مرحوم سیدمحمدشاه معروف به ناظمالشریعه بهبهانی رضوانﷲ علیه فرزند شاه محمد طاهر، فرزند شاه محمد زمان، از بزرگترین علما و مراجع عظام معاصر بهبهان (واقع در استان خوزستان) در قرن اخیر است.[۱]
ناظمالشریعه دانشمندی بزرگ و عالمی دانا بود از خاندانی شریف و متدین. نویسندهي گنجینه دانشمندان، ایشان را بسیار جلیلالقدر، بزرگوار، نقیب النقباء، شریف الشرفاء و سیدالسادات والاجله خوانده است و دربارهی ایشان میگوید: «ایشان آیتی بزرگ و دانشمندی جامع از دودمان و ساداتی شریف و حسیب بود».[۲]
سید محمد ناظمالشریعه در سال ۱۲۷۲ قدم به عرصه علم و دانش نهاد و از همان ابتدای تحصیل علاقه و استعداد خود را به کسب علوم دینی نشان داد. سالها در ایران دروس فلسفه و حکمت و متون فقهی آموخت و در ادبیات عرب و تفسیر از حضور علمای مختلف بهرهها برد و حکمت و متون فقهی آموخت. برای تکمیل مدارج علمی و رسیدن به اجتهاد عازم عتبات عالیات شد و با استفاده از از دروس آیات عظام شیخ هادی تهرانی، آخوند خراسانی و سید محمد کاظم یزدی به مراتب کمال علمی و اخلاقی رسید؛ «اجازهای مرحوم آخوند خراسانی برای ایشان نوشتهاند که از حیث مضامین و القاب بینظیر بود».
پس از اتمام تحصیلات و پیش از مهاجرت آیتﷲ سید علی بهبهانی از بهبهان (سال ۱۳۲۲) به زادگاه خویش (شهر بهبهان) مراجعت نمود و به کار تدریس و ادارهی امور دینی مردم بهبهان و نواحی آن اهتمام ورزید. وی چندین سال در رأس علمای بزرگ و مراجع خوزستان به ترویج و خدمات مذهبی و تدریس برای علما اشتغال داشت و علمایی بزرگ از محضرش به مقام اجتهاد رسیدند. او تا قبل از اشتهار آیتﷲ سید علی بهبهانی، مشهورترین فقیه و مجتهد بهبهان بود. دانشمندان همدورهی وی و کسانی که در محضرش حضور داشتهاند همگی او را به علم و تقوا و فقه و فضیلت میستودند.[۳]
از جمله شاگردان برجستهی ایشان میتوان به سید علی موسوی بهبهانی اشاره کرد. او دروس مقدماتی را در بهبهان تا ۱۸ سالگی نزد آقا میرزا محمد حسن بهبهانی، آقا شیخ عبدالرسول بهبهانی و البته نزد سید محمد ناظمالشریعه بهبهانی و دیگر علمای بهبهان فرا گرفت.
آیتﷲ بهبهانی که دورهای از سطوح فقه و اصول را نزد آن مرحوم فرا گرفته بود، خاطراتی از مرحوم ناظمالشریعه نقل میفرمود که همگی جنبهی اخلاقی و اجتماعی داشت و بسیار سودمند و مؤثر بود و از نجابت و اصالت و شخصیت علمی و روحانی مرحوم ناظمالشریعه حکایت میکرد.
بلوغ و استعداد فکری سید علی موسوی بهبهانی چنان آشکار بود که بارها ناظمالشریعه و دیگر استادان وی این موضوع را خاطرنشان کرده بودند.
سید علی موسوی بهبهانی بهطور قطع بزرگترین شاگرد ناظمالشریعه بود که به مدارج بالای علمی و اخلاقی نائل گردید. وی در طول زندگیش فعالیتهای علمی مذهبی بسیاری انجام داد و چهبسا به مبارزه علیه رژیم فاسد زمان نیز اهتمام ورزید. او از بزرگان علما و مراجع شيعه در استان خوزستان و اصفهان بود؛ مجتهدی متبحر، فقيهی محقق، سيدی کريم و بزرگوار و عالمی خاشع و خدادوست. این عالم بزرگ، در اوايل قرن چهاردهم در بهبهان دیده به جهان گشود و در آخر قرن مذکور به دیار باقی شتافت.[۴]
از دیگر شاگردان بزرگ ناظمالشریعه میتوان به روحانی زاهد و عالم عابد حضرت آیتﷲ سید محمدعلی مرتضوی رضوان ﷲ تعالی علیه اشاره کرد. او فرزند مرحوم آیتﷲ حاج سید علی اکبر مرتضوی بود که در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی در شهر بهبهان و در خانواده ای روحانی و اهل علم متولد شد. نسبت وی به فرزند امام حسن مجتبی(ع) میرسد و از سلالهی پاک علوی و مرتضوی است.
