شما متولد شهر نجف هستید و در همان جا تحصیل دروس دینی را آغاز نمودید. چه شد که به ایران آمدید؟
در اواسط جنگ ایران و عراق، یعنی در سال ۱۹۸۴ میلادی به ایران آمدیم. البته در عراق، افراد اهل علم و غیر ایشان هستند ولی اصل اولی در زندگی هر کسی احتیاط است. بدون هیچگونه مبالغهای برایتان میگویم که وضعیت در آن دوره، به صورتی بود که اگر کسی را دستگیر نمیکردند و به زندان نمیانداختند، باید میپرسیدی که چرا دستگیرش نکردهاند؟! اما اگر کسی را به زندان میانداختند، بر اساس قاعده بود! من در این شرایط واقعا بیم آن را داشتم که خطری مرا تهدید کند. خصوصا اینکه در همان زمان از مدرسان حوزه نجف بودم و مکاسب و رسائل و کفایه تدریس میکردم. بهعلاوه اگرچه از مباحث سیاسی و حزبی دور بودم، اما از شاگردان سید شهید محمدباقر صدر در بحث خارج اصول فقه بودم. به دلیل همین مسائل بود که من به شدت نگران شدم و از ماندن در نجف اجتناب کردم و برای رفتن از نجف استخاره کردم که استخاره هم خیلی خوب آمد و ترکش بد آمد. بالاخره من از طریق ترکیه، از نجف خارج شدم در حالی که باز هم نگران بودم. چون کسی که قصد خروج از عراق را داشت، باید این مسأله را مخفی نگه میداشت و در غیر این صورت اگر مأموران حکومتی خبردار میشدند که کسی چنین قصدی دارد او را دستگیر میکردند. برای همین من از نجف خارج شدم و به هیچکس جز نزدیکان خودم خبر ندادم. در عین حال آنقدر وضعیت مضطربکننده بود که حتی وقتی سوار هواپیما شدم، باز هم نگران بودم. تا اینکه به ترکیه رسیدم و کمی آرامش گرفتم.
چه مدت در ایران بودید؟
از آن زمان تا سقوط نظام صدام در ایران ماندم.
چرا به نجف بازگشتید؟
به هر حال حوزه به ما نیاز داشت و به همین دلیل ما که ۶ یا ۷ نفر از از فضلای حوزه نجف بودیم، به آنجا بازگشتیم تا حوزه را احیا کنیم. اگر در قم میماندیم، باید این سؤال از ما پرسیده میشد که شما که فرزندان نجف بودید چرا در قم ماندید؟! البته پس از بازگشت هم وضعیت هنوز تثبیت نشده بود و تا مدتی صدای درگیریها و تیراندازیها وجود داشت که -شکر خدا- به تدریج این مسائل هم رفع شد و وضعیت نجف به ثبات رسید.
بعد از صدام وضعیت حوزه نجف را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر میتوانم بگویم که حوزه به تدریج و نه با قدرت، به سمت بهتر شدن حرکت میکند. حوزه نجف به طلاب و فضلا و مدرسین بیشتری نیاز دارد که بیشتر بتوانند از طلبه کار بکشند. مثلا من درسی دارم که طلاب زیادی در آن حاضر میشوند اما من نمیتوانم زیاد بر آنان سخت بگیرم. البته اگر شاگردان انگشتشمار باشند میشود، ولی وقتی تعداد زیاد شد، این کار نمیشود. در عین حال وضعیت حوزه نجف به سمت بهتر شدن حرکت میکند و هر کس وارد نجف شود، حیات حوزه را حس میکند. این مسأله را من از کسانی که به نجف میآیند سؤال میکنم و آنها نظر مثبتی در این زمینه دارند.
