فاصلهگذاری ذهنی و شناختی بین روحانیت و مردم و القاء «روحانیت توجیه گر حکومت» یا «روحانیت علت العلل ناکارآمدی» از خطرناک ترین پروژه های ضد فرهنگی-تبلیغی است که در جنگ شناختی پیگیری میشود، از دل این اتفاق آنتیتز انقلاب در حوزه قم و محل تربیت روحانیت، پشتوانه فرهنگی و زمینه پذیرش روانی پیدا میکند.
اینکه فیلم مارمولک به دنبال چه اهدافی است و یا اینکه درصدد معرفی روحانیت تقلبی است و یا اینکه دزد را در لباس روحانیت نشان داده و یا اینکه لباس روحانیت موجب حفظ و رشد فرد دزد شده به معنای جلوگیری از اثرات بد این فیلم نیست.
به تعبیر دیگر اینکه سازندگان فیلم چه قصدی داشتند در این تحلیل مهم نیست، مهم آن است که مخاطب عمومی چه پیامی دریافت کرده است؟
مخاطب عمومی و کف خیابان بعد از دیدن فیلم در مواجهه با روحانیت چه میکند و چه اثری پذیرفته است مهم است؛ تفاسیر و تحلیل های پسینی به فیلم الصاق نشدهاند و مخاطب با ذهن خود آنچه میخواسته را دریافت کرده و به عرصه واقعیت کشانده است.
دریافت از فیلم کمک به فاصله بین مردم و روحانیت و اهانتهایی است که موجب دلگیری روحانیت و فاصله بیشتر مردم شده و حرمتی که شکسته.
به این ماجرا اضافه کنید فیلمهایی که روحانیت نقش ضد قهرمان و ضد ارزش دارد، خروج، منصور، دیدن این فیلم جرم است و چند کار دیگر که عمدتا توسط تهیهکنندگان و کارگردانهای انقلابی و با بودجه دولتی ساخته شدهاند!
خوشخیالی است اگر کسی مسئله را شخصی ببیند و بگوید من ناراحت نمیشوم یا توصیه کند که زود رنج نباشید و یا فکر کند که عموم مردم قرار است در برابر القاء عمیق فیلم مقاومت کنند و اثر نپذیرند.
دنیای رسانه با زبان هنر مهمترین حرفهایش را به خورد مخاطب میدهد؛ پروژه کنار زدن روحانیت از عرصه سیاست و اجتماع گاه با القاء شبهه ناتوانی و گاه با ترساندن آنها با ضرب و شتم رخ مینماید و گاه این سیاست با ساخت فیلم، جامعه را به بدبینی مزمن نسبت به هر روحانی میکشاند و با یکپارچه سازی از روحانیت، ابزار فرقان و تفاوت گذاری بین خوب و بد را از مخاطب سلب میکند.
در اینجا نکته مهمی میماند و آن حمایت رهبری از داستان فیلم مارمولک است؛ ایشان میفرماید که بایست شوخی کرد و از این فیلم استقبال کرد چرا که فیلم نشان داد کسانی به ناحق لباس روحانیت پوشیدهاند.
نگارنده نیز به این نگاه کارشناسی معتقدم و معتقدم اگر این پیام به مخاطب القاء میشد، فیلم بهترین حمایت از روحانیت بود اما اشکال به عدم القاء این پیام به مخاطب عمومی است بلکه تکه کلامها و تمسخرها در ذهن مخاطب رسوب و اثرش را روحانیت در کف خیابان حس کرده است.
این فیلم سرآغاز این پروژه در سینما بود(بدون قضاوت درباره نیت سازندگان)، البته ناگفته نماند که اثری مثل زیر نور ماه فیلمی مثبت و بر خلاف جریان مذکور است.
مسئله فیلمی به نام مارمولک نیست؛ این فیلم حتی جزء مسائل فرعی هم حساب نمیشود، مسئله زدن روحانیت، منکوب و منزوی کردن روحانیت، عقب نگه داشتن و ناکارآمد نشان دادن روحانیت و ترساندن آنها و القاء آن به مردم و در نهایت ایجاد شکاف و فاصله بین مردم و روحانیت است.
حقیقت آن است که با این سیاست و هدف گذاری هر ساعت محتوا تولید میشود که مردم از دین و روحانیت فاصله گرفتهاند! این تغییر و تلقین باور و شناخت با چه محاسبات و با مطالعه چه چیزهایی است و چگونه باور پذیر میشود؟
🔹با ساخت روایت جدایی مردم از روحانیت، این القاء در فیلمها و اخبار و سایتها متنوعی ساخته و پرداخته میشود و در زبان منبری و سخنران و معمم و روشنفکر تکرار میگردد.
در واقع این فضا بستری است برای سکولاریزاسیون، بستری است برای تولید آنتیتز انقلاب، بستری است برای تقویت و تکثیر ایده لزوم جدایی روحانیت از قدرت سیاسی و به همین منوال کنار گذاشتن اسلام سیاسی و اسلام مدیر جامعه!
این مسئله به هیچ وجه دعوا صنفی و فرعی و یا شوخی و نقد کردن یا نکردن و یا مقدس شمردن روحانیت نیست، بلکه لبهی جنگ و نزاع بین اسلام انقلابی خمینی و اسلام آمریکایی است؛ در این زمینه واقعیتها و نمونه های فراوانی است که از شرح و بسط آن صرف نظر میکنیم.
روحانیت مساوی دین نیست اما معبری است برای کنار گذاشتن دین و دیانت و خروج نرم و آرام دین از محور جامعه و حکومت؛ نقد روحانیت اگر به اسلام مدیر جامعه منجر می شود واجب است از آن حمایت کرد و اگر به عقب راندن اسلام و روحانیت منجر می شود می بایست در برابر آن ایستاد.