تحلیل آیندهپژوهانه از مسائل خاورمیانه، بهخصوص تحولات مرتبط با پیشگوییهای دینی و مباحث آخرالزمانی، ضرورتی انکارناپذیر دارد و لازم است نگاه درستی به آنها داشته باشیم. آیندهپژوهی، با تشخیص فرصتها و تهدیدهای آینده، آمادگی ما را در رویارویی با آنها افزایش میدهد و به ما کمک میکند تا از فرصتهای آینده به بهترین شکل بهره بگیریم و از پیامدهای منفی تهدیدها تا حد ممکن در امان بمانیم. این مساله زمانی اهمیت جدی مییابد که ما علاوه بر روشهای معمول در آیندهپژوهی، از منابع بیکران دینی در پیشگویی آینده استفاده درستی کنیم و همواره آماده رویارویی با آنها باشیم.
با استفاده از روشهای گوناگون آیندهپژوهی، ما نحوه تأثیر اقدامات امروز خود و پیامدهای ناشی از آنها را در آینده بررسی میکنیم. این روشها به بررسی آیندههای دور و نزدیک در مقیاسهای کوچک و بزرگ میپردازند و طیفی از آیندههای ممکن، محتمل و مطلوب (و از منظر دینی آیندههای محتوم) را به تصویر میکشند.
از آنجا که روند تغییرات رو به افزایش گذاشته و سرعت عجیبی پیدا کرده، به روشهای آیندهپژوهیای نیاز داریم که بتوانیم در آنها تغییرات سریع آینده را نیز در نظر بگیریم و آماده برخورد با آنها باشیم. روش سناریونویسی، یکی از متداولترین و کارآمدترین روشهای موجود برای پیشبینی آیندههای دور و در شرایطی است که عدم قطعیتهای زیادی در سیستم وجود دارد، یا آنکه نتوانیم با قطعیت از پیشگوییهای دینی استفاده کنیم.
سناریو، داستانی است که رویدادهای آینده را با استفاده از روابط علّی و منطقی، به رویدادهای امروز جهان پیوند میزند. در سرتاسر این داستان، تصمیمات، رویدادها و نتایج مهم آنها به تصویر کشیده میشود. سناریوها، مهارت اندیشیدن به آینده و قدرت تجسم و ابداع آیندههای بدیل و مطلوب را برای ما به ارمغان میآورند. سناریو، پیشبینی نیست؛ بلکه روشی برای کنار هم قرار دادن ایدهها و احتمالات، به گونهای است که ارتباطی منطقی و معنادار میان آنها وجود داشته باشد.
سناریو باید به اندازه کافی واضح و روشن باشد تا هر کس بتواند آینده را به خوبی درک کند. سناریو، توصیفی است معقول و منطقی از آنچه ممکن است اتفاق بیفتد و نشان میدهد که رویدادها و تصمیمات امروز چگونه آینده ما را رقم خواهد زد. در واقع منظور اصلی از طراحی سناریوها، اخذ تصمیمات بهتر در زمان حال، برای رفع نارساییهایی است که مانع رسیدن به آینده مطلوب میشوند. یک سناریو خوب، بایستی دارای پنج ویژگی باشد:
۱- موجه و قابل قبول باشد، به این مفهوم که امکان وقوع داشته باشد.
۲- برای تصمیمگیری (در زمان حال) مؤثر واقع شود.
۳- چالشهای مختلف آینده در آن لحاظ شده باشد.
۴- سازگاری درونی در اجزای آن رعایت شده باشد.
۵- توصیف روابط علّی و معلولی در آن رعایت شده باشد.
