«سیاست امام حسین در مواجهه با تروریسم دولتی»(شیخ قیصر تمیمی): نگارنده در این مقاله ابتدا معنای تروریسم (ارهاب) و تروریسم دولتی را مورد مداقّه قرار داده و دلایل رشد این نوع تروریسم و آثار آن را بررسی مینماید. همچنین با اشاره به داستان حضرت موسی(ع) و فرعون، بهعنوان یک نمونه کامل از تروریسم دولت فرعون علیه ملت خود – که به قتل و طغیان فرعون علیه مردم خودش انجامید – بحث را به نهضت عاشورا و امام حسین(ع) و حرکت ایشان در مقابل تروریسم دولتی اموی میکشاند که البته تفصیل این بحث را به بخش بعدی مقاله خود موکول مینماید.
«جایگاه ارزشهای نهضت حسینی در مواجهه با تروریسم»: این عنوان مصاحبهای با علامه سید حسین حکیم است دربارهی اصول حرکت حسینی در مواجهه با تروریسم. وی پس از بیان ویژگیهای ارتباط بین جریان عاشورا و تروریسم، به مهمترین رویکردهای حرکت حسینی در مبارزه با تروریسم میپردازد و اصول پنجگانهی آن را چنین برمیشمارد: فکر، اطلاع رسانی، آمادگی نظامی، دفاع از اسلام تا آخرین نفس و ارزشهای اخلاقی در مبارزه. محور دیگر این مصاحبه بر امکان استفاده از این محورها در برخورد با ارهابیون در زمان حاضر است. از نظر سید حسین حکیم، این اصول تنها راه از بین بردن ارهابیون است.
«افراطیگری در جدال مذهب» (علامه شیخ معین دقیق عاملی): افراطیگری از مسائلی است که جامعه بشری هنوز هم با آن مواجه است و گاهی در مباحث دینی نیز نمود پیدا میکند. نگارنده بحث خود را در این زمینه با بررسی معنای «افراطیگری (تطرّف)» آغاز مینماید و به این نکته اشاره میکند که «افراطیگری دینی»، بهمعنای خروج از حدّ میانه در امور دینی است. ایشان به این نکته اشاره میکند که عمل به وظایف شرعی و عدم عبور از حدود الهی که خداوند آنها را وضع نموده است، تنها راه جلوگیری از افراطیگری و غلو یا کوتاهآمدن از حدود شرعی است. نگارنده ضمن اینکه بحث و جدل مذهبی را یکی از ورطههای سقوط انسان در ورطه افراطیگری میداند، به نمونههایی از روش صحیح جدل مذهبی اشاره میکند؛ مانند مناظراتی که بین شیخ مفید و برخی معاصرینش روی داد یا مناطراتی که بین سید شرفالدین عاملی و امام سلیم البشری رخ داد که در کتاب المراجعات ثبت گردیده است.
«دوگانه افراطیگری اموی و اعتدال حسینی» (شیخ اسکندر جعفری): این مقاله به مسأله «افراطیگری دینی» که از مهمترین زمینههای شکلگیری تعصّب، تکفیر و ارهاب است میپردازد و در سه محور اصلی بحث خود را ارائه مینماید: اول: افراطیگری: نویسنده در آن به بررسی مفهومی این اصطلاح پرداخته و زمینههای اجتماعی آن مانند تعصّب، عدم پذیرش دیگری، قشریگرایی، تکفیر و اتهام به دیگران را بررسی میکند. همچنین در این بخش، صورتهای دیگری از تندروی مانند زیادهروی در عبادات، اخلاق و عقیده را نیز مورد مداقّه قرار داده و به دلایل تندروی در عقیده نیز میپردازد. دوم: نگارنده به بررسی نقیض تندروی، یعنی میانهروی میپردازد و اثبات میکند که اسلام دین اعتدال است. همچنین به این نکته میپردازد که میزان اعتدال در دین اسلام، تبعیت از قرآن و عترت(ع) در کنار یکدیگر است و ترک هر دو یا ترک یکی از آندو موجب گرایش و زیادهروی در طرف دیگر خواهد شد. سوم: نگارنده در این بخش صرفاً به بررسی مفهوم اعتدال و میانهروی در نهضت حسینی(ع) میپردازد؛ چرا که این نهضت، سدّ محکمی در برابر تندروی اموی بود. از همین رو نگارنده با توضیح زمینههای تندروی حکومت اموی به این نکته توجه میکند که عاشورا چگونه توانست جامهی تزویر را از تن حکومت جائر اموی به در کند.