آیتﷲ مرتضوی علوم طلبگی را درحوزهی علمیه زادگاه خود از محضر علمای آن زمان همچون حضرات آیات اشرف مدرس، ناظمالشریعه بهبهانی و آیتﷲ شیخ عبدالهادی مجتهدی فراگرفت و در ضمن، علوم ریاضی و جغرافی و تاریخ را هم تحصیل نمود؛ حتی در اوقات فراغت، دروس زبانهای خارجه همچون انگلیسی و فرانسه را هم آموخت. سپس برای ادامهی تحصیل به حوزهی علمیه قم مشرف شد و در آنجا در محضر فضلا و علمای برجسته به تکمیل سطوح پرداخت و دروس خارج فقه و اصول و علم کلام را در طول یازده سال با موفقیت به پایان رساند و قریب به اجتهاد شد.
مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حاج سید محمدحسین و مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حاج سید محمدهادی معروف به حاج سید آقا، فرزندان ناظمالشریعه از علمای بهنام و محترم بهبهان بودند که پس از خواندن سطوح نزد پدر به نجف اشرف مهاجرت کردند و از محضر آیات عظام نائینی، ضیاءالدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی (که اصالتاً بهبهانی هستند) استفاده نمودند و آنگاه به شهر خود مهاجرت نمودند و تا زمان وفاتشان به اقامه جماعت و خدمات دینی مشغول بودند.
ناظم الشریعه که حدود یک قرن از زندگی پربرکتش میگذشت، با کولهباری از تقوا و فضیلتهای اخلاقی و عشق به ائمه(ع) و توسل به ایشان در محرم سال ۱۳۷۰ق دار فانی را وداع گفت. در مورد چگونگی وفات ایشان صاحب گنجینه دانشمندان چنین مینویسد: «نزدیک یکصد سال از عمر مبارکش رفته بود که در سال ۱۳۷۰ قمری به فیض زیارتش رسیدم؛ ده روز در منزل ایشان منبر رفتم. در شب تاسوعا سیدی از خاندان آن مرحوم خوابی عجیب دید و آمد برای من بگوید. گفتم برویم خوابت را در حضور آیتﷲ ناظمالشریعه بگو. خدمت ایشان رفتیم؛ آن شخص گفت: دیشب در خواب دیدم جنازهای را در میان زمین و آسمان تشییع میکنند و جن و انس و ملائکه در تشییع او شیون مینمایند. پرسیدم این جنازه از کیست؟ گفتند: از حضرت جبرئیل(ع). من در خواب بنا کردم به سر زدن و گفتم: مگر قیامت برپا شده است که جبرئیل از دنیا رفته؟ در این انقلاب بود که از خواب بیدار شدم.
من گفتم تعبیرش این است که یکی از علمای بزرگوار از دنیا میرود. مرحوم ناظمالشریعه فرمود: منم همین تعبیر را کردم. آنگاه گفت مرا به اطاقم ببرید. زیر بغل ایشان را گرفته و به اطاق مخصوصش بردند و کسی را دیگر نپذیرفت تا شب دوازدهم محرم که به اجداد کرام ملحق شد. پس عموم بهبهان و قنوات تعطیل و دولت و ملت در مرگش عزادار و مراسم تشییع او را با سبک عجیب و طرز بینظیری انجام و پس از نماز در مصلای بهبهان که میبینید در یکی از مزارات بهبهان امانت گزارده و تا چهلشبانه روز در تمام بهبهان عزا و مجلس فاتحه برقرار بود. شبها زنان بهبهان به حالت جمعی در کوچههای شهر حرکت و شیونکنان به سر قبر او رفته ماتمسرايی میکردند و اغلب منابر و مجالس فاتحه ایشان را نگارنده اداره میکردم».
ایشان را چند سال پس از وفات به نجف اشرف منتقل کردند و همانجا مدفون ساختند. چه پاداشی پس از این همه بندگی و عبادت در طی سالیان دراز بهتر از همسایگی با مولا علی(ع) و در جوار با برکت ومقدس امیرالمؤمنین(ع) خفتن و به آرامش رسیدن؟ سالها درب منزل ناظمالشریعه به روی همهی مسلمانان باز بود تا ایشان گرهگشای مشکلاتشان باشد و دست یاریشان را پاسخ گوید.
ایشان به دلیل تعلق خاطر شدیدشان نسبت به پیغمبر و خاندان مبارکش هرگز از برگزاری مراسمهای مذهبی در ایام مختلف سال دست نکشیدند واین ارادتها را باقیات صالحاتی گذاشتند تا در دیار باقی دستگیرشان باشد خداوند ایشان را با پیغمبر(ص) و آل پیغمبر(ع) محشورکند انشاء ﷲ.
ناشناس
سلام مرحوم آیت الله میرمحمدلطیف رضاتوفیقی از شاگردان خاص آیت الله ناظم الشریعه بودند وهم درس وهم بحث آیتالله بهبهانی بودند