با توجه به این نکات و اصول، آیندهپژوهان به کمک سناریوها میتوانند چشماندازهای چندگانهای پیرامون حوادث پیچیده ارائه کنند و به این حوادث معناهای مختلفی دهند. در واقع آنان با خلق سناریو نمیخواهند به تصویر دقیقی از آینده دست یابند؛ بلکه میخواهند ما با کمک چنین داستآنهایی، تصمیمات بهتری در زمان حاضر اتخاذ کنیم. برای رسیدن به چنین هدفی، سناریوها تصاویری از آیندههای بدیل در اختیار ما قرار میدهند. اگر این نکته را درباره وضعیت سیاسی و امنیتی کشور عربستان سعودی لحاظ کنیم، با مطالعه و بررسی رویدادها و عوامل مختلف و مؤثر، میتوانیم سناریوهای مختلفی را در وضعیت حاضر برای این کشور در نظر بگیریم. البته از آنجا که نمیتوانیم با تعمیم روندهای گذشته، آینده این کشور را پیشبینی کنیم، مجبوریم به روشهای «تحلیل چندسناریویی» روی بیاوریم.
آیندههای فراروی عربستان:
۱- مرگ عبدﷲ و کنترل وضعیت عربستان به کمک آمریکا و عوامل نفوذی و انتقال آرام قدرت
۲- مرگ عبدﷲ و مخفی کردن مرگ وی جهت سامان دادن امور و سرکوب مخالفان و مدعیان قدرت و حکومت آخرین خاندان پادشاهی حجاز در آخرالزمان
۳- کنارهگیری عبدﷲ از قدرت و واگذاری قدرت به ولیعهد بیمار و ناتوان
۴- مرگ عبدﷲ و تشدید نزاع قدرت بین شاهزادگان سعودی و عدام توافق بر قدرت واحد
۵- مرگ عبدﷲ و تشدید نزاع قدرت و چندپاره شدن کشور و قدرت
۶- مرگ عبدﷲ و نزاع قدرت بین گروهها و دستههای مختلف و تضعیف قدرت داخلی و تشدید فعالیت تندروهای سلفی
۷- مرگ عبدﷲ، خیزش عمومی و اعتراضات گسترده، و در نتیجه به هم ریختن اوضاع امنیتی و سیاسی این کشور و شکلگیری یک انقلاب واقعی بهخصوص از سوی شیعیان ستمدیده.
۸- مرگ عبدﷲ و به وجود آمدن خلأ قدرت سیاسی و تضعیف قدرت مرکزی
همانطور که میبینیم، سناریوهای فراروی عربستان، تصویرهایی از آیندهاند که میتوانیم به کمک آنها، مسائل، چالشها و فرصتهای محیط را به روشنی ببینیم و بشناسیم. این سناریو (یا سناریوها)، تنها پیشبینی یک آینده خاص نیست، بلکه توصیف همه احتمالات است. در واقع، تصویری از آیندههای ممکن و محتمل در عربستان پس از مرگ عبدﷲ است. سناریو، ابزاری برای تحلیل سیاستها و شناخت شرایط، تهدیدات، فرصتها، نیازها، و ارزشهای برتر آینده است.
به سبب گوناگونی بازیگران و نیروهای سازنده آینده در عربستان، و پیچیدگی و تعامل میان آنها، هرگز نمیتوان آینده این کشور را بهطور دقیق پیشبینی کرد. از این جهت انتخاب محتملترین تصویر آینده، چندان درست نیست؛ چرا که باید سناریوهای مختلفی را برای برنامهریزی به کار برد. با بهرهبرداری و بهکارگیری این سناریوها بهخوبی میتوان به استقبال آینده رفت.
پس از تکمیل سناریوها باید بدانیم که کدام سناریو، به آینده در حال ظهور نزدیکتر (یعنی محتمل تر) است و امکان تحقق بیشتری دارد. هنگامی که سناریوها تکمیل شدند و دلالتها و نسبت آنها با مسائل و تصمیمات اساسی مشخص گردید، مناسب است که شاخصهای راهنمایی از آن سناریوها استخراج کنیم تا براساس آنها بتوانیم روند تحولات جاری را زیر نظر بگیریم. اگر این شاخصها با دقت تهیه شوند، میتوانیم دانش مناسبتری در زمینه فرصتهای آینده در برابر رقیبان داشته باشیم. مهمترین شاخص برای آیندهپژوهان و کارشناسان روابط بینالملل، وجود تعداد کثیری شاهزاده و مقامات دولتی و در نتیجه، وجود تعداد زیادی مدعی سلطنت است و نتیجه آن، رقابت آشکار و پنهان برای کسب قدرت و در نتیجه عدم پذیرش نتایج احتمالی قدرتیابی بعضی از طرفین درگیری است.