«نشانههای تروریسم فکری در اردوگاه اموی» (شهید سید طالب موسوی): نگارنده در این مقاله، به مسأله تروریسم فکری پرداخته است؛ نوعی از تروریسم که خطرناکترین نوع تروریسم قلمداد میشود و اردوگاه اموی کاملترین مصداق برای این نوع تروریسم قلمداد میگردد. از همین رو نگارنده، تلاش میکند روشهایی را برای خواننده به تصویر بکشد که اردوگاه اموی از آن برای ترویج تروریسم فکری استفاده نمود. روشهایی مثل: مکانیزم اعتمادسازی در مقابل ظالمان و همراه شدن با آنان، سیاست نادانپنداری و از بین بردن آگاهی مردم، افراطیگری در برنامهریزی جنگ. نگارنده همچنین نمونههایی برای این موارد از متن تاریخ ذکر مینماید. در این مقاله، مهمترین نتایج مترتب بر این حرکت نیز بررسی میشود.
«فاجعه عاشورا و جرم قطع سرها و نمایش دادن آنها و هدیه کردنشان» (شیخ منتظر اماره): این مقاله بهطور خاص به یکی از مظاهر ارهاب و تروریسم در عاشورا یعنی مسأله قطع کردن سرهای شهدای کربلا میپردازد. نگارنده با نگاهی تاریخی این مسأله را از پیش از اسلام تا دوره حکومت اموی و واقعه عاشورا دنبال میکند و به این نتیجه میرسد که تا پیش از حکومت اموی مسأله قطع سر کشتهشدگان جنگی، یک مسأله رایج نبوده و تنها گهگاه و به صورت فردی رخ میداده است. اما با آمدن امویان این سنّت بد پایهگذاری شد و در حادثه عاشورا به عنوان مظهر کامل این کار، خود را نشان داد. این مقاله در کنار نگاه تاریخی، به تحلیل زمینههای این کار غیرانسانی نیز پرداخته و برخی اسباب آن را بررسی میکند. مسائلی همچون: کینههای باقیمانده از دوره جاهلیت، تلاش برای ایجاد جوّ ترس و رعب در جامعه، نشان دادن پیروزی و خفهکردن صدای مخالفان. نگارنده در بخش پایانی خود مسأله اصلی مقاله، یعنی قطع سر را پیش از مرگ و پس از آن از نظر شرعی بررسی میکند. از نگاه نگارنده، اسلام اگرچه در برخی مواردِ بسیار محدود و مشخص، جدا کردن سر را قبل از مرگ اجازه میدهد، اما پس از مرگ کاملاً آن را حرام میداند و حتی فاعل آن را ملزم به پرداخت دیه میکند. مؤلف در ادامه برخی ادله ارهابیون برای انجام این کار شنیع را بررسی و نقد میکند. از جملهی این استدلالها، کاری است که امام علی(ع) در برخی از جنگهایش انجام داد یعنی قطع سرهای دشمنان. نگارنده در نقد این استدلال، اولاً صحت تاریخی آن را محل تأمل میداند و معتقد است بر فرض آنکه این روایت صحیح باشد و ما آنرا قبول کنیم، اولاً در موارد قلیل و نادر است؛ ثانیاً زمینه خاصی داشته و محدود به همان مورد بوده است و سنّت و روشی لازمالاتباع را نشان نمیدهد؛ ثالثاً این رویکرد در مقابل کفار، مشرکین، منافقین و یهود اتخاذ شده است بدون اینکه سرها را مُثله کنند یا از جایی به جای دیگر انتقال دهند یا به کسی اهدا کنند! (در حالی که در واقعه عاشورا سرهای بهترین انسانها قطع شد و تمام این کارهای شنیع نیز اتفاق افتاد).
