با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، به عنوان اولین سؤال بفرمایید آیا دروس کنونی حوزه، پاسخگوی نیازها و انتظاراتی که از حوزه علمیه در سطح جامعه وجود دارد، هست؟
به نظر بنده، همه جوانب باید حفظ شود. حوزه مقدسه باید کاملا به فقه و اصول بپردازد، ولی در کنار آن حتما باید دروس اعتقادی، تفسیر، مباحث اخلاقی، مباحث تاریخی، مباحث حدیثی و فلسفی نیز بازگو شود.
با توجه به اینکه حضرتعالی نیز متولی مرکزی در راستای پژوهش و آموزش در زمینه مباحث کلامی و عقیدتی هستید، ضرورت پرداختن به این حوزه یعنی مباحث کلامی و عقاید را چگونه ارزیابی میفرمایید؟
امروز در حوزه، عقائد هم مورد توجه است و تدریس میشود ولی باید بیش از این به عقائد پرداخته شود. برای نمونه، مؤسسهای که بنده راهاندازی کردهام در آغاز راه است ولی پیشتر در زمانی که دفترم در طبقه پایین منزل قرار داشت، توانستیم ۴۰ الی ۵۰ نفر را در زمینه مسائل اعتقادی تربیت کرده، پرورش دهیم. امروز این افراد، محقق و مؤلف و نویسنده و سخنورند و در ماهوارههای شیعی حضور پیدا میکنند و با قوت از شیعه دفاع مینمایند.
انتظار حضرتعالی به عنوان متولی این مرکز تخصصی، از مسئولان حوزه چیست؟
انتظار بنده از حوزه در قبائل این مؤسسات این است که تا حد امکان همکاری داشته باشند. در اصل این مؤسسات، جدا از حوزه نیستند و جزئی از حوزه محسوب میشوند. ما طلبه حوزهایم و افتخار میکنیم که در شهر پربرکت قم زندگی میکنیم. به نظر من، این گونه مؤسسات باید با علما و فضلایی که به عنوان خادم در حوزه حضور دارند، مرتبط باشند. شایسته است که حوزه و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با این مؤسسات در ارتباط باشند و نه فقط از لحاظ مالی بلکه از لحاظ مطرح کردن نیازها نیز با آنها در ارتباط باشند. به طور مثال، مبلّـغهایی را که این مؤسسات احتیاج دارند، در اختیارشان قرار دهند.
اگر جهانی فکر کنیم به این نتیجه میرسیم که بسیار عقبیم. یک حوزه مقدسه قم است و کل دنیای اسلام. باید خیلی تحرک داشته باشیم و گامهای بلندتر و سریعتری برداریم. اساتید باید این را مد نظر داشته باشند که در حوزه و دروس حوزه، دارای برونداد باشند تا طلبههای جوان استفاده بیشتری ببرند.
چند سال است که حضرتعالی درس خارج مهدویت را آغاز کردهاید. چه انتظار و توقعی از طلاب و اساتید حوزه علمیه در زمینه همراهی با چنین مباحثی دارید؟
از حوزه علمیه توقعات بسیار زیادی در زمینه مهدویت وجود دارد که البته بخشی از این نیازها با ایجاد مرکز تخصصی مهدویت برطرف شد، ولی هنوز هم از حوزه علمیه انتظار میرود که کار بیشتری در این زمینه انجام دهد. اینکه در حوزه علمیه اصول اسلام را رها کرده، به فرعیات بپردازیم، باعث ضعف ما خواهد شد. البته نمیگویم نیازی به فروع نداریم، بله، یکی از مهمترین نیازهایمان همین فقه است، ولی باید در کنار فقه به اصول نیز پرداخته شود و این مباحث را به طلاب آموزش دهیم.
یکی از مسائلی که شما در چند سال گذشته اهتمام خاصی به آن داشتهاید نقد وهابیت است. لطفا توضیحی درباره فعالیتهای خودتان و دیگر بزرگواران در این زمینه بفرمایید.
