با تشکر از وقتی که در اختیار سایت مباحثات قرار دادید، به عنوان اولین سؤال بفرمایید آیا دروس متداول حوزه توانسته انتظاراتی که از حوزه علمیه است را برآورده کند؟
قطعا نظام آموزشی و پژوهشی حوزه برای تأمین نیازهای نظام آماده نیست. مقام معظم رهبری هم زمانی که در سفرشان به شهر مقدس قم به دارالشفاء تشریف آورده بودند، در دیدار با طلاب و اساتید فرمودند آموزش و پرورش با چندین میلیون دانشآموز، یک مهد بسیار آماده است، حتی آنها اعلام آمادگی کردهاند و مرکزی هم راهاندازی شده ولی متأسفانه حوزه به آن صورتی که میبایست برای اینها برنامه داشته باشد، مهیا نبوده است.
برای نمونه، جزء محالات است که از سوی حوزه علمیه، کتابی برای اول دبستان منتشر شود؛ چه برسد به رتبههای بعدی آن. این نشان میدهد که نظام آموزشی حوزه، ضعیف است. منابع آموزشی حوزه، غنی است و روش اجتهاد بسیار قوی و پیشرفته است ولی موضوعاتی که باید کار شود موضوعات پیشپاافتادهای است. موضوعات فعلی، نردبان پیشرفت اساتید است، نه وسیلهای برای پیشرفت علم. به طور مثال، کتابهای رسائل و مکاسب، شما را به اینجا میرساند. این تابو را باید به نحوی شکست. اینکه عدهای با خواندن این دو کتاب، مهارت پیدا میکنند، دلیلی بر حفظ آن نیست.
مدیر حوزه، یک نوع ولایت دارد، جامعه مدرسین هم به نحوی دیگر ولایت دارد و مراجع تقلید هم یک نوع ولایت دارند. این تعدد مراکز تصمیمگیری، مانع از یک برنامهریزی خوب میشود و چون حوزه راهبرد ندارد، موفق نمیشود. اخیرا از ما دعوت کردند و مشاهده کردیم که آن جمع مستعد نیست. برای پیگیری فرمایشات مقام معظم رهبری و مراجع تقلید، ستادی تشکیل شده که گویا آقای یزدی، آقای بوشهری، آقای عماد و … ماهی یک بار یا دو ماه یک بار دور هم جمع میشوند و در نهایت نتیجهای حاصل نمیشود. البته بنده مدتی است که کمتر در این جلسات شرکت میکنم.
آیا برنامهریزی حوزه و مراکز تخصصی در این رابطه خوب بوده است؟

متأسفانه در حوزه علمیه دچار کمبود نیروهای برنامهریز هستیم؛ برنامهریزهایی که بتوانند مورد اعتماد بزرگان حوزه باشند. لذا برنامهریزی حوزه همیشه حتی در حال حاضر هم مسئول درستی ندارد. مدتی آقای علم الهدی بودند. ولی در برنامهریزی حوزه، مشکل زیادی وجود دارد. مدیریت طوری بود که در یکی از سالها از معاون نیروی انسانی رئیس جمهور دعوت به عمل آمد تا مدیریت را سروسامان دهد. آن سال مشاهده کردیم که آقابالاسرها با نامهای از طرف کسی و اعتراض از طرف کسان دیگر، همه چیز را به هم میریزند. به نظر بنده تنها راه حل، تشکیل سازمانهای مردمنهاد (NGO) است.
برای نمونه، در بنیاد فقهی مدیریت اسلامی که توسط خودمان تأسیس شده است، با تلاش ما مدیریت اسلامی تصویب شد و رشتهاش نیز در حال تصویب است. این یک دید مثبت است. همین که ما را به عنوان مؤسس در مرکز پذیرفتند یک گام مثبت محسوب میشود. این کارها باید تکرار شود. به بیان دیگر، باید عدهای جانفدا در مدیریت و عدهای جانفدا در اقتصاد باشند که به این زودیها خودشان را به تهران عرضه نکنند. به عبارت بهتر، اینها نباید غذای خام به مردم بدهند، بلکه اول باید قوی شوند، سپس خود را به تهران عرضه نمایند.
آیا مراکز تخصصی توانستهاند انتظارات موجود از حوزه را برآورده کنند؟ بهویژه در حوزههایی چون فقه حکومتی که مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز بوده و هست.