«بررسی روایت قطع سر بکر بن غانم به دست علی اکبر(ع)» (شیخ ارکان تمیمی): نگارنده در این مقاله با بررسی این روایت در منابع تاریخی و مقاتل به این نتیجه میرسد که این روایت تاریخی در هیچ سند معتبری ذکر نشده است. حتی کتابهایی که در نقل روایتهای تاریخی روشی متسامح دارند نیز این روایت را ذکر نکردهاند و این روایت تنها در کتابی ذکر شده است که اخبار صحیح و ضعیف واقعه عاشورا را به هم گره زده و با هم نقل نموده است. نگارنده سپس به بررسی روش جنگ علی اکبر(ع) در منابع معتبر پرداخته و به این نتیجه رسیده است که هیچکدام از این منابع این خبر را ذکر ننمودهاند. وی پس از این بحث تحقیقی، برخی استبعاداتی که برای این مسأله وجود دارد را ذکر میکند؛ از جمله: ۱. قطع سر، نوعی مثلهکردن است که از آن نهی شده است؛ ۲. این کار مخالف اخلاق جنگ در اسلام است؛ ۳. امام حسین(ع) چگونه چنین فعلی را میپذیرد در حالیکه او برای اصلاح آمده است؟! ۴. اساساً بکر بن غانم در هیچکدام از منابع تاریخی وجود ندارد مگر در این خبر! در حالی که اگر بپذیریم این خبر صحیح است باید قبول کنیم که او شخصیت مهم و شجاعی محسوب میشده که قطع کردن سرش معنای مهمی داشته است؛ پس چگونه است که نام او در هیچجای دیگر ذکر نشده؟! ۵. با آن وضعیت جنگی سخت که علیاکبر درگیر آن بود، چگونه امکان داشت فرصت قطع سر را پیدا کند؟! ۶. دوری این کار از روح اسلام؛ ۷. این روایت با روایت وجود لیلا، مادر علی اکبر در کربلا مرتبط است؛ در حالی که اساس وجود لیلا در کربلا ثابت نشده است.
«جایگاه تلاش برای ترور امام حسین(ع) در تروریسم اموی» (شیخ صباح عباس ساعدی): این مقاله ضمن بررسی معنای لغوی و اصطلاحی ترور و اسباب آن، به تلاشهای دستگاه حاکم اموی برای ترور امام حسین(ع) در بعد تاریخی میپردازد و دو مورد را ذکر میکند: ۱. سفارش یزید به والی مدینه مبنی بر ترور امام(ع)؛ ۲. تلاشهایی که در مکه برای ترور اباعبدﷲ(ع) صورت گرفت و در نهایت مراقبتهای امام در مسیر راه تا کربلا. مؤلف، برخی سخنان امام حسین(ع) را – مبنی بر اینکه حکومت قصد دارد وی را ترور کند – نیز ذکر میکند و پس از آن به اهداف حکومت از ترور شخصیتها همچون اهداف سیاسی، انتقام و… اشاره مینماید. این مقاله در بخش بعدی خود مسأله ترور را بهعنوان یک مسأله فقهی مد نظر قرار داده و متذکر میشود که دو رویکرد فقهی به این مسأله وجود دارد: یکی ترور را چارچوب بندی میکند و دیگری به کلی آن را نهی میکند؛ به دلیل روایاتی که از این کار نهی کردهاند و اینکه این کار، نوعی خیانت محسوب میشود و از آن نهی شده است. نویسنده در پایان تأکید میکند که حتی بر اساس نظر کسانی که ترور را در برخی چارچوبها جایز میدانند نیز، ترور امام حسین(ع) قطعاً حرام بوده است و تلاشهای این مخالفان برای این کار، قطعاً حرام تلقی میگردد.
برخی عناوین دیگر مقالات
«اخلاق جنگاوران در میانه نفی و اثبات و بازخورد آن در واقعه عاشورا» (دکتر طلال الحسن)؛
«بررسی شعر منسوب به امام حسین(ع)»(بخش دوم)(دکتر عادل لعیبی)؛
«مقتل امام حسین(ع) به روایت فضیل بن زبیر اسدی کوفی (ت بین ۱۲۲-۱۴۸هـ.ق)(شیخ عامر جابری)
«تروریسم بت پرستان تروریسم اموی» (دکتر شیخ عبدالمجید فرجﷲ)
شایان ذکر است شماره دهم مجله «الاصلاح الحسینی» در ۳۹۲ صفحه و به قیمت ۹ هزار تومان به فروش میرسد. علاقهمندان میتوانند این مجله را در قم از کتابفروشیهای زیر خریداری نمایند:
– صفائیه، پاساژ المهدی(عج)، کتابفروشی فدک؛
– گذرخان، کتابفروشی هاشمی؛
– پاساژ قدس، انتشارات ذویالقربی.