به هرحال، وهابیتپژوهی و تحقیق درباره انحرافات و جنایات آنان از قدیم بوده، ولی امروز این بحث با عنوان وهابیت مطرح شده و حوزهها با این عنوان به بحث پرداختهاند. از سال ۱۱۴۳ قمری که وهابیت به عنوان یک مظهر انحرافی در نجد سر درآورد، رسما دست به مسلمانکشی و هتک نوامیس زدند. علمای شیعه از همان روز در کنار علمای اهل سنّت به تبیین حقایق و روشنگری پرداختند و کتابهای زیادی تا زمان شیخ جعفر کاشف الغطاء نوشته شد. ایشان حتی نامهای به آل سعود نوشت. یا مثلا مرحوم سید محمدجواد عاملی در جلدهای پنجم تا هفتم کتاب مفتاح الکرامة به تبیین جریان انحرافی وهابیت و حقایق آن پرداخت و از آنان تعبیر به «خارجی» کرد. ایشان در این کتاب میفرماید: «ما الآن در سنگر دفاع هستیم و نجف تحت محاصره است.» اداره حوزههای علمیه، دفاع از نجف اشرف، بسیج مردم و سازماندهی تمام این قضایا، به فرماندهی آیتﷲ شیخ جعفر کاشف الغطاء(ره) صورت گرفت. حوزههای مقدّسه کمر همّت بستند و در میدانهای قلم، علم، عمل و جهاد با جدیت عمل کردند و به موفقیت دست یافتند.
مرحوم آقای بلاغی کتابی علیه وهابیت نوشتند. کتاب کشف الإرتیاب مرحوم سید محسن امین از بهترین کتابها در ردّ این حزب است. علّامه امینی نیز در این زمینه کوتاهی نکرد و در جلدهای سوم و پنجم الغدیر مفصّلاً اعتقادات اینها را نقد و ردّ کرد. یک بار با ابنتیمیه درگیر میشود و به تهمتهای او جواب میدهد و آن را نقد میکند؛ بار دیگر با آقای عبدﷲ قصیمی، صاحب کتاب «الصراع بین الإسلام و الوثنیة» بحث میشود و اشکالات مطرحشده درباره زیارات و توسّلات و… را نقد میکند که خود، کتابی قطور میشود. خدا آقای مغنیه را رحمت کند! ایشان هم در ردّ این فرقه، کتاب «هذه هی الوهابیة» را نوشت. اساتید ما، آیتﷲ مکارم شیرازی (زیدعزه) و آیتﷲ سبحانی (زیدعزه)، نیز کوتاهی نکردند.
من این خطر را ۲۵ سال پیش احساس کردم. برای همین معتقد بودم که باید از هر فرصتی استفاده کرد. در جامعة الزهراء سالها تدریس داشتم؛ از سطح تا خارج. یک بار از من درخواست شد که برای طلّاب خارجی که میخواهند به تبلیغ بروند، موضوعی کاربردی را درس بدهم. من بحث وهابیت را در ۲۵ جلسه مطرح کردم و استقبال خوبی هم شد. سپس این مباحث را تحت عنوان «روافد الإیمان إلی عقائد الإسلام» (چاپ بیروت) تنظیم کردیم و تا کنون بیش از ۳۰ بار چاپ شده است. بعدها همین بحث را در بیروت، هم در حوزه خواهران و هم در حوزه برادران، مطرح کردم.
یادم نمیرود استادم آیتﷲ فاضل یکی از پیشکسوتان جدّی مبارزه با وهابیت بودند. ایشان دستور دادند همین کتاب را در شش جلد ترجمه کنند و با عنوان «رویکرد عقلانی بر آیین وهابیت»، چندین بار تجدید چاپ شد. همین کتاب را به دستور ایشان در حوزه علمیه قم به مسابقه گذاشتند تا طلاب آن را مطالعه کنند. این آزمون، همزمان در حوزههای علمیه شهرهای دیگر نیز برگزار شد و طلبهها استقبال خوبی از آن کردند. اینها نشان میدهد که مراجع حوزه و مسئولان مربوط، به این امر اهتمام داشتهاند.
