حسینی بوشهری چهرهی آشنای سه نسل از حوزویان است؛ نخست آنانی که پیش از انقلاب وارد حوزههای علمیه شدند و از اواسط دههی شصت به کرسی تدریس یا تحقیق و یا امور تبلیغی راه یافتند؛ دوم طلابی که پس از انقلاب اسلامی وارد حوزههای علمیه شدند و مدیریت وی را در سطوح دوم و سوم حوزههای علمیه در اواخر دهه شصیت مشاهده کردند؛ سوم متولدین پس از انقلاب که در دهههای هفتاد و هشتاد شمسی وارد حوزههای علمیه شدند. حضوری اینچنین گسترده، بیشتر در سطح مرجعیت قابل مشاهده است؛ اما حسینی بوشهری بهخاطر امتیازاتی که دارد، توانست در پست مدیریت حوزه به این ویژگی منحصر بهفرد دست یابد.
اما رمز موفقیت وی چه بود که توانست بیست سال در عالیترین سطوح حوزوی حضور داشته باشد؟
مدیریت حوزههای علمیه – و اساساً هرگونه نقشآفرینی در حوزه – ویژگیهای خاص خود را دارد. حوزهی علمیه دارای سه ضلع مرجعیت، مدیریت و بدنهی طلاب است و اگر به یکی از این اضلاع خللی وارد شود، ساختار حوزه بهشدت متزلزل میگردد. نقش مرجعیت در حوزه بهقدری است که تا ابتدای انقلاب اسلامی وحتی چند سال پس از آن، مدیریت حوزه مستقیماً در دست مرجعیت بود. به همین دلیل، پس از تغییر ساختار و اضافه شدن تشکیلاتی بهعنوان «شورای عالی» و «مدیریت حوزه»، مراجع همچنان خود را در مدیریت حوزه سهیم میدانند. درایت و نقشآفرینی تحسینبرانگیز آیتﷲ حسینی بوشهری باعث شد توازن و تعادل میان این سه ضلع محقق شود و مراجع معظم تقلید با اعتماد به آیتﷲ حسینی بوشهری در مدیریت حوزه سهیم باشند. حسینی بوشهری بهخوبی میدانست حساسیت مراجع در چه زمینهای است و چگونه میتواند در تصمیمات کلان مدیریتی، هم نظر بزرگان را تأمین کند و هم در مسیر پیشرفت برنامههای حوزوی باشد.
نکتهی جالب توجه آن است که مدیریت حسینی بوشهری از اواسط دههی هفتاد و همزمان با تغییرات سیستماتیک در مدیریت کشور آغاز شد. مکانیزه شدن خدمات مختلف دولتی، آموزشی و تخصصیشدن علوم در همین زمان رقم خورد و حوزههای علمیه هم به ناچار نباید از این پیشرفتها عقب میماندند. اما از سوی دیگر نگاه سنتی به علوم حوزوی و مدافعان بسیار سرسخت آن و اساساً سنتیبودن علوم حوزوی، فرایند تغییرات را بسیار سخت و حساس کرده بود؛ حسینی بوشهری باید با نکتهسنجی و رعایت جوانب مختلف، در مسیر تغییرات مدیریتی حوزه گام برمیداشت.
به جرأت میتوان گفت جامعبودن شخصیت حسینی بوشهری از عوامل مهم موفقیت وی در جذب حمایت بزرگان حوزه بود. او در کنار پرداختن به امور مدیریتی حوزه، کرسی تدریس را نیز رها نکرد و علاوه بر اثبات جایگاه علمیاش، سعی کرد از فرصت مسئولیتش، برای حضور در بین طلاب هم استفاده کند. نقشآفرینی سیاسی در معاونت جامعه مدرسین، نمایندگی مجلس خبرگان و امامت جمعه قم همگی باعث شد تا مدیر حوزه فراتر از جایگاه حقوقیاش، تبدیل به شخصی تأثیرگزار در حوزه شود.
اما اینک آیتﷲ حسینی بوشهری پس از بیست سال مدیریت در سطوح مختلف حوزه، جای خود را به حجتالاسلام والمسلمین اعرافی داده است تا با فاصلهگرفتن از فرماندهی، در میانهی میدان به امور مهم دیگری بپردازد.
او اکنون عضو شواری عالی حوزههای علمیه و معاون امور روحانیت جامعه مدرسین است. هردوی این مسئولیتها با توجه به تجربهی بسیار گرانسنگ حسینی بوشهری میتواند محور بسیاری از اتفافات مهم در حوزه باشد. بهدیگرسخن، هماینک شورای عالی حوزه در بین اعضای خود کسی را دارد که بیستسال مدیریت پستهای مختلف حوزوی را برعهده داشته است؛ نظرات او باید در تصمیمگیریهای کلان این شورا مورد توجه جدی قرار گیرد.
جامعه مدرسین نیز پس از سیسال نقشآفرینی در عرصه سیاسی حوزه و تغییرات نوددرصدی در اعضای خود نسبت به سالهای نخست انقلاب، نیازمند بازسازی جایگاهاش در بین حوزویان و جامعه است. آیتﷲ حسینی بوشهری در این مقام نیز میتواند نقش کلیدی و حیاتی را برای جامعه مدرسین رقم بزند.این روزها جامعه مدرسین از حلقهی مفقودهی ارتباط با سطوح مختلف حوزویان رنج میبرد و قطعاً تجربیات و جایگاه حقیقی آیتﷲ حسینی بوشهری میتواند جامعه مدرسین را به روزهای اوج خود برگرداند.