این گزارش که به قلم عقیل حازق محمود نوشته شده، درباره طلبهای بهنام احمد مرتضی رُسلی است و در ابتدا سعی کرده تفاوتهای اصلی زندگی یک طلبه با دانشجویان دانشگاهها را تصویر کند. مهمترین ویژگیای که در ابتدا برای او جالب بوده، حجم بسیار بالای درس و کلاس و مطالعه در حوزه علمیه است. او مینویسد: «آقای احمد مرتضی رُسلی یک دانشجوی سنگاپوری معمولی نیست. او از شنبه تا پنجشنبه هر روز از ساعت ۸ تا ۵ بعد از ظهر به کلاس میرود و در خوابگاهی همراه با ۹ نفر دیگر زندگی میکند. استادانش همگی مردانی هستند که عمامه بر سر و رداهای بلند بر تن دارند و از روی کتابهای قطور و قدیمی به آنها درس میدهند. همه اینها به خاطر این است که آقای احمد در یکی از حوزههای اسلامی – شیعی مشهور در قم درس میخواند».
گزارش در ادامه توضیح میدهد که شیعه و سنی، دو گروه اصلی مسلمانان هستند و در سنگاپور که یک جامعه چند دینه است، شیعیان تنها یکدرصد از جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهند و در این کشور، شیعه و سنی بهصورت مسالمتآمیز در کنار هم زندگی میکنند.
نویسنده در ادامه به معرفی حوزه علمیه قم میپردازد و چنین بیان میکند که حوزه علمیه قم، با میزبانی ۷۰ هزار نفر طلبه و استاد و محقق، بزرگترین مرکز آموزشی شیعی در کل دنیاست و محصلانش در رشتههای مرتبط با حقوق اسلامی و ایمان درس میخوانند و نهایتاً به اساتید دینی تبدیل میشوند؛ گرچه برخی از آنها نیز سر از سیاست در میآورند؛ مثلا آیتﷲ خامنهای، رهبر ایران نیز از طلاب حوزه علمیه قم بوده است.
به گفته نویسنده این گزارش، حوزه علمیه قم طلاب متعددی از سراسر دنیا، همچون هند، پاکستان، چین، استرالیا و روسیه دارد؛ اما از سنگاپور طلاب کمی در ایران تحصیل میکنند. تعداد طلاب سنگاپوری به قدری کم بوده که نام سنگاپور در فهرست فرمهای ثبتنام نبوده و نام آقای احمد ابتدا در طلاب تایلندی ثبت شده بوده است.
گزارشگر درباره انگیزه ورود آقای احمد با او صحبت کرده است. احمد در یک خانواده بسیار مذهبی پرورش یافته است. پدر این طلبه جوان، یکی از روحانیون شیعه سنگاپوری است که خود در سالهای پس از جنگ ایران و عراق، به قم آمده بوده و پس از پایان تحصیلات حوزویاش به سنگاپور بازگشته بوده است. حالا از آنجا که جانشین مناسبی برای او در محل زندگیشان وجود ندارد، احمد تصمیم گرفته به ایران بیاید و طلبه شود تا نهایتاً بتواند پس از پدر، جای خالی او را در سنگاپور پر کند. پدر احمد که در سنگاپور به نام «استاد رسلی» شناخته میشود گفته بود: «هر کسی به این جایگاه علاقهمند نیست؛ چون جایگاه بسیار چالشبرانگیزی است. اجتماع نیاز به رهبری [دینی] دارد؛ و فرقی نمیکند که این رهبر از خانواده من باشد یا خیر. من خوشحالم که احمد مایل به ادامه راه من است؛ ولی چالشهای دشواری پیش روی او خواهد بود».
احمد از دهسالگی که برای اولین بار به قم سفر کرده بوده، به حوزه علمیه علاقهمند میشود و با اینکه در کشور خودش تحصیلات رسمی را ادامه میدهد، نهایتاً تصمیم میگیرد به ایران بیاید و طلبه شود. او خودش درباره انگیزه ورود به حوزه گفته است: «یک معلم دینی، درآمد چندانی نخواهد داشت. من به همه این مسائل فکر کردهام؛ برای جامعه باید این فداکاری را انجام دهم».
آقای احمد مرتضی رُسلی یک دانشجوی سنگاپوری معمولی نیست؛ او از شنبه تا پنجشنبه هر روز از ساعت ۸ تا ۵ بعد از ظهر به کلاس میرود و در خوابگاهی همراه با ۹ نفر دیگر زندگی میکند. استادانش همگی مردانی هستند که عمامه بر سر و رداهای بلند بر تن دارند و از روی کتابهای قطور و قدیمی به آنها درس میدهند.