در واقع چند مؤلفه مختلف، از این سناریوها قابل اسنتتاج است:
۱- تنازع شدید قدرت
۲- خیزش و قیام عمومی یا بخش مهمی از جامعه
۳- مدیریت انتقال قدرت به کمک مستشاران خارجی؛ به دلیل منافع به شدت درهم تنیده نیروهای خارجی با نیروهای داخلی.
در این شرایط، تنازع قدرت از همه بیشتر محتمل بوده و مورد تاکید آیندهپژوهان و کارشناسان روابط بینالملل قرار دارد، اما نباید هیچ یک از آیندههای محتمل را نادیده بگیریم.
شدتگیری نزاع قدرت
۱- ایرنا به نقل از فعال سیاسی عربستانی که در شبکه اجتماعی «توییتر»، خود را به نام «مجتهد» معرفی میکند، نوشت: «جنگ قدرت میان اعضای خاندان حاکم در عربستان برای جانشینی پادشاه شدت یافته، تا جایی که وزیر کشور و وزیر گارد ملی، برای جلب حمایت آمریکاییها پیوسته به واشنگتن میروند.
۲- فؤاد ابراهیم، معارض سرشناس عربستانی در گفتگو با خبرنگار بینالملل خبرگزاری فارس، درباره شرایط رژیم آل سعود در صورت مرگ پادشاه گفت: اگر پادشاه بمیرد، مرحله دشواری برای خانواده سعودی آغاز میشود و بعد از وی رهبر کاریزماتیکی برای سعودیها وجود ندارد و از سوی دیگر درگیری شدیدی بین جناحهای حاکم روی میدهد. جناح سلمان و نایف از یک طرف، و فرزندان ملک عبدﷲ از سوی دیگر به نزاع با یکدیگر وارد خواهند شد که این به بحران بزرگی تبدیل میشود و اگر سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد عربستان بخواهد به مقابله با فرزندان عبدﷲ بپردازد، باید آنها را برکنار کند که این مسئله برخورد شدیدی ایجاد خواهد کرد که میتواند منتهی به درگیری میان نیروهای گارد ملی به ریاست متعب بن عبدﷲ فرزند ملک عبدﷲ و نیروهای وزارت دفاع و ارتش به ریاست فرزندان سلمان تبدیل شود؛ البته پادشاه برای مقابله با این برخورد احتمالی، فردی غیر از فرزندان سلمان را در سمت معاونت وزارت دفاع قرار داده است.
۳- تسنیم به نقل از رسانههای معارض سعودی خبر داد: در حالی که گمانهزنیها درباره تصمیم تعیین جانشین برای ولیعهد در عربستان شروع میشود، تحلیلگران تأکید میکنند که عربستان سعودی به سوی جنگ بین نوادگان نسل سوم ملک عبدالعزیز بنیانگذار عربستان سعودی بر سر تصاحب قدرت پیش میرود. «عدنان هاشم» تحلیلگر مسائل خلیج فارس با اعلام اینکه ممکن است عربستان سعودی به سوی مجموعهای از بخشها و تقسیمبندیهای جغرافیایی بین نوادگان آل سعود پیش برود، گفت: تعیین جانشین برای ولیعهد، در تاریخ عربستان بیسابقه است. عربستان سعودی به سمت درگیری بین نسل دوم شاهزادهها بر سر قدرت پیش میرود. خاندان حاکم در عربستان شاهد درگیری و جنگ نفوذ بین شاهزاده متعب بن عبدﷲ فرزند پادشاه این کشور با محمد بن نایف وزیر کشور عربستان است.
