۱- این شاید یکی از جذابترین تصاویر از سید مقتدی صدر باشد؛ تصویری که جوانان عراقی، آن را بر شانههای خود حمل میکنند. سید، انگشت تهدید را بلند کرده و مخالفان را به مبارزه میخواند؛ انگشتی که به پشتوانهٔ عقبهای مردمی برافراشته شده است و «جیش المهدی» آن را همراهی میکند.
مقتدی صدر، شناختهشدهترین بازماندهٔ خاندان صدر است. او حرکتهای سیاسی خود را با شیوهای مسلحانه دنبال میکند. مقتدی صدر اما اعلام کرده است که از عرصههای سیاسی کنارهگیری کرده است. وی علت این اقدام را حفاظت از اسم و رسم خاندان صدر، پایان دادن به تمامی فسادهای مالی و اداری در گذشته یا آینده، تحت نام این خاندان، پایان دادن به رنجهای ملت و خروج از چنبرهٔ تنگ سیاست و سیاستمداران اعلام کرده است.
وی پیش از این هم در تابستان گذشته اعلام کرده بود که هر گونه فعالیت سیاسی را کنار میگذارد؛ اما طولی نکشید که به عرصهٔ سیاسی بازگشت. در آن زمان وی علت اقدام خود را اعتراض به اقدامات مسلحانه برخی از همفکرانش، اوضاع نابسامان کشور و سکوت اهل سیاست در قبال مصالح ملت اعلام کرده بود.
۲- کنارهگیری از سیاست، در خاندان صدر بیسابقه نیست. پیش از این نیز سید محمد باقر صدر در سال ۱۹۷۴ م به حُرمت عضویت طلاب علوم دینی در «حزب الدعوة» و هر حزب اسلامگرای دیگر حکم کرده بود. حزب الدعوة در سال ۱۹۵۷م توسط شاگردان سید محمد باقر صدر ایجاد شده بود. این حزب، ابتدا در قامت یک جنبش مذهبی پدیدار شد و حفاظت از ارزشهای اسلامی را هدف خود قرار داد. زمانی که احزاب کمونیستی در میان عراقیان و بهویژه شیعیان رواج یافته بود، سید مرتضی آل یاسین (دایی سید محمد باقر صدر) و مرحوم سید اسماعیل صدر (برادر سید محمد باقر صدر) با تأیید آیتﷲالعظمی حکیم مجموعهای به نام «جماعة العلما» را برای مقابلهٔ فکری با غیر مسلمانان تشکیل دادند. پس از آن بود که محمد باقر صدر با انگیزهای فرهنگی، حزب الدعوة را با تعداد دیگری از همفکرانش تأسیس کرد و آن را بازوی اجرایی حوزه علمیه و جماعة العلماء خواند.
این حزب، بیشتر کار خود را روی نخبگان جامعه از جمله دانشجویان و طلاب حوزه علمیه متمرکز کرده بود. مخالفتها و سختگیریهای حکومت بعث عراق اما این حزب را نیز به وادی سیاست سوق داده بود. در سال ۱۹۶۸م رهبران این حزب دستگیر و اعدام و یا طرد شدند. در سال ۱۹۷۴م نیز موج دیگری از دستگیری و شهادت سران این حزب به راه افتاد. با وجود این سختگیریها بود که سید محمد باقر صدر حکمی تاریخی صادر کرد و به حرمت عضویت طلاب علوم دینی در حزب الدعوة فتوا داد. رویکرد اصلی این حزب مقابله با سکولاریسم و دفاع از مبانی اعتقادی اسلام بود. مقتدی صدر، داماد سید محمد باقر صدر است و این منش وی را در پیش چشم داشته است.
۳- سید محمد باقر حکیم، متنی نوشته بود با عنوان «الامام الشهید الصدر، النظریة السیاسیة». سید حکیم در این متن، روایت دیگری را از حکم حرمت فعالیتهای سیاسی، نزد محمد باقر صدر صادر کرده بود. وی در آن مقاله گفته بود سید صدر پس از تشکیک در آیهٔ «شوری» از فعالیتهای سیاسی پا پس کشیده است. آیتﷲ حکیم، گفته بود: «شهید صدر در محرم سال ۱۳۸۰ق در حالی که من در لبنان بودم نامهای به من نوشت مبنی بر تردید در مبانی شرعی عمل حزبی بهویژه مهمترین مبنای آن، یعنی دلالت آیهٔ شوری. از همین رو تصمیم گرفت تا از حزبی که رهبری فکری آن محسوب میشد کنارهگیری نماید». سید مهدی حکیم (برادر محمد باقر حکیم) هم از این حزب کنارهگیری کرده بود. بر اساس ادعای محمد باقر حکیم، استعفای سید صدر و کنارهگیری او از فعالیتهای سیاسی، مبنای معرفتی داشته و نه عامل بیرونی و فشارهای خارجی. سید صدر پس از این تحول فکری بود که بیشتر به جانب حمایت از مرجعیت تمایل یافت و از حرکتهای خودسرانه و بدون مشورت مرجعیت خودداری کرد. وی ابتدا از مرجعیت آیتﷲ سید محسن حکیم حمایت کرد و پس از وفات ایشان به آیتﷲ خویی گرایش یافت و پس از آن از امام خمینی تبعیت کرد.