آیا در نجف گروههای تخصصی یا مؤسسات دینی هم در زمینه علوم اسلامی شکل گرفته که به صورت جدی کار کنند؟
این مسئله، در واقع فرق اساسی بین حوزه نجف و حوزه قم است. دو عامل مهم، حوزه نجف را تحت تأثیر خود قرار داده است. عامل اول عدم ثبات وضعیت سیاسی اجتماعی در این مدت در عراق است که هنوز به استقرار کامل نرسیده و این مسأله حوزه نجف را تحت تأثیر قرار میدهد و در نتیجه دولتی در ورای حوزه وجود ندارد. و تنها مرجعیت و فضلا هستند که پشتیبان حوزه محسوب میشوند، نه بیشتر از آن. این مسأله در مورد حوزه قم وجود ندارد. شکر خدا در قم ثبات سیاسی اجتماعی هست و دولت هم پشتیبان حوزه است و به این واسطه حوزه میتواند در برخی مسائل عمل کند.
عامل دوم آن است که حوزه نجف مبتنی بر حالت بسیطی که شیخ انصاری پایهگذارش بوده باقی مانده، و فضلا و مرجعیت از نظاممندی و تنظیم حوزه اجتناب میکنند. به این معنا که هر کس میتواند هر درسی که خواست را تدریس کند. درس فقه، اصول، تفسیر و حتی فلسفه و هیچکس مانع شما نخواهد شد، اما این مسأله به صورت یک قاعده درنخواهد آمد و یک قضیه رسمی نخواهد شد. نکته دیگری که باید اضافه کنم این است که فضلا هنوز به کثرت نرسیدهاند و از این جهت هم تفاوت وجود دارد. مثلا من و تعدادی دیگر، در زمینه فقه و اصول کار میکنیم. بعضی دیگر فلسفه هم تدریس میکنند و «بدایة الحکمة» و «نهایة الحکمة» را برای طلاب میگویند. اما اینکه به صورت تخصصی و حرفهای مثلا در زمینه تاریخ، تفسیر و عقاید، به صورت قوی مراکزی وجود داشته باشد، هنوز اینها وجود ندارد. ولی هر کسی که بیاید و بخواهد تدریس کند، مشکلی در این زمینه وجود ندارد؛ مادامی که این مسأله از شکل نظام سنتی خارج نشده و نخواهد به صورت قاعده دربیاید.
یعنی سعی در حفظ نظام سنتی است.
بلی، ولی هیچکس هم مانع کارهای شخصی نخواهد شد. باید توجه داشته باشید که در حوزه قم، قدرت برتری وجود دارد که گاهی از برخی حرکات منع میکند، ولی در نجف این مسأله وجود ندارد. ولی خود شخص متوجه میشود که اگر بخواهد وارد برخی حوزههای خاص شود، از سوی کلیت حوزه طرد خواهد شد.
تفاوت روش فقهی و اصولی قم و نجف را در چه چیزی میبینید؟ آیا اساسا به چیزی به عنوان مکتب فقهی و اصولی نجف و قم اعتقاد دارید؟
من تفاوتی در این دو نمیبینم. حداکثر این است که یک فقیه با فقیه دیگر به لحاظ مشرب و مذاق فقهی اصولیاش تفاوت دارد. مثلا الان عادتا طلاب و فضلا در نجف، فارغالتحصیل مدرسه سید خویی هستند و بر اساس روش او تربیت شدهاند و بر همین اساس هم عمل میکنند و رویکرد دیگری وجود ندارد که مغایر با این رویکرد باشد. البته بعضی تفاوتها بین مشرب حوزه قم و مشرب حوزه نجف هست، ولی این مسأله ناشی از اختلاف سبک خود استاد است و این اختلاف به لحاظ نفس حوزه نیست. به همین دلیل من معتقدم که یک مسلک بیشتر وجود ندارد که آن هم روش سید خویی و شیخ نائینی است که از بزرگان فقها و اصولیین نجف به دست آمده است. این روش بر حوزه نجف غلبه دارد و از گذشته تا امروز هم وضعیت به همین شکل بوده است.
