یکی از آخرین و مهمترین کلیدواژههای رهبر معظم انقلاب «جهاد تبیین» است.در بدو امر بنظر میرسد این تعبیر و کلیدواژه خیلی تازگی و خاص بودگی ندارد و تقریبا عبارت اخرای «روشنگری»، «پاسخ به شبهات»، «تبلیغ» و مانند اینها است اما شاید فارغ از تمام وجوهی که از اهمیت تا تازگی و نو بودن میتوان برای این کلیدواژه برشمرد، یک وجه پررنگ تر باشد.
اخیرا رویکرد انتقادی در جامعه ایرانی حتی میان انقلابیون و طرفداران نظام به اسم نقدسازنده و لازم، بسیار فراگیر شده و تقریبا کمتر جمع و گروهی را مییابی که مشغول نقد وضع موجود نباشند.
قطعا «تبیین»، خالی از نقد نیست ولی بیان موفقیتها، دستاوردها و به ویژه ارائه راهحلها باید بخش عمدهی تبیین باشد. نه آنقدر به سمت نقد برویم که به قول مارتین جی استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا و یکی از شارحان مکتب فرانکفورت، تبدیل به «خرمگس اجتماعی» شویم.
اهل علوم اجتماعی و سیاسی می دانند که اصطلاح خرمگس اجتماعی یک بیادبی درین متن نیست بلکه اشاره به افرادی دارد که در نقد دچار اسراف شدهاند و هرچند هدفشان تبیین است اما «دیگری» خود را گم کرده اند. در فراخوان جهاد تبیین، دیگری ما دشمن است اما دیگری فضای نقد اسراف گونهی فعلی، یک «خودی» ست و این خطاست.
نگارنده معتقد است «امید»، عنصر سازنده و قوام بخش «تبیین» است. «امید» در تبیین قطعا به معنای نادیده انگاری اشکالات وضع موجود نیست بلکه به معنای بیان داشتهها و در نهایت «گوشه کار را گرفتن» است.
جامعه زمانی رو به افول می رود که نخبگان آن که قرار بود گوشه کار را بگیرند، فقط نقد می کنند و بهتر بگوییم غر میزنند.