امام حسن عسکری(ع) در طول مدت امامت، با سه تن از خلفای عباسی به نامهای معتز، مهتدی و معتمد معاصر بودند. دوران امامت امام حسن عسکری، بیگمان یکی از سختترین ادوار امامت ائمه(ع) بوده است. در آن دوران علاوه بر بیم عمومی که خلفای اموی و عباسی همواره از وجود امامان به عنوان رقیب و مدعی خلافت احساس میکردند، هراسی خاص نیز در بین آنها بهوجود آمده بود که منشأ آن وجود احادیث و روایاتی دالّ بر قیام قائم بوده است. موقعیت امام حسن عسکری هم به عنوان امام شیعیان به گونهای بود که وجودشان به عنوان خطری بالقوه برای حکومت جبار عباسیان محسوب میشد.
فرقهسازی و فرقهگرایی در این دوران به اوج خود رسیده بود و انواع گرایشهای مذهبی و سیاسی در سرزمینهای اسلامی بهوجود آمده بودند که تهدید بالقوهای برای فروپاشی وحدت جهان اسلام به شمار میرفت. از جمله این فرقهها، مرجئه، معتزله، واقفیه، شعوبیه، صوفیه، اشاعره، خوارج، غلات و… بودند که با داشتن زیرمجموعههای فراوان، کار امام حسن عسکری(ع) را در وحدتبخشی به جامعه و هدایت مسلمانان و بهخصوص شیعیان به سوی اسلام واقعی با مشکل مواجه میساختند.
تجربه تاریخ انبیا و سیره معصومان(ع) که در جهت سنتهای الهی است، پیوسته بدین منوال بوده که هرگاه امر خطیری در انتظار جامعه بوده، از سالها و بلکه قرنها پیش زمینه ذهنی و عملی اینگونه تحولات در افکار نسلهای متوالی فراهم میشده است تا حجت بر همگان تمام باشد. بیتردید مسئله غیبت امام عصر(ع) از اینگونه وقایع تاریخ بشر و یکی از مهمترین آنهاست.
فعالیتهای امام در این زمینه به سه محور کلی تقسیم میشود:
۱- توسعه شبکه وکالت که در زمان امام جواد(ع) تأسیس شده بود.
۲- تربیت فقها و شاگردان خاص جهت در اختیار گرفتن اداره امور، در دورهای که امام در بین شیعیان نیست.
۳- معرفی حضرت مهدی(ع) در قالب احادیث و بشارتها.
۴- معرفی مستقیم حضرت مهدی(ع) به برخی از اصحاب خاص.
ذکر این نکته ضرورت دارد که هدف اصلی از این اقدامات، طراحی یک مدل از جامعه بدون حضور فیزیکی امام، بوده است. هر کدام از موارد چهارگانه بالا به نوعی شیعیان را از پایگاهی بهرهمند میساخته که در غیبت ظاهری امام بتوانند به آن اتکا نموده و در اعتقادات خود دچار انحراف نشوند. این مدلسازی باید با دقت فوقالعادهای انجام میگرفت، چرا که از سویی باید بیشترین سعی برای انتقال اطلاعات مربوط به غیبت انجام میشد و افراد زیادی تحت پوشش این اطلاعرسانی قرار میگرفتند و از سوی دیگر باید نهایت احتیاط و دوراندیشی بهعمل میآمد تا حکومت و عمال آن به این موضوع حساس نشوند. با توجه به کنترلهای شدید درباره آمد و شد امام و شیعیان، کوچکترین غفلت در این مورد میتوانست سرنوشت تشیع را با خطر جدی مواجه ساخته و یا لااقل در کوتاه مدت به گرفتار شدن عدهای از شیعیان در دام شبکه جاسوسی خلافت عباسی منجر شود.
سازمان وکالت
گزارشهای تاریخی متعدد نشان میدهد که وکلا، شیعیان را بر مبنای نواحی گوناگون به چهار گروه تقسیم کرده بودند: نخستین ناحیه، بغداد، مدائن و کوفه؛ ناحیه دوم، بصره و اهواز؛ ناحیه سوم، قم و همدان، و ناحیه چهارم، حجاز، یمن و مصر را در برمیگرفت. هر ناحیه به یک وکیل مستقل واگذار میشد که تحت نظر او کارگزارن محلی منصوب میشدند. (۲)
امام حسن عسکری(ع) با توسعه سازمان وکالت، تربیت شاگردان و فقها و صدور رهنمودهایی در مورد غیبت امام دوازدهم و بازگو کردن وظایف شیعیان در آن عصر، در قالب احادیث، زمینه را برای آغاز مرحله مهمی از حیات تشیع مهیا ساختند.
امام حسن عسکری(ع) با استفاده از ابزارهای محدودی که در اختیار داشتند، مدلی را برای جامعه شیعی پس از غیبت طراحی نمودند که بقای تشیع را تضمین میکرد. این کار عظیم و ارزشمند در شرایطی انجام شد که از سوی دولت عباسیان کنترل شدیدی بر آمد و شد امام صورت میپذیرفت. آماده سازی اذهان شیعیان برای این واقعه مهم، با برنامهریزی و احتیاط زیادی توسط امام حسن عسکری(ع) انجام شده است.
در این دوره، به برخی از وکلا اختیارات تامی در مورد مسائل مختلفی که شیعیان در مواجهه با آنها به این وکلا مراجعه میکردند داده شده است. حتی پایهگذاری ساختار اداره امور جامعه و برقراری ارتباط بین شیعیان و حضرت مهدی(ع) توسط نواب اربعه نیز حاصل تدابیر و اقدامات امام حسن عسکری(ع) بوده است. همچنین در راستای زمینهسازی برای غیبت، جایگاه فقهای جامع الشرایط به عنوان نمایندگان ائمه در بین شیعیان در عصر غیبت کبری، توسط امام حسن عسکری تبیین شده است.
افرادی مانند ابراهیم عبده (۳)، ابراهیم بن مهزیار (۴) و عثمان بن سعید عمری از جمله وکلای امام حسن عسکری بودند.
منابع:
۱- شکوه سامرا، به اهتمام محمد حسن حیدری، تهران، دانشگاه امام صادق علیهالسلام، ۱۳۹۰. ص ۲۱۴.
۲- سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، قم، موسسه امام صادق علیه السلام، چاپ سوم، ۱۳۷۵ ص ۵۷۳ و ۵۷۴.
۳- اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ص ۵۷۵ – ۵۸۰.
۴-الارشاد، شیخ مفید، قم، مکتبه بصیرتی. ص ۳۵۱.