ولی در حوزه قم، بیشتر روش آقای بروجردی غلبه داشته است که آقای بروجردی روش خاصی در فقه خود داشته که به کلمات عامه و نظراتشان توجه میکرده است و این روش بر شاگردانش هم تأثیر گذاشته است. ولی این اختلاف خود فقه نیست، بلکه اختلاف روش بین دو استاد است که ممکن است حتی در یک مکان واحد هم اتفاق بیفتد. در هر حال من نمیتوانم این مسأله را تفاوت بین دو مکتب و دو حوزه بدانم، بلکه تفاوت تنها در روش دو استاد است که بر شاگردان هم تأثیر خود را میگذارد.
پس در حوزه نجف هنوز روش آقای خویی محوریت دارد.
بله. البته تهذیب و تکمیلهایی هم صورت گرفته است و تعمیق پیدا کرده است ولی در اساس تفاوتی ندارد. حتی روش شهید صدر در فقه و اصول، همان طریقه است ولی فرقهای جزئی و جانبی دارد که نمیتوان ایشان را صاحب یک مکتب مجزا دانست.
آیا تجربه دوره صدام یا تجربه ۳۰ ساله جمهوری اسلامی، بر روش فقهی فضلای نجف تأثیر گذاشته است؟
برخی مسائل جدید به وجود آمدهاند. مثلا در باب قضاوت، روشهایی برای اثبات مطرح شده است که باید از آنها بحث شود و ممکن است یک فقیه، مسألهای را بپذیرد و دیگری آن را رد کند. اما از آنجا که در عراق، اصل امر قضاوت در دست حوزه نیست و حوزه هم از این جهت کاملا دور از حکومت است، بنابراین آرای فقها در این مسأله چندان بروز پیدا نمیکند. به خلاف حوزه قم که قضاوت به دست حوزه است و در نتیجه آرای حوزه در عمل به کار برده میشود. بنابراین لازم است که درباره این مسائل بحث شود.
مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران تا چه اندازه در حوزه نجف پیگیری میشود؟
در حقیقت امروزه چیزی برای مخفی ماندن وجود ندارد و هر اتفاقی که در قم میافتد، بلافاصله اخبار آن از طریق شبکههای ماهوارهای و اینترنت به نجف میرسد و همه از این مسائل مطلع میشوند. البته این مسأله هم اختصاص به ایران ندارد و اخبار همه دنیا در نجف به اندازه کافی پیگیری میشود.
در خصوص ارتباط با حوزه قم و انتقال افکار یا طلاب و فضلا، این ارتباط را چگونه ارزیابی میکنید؟
به این معنا در حقیقت من هیچ دوری بین دو حوزه نمیبینم. ولی در عین حال اینکه دقیقا تمام مسائل قم به نجف منتقل شود یا تمام مسائل نجف به قم منتقل شود، چنین چیزی وجود ندارد. همینطور که الان در ایران، در اصفهان و قم و مشهد هم به همین شکل است و تمام وقایع به آنجا انتقال پیدا نمیکند.
علما و مراجع نجف، وضعیت ایران را چگونه میبینند؟
هر کسی نظر خودش را دارد و لزوما آن را اظهار نمیکند، ولی آنچه مهم است این است که مراجع نجف مخالفتشان را اظهار نمیکنند. زیرا در اینجا دولتی است که این هم دولت ما است.
