در روزهای گذشته انتشار پوستری که در آن تصویری از «همجنس گرائی» به عنوان یکی از روشهای ارتباطی در کنار ازدواج نشان داده میشد، مورد اعتراض بخشی از حوزویان و دغدغهمندان قرار گرفت.
علت اصلی این اعتراض انتشار پوستر فوق توسط یکی از بانوان نزدیک به رئیس جمهور بود. کسی که پیش از این مسئولیت امور زنان و خانواده در دولت را نیز برعهده داشت. اگرچه بعدا منتشر کننده تصاویر، اعلام کرد تصویر به صورت سهوی منتشر شده است، اما موضوع پرداختن به «همجنس گرائی» مجددا مورد توجه رسانهها قرار گرفت.
براساس دستورات دینی و باور فرهنگی ایرانیان اساسا «همجنس گرائی» اقدامی خلاف شرع و عرف بوده و یکی از وقیحترین رفتارهایی است که در جامعه دینی ما ممکن است، رخ دهد. واکنش دغدغهمندان و حوزویان به هرگونه تبلیغ یا عادیسازی این موضوع کاملا طبیعی و قابل ستایش است.
اما نکته مورد توجه این یادداشت نوع واکنش به مسئله فوق است.
متاسفانه در سالهای اخیر به خاطر گسترش شبکههای اجتماعی و تغییر مذاق و هویت جوانان، مسئلهی «همجنس گرائی» از اقدامی بسیار شنیع و قبیح به یک «تمایل روانی طبیعی» در بین برخی افراد تغییر یافته است. آنچه که در رسانههای مختلف تبلیغ شده و در واقع نگاه و باور غربی است، این است که «همجنس گرایی» یک اختلال و تفاوت! روانی در بین برخی از افراد است که به جای انکار یا مقابله با آن باید به رسمیت شناخت و تلاش کرد این نیاز را برآورده ساخت.
در بررسیها و تحقیقاتی که از مشاوران خانواده و جنسی داشتهام این موضوع تا حدودی در کشور ما نیز تبدیل به یک هنجار طبیعی شده است. به ویژه در بین جوانان که بیشتر تحت تاثیر رسانهها هستند.
باید توجه داشته باشیم که مدافعان و مبلغان نظریه رسمیت شناختن «همجنس گرائی» استدلالهای مختلف علمی و روانشناختی و اجتماعی و تاریخی برای خود دارند و با این استدلالها مخاطبان خود را با خود همراه میسازند. این تبلیغات تا جایی پیش رفت که چند سال پیش یک فرد به ظاهر طلبه با لباس روحانیت خود را یک «هم جنسگرا» معرفی کرد و در فیلمی که در یکی از کشورهای همسایه تهیه شده بود، تلاش میکرد «همجنس گرائی» را امری طبیعی جلوه دهد!
حال با این شرایط باید دید مواجههی دینمداران و حوزویان با چنین پدیدهای چگونه باید باشد؟ آیا بیان آیات و روایات مبنی بر قبیح و شنیع و حرام بودن این فعل مخاطبان را اقناع میکند؟ جوانان و نوجوانانی که کمترین نسبت را با آموزههای دینی دارند و متاسفانه در جامعه ما تعداد قابل توجهی نیز هستند، با این روش قانع خواهند شد؟
به نظر میرسد نوع مواجهه حوزویان با برخی مسائل مخصوصا ماجرای فوق سادهترین روش و حداقلترین کاری است که انجام دادهاند و پس از محکوم کردن واقعه، موضوع به فراموشی سپرده خواهد شد. جا دارد برخی از فضلا و پژوهشگران حوزوی تلاش کنند در مورد اخیر و سایر موارد مشابه ابتدا فضای فکری و منطق تبلیغ مبلغین و مدافعین ناهنجاریها را بررسی کرده و سپس با توجه به منطق و استدلالهای طرف مقابل پاسخهای اقناعی نسبت به مسائل فوق ارائه دهند.
خوشبختانه در حوزه علمیه مراکز علمی و موسسات و پژوهشگاههای مختلف وجود دارد که انتظار میرود این پیشنهاد را مورد توجه قرار دهند و فراتر از فضای رسانهای تلاش کنند پاسخهای اقناعی نسبت به شبهات یا ایجاد وسوسهها و تفکرات شیطانی ارائه دهند.
ناشناس
در متن بالا آمده است که
«چند سال پیش یک فرد به ظاهر طلبه با لباس روحانیت خود را یک «هم جنسگرا» معرفی کرد و در فیلمی که در یکی از کشورهای همسایه تهیه شده بود، تلاش میکرد «همجنس گرائی» را امری طبیعی جلوه دهد!»
آن فرد به ظاهر طلبه نبود ، بلکه آن فرد با هر عقیده ای در هر صورت واقعا طلبه حوزه علمیه یکی از کلان شهرهای ایران بود و اتفاقاً گویا زمان پخش فیلم در ایران بود چون زمان ضبط فیلم برای حدود دو سال قبل از بازگشت مجددش به ایران بود چون نتوانست پناهندگی بگیرد
و نامبرده بعد از ضبط فیلم به ایران بازگشت و با پخش فیلم بازداشت شد و بعد از مدتی آزاد شد چون جرم خاصی به او نسبت داده نشد
در هر صورت نامبرده اکنون مشغول کار آزاد در شهر خودش است. چون از کودکی پدرش را از دست داده بود و برای تامین مخارج مادرش ناچار به کار آزاد است و دلیل رها کردن درس طلبگی و تلاش برای رفتن به خارج هم همین بود
ناشناس
بله مرکز تحقیقات زن و خانواده در این خصوص بسیار کار کرده اند