یک روز پس از آنکه پیکر آیتﷲ مصباح یزدی در خیابان شهدا (صفائیه) قم تشییع شد، در کوچهی ممتاز این خیابان «سرای فرهنگ و قرآن آیتﷲ هاشمی رفسنجانی» نیز افتتاح شد.
جمعیت تشییع کنندهی پیکر آیتﷲ مصباح و افرادی که در افتتاح این مرکز گردهم آمده بودند همیشه در مسائل فکری و سیاسی دو خط موازی هستند که مجادلات آنان بسیار پرتنش است.
اما از نگاهی دیگر این تقارن حضور را میتوان از جمله امتیازات شهر قم و حوزه علمیه دانست. آنجائیکه افکار کاملا متناقض در نزدیکی یکدیگر در حال ارائه و تبلیغ دیدگاههای خود هستند و مصداقی از احترام به مخالف را به نمایش می گذارند. افکاری خیلی دور اما نزدیک هم!
این تقارن اما محدود به تشییع آیتﷲ مصباح و افتتاح سرای فرهنگ آیتﷲ هاشمی نیست. همیشه شهر قم شاهد برخوردهای نزدیک اینچنینی بودهاست. بیش از یک دهه آيتﷲ مصباح یزدی چهارشنبه شبها در دفتر رهبر معظم انقلاب در خیابان شهداء درس اخلاق برگزار میکرد و کمتر از صد متر آن سوی خیابان و در همان ساعت، جلسهی هفتگی «مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه» برگزار میشد که سخنان و افکار آیتﷲ مصباح از جمله محورهای اصلی مخالفت آنان بودهاست.
از دیگر موسسات قابل توجه در کوچهی ممتاز خیابان صفائیه «موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی» است که اغلب پژوهشگران و اعضای این موسسه زاویه جدی و انتقاد سرسختانه نسبت به آیتﷲ مصباح و طیف اصولگرایان دارند و در فاصلهی کمتر از پنجاه متر از این موسسه، انتشارات موسسه امام خمینی و مرکز عرضهی آثار مرحوم آیتﷲ مصباح قرار دارد.
آیتﷲ سیدکمال حیدری از جمله اساتیدی است که در سالهای گذشته نظرات شاذ و پرانتقادی داشته است. دفتر او در خیابان سمیه تنها پایگاه فیزیکی برای دیدارها و نشر آثار او در رسانههاست اما کمی آن سوتر در خیابان عباسآباد منتهی به خیابان سمیه دفتر آیتﷲ نجمالدین طبسی از اصلیترین منتقدان سیدکمال حیدری قرار دارد.
اگر در نقشهای دقیق از مرکز قم و در دائرهای پنج کیلومتری بیوت علما و موسسات وابسته به آنان را جانمائی کنیم دهها و صدها مکتب فکری و علمی و فقاهتی را خواهیم یافت که هرکدام دارای سیره و روش خاص خود هستند و گاه با دهها مرکز جانمائی شده در این دائره تضارب جدی دارند و توانستهاند زیستی منطقی در کنار یکدیگر داشته باشند.
اما این نزدیکی و حٔسن تعایش همیشه هم به خوبی پیش نمیرفته است. گاه در یک موسسه علمی افکار متفاوت و متضاد هم تحمل نشدهاست. موسسه امام خمینی(ره) قم در خاطرهی حوزویان نمونهای از این مصادیق است. آنجاکه مصطفی ملکیان و آقای محسن غرویان بخاطر زاویهی فکری یا تفاوت سیاسی با حذف فیزیکی مواجه شدند. این حذف فیزیکی محدود به این موسسه نیست. مصطفی ملکیان در همان ماه نخست ریاست حجتالاسلام احمد واعظی از همکاری با دفتر تبلیغات اسلامی هم محروم شد.
نتیجهی حذف مصطفی ملکیان بیش از آنکه به نفع موسسات باشد، باعث نشر بیشتر افکار او شد. به تهران رفت و در جمع شاگردان به صورت متکلم وحده و جایگاه استاد و مرشدی و گاه مرادگونه نظراتش را بیان کرد، بدون آنکه مورد نقد و پاسخ قرار گیرد. این در حالی است که تا زمان حضور در موسسه امام خمینی و دفتر تبلیغات کم نبودند اساتیدی که همطراز وی به نقد افکار او میپرداختند و در فضایی علمی و منطقی اجازه نمیدادند یک سویه افکارش تبلیغ شود.
از خاطرات ناخوشایند حذف نظرات مخالف در مراکز علمی اگر عبور کنیم به مصادیق خوشحالکنندهای خواهیم رسید. برای نمونه آنجا که دو دیدگاه کاملا متضاد سیاسی در کنار یکدیگر حضور دارند. آقایان سیدضیاء مرتضوی و رضا اسلامی دو عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی هستند که بارها در رسانهها پیرامون مسائل سیاسی و فکری به نقد نظرات یکدیگر پرداختهاند.
