حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری در وبلاگ شخصیاش مطلبی را با عنوان «مصیبتِ إن شاء ﷲ» منتشر کرده است؛ در بخشی از این یادداشت میخوانیم:
هيچ وقت شنيدهايد وزيری بيايد و مردم را غافلگير كند و بگويد مثلاً اين قدر مسكن ساختهايم و اين هم كليدش! بفرماييد و اثاثتان را بگذاريد داخل خانه؟ يا مثلاً يكی بيايد و خبر دهد كه بيست فروند هواپيمای جديد خريديم و الآن توی فرودگاه است! بفرماييد سوار شويد در خدمتتان باشيم؟ خواهيد گفت: نه! و من هم مثل شما، متأسفانه معمولاً عادت نكردهايم جز در صفحه حوادث خبرهايی با فعل ماضی بخوانيم و بشنويم. و مطمئن باشيد اگر قاتلان و جانيان میتوانستند برنامهها و نقشههايشان را از قبل اعلام كنند، احتمالاً در صفحه حوادث هم شاهد خبرهايی مثل اين بوديم: به مناسبت سال نو طی سيزده روز تعطيلات، سيزده پروژه آتشسوزی افتتاح خواهد شد!
عادت به خبر دادن از آينده فراگير شده؛ چون منافع و مصالح فراوانی دارد؛ هم بهنوعی باعث التيام خاطر و آرامش دل مخاطب است و هم تعهدی ايجاد نمیكند. مثلاً اگر خبری داديم و بعداً آنطور نشد كه كسی نمیآيد بررسی و پيگيری كند! مخاطب عادت كرده به فعلهايی مثل «میشود» و « خواهد شد» برای آيندهای كه معلوم نيست كی خواهد رسيد با چاشنی «إن شاءﷲ»!
اين «إن شاء ﷲ» نه بر اساس معرفت و اعتقاد و يقين، بلكه براساس نوعی تعارف و لفاظی است؛ يعنی معلوم نيست بشود يا نه!
وقتی يك مفهوم متعالی و عميق اعتقادی كه مسئوليتآفرين و تعهدساز است، مثل برخی ارزشهای ديگر به يك شعار و تعارف تبديل شود و توجيهی برای تنبلی و بیاعتنايی و عدم احساس مسئوليت و… باشد، میشود مصيبت!
مجیدیپور
باسلام،تردید داشتم چیزی بنویسم،اما به این بهانه فقط برای طرح موضوع وبی آنکه کسی ،مثل آقای زائری را متهم کنم،این متن رانوشتم.
اولین سوالی که به ذهن خطور میکند اینست که آیا درایام مختلف سال مثل دهه فجر،موالید و….مسوولین واخبار گزارش های مختلفی از افتتاح یا کلنگزنی طرحهای مختلف خدماتی مثل ساخت مدارس ،درمانگاه،جاده،پل ،سد،پتروشیمی و…. را ارائه نمیدهند؟
اینروزها ژست وپلکان انتقاد از حکومت،دولت،مسوولین،روحانیت و…خیلی رایج شده است که مثلا ما دلسوز مردمیم،وبا احاطه واطلاعاتی که داریم درجهت عدالت واحقاق حقوق مردم تلاش میکنیم،عوام مردم هم استقبال میکنند،عدالتخواهی همیشه دغدغه بوده وخواهدبود،
آیا درست است که به هربهانه ای وبه هرچیزی و هرگونه که هیجانش بیشتراست انتقاد کنیم،آیا عدالت درانتقاد کردن نباید جاری باشد،آنگونه بگوییم که مردم دست بزنند وبپسندند ،یا آنگونه که خدا بپسندد.البته مقصود نویسنده زدن اتهام به کسی نیست،ولی امیدوارم که جناب استاد زائری پای براین پلکان نگذارند که بسیار شکننده است..انشاءاله.