مناظره صورت گرفته بین آقایان حامد کاشانی و سلیمانی اردستانی مورد توجه بخش زیادی از جامعه دینی و بویژه طیفهای رسانهای قرار گرفت. به اعتقاد بسیاری از ناظران، این مناظره مبنای علمی و سطح استدلالات هردو طرف را به خوبی عیان کرد، اگر چه پیش از این نیز از نوع سخنان ارائه شده از سوی هریک از طرفین کاملا مشخص بود.
اما نکته قابل توجه و آموزهای این که این مناظره داشت، چگونگی مواجههی طیفی از جامعهی مدافع تشیع و شریعت بود. شعار و دغدغهی بخشی از جامعه دینی کشور ما شعائر دینی و شیعی است، و ظاهرا هرجائی که حریم مقدس تشیع و اعتقادات آن مورد خدشه قرار گیرد، این افراد به سرعت و با تمام قوا وارد میشوند.
در مناظره صورت گرفته اخیر نیز موضوع اصلی بحث مظلومیت حضرت زهرا(س) و تعرض به حریم قدسی ولایت و امیرالمؤمنین بود. چرا که آقای سلیمانی اردستانی اخبار وارد شده در خصوص تعرض به بیت حضرت زهرا را زیرسوال برده بود و جناب آقای کاشانی تلاش کرد با مدارک و مستندات تاریخی این شبهات را پاسخ دهد.
قاعدتا این مناظره و تلاش جناب آقای کاشانی باید مورد حمایت و تقدیر طیفی قرار گیرد که در فضای کنونی به عنوان «ولائیها» یا «تبرائیها» شناخته میشوند. اما با شگفتی تمام هیچ حمایتی از آنها مشاهده نشد و در سکوتی مطلق ترجیح دادند ناظر باشند. اگر چه برخی نیز به شکلهای خاصی حتی طعنههایی به آقای کاشانی زدهاند.
حال این سوال جدی مطرح است که اگر فقط حریم تشیع و اهلبیت خط قرمز این جماعت است، چرا هیچ حرکت و حمایتی از سوی آنها دیده نشد؟ آیا غیر از این است که آقای کاشانی در عین اینکه دغدغههای دفاع از حریم ولایت و تشیع را دارند، فردی انقلابی و حامی نظام است؟
چگونه است که این گروهها تاکید دارند که نباید مسائل سیاسی و حاکمیتی را در امور دینی دخالت داد، اما به هنگامهی معرکه و دفاع از حریم تشیع دقیقا همین معیار را دخالت داده و به صرف علايق سیاسی این مدافع ولایت، از هرگونه حمایت و تقدیر اجتناب کردند؟
برای نخستین بار نیست که این رفتارهای متناقض با مبانی بیان شده مشاهده میشود اما آموزهی خوبی است برای اینکه صداقت و فهم صحیح دفاع از حریم تشیع این جماعت عیان شود. اگرچه آموزهی بیان شده فقط محدود به گروه خاصی نیست و چهبسا در آینده و آن سوی دیگر نیز برای حامیان نظام و انقلاب پیش آید.