مسائل فکری ایران مثل حرفهای دکتر سروش هم در نجف بازتابی دارد؟
در حیطه عمومی حوزه، هنوز این مسائل چندان مطرح نشده است. در حقیقت این مسأله، ناشی از این است که هنوز افراد کافی برای انتشار این مباحث در دانشگاهها وجود ندارند. اگرچه افرادی هم که در نقد این مباحث کار کردهاند، در نجف وجود دارند و برخی مطالبی را هم نوشتهاند و در این زمینه کتاب دارند، ولی هنوز به این شکل ایران درنیامده است. شاید وقتی وضع سیاسی عراق ثبات پیدا کند، آفاق اینگونه افکار باز شود و نوبت به بررسی افکار روشنفکرانی همچون سروش و غیر سروش برسد. اما شکر خدا در حد جدی وجود ندارد و فقط به صورت اجمالی هست. در حوزه هم در حال حاضر بررسی اینگونه مسائل بستگی به علائق خود طلبه دارد. برخی از طلاب مطالعات و مراجعاتی دارند و حتی یکی از این طلاب کتابی در رد افکار سروش پیش من آورد. ولی اینگونه حرکات بیش از یک حرکت فردی نیست و به صورت جریان درنیامده است، زیرا در حقیقت این فکر هنوز به صورت قوی به حوزه نجف وارد نشده که از جانب حوزه هم رد قوی لازم باشد.
مراجع در سیستم اداره حوزه نجف تا چه اندازه نقش دارند؟
در قم در حقیقت پشت مرکز مدیریت حوزه، دولت اسلامی قرار گرفته است، ولی در آنجا چنین چیزی وجود ندارد. بنابراین تأسیس مرکز مدیریت حوزه به این شکل در آنجا ممکن نیست. مدیریت نیاز به قدرت دارد و مرجعیت به تنهایی هم نمیتواند چنین سیستم اجرایی را داشته باشد و این کار نیاز به قدرت دارد. البته امتحانات به صورت قدیمی وجود دارد، ولی مدیریتی به صورتی که در اینجا وجود دارد در آنجا نیست. در عین اینکه کمال احترام برای حوزه وجود دارد، اما کسی پشت حوزه نیست و بنابراین مدیریت به این شکل هم منتفی است.
فقه مقارن در نجف چقدر مطرح است؟
فقه مقارن، در حقیقت در قم معنا پیدا میکند، زیرا برادران سنی ما به قم میآیند و یا در اینجا درس میخوانند و یا اینکه درخواست میکنند که افرادی را به کشورهایشان بفرستیم. بنابراین نیاز به فقه مقارن احساس میشود. ولی این مسأله در نجف به این شکل وجود ندارد تا نیاز به فقه مقارن احساس شود. حوزه نجف هنوز نیاز به این مسأله را حس نمیکند. حتی در قم هم این مسأله فقط در بعضی مدارسی که طلابشان برای تبلیغ به کشورهای دیگر میروند وجود دارد و در متن حوزه دیده نمیشود.
تأثیر حوزه نجف بر خود عراق را تا چه اندازه میبینید؟
مردم، تابع حوزه و مرجعیت هستند و عقیده محکمی به مرجعیت دارند. در یک کلمه میتوانم بگویم حوزه و مرجعیت توان آن را دارد که انقلاب کند! ولی بحمدﷲ حوزه کاری جز آمادگی انجام نمیدهد. در جریانات اخیر دیدیم که آقای سیستانی چگونه توانست از عراق محافظت کند و اگر حکمی که از جانب ایشان صادر شد نبود، حکومت ساقط میشد و همه چیز به روز اول بازمیگشت. این را برای تاریخ و واقعیت میگوییم و ایشان با این حرکت، قدرت مرجعیت را به دنیا نشان داد. یعنی میبینند که مردی در خانهاش نشسته است و چیزی جز یک سخن کوتاه نمیگوید، ولی این سخن در همگان تأثیر میکند. این نعمتی از جانب خدا است.
مراجع دیگر چطور؟
مراجع دیگر موضعی در مخالفت با موضع آقای سیستانی نمیگیرند. البته ممکن است انتقادات و اختلافاتی باشد، ولی برای حفظ ظاهر، اختلافات بروز داده نمیشود. بنابراین من نمیخواهم بگویم که در حوزه نجف همه به یک صورت فکر میکنند و افکار همه متحد است. نه! آزادی عقیده وجود دارد. ولی کسی که نظر مخالف دارد، این نظر را ابراز نمیکند و تلاش میکند تا وحدت کلمه حفظ شود و به همین دلیل اختلاف بروز پیدا نمیکند.
