حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه درباره سند ۲۰۳۰ در کانال شخصی خود نکاتی را نوشته؛ از جمله:
- دولتمردان محترم چه مشکلی در سند ۲۰۳۰ دیدند که شرط تحفظ و لزوم رعایت شریعت در این سند را کردند؟ حتماً مشکلی یافتند؛ پس آیا بهتر نبود احتیاط بیشتری نسبت بدان شود؟
- ایران اسلامی با سابقه بیش از هزار سال حکمت و فلسفه و فقه و اخلاق چرا باید در سبک زندگی و فرهنگ تعلیم و تربیت تابع سندی باشد که زاییده مبانی معرفتی و ارزشی دیگری است. اینکه برخی کشورهای اسلامی دیگر بدون تحفظ این سند را پذیرفتهاند دلیلی بر پذیرش این سند از سوی ایران اسلامی با فرهنگ حکمی هزار ساله نیست و چه قیاس معالفارقی از دبیر یونسکو در ایران!!!
- سبک زندگیای که سند ۲۰۳۰ بیان کرده است مبتنی بر کدام مبنای فلسفی است؟ چون هیچ سند فرهنگی و ارزشی نمیتواند فاقد مبانی فلسفی باشد آیا فلسفه نسبیگرایی و پست مدرن قرن ۲۱ غرب، یا مبتنی بر حکمت اسلامی است؟ چون فعلاً در دنیا این دو مکتب فلسفی رئالیسم حکمی و نسبیگرایی غربی جریان دارد. بیشک مسلمانان آگاه به حکمت اسلامی این سند را ننوشتهاند؛ پس باید این سند مبتنی بر فلسفه معاصر نسبیگرایی غرب نوشته شده باشد. حال آیا چنین سندی میتواند برای ایران اسلامی دارای حکمت هزار ساله مقبولیت داشته باشد؟
- سؤال مهم بنده از مسئولان اجرایی کشور این است آیا مسأله اصلی کشور در حال حاضر، سند ۲۰۳۰ بود و آیا واقعاً مشکلات فرهنگی کشور با این سند حل میشود یا صرفاً امضای این سند ما را در بستر نزدیک شدن به غرب نسبیگرا و در نتیجه گرفتار باتلاق بحران بیهویتی خواهد کرد؟
ناشناس
آقای خسروپناه بفرمایند حکمت اسلامی کدام گره از گره های زندگی امروز را گشوده است