جلسه دفاع پایاننامه با موضوع «جریانشناسی فرهنگی حوزه نجف در نیمه اول قرن بیستم» در روز شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ در گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با حضور دکتر رسول جعفریان استاد راهنمای پروژه، دکتر فرجﷲ احمدی به عنوان داور و همچنین جمعی از علاقهمندان به این موضوع برگزار گردید.
در این جلسه سید مرتضی ابطحی از طلاب حوزه علمیه قم و دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام دانشگاه تهران ضمن ارائه گزارشی از پایاننامه خود به دفاع از آن پرداخت.
وی در ابتدای گزارش خود با اذعان به تصور غلط از مفهوم «تاریخ فرهنگی» که نگاه جدیدی در تاریخنگاری محسوب میگردد گفت «این نقیصه با راهنمایی دکتر رسول جعفریان و منابع مهمی که ایشان به من معرفی نمودند به تدریج جبران شد. خصوصاً آنکه بخت بزرگی نیز در این تحقیق یار من بود و آن وجود «کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران» بود که بخش وسیعی از منابع را در اختیارم قرار میداد.» وی همچنین تأکید کرد که کار در زمینه تاریخ فرهنگی علیرغم ظاهر سادهاش کاری نفسگیر و زمانبر است.
او سپس به تحقیق خود پرداخت و گفت: «پرسش اصلی این تحقیق آن است که حوزه سنتی نجف با چه ساختاری توانست از جریانهای فرهنگی جدید که از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در جهان اسلام آغاز شد عبور کند؟ در کنار آن به این مسئله پرداخته خواهد شد که کدامیک از جریانهای جدید یا سنتی حوزه نجف توانست سرانجام هژمونی فرهنگی را به دست بیاورد؟»
ابطحی با اشاره به عدم پیشینه کار در این زمینه اهمیت کار در زمینه سابقه تاریخ فرهنگی حوزه نجف را در فهم رویکرد علمای شیعه در برخورد با افکار جدید دانست و افزود: «در بعد عملی نیز فایده این تحقیق بیش از همه در فهم ساختار فرهنگی حوزه نجف است. چرا که حوزه نجف در طول یک دهه حیات خود در دوره جدید سعی کرده است همان ساختار سنتی پیشین را حفظ نماید. به علاوه، فهم جریانهای فرهنگی حوزه نجف میتواند پتانسیلی که این حوزه برای ادامه حیات خود داشته باشد را بیش از پیش بنمایاند.»
وی در ادامه به اصل تحقیق خود پرداخت و با اشاره به تنظیم تحقیق در سه فصل به سراغ گزارشی از فصول پایاننامه خود رفت و گفت: «در فصل اول به بررسی «بسترهای تغییر» در حوزه نجف پرداخته شد. در این بخش پیش از همه خلاصهای از پیشینه جریانهای فرهنگی حوزه نجف بررسی شد.»
در این فصل بیش از همه چهار محور بررسی شدهاند:
- ارتباطات
- صنعت چاپ
- کتاب و کتابخانهها
- نشریات
که در هر مورد گزارشی از یافتههای تاریخی و تحلیلی تحقیق ارائه گشت و بدین ترتیب به فصل دوم اشاره شد. فصل دوم این تحقیق به بررسی نمونههای برجسته جریان فلسفههای جدید و برخورد حوزه نجف میپردازد. نگارنده با اشاره به زمینه تاریخی ورود فلسفههای جدید در عراق و شهر نجف و اهمیت والیان نوگرا حاکم بر عراق از یک سو و باز شدن کانال سوئز و ارتباط مستمر اقتصادی آمریکا و دول غربی با مصر گفت: «در پی این ارتباط بود که افکار و فلسفههای جدید نیز به مصر جاری شد و در آنجا به عربی ترجمه و از مصر به عراق میرسید. از جمله دو نشریه بسیار مهم مصری یعنی «الهلال» و «المقتطف» به نجف رسید. در مقابل این باورها و فلسفههای جدید علمای نجف چند رویکرد مختلف اتخاذ نمودند.»
ابطحی در این بخش به بررسی عملکرد علمایی که در نقد فلسفههای مادی کوشا بودند از جمله شیخ آقا رضا مسجدشاهی و شیخ عبدالحسین حلّی را بررسی و سپس به بررسی رویکرد علم گرای سید هبةالدین شهرستانی و تأثیرات وی پرداخت.
در ذیل فصل دوم این تحقیق همچنین مسئله گفتگوی ادیان و رویکرد علمای حوزه نجف نیز بررسی شده است.
نگارنده پس از آن به سراغ فصل سوم رفت. فصل سوم این تحقیق به مسئله «اصلاح و حوزه» نجف میپردازد که این مسئله خود شامل دو زیرفصل میشود؛ یکی اصلاح نظام آموزشی و دیگر اصلاح باورهای شیعی. این تحقیق در بخش اول یعنی اصلاح نظام آموزشی با اشاره به زمینه تاریخی و شاخصههای نظام سنتی تحصیل در حوزه نجف، به سیر شکلگیری و تقویت انتقادات علما از نظام سنتی اشاره کرده و نمونههایی از رویکردهای تحوّلخواهانه همچون «منتدیالنشر» و شیخ محمدرضا مظفر را مورد بررسی قرار داده است.
اما در بخش دوم یعنی موضوع اصلاح باورهای شیعی نیز دو مسئله بررسی شده است. الف) مسئله اصلاح عزاداریهای سنتی و ب) جریان تقریب بین مذاهب و مسئله فلسطین
ابطحی در پایان گزارش خود بخشهایی از نتیجه این تحقیق را بدین شرح بیان کرد:
«از اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم افکار جدید با توجه به رشد سریع ارتباطات، حوزه علمیه نجف را با چالشهایی روبهرو کرد. اما این حوزه سنّتی با تکیه بر نظام سنّتی آموزشی، منابع کافی مکتوب گردآوری شده در کتابخانهها و علمایی که حامل سنّت علمی و اخلاقی حوزه بودند توانست به خوبی از امواج تغییرات عبور کند. بدون شک سطح بسیار بالای ارتباطات انسانی در نجف، بهترین وسیله برای آن بود که اطلاعات از کانالهای مختلف به حوزه وارد شود. حوزه نجف با تکیه بر همین سطح ارتباطات بود که پیش از ایران، در جریان تحولات دنیا و جهان اسلام قرار میگرفت و همین اطلاعات بود که باعث میشد تا رویکردهای لازم برای مواجهه با این تغییرات اخذ شود. در مجموع، اگرچه طیف سنتی هژمونی اجتماعی خود را از دست نداد و اصلاحطلبان و تغییرخواهان جز در یک دوره کوتاه در دوره آخوند خراسانی به قدرت نزدیک به مطلق دست نیافتند، اما در هر حال توانستند آغازین جوانههای تغییر را در حوزه نجف بنشانند.»
شایان ذکر است این تحقیق با درجه عالی و با نمره ۱۹.۵ مورد پذیرش قبول گرفت.