چه عواملی را در موفقیت آقای سیستانی مؤثر میدانید؟
دو یا سه عامل در موفقیت آقای سیستانی مؤثر است. اول اینکه او مردی عاقل است و تصرفات وی نیز از ابتدا عقلانی و مقبول بوده است. عامل دوم آنکه او در خانه خود نشسته است و زیاد با عالم خارج در ارتباط نیست، ولی در عین حال از اتفاقات بیرون خبر دارد. او زیاد مطالعه میکند و از زمان سابق هم من مطلع بودم که همینطور بود و زیاد کتاب میخواند و برای فهم وقایع دنیا تلاش میکرد. از همین جهت متوجه وضعیت دنیا هست و با آن غریب نیست. و عامل سوم این است که مردم از او جز استقامت و صلاح ندیدهاند. بنابراین ارتباط مردم و مرجعیت قوی مانده است. البته پیش از آقای سیستانی هم این مسأله وجود داشت، اما وضعیت حکومت به گونهای بود که اجازه بروز و ظهور این ارتباط را نمیداد. این وضعیت منع حکومت برداشته شده است، بنابراین مردم ترسی ندارند و احترامشان را به مرجعیت نشان میدهند. الان اگر شما به نجف بروید، هر روزه تعداد زیادی از مردم را میبینید که برای دیدار با آقای سیستانی صف کشیدهاند و البته به دلیل مسائل امنیتی، این امکان برای همه آنها وجود ندارد. از همین رو همین دیدارها هم با احتیاط کامل صورت میپذیرد. ممکن است عوامل دیگری هم باشد که الان در ذهنم نباشد.
اما خود آقای سیستانی در همه مسائل ورود نمیکند.
این هم از مقتضای عقل است. دخالت زیاد موجب اشتباهات بیشتر میشود. لازم نیست که در همه امور دخالت کنند، بلکه تنها در امور مهم و اساسی دخالت میکنند. مثلا ایشان در مسائل قانون اساسی یا انتخابات دخالت میکنند و مردم را ارشاد میکنند. پس دخالتهای آقای سیستانی خیلی کم است ولی در عین حال همینها در زمان مناسب صورت میگیرد. نکته دیگری را هم نباید فراموش کرد که پس از انقلاب ۱۹۲۰، طریقه معهود از علمای نجف این بوده که در کارهای سیاسی دخالت نکنند. اما عملکرد آقای سیستانی، یک کار جدید و انقلابی علیه وضع پیشین محسوب میشود و از آقای سیستانی اصلا متوقع نبود که حتی همین اندازه در کارهای سیاسی به این شکل دخالت کنند. بنابراین دخالتهای ایشان کم و در عین حال عقلانی است.
در عین حال به نظر نمیرسد که ایشان چندان به دنبال هژمونی حوزه و فقها باشد.
وضعیت عراق با ایران متفاوت است و عراق مانند ایران نیست که بشود رأی خود را بر همه واجب کرد. البته این مسأله لااقل در مورد مسأله قضاوت مطرح شده است و در اذهان این مسأله وجود دارد و تلاشهایی هم صورت پذیرفته است که نیاز به زمان دارد. ولی اجرای آن نیاز به افرادی دارد که در این زمینه کار کنند. مثلا قضاتی که در این زمینه کار کنند که تأمین نیروی کافی کار سادهای نیست. اینجا دولت و قدرت وجود دارد و این کار ممکن است، ولی آنجا این امکانات وجود ندارد.
سلام
شما چرا منبع مطالب تان را نمی نویسد. این مصاحبه در مجله شهر قانون منتشر شده و از لحاظ حرفه ای و اخلاقی باید بنویسید منبع مصاحبه مجله شهر قانون.
مباحثات
سایت مباحثات تلاش می کند منبع کلیه مطالب حتی تصاویر استفاده شده را ذکر نماید.این مطلب توسط نویسنده اش جهت انتشار در اختیار سایت مباحثات قرار گرفته است.