۴- کارشناس سیاسی عربستانی، به موج شایعات رسانهای در خصوص مرگ پادشاه عربستانی اشاره کرد و گفت: از آغاز این موج رسانهای تاکنون، نزاع تلخی میان اعضای خاندان سلطنتی عربستان سعودی بر سر جانشینی وی آغاز شده است. به گزارش جهان، «زید العیسی» کارشناس سیاسی عربستانی در گفتگو با خبرنگار بینالملل فارس با بیان اینکه نزاع بر سر قدرت در میان خاندان سلطنتی عربستان سعودی همیشگی بوده است، تصریح کرد: اینگونه نزاعها به ویژه بعد از مرگ پادشاهان عربستانی و طی سالهای اخیر بعد از مرگ دو جانشین ملک عبدﷲ، یعنی شاهزاده نایف و شاهزاده سلطان تشدید شده و اینک با قوت گرفتن شایعه مرگ پادشاه عربستانی وارد مرحله جدیدی شده است.
۵- پایگاه سعودی وطنی در یک افشاگری دردسرساز فاش کرد که تعدادی از شاهزادگان عربستان سعودی پس از کشمکشهای موجود در خاندان حاکم به خارج از این کشور رفتهاند. همچنین بنا بر اطلاعات موجود، سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان با فرزندان سلطان بن عبدالعزیز ائتلاف ایجاد کرده و فرزندان شاه کنونی نیز با گارد ملی عربستان سعودی ائتلاف کردهاند. به این ترتیب به نظر میرسد درگیریهایی که در خاندان حاکم وجود داشت، با مرگ عبدﷲ علنی شود و جنگ قدرت درگیرد. وفیق ابراهیم، کارشناس مسائل عربستان سعودی از بیروت، با اشاره به اخبار منتشر شده درباره مرگ ملک عبدﷲ در گفتگو با شبکه خبری العالم گفت: «درگیریها در داخل خاندان آل سعود برای رسیدن به جانشینی وی آغاز میشود. این همان علتی است که منجر به کاهش شدید شاخصهای بورس در بازار مبادلات عربستان شده است. درگیریهای داخلی عربستان سعودی بین گروههای مختلف خاندان حاکم است که برخی از آنها از تروریسم حمایت میکنند و برخی به دنبال ایجاد ثبات در کشور هستند و گروهی نیز عناصر هوادار آمریکا را تشکیل میدهند.»
۶- خبرگزاری رویترز در مقالهای به مسئله جانشینی ملک عبدﷲ پادشاه عربستان و چالشهای پیش رو در این کشور پرداخت. به نوشته این خبرگزاری، ورای جلوس قابل پیشبینی سلمان بر تاج و تخت، سلسله آل سعود با چالشی بزرگتر بر سر جانشینی در سیستم حکومت موروثی خود مواجه است. پادشاهی عربستان در سال ۱۹۳۲ توسط عبدالعزیز آل سعود تأسیس شد، و او بعد از خود سیستمی را به جا گذاشت که در آن تاج و تخت از پسر بزرگتر پادشاه به پسر کوچکتر میرسد (از پادشاه زمانی که در سال ۱۹۵۳ درگذشت ۳۵ پسر باقی ماند). با توجه به این که نسل قدیمی پسران عبدالعزیز در حال مرگ و یا انتقال به پیری هستند، پادشاهی عربستان هیچ برنامه روشنی برای واگذاری قدرت به نسل «جدید» اعضای خانواده سلطنتی، یعنی نوههای عبدالعزیز که حداقل ۳۰ نفر از آنها میتوانند در صف تصاحب تاج و تخت باشند ندارد. مقرن، جوانترین پسر بازمانده از عبدالعزیز است که هنوز هم به دنبال تصاحب تاج و تخت است. (او چند خواهر و برادر مسنتر از خود داشت که درگذشتهاند). اگر مقرن پادشاه شود، او مجبور است از نسل سوم اعضای خانواده سلطنتی، ولیعهدی تعیین کند. مقرن در خانواده سلطنتی به اندازه کافی پشتیبانی قوی ندارد که یکی از پسران خود را به عنوان ولیعهد منصوب کند. یک نظریه این است که عبدﷲ، مقرن را به عنوان نفر دوم منصوب کرده تا او مدیون به پسران عبدﷲ باشد، که وقتی تغییر نسل صورت گیرد، یکی از آنها بتواند پادشاه عربستان شود.