این طلبه سنگاپوری، دو سال پیش وقتی خدمت سربازیاش در سنگاپور را تمام کرد، بار سفر بست و به ایران آمد. اما برخلاف آنچه فکرش را میکرد، حوزه علمیه فقط یک نهاد آموزشی مانند دانشگاه یا مراکز آموزشی دیگر نبود. احمد به زودی متوجه شد که طلبگی، یک سبک زندگی متفاوت است؛ زندگی در حجرههایی بسیار ساده که تا همین چندی پیش حتی تهویه نداشته و خوابیدن روی تختهای چوبیِ بدون خوشخواب که خیلی زود باعث دچارشدن احمد به کمردرد شده بود.
سختیِ دیگرِ احمد در قم، هماهنگشدن با آب و هوای متفاوت این شهر است. برای او که از کشور سرسبز سنگاپور آمده، تحمل آب و هوای کویری قم بسیار دشوار است؛ جایی که به قول او اگر کفش را سه روز پشت در بگذاری، گرد و خاک روی آن را خواهد پوشاند.
در بخش دیگری از گزارش، درباره درسخواندن در حوزه صحبت شده و مباحثه بهعنوان یکی از سنتهای اختصاصی تحصیل در حوزه، توصیف شده است: «درسها بهصورت دو به دو بازخوانی میشوند؛ به این صورت که طلبهها به نوبت، موضوعی را که در کلاس درس آموختهاند، برای یکدیگر بیان میکنند. اعتقاد بر این است که این شیوه باعث تشویق تفکر انتقادی میشود و به طلاب کمک میکند تا اشتباهات احتمالی در فهم درس برایشان روشن شود».
یکی از چالشهای احمد در تحصیلات طلبگیاش، یادگیری زبان عربی است؛ زیرا پیشزمینههای لازم برای یادگیری این زبان را نداشته است. او میگوید گاهی تا چهار ساعت تمام، بارها و بارها در حجره درسهای عربیاش را تمرین میکرده تا بتواند آنها را به درستی بفهمد و یاد بگیرد.
احمد فعلا تصمیم بازگشت به سنگاپور را ندارد و میخواهد تحصیلات حوزویاش را تا آخر ادامه دهد و قصد دارد تنها زمانی به سنگاپور برگردد که پدرش قصد بازنشتگی داشته باشد یا آن قدر پیر شده باشد که نخواهد کار خودش را ادامه دهد.
گزارش در ادامه به زندگی شخصی احمد وارد میشود و میگوید که او فعلاً چند ماهی است که به سنگاپور برگشته تا با دختری که از شش سال پیش در دانشگاه با او آشنا شده ازدواج کند و با همدیگر به قم برگردند. دختر مورد علاقه و همسر آینده او در ابتدای آشناییشان اهل تسنن و صرفاً علاقهمند به تشیع بوده؛ ولی چندی بعد از شروع رابطه احمد با او، این علاقهمندیاش به تشیع بیشتر شده و تغییر مذهب داده است؛ و این تغییر مذهب، برای آنها چالشهایی نیز به دنبال داشته است. احمد میگوید: «پیشتر، والدین او با من خوب بودند؛ ولی وقتی فهمیدند من شیعه هستم و او هم کمکم در حال تغییر مذهبش به تشیع است، شرایط تغییر کرد». در سنگاپور حتی اگر پدر و مادرها راضی به یک ازدواج نباشند، دختر و پسر میتوانند با رجوع به مراجع قانونی با حکم قاضی یا یک مقام مذهبی با همدیگر ازدواج کنند؛ ولی این قانون درباره احمد و همسر آیندهاش اتفاق نیفتاد و قاضی وقتی فهمید که این دختر تغییر مذهب داده است، با ازدواج آنها موافقت نکرد و در حال حاضر احمد و همسر آیندهاش مجبور شدهاند برای ازدواجشان از شورای اسلامی سنگاپور کمک بگیرند و امیدوارند که به کمک این شورا بتوانند با هم ازدواج کنند. در صورت موفقیت، با همدیگر به قم خواهند آمد و همسرش نیز قصد دارد طلبه شود.
پایان این گزارش، به تحلیل درباره شرایط کلی حاکم بر سنگاپور و اهمیت طلاب شیعه در این کشور میپردازد. با توجه به غلبه اکثریت اهل تسنن در این کشور، با وجود اینکه جامعه اسلامی سنگاپور نمونهای از زندگی مسالمتآمیز شیعه و سنی بوده است، خطر رشد جریانهای تندروی سلفی نیز جامعه مسلمان سنگاپور را تهدید میکند. به همین سبب، رشد تفکر شیعی و افزایش طلاب شیعه میتواند به پیشگیری از شیوع سلفیگری و جریانهای اسلامگرای تندرو کمک کند.