- طی این ده سالی که کم و بیش در باره تاریخ مفهوم علم مطالعه می کنم، نه تاریخ علم، همه اش فکر می کردم رابطه ما با علم، به رغم همه آن شعارها، نوعی رابطه خنثی یا به تعبیری «لا بشرط» بوده است. اما اخیرا و به درستی، کمتر روزی است فکر نکنم که در اشتباه بودهام. رابطه ما با علم، رابطه «بشرط لا» است نه لا بشرط.
- ما دشمن علم هستیم. ما در حال ستیزهکردن با علم هستیم. ستیزهکردن با علم به این معنا نیست که پادگانی راه بیندازیم و با دانایی و علم بجنگیم یا علَم و کتلی بالا ببریم که ما مثلاً علم نمیخواهیم؛ خیر؛ همینکه بستر کار را جوری فراهم کنیم که همه از علم گریزان باشند، کافی است.
- این چند روز فتوای یک مرجع درباره امکان رفع حجاب دختران در وقت تعارض با تحصیل در نقاطی که عدم حجاب را شرط حضور در دانشگاه میدانند، مسألهساز شد. خوب، این فتوا بهنوعی در دفاع از علم بود؛ البته نه مستقیماً؛ بلکه فقط برای اینکه اگر دختران درس نخوانند، یک جای دیگر کار دین ما لنگ خواهد شد؛ چون مجبوریم از مردان در اموری استفاده کنیم که در واقع در آن امور نیاز به متخصص زن داریم.
- نقدی بر آن فتوا دیدم که از نظر مفهوم علم و پرهیزدادن و دشمنی با آن جالب بود: «مگر درسخواندن دختران واجب است تا مزاحمت با این واجب بزرگ الهی کند؛ بلکه مستحب هم نیست؛ مخصوصاً این دروس جدید؛ و مستحب درس دین و احکام قرآن است. بلکه اگر هم مستحب باشد از باب علم و صنعت با واجب بزرگ الهی تزاحم ندارد». این عالم، لطف کرده بود و معنای علم را برای ما توضیح داده بود؛ چیزی که مطمئناً اساس نگرش ما نسبت به علم است؛ همان نگرشی که نتیجهاش این است که فقط علمای دین، عالم هستند؛ بقیه بود و نبودشان در علم در حد کفایت و ضروریات است و هیچ لزومی هم به بودنشان نیست.
- از برخی علمای دین بگذریم که در این صد سال، هر وقت کشف علمی شد و دیدند با برخی از دانستههای آنها سازگار نیست با آن درافتادند و بعداً که مجبور به قبول آن شدند گفتند که ما هزار سال پیش همین را گفته بودیم.
فتوای آیتﷲالعظمی مکارم دربارهی جواز ترک حجاب دختران مسلمان در موارد ضروری (که البته فتوای جدیدی نیست) حواشی زیادی داشته و دارد. در میان خیل مخالفان - بهویژه در بدنهی مذهبیون سنتی و حوزویان - رسول جعفریان با حمایت از این فتوا، در نقد یکی از مخالفان آن مطلبی در وبلاگ شخصیاش منتشر کرده است با عنوان: «ستیز ما با علم». بخشهایی از این مطلب را مرور میکنیم.