در همان ماجرای ملی شدن صنعت نفت بود که علمای بسیاری پای به میدان نهادند و حکم تأیید بر ملی شدن صنعت نفت گذاردند. آیتﷲ محمدتقی خوانساری با مقام مرجعیتی که داشت، به تأیید آیتﷲ کاشانی پرداخت و مهر صحّت بر اقدامات وی نهاد. آیتﷲ بروجردی هم به تأیید مبارزه علیه کمپانی نفت جنوب و انگلیس پرداخته بود[۱] . گفته میشود موقعی که غوغای نفت در مملکت درگرفته بود، مرحوم بروجردی با محمد مصدق نهتنها مخالفتی نکرد، بلکه مواردی پیش میآمد که بهعلت ایستادگی وی در مقابل استعمار انگلستان نسبت به او اظهار علاقه و عنایت میکرده است[۲] .
در آستانه انقلاب اسلامی بود که مسألهی نفت و جدال بر سر آن، مورد توجه قرار داشت. دی ماه ۱۳۵۷ آیتﷲ گلپایگانی پیامی صادر کرد و بر عدم نظارت بر سرمایهی ملی نفت هشدار داد. وی در آن اعلامیه گفته بود: «از روزی که پس از ملی شدن صنعت نفت، مجدداً این ثروت ملی تحت تسلّط در آمد، از جانب مردم هیچگونه نظارتی بر فروش نفت و صرف درآمد آن برقرار نبود و عوائدش به صورتهای مختلف در جهت ضد مصالح ملت و ولخرجیها و عیّاشیها و ترویج فساد و فحشا و حقوق گزاف مستشاران اجنبی و اندوختن در بانکهای خارجی و صرف ملیاردها در خرید اسلحه و پر کردن جیب استعمار به یغما رفته است. و مملکتی که میتوانست با این درآمد و ثروت سرشار، در تمام شئون علمی و صنعتی و کشاورزی و دامداری به پیشرفتهای شایانی نائل شود، وضع اقتصادیاش از کشورهای مشابهی که نفت ندارند بدتر شده است»[۳] . مرحوم گلپایگانی بر این باور بود که میباید سرمایهی عظیم نفت را قدر دانست و مدیریت و نظارت آن را برعهده مردم گذاشت.
آیتﷲ فاضل لنکرانی اما بر این اعتقاد بود که باید از قدرت نفت بهره برد و در راه مقابله با دشمنان از این سلاح استفاده کرد. وی بهمناسبت روز جهانی قدس بیانیهای صادر کرد و خطاب به مسلمانان گفت: «مسلمانان باید دولتهای خود را وادار نمایند که از سلاح نفت در راه مبارزه با اسرائیل استفاده کنند»[۴] .
آیتﷲ موسوی اردبیلی نیز بر همین اعتقاد بود. وی سالها پیشتر در نماز جمعه تهران به کشورهای عربی توصیه کرده بود «برای تنبه تجاوزگران، حتماً لازم نیست سلاح به دست بگیرید تا بگویید که ما در مقابل سلاحهای پیچیده آمریکا کاری از پیش نمیبریم؛ بلکه تنها همچنان که امام خمینی فرموده است، ده روز شیرهای نفت را ببندید تا استکبار غرب تسلیمتان شود؛ اربابهایتان رعیتتان شوند و آنهایی که بر شما سلطه دارند، ذلیلتان شوند»[۵] . آیتﷲ موسوی اردبیلی همچنین بر این باور است که مشکلات اقتصادی جوامع مسلمان نیز بهعلت وجود نفت در این کشورهاست. به اعتقاد وی تنها زمانی مشکلات اقتصادی ما حل خواهد شد که تولید داخلی به صورتی قوی و فراگیر ایجاد شود و ما از اقتصاد تکمحصولی نجات یابیم تا بتوانیم حتی بدون فروش نفت، زندگی خود را اداره کنیم. در چنان روزی اساس مشکلات اقتصادی ما از بین رفته و حل شده است[۶] .
