهه با آن شدند؛ از مراکز و نهادهای بهداشت و سلامت گرفته که در خط مقدم مقابله با این بحران بودند تا نهادهای نظامی و انتظامی تا آموزشی و… در این میان یکی از نهادها و سازمان‌های اجتماعی کنش‌گر که در بسیاری از تحولات اجتماعی، وارد کنش‌گری شده و به ایفای نقش می‌پردازند، نهاد روحانیت و سازمان حوزه‌های علمیه است. به دلیل جایگاه اجتماعی و اثرگذاری ویژه‌ای که این قشر دارند، نوع مواجه این نهاد با چنین بحران فراگیر و فراجنبه‌ای، می‌تواند مورد توجه و کنکاش قرار گیرد. همچنان که به دلیل این جایگاه خاص و اثرگذاری بالای اجتماعی، عملکرد و نوع مواجهه آنها در مقابل تحولات و بحران‌ها مورد توجه و ارزیابی کارشناسان قرار گرفته و از سوی دیگر زیر ذره‌بین رسانه‌ای قرار گرفته است. از همین روی جریان‌شناسی نوع مواجهه این قشر از جامعه در بحران کرونا می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. از این منظر می‌توان نوع مواجهه روحانیت با این پدیده کرونا را به سه دسته کلی تقسیم کرد:

طیفی از روحانیت که مواجه‌ای منفی و سلبی با این پدیده کرونا داشتند. طیفی که با انکار و تشکیک در وجود چنین بیماری یا در فراگیری و شیوع آن، تلاش می‌نمودند توصیه‌ها و تجویزهایی کاملا متعارض با توصیه‌های نهادها و مراکز رسمی مواجهه با این بیماری صادر نمایند. طیفی که با زیر سوال بردن تمام مبانی و حتی مسلمات دانش و یافته‌های پزشکی، به موج آنارشیسم علمی و بی‌اعتباری نهادهای مرجع دامن زده و موجب نوعی سردرگمی در میان مخاطبان خود در مواجهه با این پدیده شدند؛ در سطح رسانه‌ای به نمونه‌هایی چون آتش زدن کتاب طبی هاریسون که هرچند قبل از کرونا اتفاق افتاد، اما این نوع مواجه در زمان شیوع کرونا نیز ادامه یافت، توصیه به نادیده گرفتن قرنطینه، تأکید بر دید و بازدید و شکستن طرح فاصله‌گذاری اجتماعی، مقاومت در مقابل بسته شدن اماکن مذهبی زیارتی تا حرم لیسی و… اشاره کرد. این طیف نقش پررنگی در دادن سوژه‌های تخریب روحانیت توسط بعضی از رسانه‌ها را داشت. به همین دلیل نیز می‌توان این نوع از نقش‌آفرینی در چنین بحرانی را نقش‌آفرینی منفی به حساب آورد.

در کنار طیف اول، طیف دیگری از روحانیت حضور داشتند که با شیوع و گسترش این بیماری، در انفعال کامل فرو رفتند و نتوانستند برای خود در چنین بحرانی نقشی مفید و اثرگذار تعریف نمایند. هرچند بهانه این طیف از روحانیت همراهی با وضعیت قرنطینه بوده است، اما انتظار و توقع جامعه از ظرفیت و جایگاه اجتماعی این طیف، اقتضاء می‌نمود که بتوانند نقشی فعال در این شرایط ایفا نمایند. مصادیق این طیف را می‌توان در کسانی یافت که در شرایط عادی، میدان‌دار و تریبون‌داری می‌کردند، اما در شرایط بحران، اسم‌شان از زبان رسانه‌ها افتاد و به ناگه در سکوت و غیبت فرو رفتند. می‌توان گفت این طیف از روحانیت نیز نقشی خنثی و حتی منفی در شرایط بحرانی جامعه ایفا نمودند. طیفی که نباید در شرایط بحرانی به هیچ وجه روی آنها حساب کرد و یا امید داشت پا به میدان بگذارند و میدان‌داری کنند.

و اما در این میان، طیف سومی نیز بودند که از روزهای نخست شیوع این بیماری، ضمن درک شرایط واقعی جامعه و همراهی با نهادهای مسئول و تصمیم‌گیر، تلاش نمودند نقش و کنش‌گری فعال برای خود، مجموعه روحانیت و حوزه‌های علمیه تعریف نمایند. این طیف از روحانیت که می‌توان از آنها به عنوان «روحانیت مسئولیت‌پذیر» و آماده پذیرش مسئولیت اجتماعی نام برد، توانست با تحلیل واقع‌بینانه شرایط، ضمن ارتباط با سایر نهادها و مجموعه‌های درگیر بحران، برای خود وظیفه و مسئولیت تعریف نماید. مولفه‌های شناخت این طیف را می‌توان در صدور فتاوایی مبنی بر حجیت همراهی و توجه به دستورات ستاد بحران، تشکیل ستاد بحران حوزوی، ارائه مساعدت‌های مختلف به ستاد مدیریت بحران، مشارکت در فعالیت‌های جهادی، استفاده از تریبون‌های حوزوی در تبیین شرایط بحران، و تلاش برای اتحاد و همبستگی نهادهای مذهبی و دینی بین‌المللی در مواجهه هم‌دلانه با این بحران اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این طیف از روحانیت توانایی و ظرفیت بی‌نظیری در کمک به جامعه جهت عبور از شرایط بحرانی را دارند و به همین دلیل نیز می‌توان این طیف را به عنوان طیفی با نقش‌آفرینی مثبت در بحران‌ها قلمداد کرد.

Exit mobile version