مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

تصویر پیش خوان:خبرگزاری رسا

تصویر پیش خوان:خبرگزاری رسا

طرح عمومی مسائل حوزه و روحانیت چندان امکان‌پذیر نیست و اساسا بررسی ریشه‌های این مسائل مجال دیگری می‌طلبد، اما آنچه روشن است اینکه این فضا سبب شده همان توجهات اندک به مسائل حوزه و روحانیت عموماً با نوعی سطحی‌نگری و ناپختگی همراه باشد که نمونه‌های متعددی برای آن قابل‌ذکر است.

آنچه فعلاً مدنظر این قلم است، مسئله «حضور روحانیت در مناصب اجرایی» است که نویسنده علیرغم بررسی برخی مطالب مطرح‌شده در این خصوص، هنوز نتوانسته تنقیح درستی از مسئله در میان مطالب مطرح‌شده بیابد. ازاین‌رو این نوشته درصدد بیان مسئله است تا با روشن شدن ابعاد مساله، شاید نوشته‌ها و گفت‌وگوها گره‌گشایی بیشتری داشته باشند و از احتمال نزاع‌های لفظی و بی‌حاصل بودن دور شوند.

ازاین‌رو چند کلیدواژه نیازمند توضیح و بررسی است:

  • روحانیت:

گروهی که امروزه بیشتر به روحانیت معروف شده‌اند و شاید «عالمان دین» بهترین تبیین هویتی برای آنان باشند، خصیصه‌ای تمایز بخش با سایر اصناف اجتماعی دارند که هنگام بحث از «حضور روحانیت در مناصب» باید به آن توجه کامل داشت و با توجه به این تمایز به صدور حکم پرداخت.

خصیصه تمایز بخش روحانیت از سایر اصناف توأمان بودن دو بعد نگرشی و دانشی است. با توجه به سیستم تربیتی و آموزشی ای که روحانی بودن منوط به آن است، روحانیون دانش دینی را به نحو تخصصی برجسته، همراه با دغدغه اقامه دین دارند. توأمان بودن این دو خصیصه نکته مهمی است. دغدغه اقامه دین را می‌توان در بین سایر اصناف نیز مشاهده نمود و از خصیصه‌های هویتی آن‌ها برشمرد. به‌عنوان نمونه صیانت از نظام جمهوری اسلامی را می‌توان معادل دغدغه اقامه دین دانست و طبیعتاً افرادی که مثلاً در سپاه پاسداران هستند را دارای چنین خصیصه ای معرفی کرد. کما اینکه دانش دینی نیز در بین برخی از غیر روحانیون وجود دارد و می‌توان حتی افرادی را در کرسی‌های اسلام‌شناسی مشاهده نمود که اصلاً مسلمان نیستند.

بنابراین توأمان بودن این دانش و دغدغه را می‌توان مرز هویتی روحانیت با سایر اصناف در این مساله دانست.

  • مناصب:

با مشاهده سخنانی که در این موضوع مطرح می‌شود، این احساس به وجود می‌آید که شاید گویندگان و نویسندگان، هیچ توجهی به آنچه از سخنانشان در فضای واقعی جامعه برداشت می‌شود؛ ندارند؛ و الا این‌گونه مخالفت‌های کلی با حضور روحانیت در مناصب اجرایی حیرت‌آور است.

مناصب حکومتی که برای تصدی‌گری روحانیون در فضای واقعی جامعه امروز مطرح و مهیا است را می‌توان در چند دسته جای داد:

  1. مناصب سنتی روحانیت نظیر تصدی منصب قضا یا دفاتر ثبت‌اسناد رسمی
  2. مناصب مشروط به اجتهاد نظیر اعضای شورای نگهبان، رئیس قوه قضائیه و …
  3. نمایندگی ولی‌فقیه در سازمان‌ها و استان‌ها یا امامت جمعه و مشاغل مرتبط به آن
  4. اشتغال در سازمان‌هایی با کارکرد کاملاً حوزوی نظیر سازمان تبلیغات، سازمان حج و …
  5. کارشناس فرهنگی و دینی در دستگاه‌های مختلف از شورای عالی انقلاب فرهنگی تا رایزن فرهنگی و …

البته برخی مشاغل نیز ممکن است با هویت تخصصی دیگری که یک روحانی دارد، به آن روحانی واگذار شود شود. مثل تصدی کرسی استادی فلسفه توسط یک روحانی که در این دانش سرآمد است؛ اما آنچه اولاً و بالذات برای یک روحانی می‌توان تصور نمود، در همین چند دسته از مشاغل ذکرشده است.

حال با توجه به این مناصب و جمعیت اندک نسبی روحانیون برای تصدی همین چند دسته، حتی می‌توان به این نکته نیز توجه داد که مسئله‌سازی حضور روحانیت در مناصب اجرایی از کجا بر خواسته است که این‌گونه بدان پرداخته می‌شود؟

اگر طلاب مشغول به تحصیل و روحانیون سالخورده و کسانی که مشاغل درون حوزوی دارند به‌علاوه آنان که کاملاً مشغول شئون تبلیغی و اجتماعی هستند را از جمعیت روحانیون حذف کنیم، قطعاً به اعدادی کمتر از سی یا چهل هزار می‌رسیم حال‌آنکه در کشور تنها ۲۰۰ هزار پست مدیریتی وجود دارد؛ پس این همه فضای رسانه ای برای چه شکل گرفته است؟

  • موقعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران

آنچه روشن است اینکه حضرت امام خمینی(ره) بعد از استقرار نظام، برخی از نظرات خود  نسبت به تصدی چند منصب توسط روحانیت را تغییر دادند و علت آن‌هم شرایط خاص و فقدان افراد قابل از اصناف دیگر بود. حال گویی صرف گذشته چند سال شرایط را تغییر داده است بگذریم از آنکه معمول اضطرارهایی که تصور می شوند، فضای ذهنی نامناسبی برای تامل به وجود می آورند.

آنچه باید توجه داد آنکه آیا اکنون حوزه نظریات موردنیاز اداره جامعه را تولید کرده و آن‌ها را به مدل تبدیل کرده و غیر روحانیون را در این زمینه تعلیم داده است که برخی مسلم گرفته‌اند موقعیت اضطراری تغییر کرده است؟ آیا در شرایط امروز ضروری نیست که کارشناس متبحر دین‌شناس با دغدغه اقامه دین، حداقل از هر نوع منصب مدیریتی چند مورد را متصدی شوند تا با اشراف به مسائل حکمرانی، زمینه تولید نظریات دینی در شئون اداره کشور مهیا شود؟

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. jalalgilak 

    سلام. از همین حالا مرتکب چندین خلط مبحث هستید که با بررسی حقیقی و سازنده بیگانه است. بحث این است که منافع متصدیان مقامات، لزوما با منافع عمومی دین و میهن یکی نیست و نظر به نایکسان و تشکیکلی بودن مفاهیم و مصادیق منافع عمومی، لاجرم به فرسایش اعتبار دینی و اجتماعی روحانیون راه می برد که برده است. موفق باشید.

پاسخ دهید