آیتﷲ صافی گلپایگانی نیز در سفرنامهی حج خود، ضمن نقد سیاستهای دولت عربستان چنین هشدار میدهد: «نفت که مثل خون در بدن این کشور ضعیف جریان دارد و حیات اقتصادی کنونی آن وابسته به آن است و حیات اقتصادی آینده آن نیز باید از همین حال که چاههای نفتش ته نکشیده تأمین شود، باید با کمال احتیاط و به مقدار ضرورت و لزوم استخراج شود»[۷] . آیتﷲ صافی بیم داده بود که اگر ذخایر نفتی به پایان برسد، عربستان نیز با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهد شد.
آیتﷲ محمدتقی مدرسی اما بر این باور است که اگر ذخایر نفتی نیز پایان یابد، خداوند نعمت دیگری را به بندهاش ارزانی خواهد داشت. وی در کتاب تفسیر هدایت در اینباره میگوید: «آنگاه که چیزی بهپایان رسد، چیز دیگری به افراد بشر داده میشود که جای آن را بگیرد. بدینسان افقهای گسترده و پهناور به قدرت خدا در برابر بشریت گشوده میشود که انرژیهای جانشین نفت را که بیم به پایان رسیدن آن میرود پیدا کند. و نمیدانیم شاید دانشمندان به تبدیل آب به نیروی محرک هدایت شوند؛ همچنان که به قدرت خدای تعالی به جدا کردن آن (دو عنصر هیدروژن و اکسیژن) راه یافتند»[۸] . آیتﷲ مدرسی البته هشدار میدهد که روشهای ویرانگر – مثل استفاده بیرویه از نفت و گاز و نابود کردن جنگلها که برای آدمی آفریده شدهاند – اگر استمرار یابد، به انقراض نسل آدمی خواهد انجامید[۹] . آیتﷲ مدرسی، نفت را رزقی عظیم میداند که اگر شکر آن را با ادای حقوق محرومین و تسلیم عادلانه ثروت در میان مردم بهجای آوریم، این نعمت همچنان ادامه خواهد داشت و افزونتر نیز میشود[۱۰] .
اگرچه سید ابوالقاسم کاشانی، روحانی مبارزی بود که نامش با نام نفت گره خورد، اما این طلای سیاه، در لسان دیگر مراجع نیز رخ نماییهای بسیاری کرد. در همان ماجرای ملی شدن صنعت نفت بود که علمای بسیاری پای به میدان نهادند و حکم تأیید بر ملی شدن صنعت نفت گذاردند. آیتﷲ محمدتقی خوانساری با مقام مرجعیتی که داشت، به تأیید آیتﷲ کاشانی پرداخت و مهر صحّت بر اقدامات وی نهاد. آیتﷲ بروجردی هم به تأیید مبارزه علیه کمپانی نفت جنوب و انگلیس پرداخته بود[۱۱] . گفته میشود موقعی که غوغای نفت در مملکت درگرفته بود، مرحوم بروجردی با محمد مصدق نهتنها مخالفتی نکرد، بلکه مواردی پیش میآمد که بهعلت ایستادگی وی در مقابل استعمار انگلستان نسبت به او اظهار علاقه و عنایت میکرده است[۱۲] .
مبارزات در راه ملی شدن صنعت نفت اگرچه با موفقیت بهپایان رسید، اما ماجرای نفت، به یکی از مواردی بدل شد که در زبان مرجعیت به کرّات مورد استفاده و تحلیل قرار گرفت. در آستانه انقلاب اسلامی بود که مسألهی نفت و جدال بر سر آن، مورد توجه قرار داشت. دی ماه ۱۳۵۷ آیتﷲ گلپایگانی پیامی صادر کرد و بر عدم نظارت بر سرمایهی ملی نفت هشدار داد. وی در آن اعلامیه گفته بود: «از روزی که پس از ملی شدن صنعت نفت، مجدداً این ثروت ملی تحت تسلّط در آمد، از جانب مردم هیچگونه نظارتی بر فروش نفت و صرف درآمد آن برقرار نبود و عوائدش به صورتهای مختلف در جهت ضد مصالح ملت و ولخرجیها و عیّاشیها و ترویج فساد و فحشا و حقوق گزاف مستشاران اجنبی و اندوختن در بانکهای خارجی و صرف ملیاردها در خرید اسلحه و پر کردن جیب استعمار به یغما رفته است. و مملکتی که میتوانست با این درآمد و ثروت سرشار، در تمام شئون علمی و صنعتی و کشاورزی و دامداری به پیشرفتهای شایانی نائل شود، وضع اقتصادیاش از کشورهای مشابهی که نفت ندارند بدتر شده است»[۱۳] . مرحوم گلپایگانی بر این باور بود که میباید سرمایهی عظیم نفت را قدر دانست و مدیریت و نظارت آن را برعهده مردم گذاشت.