حوزه بزرگ و مراجع تقلید، اگر میخواهند به امام عصر(عج) و نسل جدید و انقلاب اسلامی خدمتی بکنند، سازمانهای مردمنهاد (سمن) را مورد حمایت قرار دهند. حمایت از سمنها تعریف خاصی دارد. در درجه اول باید از دخال در کار آنها پرهیز کنید. حمایت بعدی این است که کلیات آنها را بپذیرید، تصویب کنید و بعد مورد حمایت قرار دهید. سمنها آنقدر عاشق کارند که از هستی خود مایه میگذارند. برای حمایت از آنها لازم است از نفرات و کارمندان آنها، تعداد مجلات و ساعات کار پژوهشی آنها جویا شوند و آنها را تأمین و دلگرم کنند. اگر این تشکلها را حمایت نکنند، تضعیف خواهند شد. انتقاد صرف و اینکه بگوییم این خوب است و تنها راه است، جواب نخواهد داد. ما باید درسهای خارج را بین سمنها توزیع کنیم و مشخص شود که متولی هر بخش از درس خارج، کیست.
متأسفانه در حال حاضر فقه حکومتی یا «فقه الدوله» و «فقه النظام» وجود ندارد. چیزی که اکنون تدریس میشود فقه حکومتی نیست. فقه حکومتی علت موجه نظام بود و تأثیر بسیاری در پیدایش حکومت داشت. ولی فقه حکومتی، علت مبقیه نظام هم هست و برای تداوم، باید خودش را بهروز کند.

در فقه ما مخصوصا دوره عالی، غلبه با پژوهش است زیرا در دوره سطح، غلبه با آموزش است. کسی که بر کرسی درس خارج مینشیند یک پژوهشگر و نظریهپرداز است. کسی هم که بر کرسی سطح مینشیند، در حقیقت در حال آموزش دادن است، نه پژوهش. فقه حکومتی بسیار غریب است و کسی به آن عمل نمیکند. «فقه حکومتی» دو بخش دارد؛ یکی حکومت و دیگری فقه. به بیان دیگر، فقه پیشتیبان و تغذیهکننده حکومت است. اکنون، حکومت اسلامی بالفعل است. اگر ناشکری کنیم از دست خواهد رفت و بعد باید با حسرت از آن یاد کنیم.
خدا رحمت کند مرحوم آقای فاضل لنکرانی را. بنده به ایشان گفتم چرا فقه حکومتی نمیگویید؟ ایشان گفتند اگر بگوییم به ضرر آقایان است. ممکن است به فتوایی برسیم که حکومت خوشش نیاید. به ایشان عرض کردم فقه حکومتی، فقط فتوا نیست، بلکه تولید علم است. نهادهای حکومت باید حوزه را به رسمیت بشناسند ولی در حال حاضر اینگونه نیست و روزبهروز هم بیاعتمادتر میشوند. باید این طور باشد که نهادهای حکومتی پروژه و سؤال بدهند و حوزه هم با تمام توان در مقام برآورده کردن پاسخ باشد. آن زمان است که حکومت بر مبنای فقه اداره خواهد شد. در حال حاضر حکومت توسط فقیه اداره میشود و نظام ما به صورت اورژانسی و سرپایی اداره میشود ولی این کافی نیست. حوزه علمیه قم باید از راه فقه و اجتهاد، مسائل حکومتی و موضوعات حکومتی را ساماندهی و حل کند و همان طور که سال پیش عرض کردم، زمانی که تهران از قم سؤال کرد، قم باید نامه را به مرجع خود بنویسد.
اخیرا آقای عماد طرح خوبی ریختند و گفتند شمارش سمنها شروع شده است. این شکل بسیار خامی از یک حرکت خیلی خوب است. معاون پژوهش حوزه باید پژوهش فقه حکومتی را بین این بخشها توزیع کند.
عکس: علیرضا شاطری
فقه برای اداره جامعه نیازمند نوآوری است/ انقلابیگری و نواندیشی قابل جمع است
فقه حکومتی شیخ طوسی و ابوالحسن ماوردی
کرسیهای آزاداندیشی، نقد و مناظره علمی در انجمن اصول فقه حوزه
فقه ولایی؛ راهی جدید برای رفع تعارض روایات