حوزه علمیه قم محل تضارب آراء در گسترهای وسیع است. نمونهی همیشگی این تضارب جدی، فقها واهل حدیث با علمای فلسفه وعرفان است. این تضارب گاه تا حد تکفیر هم پیش رفتهاست اما در اوج خود با یادآوری حضورعلامه طباطبائی در نماز جماعت مرحوم آیتﷲ میلانی فروکش کرده و جنبهای علمی به خود یافتهاست.
افکار مختلف سیاسی حوزوی در قم هم باید از این تضارب و احترام الگو بگیرند. بازیگران و فعالان سیاسی از هر جناح و طیفی در عین نقد جدی طرف مقابل، باید مدارای مومنانه با یکدیگر داشته باشند و حضور و وجود دیگران را به رسمیت و احترام شمارند و به جوانترها رسم و منش جوانمردی و مرز بین مخالفت و نقد با ترور شخصیت را بیاموزند.
ناشناس
متوجه منظور نویسنده این مقاله نشدم ، اگر منظور ایشان این است که دو دفتر در یک خیابان قرار دارند و اعضای یک دفتر ، کارکنان دفتر جناح مقابل را کشته و مجروح نکرده اند که این چه ربطی به تقوا دارد؟ حفاظت از امنیت شهر قم به عهده پلیس و نیروهای اطلاعاتی است و باید از آنها تشکر کرد و این چه ربطی به تقوای سیاسی اعضای دفاتر دارد؟ گویا نویسنده مقاله گمان کرده است که اعضای یک دفتر به خاطر تفوا جناح طرف مقابل را کشته و مجروح نمی کنند. خیر دوست من، کشته و مجروح کردن افراد جرم محسوب می شود و باید دادگاه رفت به همین دلیل اعضای یک دفتر، جرات نمی کنند که کارکنان دفتر جناح مقابل را کشته و مجروح سازند.
اگر می خواهیم بدانیم آیا اعضای یک موسسه ، نسبت به دیگر گرایش های فکری تحمل و مدارا دارند می توان به موارد دیگری استناد کرد، بطور مثال بخاطر دارم تحت هیچ شرایطی به هیچ کسی به غیر از اعضای موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(س) اجازه ورود به داخل ساختمان شماره ۲ پردیسان داده نمی شد (الان را نمی دانم) بطور مثال اگر می خواستید سری به کتابخانه آنجا بزنید ، نگهبانی موسسه به هیچ عنوان اجازه عبور به هیچ کس را نمی داد فقط تلفنی خود نگهبان به کتابخانه تلفن می زد و به شما اعلام می کرد این کتابخانه نمی تواند خدماتی به غیر اعضای رسمی خود موسسه بدهد بطور کلی با هر جای دیگر از آن موسسه در پردیسان کاری داشتید فقط حق داشتید با تلفن با آن قسمت در باجه نگهبانی صحبت کنید و هرگز اجاره ورود به شما داده نمی شد ، در ساختمان شماره یک موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در بلوار جمهوری نیز فقط صبح به دلیل برگزاری کلاس های آزاد دروس حوزوی به طلاب آن کلاس ها اجازه ورود داده می شد ولی عصر هیچ فردی خارج از مجموعه حق ورود به این موسسه را ندارد. در طرف جناح مقابل در دانشگاههای وزارت علوم مثل دانشگاه قم در خیابان الغدیر یا پردیس قم دانشگاه تهران در خیابان ترمینال قم ، اساساً نگهبانی کاری ندارد که شما جه کسی هستید نیاز به ارائه هیچ کارت شناسایی هم نیست در روزهای درسی شما می توانید بدون صحبت با نگهبانی وارد دانشگاه قم یا پردیس قم دانشگاه تهران شوید. یا کتابخانه این موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ساختمان شماره یک بلوار جمهوری تقریباً خالی از مراجعه کننده است و تنها در نزدیک امتحانات شاید کمی شلوغ شود ولی تقریباً هفتاد درصد صندلی های خالی است ولی به هیچ فرد دیگری از خارج موسسه اجازه استفاده از کتابخانه داده نمی شود در طرف مقابل دانشگاه مفید قم یا دانشگاه ادیان ومذاهب شما به صورت قفسه باز در بین قفسه می توانید گردش کنید و تمام کتابخانه در اختیار مراجعین خارج از این موسسات است.
ناشناس
اتفاقا کتابخانه مؤسسه امام خمینی در ساختمان شماره یک مهمان می پذیرد.