آیتﷲ فاضل لنکرانی اما بر این اعتقاد بود که باید از قدرت نفت بهره برد و در راه مقابله با دشمنان از این سلاح استفاده کرد. وی بهمناسبت روز جهانی قدس بیانیهای صادر کرد و خطاب به مسلمانان گفت: «مسلمانان باید دولتهای خود را وادار نمایند که از سلاح نفت در راه مبارزه با اسرائیل استفاده کنند»[۱۴] . آیتﷲ موسوی اردبیلی نیز بر همین اعتقاد بود. وی سالها پیشتر در نماز جمعه تهران به کشورهای عربی توصیه کرده بود «برای تنبه تجاوزگران، حتماً لازم نیست سلاح به دست بگیرید تا بگویید که ما در مقابل سلاحهای پیچیده آمریکا کاری از پیش نمیبریم؛ بلکه تنها همچنان که امام خمینی فرموده است، ده روز شیرهای نفت را ببندید تا استکبار غرب تسلیمتان شود؛ اربابهایتان رعیتتان شوند و آنهایی که بر شما سلطه دارند، ذلیلتان شوند»[۱۵] . موسوی اردبیلی اما بر این باور است که مشکلات اقتصادی جوامع مسلمان نیز بهعلت وجود نفت در این کشورهاست. به اعتقاد وی تنها زمانی مشکلات اقتصادی ما حل خواهد شد که تولید داخلی به صورتی قوی و فراگیر ایجاد شود و ما از اقتصاد تکمحصولی نجات یابیم تا بتوانیم حتی بدون فروش نفت، زندگی خود را اداره کنیم. در چنان روزی اساس مشکلات اقتصادی ما از بین رفته و حل شده است[۱۶] .
آیتﷲ صافی گلپایگانی نیز در سفرنامهی حج خود، ضمن نقد سیاستهای دولت عربستان چنین هشدار میدهد: «نفت که مثل خون در بدن این کشور ضعیف جریان دارد و حیات اقتصادی کنونی آن وابسته به آن است و حیات اقتصادی آینده آن نیز باید از همین حال که چاههای نفتش ته نکشیده تأمین شود، باید با کمال احتیاط و به مقدار ضرورت و لزوم استخراج شود»[۱۷] . آیتﷲ صافی بیم داده بود که اگر ذخایر نفتی به پایان برسد، عربستان نیز با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهد شد.
آیتﷲ محمدتقی مدرسی اما بر این باور است که اگر ذخایر نفتی نیز پایان یابد، خداوند نعمت دیگری را به بندهاش ارزانی خواهد داشت. وی در کتاب تفسیر هدایت در اینباره میگوید: «آنگاه که چیزی بهپایان رسد، چیز دیگری به افراد بشر داده میشود که جای آن را بگیرد. بدینسان افقهای گسترده و پهناور به قدرت خدا در برابر بشریت گشوده میشود که انرژیهای جانشین نفت را که بیم به پایان رسیدن آن میرود پیدا کند. و نمیدانیم شاید دانشمندان به تبدیل آب به نیروی محرک هدایت شوند؛ همچنان که به قدرت خدای تعالی به جدا کردن آن (دو عنصر هیدروژن و اکسیژن) راه یافتند»[۱۸] . آیتﷲ مدرسی البته هشدار میدهد که روشهای ویرانگر – مثل استفاده بیرویه از نفت و گاز و نابود کردن جنگلها که برای آدمی آفریده شدهاند – اگر استمرار یابد، به انقراض نسل آدمی خواهد انجامید[۱۹] . آیتﷲ مدرسی، نفت را رزقی عظیم میداند که اگر شکر آن را با ادای حقوق محرومین و تسلیم عادلانه ثروت در میان مردم بهجای آوریم، این نعمت همچنان ادامه خواهد داشت و افزونتر نیز میشود[۲۰] .