پایگاه اطلاعرسانی دفتر حضرت آیتﷲالعظمی مکارم شیرازی، در یادداشتی به بازخوانی ماهیت حکومت اسلامی از دیدگاه این مرجع تقلید پرداخت. بخشهایی از این یادداشت را مرور میکنیم:
- هر كس قرآن مجيد و سنت پيامبر(ص) و ائمه معصومين(ع) و همچنين تاريخ اسلام را مورد توجه قرار دهد، اين مسأله را به وضوح در مى يابد كه جدا كردن حكومت و سياست از اسلام امرى غير ممكن و به منزله اين است كه بخواهند اسلام را از اسلام جدا كنند! زیرا اهدافى كه پيامبران الهى داشتند و مأمور اجراى آن بودند، بدون تشكيل حكومت عملى نبود. آيا اعطاى آزادى به انسانها، و رهانيدن آنان از اسارتهاى هوا و هوس و ظلم ظالمان و ستمگران، بدون تشكيل حكومت اسلامى امكان پذير است؟
- در طول تاريخ هر يك از پيامبران که قدرت پيدا كردند تشكيل حكومت دادند. حضرت داوود(ع)، حضرت سليمان(ع)، حضرت موسی(ع) و رسول مكرم اسلام(ص) از جمله آن بزرگوارانند؛ و اگر پيامبرانى چون حضرت ابراهيم(ع) و حضرت عيسى(ع) دست به اين كار بزرگ نزدند، فرصت يا امكانات كافى در اختيار نداشتند.
- با قبول توحید، حق حكومت اولاً و بالذات از آن خدا شمرده مىشود؛ سپس، از آنِ هركس كه او بخواهد و براى اين منصب قرار دهد. بنابراين حكومت اسلامى نه حكومت ديكتاتورى و استبدادى است و نه حكومت دموكراسى؛ بلكه نوعى حكومت برتر يعنى حكومت خدايى و الهى است. بدین ترتیب «جوهره حكومت اسلامى » حكومت الهى است؛ ولى اين حكومت در نهايت سر از حكومت مردمى درمىآورد. تعيين پيامبران و امامان و جانشينان آنها، جوهره الهى حكومت را تشكيل مى دهد و مأمور بودن اين افراد به مسأله مشورت و احترام به آرای مردم كه آن نيز به فرمان خداست، جوهره مردمى آن را تشكيل مىدهد.
- مفهوم «حکومت اسلامی»؛ قطع پیوند با جهانیان، بستن چاه های نفت بر روی مردم دنیا،مبارزه با صنعتی شدن کشور، بازگشت به زندگی سنتی قرون وسطا، گذراندن اقلیتها از دم شمشمیر،محرومیت زنان از حقوق اجتماعی، حذف دموکراسی از برنامه حکومت و روی آوردن به خشونت و استبداد، آنچنان که دکتر اوئن و همفکرانش در شرق و غرب پنداشته اند نیست، بلکه حکومت اسلامی تلاشی سازنده و انقلابی است پویا در جهت تحقق عکس آن.