۴- مقتدی صدر، فرزند سید محمد صادق صدر است. در زمان سید محمد صادق صدر، صدام حسین کوشیده بود خود را مسلمانی راستین نشان دهد. او موجی اسلامخواهانه را درانداخته بود که آن را «الحملة الایمانیة» مینامید. صدام در شعبههای حزب بعث کلاسهای دینی برقرار کرد. نگارش کلمه «ﷲ اکبر» در پرچم عراق از نشانههای همین دوره است. در این میان، شهید سید محمد صادق صدر فرصت را مغتنم شمرد و از «الحملة الإیمانیة» برای ایجاد خیزشی در میان تودهها استفاده کرد. او رویکرد خود را «حوزه ناطقه» نامید. او رویکرد سکوت و عدم مداخله در سیاست را نیز «حوزه صامته» مینامید. مقتدی صدر نیز فعالیتهای آیتﷲ سیستانی را در راستای حوزهٔ صامته میداند. پس از سید محمد صادق صدر، دو جریان از تفکرات وی، منشعب شد. جریان مقتدی صدر که حرکت تندروانهٔ مسلحانه را برگزید و دیگری جریان «الفضیلة الإسلامیة» به رهبری شیخ محمد یعقوبی. شیخ یعقوبی نیز از شاگردان سید محمد صادق صدر بود. وی جریان جیش المهدی به رهبری مقتدی صدر را برداشتی ناروا از حرکتهای محمد صادق صدر میداند. امروز شیخ یعقوبی، خود را جانشین مکتب صدر میخواند و خود را نسبت به این مقام از مقتدی صدر شایستهتر میداند. جریان شیخ یعقوبی اگرچه قائل به تشکیل حکومت اسلامی است اما بر سیاستهای مقتدی صدر نیز روی خوشی نشان نمیدهد. به نظر میرسد، حوزهٔ ناطقهای که سید محمد صدر از آن سخن میگفت لزوماً با اسلحه و خونریزی پیش نمیرود و سیاستهای مداراجویانهٔ دیگری را نیز میتواند با خود همراه کند.
۵- مقتدی صدر از آیتﷲ سید کاظم حائری تقلید میکند. آیتﷲ حائری مجتهد جامع الشرایطی است که جریان صدر، او را رهبر معنوی خود میداند. وی اینک در شهر قم ساکن است. آیتﷲ حائری نسبت به اختلاف میان شیعه و اهل سنت حساسیت زیادی میورزد. ایشان بارها این مسئله را هشدار داده است. در جریان جنگهای مذهبی که در عراق درگرفته بود، آیتﷲ حائری بارها بیانیههایی را صادر کرد و از درافتادن در اینگونه نزاعها بیم داد. با گسترش فعالیت جریانهای تکفیری در منطقه و نزاعهایی که هر روز، خون بیشتری را طلب میکند، به نظر میرسد انگشتهای اتهام به سمت جریان صدر هم بیشتر شده است. مقتدی صدر با این اعلام موضع، هم از مرجع تقلید خود فرمان برده است و هم نزاعهایی عافیتسوزی که جریان صدر، متهم اصلی آن است را خاموش میکند.
۶- مقتدی صدر با دستاوردهای مدرن فکری نیز بیگانه نیست. سایت عراقی «الکتابة»، زمانی نظر سید صدر را در مورد دموکراسی جویا شده بود. وی در پاسخ گفته بود: «اگر معنی دموکراسی حکومت اکثریت بر مردم بدون ضایع شدن حقوق اقلیتهاست، در این صورت ما از کسانی بودیم که حتی پیش از صدور فتوای مراجع در این باره، خواستار آن شدیم. ضمن اینکه وقتی فتوای مراجع در این زمینه صادر شد از آن حمایت کردیم و به همراه سایر مردم عراق طی تظاهراتی خواستار اجرای آن شدیم. علاوه بر آن بارها اعلام کردهایم که حتی یک روز پس از برگزاری انتخابات آزاد و سالم در عراق، هیچ شبه نظامی وابسته به ما در عراق وجود نخواهد داشت». به نظر میرسد مقتدی صدر، فعالیتهای نظامی خود را یک ضرورت میدانسته و با رفع ضرورتها، او نیز از اقدام مسلحانه پای پس کشیده است. وی اگر چه در مرامنامهٔ خود در جیش المهدی، مقابله با نیروهای مخالف را قید کرده است، اما با خروج نیروهای آمریکایی، رسالت نظامی خود را تمامشده میداند. سیاست او اینک بازگشت به فعالیتهای دینی و مذهبی است.
مقتدی صدر، سال گذشته نیز از سیاست خداحافظی کرده بود اما دوباره به میدان بازگشت، اما شاید این بار او از سیاستهای محمد باقر صدر الگوبرداری کرده و فعالیتهای سیاسی نیروهای تحت امر خود را مسکوت گذاشته است، شاید این بار به مانند پدرِ همسر خود، گوش به فرمان تام مرجعیت است و هر امر خودسرانهای را برنمیتابد، شاید این بازماندهٔ خاندان صدر میخواهد روی دیگری از حوزهٔ ناطقه را به نمایش بگذارد؛ حوزهای که لزوماً با خون و شمشر عجین نیست و سکوت و تدبیر را راه موفقیت میداند. شاید او سلاح آتشی را بر زمین بگذارد و نطق حوزوی را گرهگشا بداند. اگر این شایدها به حقیقت بپیوندد، باید بر آن تصویر جذاب سید مقتدی نیز نگاهی دوباره کرد. سید صدر این بار، روی دیگر تصویر را به نمایش میگذارد. سیدی که انگشت بر لب گذاشته است و همگان را به سکوت دعوت میکند. سکوتی که هم میتواند از خاندان صدر آبروداری کند و هم ثمرات نیکی برای عالم تشیع به ارمغان آورد.
موقعیتشناسی تاریخی حضرت فاطمه زهرا (س)
امام صادق(ع) و مکتب تشیع
ورود محتاطانه آیتالله سیستانی به فضای سیاسی عراق یک تاکتیک است/ تعریف جایگاه حقوقی برای مرجعیت اعلی شرایط بهتری برای آینده عراق رقم میزند
نگاهی به تاریخچه پیادهروی اربعین