پس از کتاب روافد الإیمان که به چندین زبان هم چاپ شد، بیشتر به این مسئله پرداختم. «درسهایی در نقد وهابیت» کتاب دیگری است که نوشتم و در چهار جلد جیبی به زبان اردو چاپ شد و در یک سال به چاپ سوم رسید و به کشورهای هند و پاکستان منتقل شد. به دنبال آن، نامههایی از پاکستان و کشورهای دیگر آمد و از ما قدردانی کردند. خود سنیها نیز قدردانی و اظهار کردند که این کتاب برای مقابله با وهابیت بسیار خوب بوده است و پیش از این، کتابی در این موضوع نداشتهاند. پس از آن هم کتابهای دیگری مثل «درسنامه وهابیت» نوشتم که کتابی درسی است و به زودی به بازار خواهد آمد. کتاب دیگرم «آشنایی با وهابیت» است که کتاب مرجع حساب میشود و به زودی در یک جلد قطور وارد بازار خواهد شد؛ إن شاء ﷲ.
مراکز فرهنگی حوزه مقدّسه اعم از دفتر و سازمان تبلیغات و خود شورای مدیریت در مدارس قم و سایر مراکز فرهنگی در سطح کشور، برنامههای خوبی در این زمینه داشتهاند. نشستهای متعددی تحت عنوان سلفیه برگزار شده است که مطالب آن هم با عنوان سلفیگری، توسل و مباحثی دیگر چاپ شده است. اینها گامهایی است که تاکنون برداشته شده؛ هر چند توقع ما بیش از این است.
به نظر حضرتعالی روحانیت و حوزه باید چه سیاستی را در نقد وهابیت در پیش بگیرد؟ آیا باید روشی تدافعی داشت، یا روش تهاجمی بهتر است؟
ما باید عقاید اینها را به چالش بکشیم. باید شفاف بپرسیم که آیا شما مسلمان هستید؟ آنها میگویند خداوند عزّوجل قبل از اینکه خودش را خلق کند، اسب را خلق کرد و خودش را از عرق اسب به وجود آورد! آیا کسیکه چنین عقیدهای دارد، مسلمان است؟ مسیح و یهود هم چنین عقیدهای ندارند. آیا خدایی که آنها ترسیم میکنند، خدای مسلمین است یا خدای آل سعود؟ از آنها باید خواست که پیامبر را معرفی کنند. میگویند عصای شاگرد ابن عبدالوهاب از پیامبر بالاتر است! باید آنها را اینگونه به چالش بکشیم. باید مسلمانی و عقایدشان را زیر سؤال ببریم!
یکی از علمای قبطی مصر در مصاحبهای مسلمین را به چالش کشانده و به استناد سخنان سلفیها ثابت کرده که حضرت عیسی(ع) از حضرت محمد(ص) بالاتر بوده است. متأسفانه یکی از علمای الأزهر که به جلسه عذرخواهی کشیشهای کلیسا رفته بود، نتوانسته بود جواب بدهد. دلایل و استنادات این شخص قبطی، همه برگرفته از آموزههای وهابی است.
شبکه المستقله لندن که وابسته به وهابیت است و از سوی خود سعودیها حمایت میشود، سعی در نشر همین افکار غلط دارد. دو سال پیش این شبکه به صوفیها و سنیهای مصر حمله کرد و انصافاً سنیهای مصر به خوبی از عهده دفاع برآمدند.
امیدوارم امت اسلام و بالأخص پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) در ادای رسالت خود که همان تبیین حقایق، روشنگری و جلوگیری از نشر مذهب پوشالی و ساختگی وهابیت است، موفق و مؤید باشند.
عکس: رسا