آن اوایل که میخواستم منبر بروم به یاد دارم که خدمت آیتﷲ مصلحی رسیدم (آقازاده مرحوم آیتﷲ اراکی که در درس اصول فقه خدمت ایشان بودم)؛ به ایشان گفتم چنین عرصهای وجود دارد و بههرحال تا حدی وقت درس و تدریس و کار علمی گرفته میشود؛ اما مخاطبهای گستردهای وجود دارد. ایشان گفتند: یکزمانی بود که در یک روستایی دنبال این بودیم که یک نفر را گیر بیاوریم و بنشینیم دو کلمه قرآن یاد بدهیم و به بهانه قرآن مسأله دین را یاد بدهیم؛ اما الآن خودشان میآیند و امکاناتش و مجلس را فراهم میکنند و هزینهاش را تقبل و تمام امکانات را فراهم میکنند. ما دیگر حجتی نداریم.
در چنین موقعیتی اگر حوزههای علمیه همان کاری را بکنند که پنجاه سال پیش انجام میدادند و تبلیغ ما اگر همان شکلی باشد که سالهای قبل بوده، بیتوجه به نیازها، موفق نخواهیم بود.
امروز برای کارنکردن در عرصه تبلیغی حجتی نداریم. از اینرو برایم غصه است که این عرصهها را در اثر کمکاری و کوتاهی از دست بدهیم. همیشه این عرصه نمیماند؛ وقتی ببینند آن غذای لازم نیامد، سراغ غذاهای مضر میروند؛ از این جهت باید یک نهضت تبلیغ راه بیفتد. البته معنایش این نیست که همه درسها را رها کنند؛ نه؛ ولی آن گروهی که استعداد لازم را دارند واقعاً برایشان امکانات لازم را فراهم کنیم. درست است که مراکز تبلیغی داریم؛ ولی این مراکز کفایت نمیکند؛ از این جهت که از درون این مراکز تبلیغی افراد خیلی شاخص و برجسته درنیامدهاند؛ البته این کار اول بوده و هنوز زمان میبرد؛ قرنها فقهای ا نشستند راجع به فروع، کتابهای مختلف صلاة، صوم و زکات نوشتهاند و کار کردهاند؛ در علم کلام و فلسفه کار کردهاند. الآن ما حجم انبوهی از اطلاعات و دادهها داریم که باید پردازش شود و به محصول تبدیل شود. در حال حاضر در صدا و سیما عرصه بسیار گستردهی تبلیغی وجود دارد؛ تقاضا میکنند که فردی بیاید پاسخگوی مردم باشد و جذابیت لازم را داشته باشد. اینها از ما تقاضا میکنند؛ ولی تا یک مدتی؛ بعد از مدتی اگر نتوانستیم این عرصه را بهطور مناسب پر کنیم، آن وقت سراغ افراد دیگر میروند.
(منبع: نشریه خیمه، ش۱۱۷، مرداد و شهریور ۱۳۹۵)