نتایج و پیامدهای تحولات آینده در عربستان
در جهان پر از تحول معاصر، مدیران و برنامهریزان آگاه و آیندهنگر، به جای انتظار برای استقبال از آینده در محیط کارشان و اتخاذ تصمیم در هنگام رویارویی با آینده، تفکر برنامهریزی خود را با ماشین زمان به آینده منتقل کرده و با حضور در آینده، مسیرهای حرکت را تابلوگذاری و سیاستهای رسیدن به آن آینده مطلوب را ترسیم میکنند. در این رویکرد با نوشتن سناریو، به فرضیات پنهانی که درباره موضوعات مختلف در ذهن داریم، پی میبریم و آنها را مجددا ارزیابی میکنیم. فرایند خلق سناریو، ما را با تأثیر متقابل روندها بیشتر آشنا میکند و نشان میدهد که کدام عوامل میتوانند بستر لازم برای تحقق یک سناریو را فراهم آورند. در اینجا فقط با توجه به یک سناریوی محتملتر میتوان به نتایج زیر دست یافت که باید مورد توجه همه برنامهریزان و سیاستگذاران قرار گیرد:
۱- تضعیف قدرت داخلی و خارجی عربستان؛ این بهترین فرصت برای کشورهای رقیب عربستان سعودی است. و البته خطرات و چالشهای فراوانی را فراروی کشورهای اقماری سعودی (مثل یمن، کویت، امارات و بحرین) دارد.
۲- سرگرم شدن سیاستمداران و مسئولان به اختلافات داخلی و بیتوجهی به مسائل خاورمیانه (بهخصوص سوریه و عراق) و در نتیجه کم شدن قدرت تروریستهای فعال در این کشورها
۳- بالا رفتن قیمت نفت و جبران کمبود افت درآمدهای نفتی کشورهای صادرکننده
۴- باز شدن فضای داخلی سیاسی برای معارضان شیعه و احتمال آزادی زندانیان و آزادی بیشتر فعالیتهای سیاسی
۵- مهاجرت و فرار سلفیهای تندرو و وهابیون سنتی از عربستان به سمت عراق و سوریه و طولانی و فرسایشی کردن نزاع در این کشورها
۶- به خطر افتادن منابع و پایگاههای آمریکایی در عربستان سعودی؛ به همین جهت آمریکاییها با تمام وجود تحولات داخلی عربستان را پیگیری میکنند و سعی در کنترل و مدیریت آن به نحو مطلوب را دارند.
۷- بهرهبرداری اسرائیل غاصب از این فرصت برای پیش بردن برنامههای خود و فشار بیشتر بر فلسطینیان و کشورهای عربی
۸- کشیده شدن دامنه نزاعهای خونین داخلی عراق و سوریه به عربستان و ناامن شدن مرزهای این کشور و تشدید فعالیتهای تروریستی
۹- ناامن شدن فضای داخلی عربستان سعودی و تحت الشعاع قرار گرفتن سفرهای حج و عمره و امکان تعطیلی آنها که باید به جد مورد توجه مسئولان زیارتی داخل کشور قرار گیرد.
۱۰- مهمترین مساله در این نگاه سناریویی به وضعیت آینده عربستان، این است که دامنه اختلافات و تنازعها و کشمکشها گسترده شده و خاورمیانه همچنان در ناآرامی و تلاطم سیاسی به سر خواهد برد.
عرفان
نوشته جالب و مفید و علمی بود . ای کاش همیشه از ایت تحلیل های جامع و آینده نگر بیشتر استفاده کنید. موفق باشید