
- بخشی از مشکلات ما با جوامع غربی مشترک است و بعضی از نظریههای آنها میتواند ما را برای حل معضلات مساعدت کند. در بحثی مثل طلاق یا کاهش ازدواج، مسائل مختلفی اعم از جهانی سازی، اینترنت، ماهواره یا اطلاعات گسترده همه جوامع را درگیر کرده و راهحلها نیز مشترک است و برای ما هم قابل استفاده؛ ولی در بخشهای دیگر یا به عبارتی بخشهای اختصاصی ما باید بومیسازی کنیم و نظریهپردازی جدید داشته باشیم.
- علوم انسانی یا به تعبیری علوم انسانی غربی، ظرفیت قابل توجهی دارد و بعضاً تبیین شده است… در بعضی علوم مثل تعلیم و تربیت و حقوق، ظرفیتهای منابع اسلامی بالاست و در بعضی علوم مثل علوم سیاسی، جامعه شناسی، اقتصاد و مدیریت، غربیها کار بیشتری انجام دادهاند و تجربه کاری بیشتری دارند.
- بنابر روایات، تحصیل در فروع جایز است و ما به فراگیری آن توصیه شدهایم. نباید در علوم اسلامی صرفاً متنمحور بود؛ بلکه باید علوم جدید کشف و استخراج شود؛ یعنی باید تفاوتهای علوم انسانی را در تعامل با جامعه و واقعیات کشف کنیم و آنها را در مسائل خانوادگی و اجتماعی بهکار بگیریم.
- در دانشگاههای ما نزدیک به ۸۰ درصد منابع و متون کلاسیک، ترجمهای یا اقتباسی است و میتوان گفت کمتر از ۲۰ درصد تألیفی است؛ در حالی که ما باید براساس فرهنگ خود و مبتنی بر باورهای جامعه خودی و مستقل از فرهنگ وارداتی در این حوزه ورود کنیم. ما در حوزه استخراج و بکارگیری روانشناسی اسلامی، هنوز در مراحل اولیه کار هستیم و در این زمینه محتاج به کار بیشتر و تلاش فراگیرتر هستیم.