مباحثات: حضرت عالی از اساتید درس اخلاق در حوزه علمیه قم هستید. لطفا بفرمایید چه عواملی سبب شد که به تدریس اخلاق بپردازید.
مسئله تهذیب نفس، موضوع مهمی است. قرآن شریف اهمیت بسیاری به این مسئله داده است، تا آنجا که بعثت همه انبیا و رسول گرامی اسلام(ص) و نزول قرآن را برای تحقق همین مهم میداند؛ «هو الذی بعث فی الأمّیّین رسولاً من أنفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین». (جمعه، ۲). اوست خدایی که به میان مردمی بیکتاب، پیامبری از خودشان مبعوث داشت تا آیاتش را بر آنان بخواند و کتاب و حکمتشان بیاموزد. اگرچه بیش از آن در گمراهی آشکار بودند.
تهذیب نفس برای طلبه اهمیت بیشتری دارد. طلبه همان وقتی که میگوید: «بدان أیّدک ﷲ تعالی فی الدّارین»، باید بگوید: «هو الذی بعث فی الأمّیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم…». دو بال علم و تهذیب باید با هم باشند. اگر بال علم بدون تهذیب باشد، افزون بر این که علم برای شخص، حجاب اکبر میشود، وزر و وبالش نیز دامنگیر افراد جامعه میشود.
امام خمینی (رضوان ﷲ علیه) به مسئله تهذیب نفس اهمیت بسیاری میداد؛ هم خود مرد عمل بود، هم دیگران به ویژه طلاب علوم دینی را هشدار میداد. حتی ایشان در آخرین سخن به جای مانده از خود یعنی وصیتنامه سیاسی – الهی مرقوم فرموده است: «از بالاترین و والاترین حوزههایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلّم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی، از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی ﷲ (رزقنا ﷲ و ایاکم) است که جهاد اکبر میباشد». امام در عین اینکه به فراگیری فقه جواهری و تمسک به روش سنتی تأکید میورزید، تهذیب اخلاق و تزکیه نفس را هم سفارش میفرمود.
بنده پیش از آن که به حوزه بیایم به مسائل اخلاقی و مجالس موعظه علاقهمند بودم. یادم هست بچه بودم که در ایام محرم، در مجالس روضه مینشستم و از منبرهای اخلاقی و مفید بهره میبردم. این ذوق نسبت به مسائل اخلاقی پس از طلبگی در من تشدید شد. حضرت امام در آغاز و پایان درس، مطالب اخلاقی میفرمود. آن روزها برای من شادیآفرین بود. خیلی به وجد میآمدم.
اما اینکه چه شد درس اخلاق شروع کردم؛ پس از تبعید حضرت امام به ترکیه، گروهی از آقایان طلاب به من اصرار کردند که درس اخلاق شروع کنم. من نپذیرفتم چون خود را شایسته آن نمیدانستم، تا اینکه یک روز وقتی برای خواندن نماز ظهر به مدرسه فیضیه رفته بودم، آقایی آمد و از من استخاره خواست. استخاره گرفتم، خیلی خوب آمد. فردای آن روز که پنجشنبه بود، تعدادی از طلاب آمدند و گفتند: اعلامیهای پخش شده که شما شب جمعه درس اخلاق میگویید! معلوم شد آن استخاره روز گذشته برای همین بوده است. گفتند: ما هر چه اصرار کردیم، شما نپذیرفتید. استخاره کردیم، خوب آمد و اعلامیه را پخش کردیم.
دیدم در مقابل عمل انجامشده قرار گرفتهام. ناچار شب آمدم فیضیه، در مدرس زیر کتابخانه که آن را به عنوان محل درس اعلام کرده بودند. درس اخلاق را شروع کردم. مدتی درس ادامه یافت. جمعیت زیادی شرکت میکردند و استقبال خیلی خوب بود. تا اینکه ساواک ما را از مدرسه فیضیه بیرون کرد.
به مدرسه حجتیه رفتیم. از آنجا هم ما را بیرون کردند. رفتیم حسینیه ارک ولی چون افراد شرکتکننده زیاد بودند و بسیاری از افراد بیرون از حسینیه در کوچه میایستادند و راه مردم مسدود میشد، تصمیم گرفتیم درس را به جای وسیعتری انتقال دهیم. تا اینکه پس از تلاش بسیار برخی از طلاب، توانستیم به مسجد اعظم برویم. پس از انقلاب هم این درس ادامه یافت و بحمد ﷲ جمعیت خوبی شرکت میکرد.
یک وقتی یکی از علمای بزرگ میفرمود: «به امام(ره) عرض کردم، فلانی درس اخلاق میگوید و جمعیت زیادی شرکت میکند. امام(ره) آن قدر خوشحال شد که سه مرتبه فرمود: الحمد ﷲ رب العالمین». این نشاندهنده اهتمام ایشان به علم اخلاق و لزوم برگزاری جلسات درس اخلاق بود.
بنابراین درس اخلاق من خود به خود پیش آمد و تمایل ذاتی و ذوق اخلاقی من هم کمککار شد که بتوانم آن را ادامه دهم. به لطف الهی تلاش فراوان کردهام که این درسها برای خودم و شنوندگان مفید باشد. البته درس اخلاق، درس انسانسازی است و کاری بسیار مشکل. به تعبیر حضرت امام: «میگویند ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل! امّا شیخ میفرمود: ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است!» واقعیت هم همین است. کار بسیار طاقتفرسایی است.
مباحثات: حضرت عالی وضع کنونی اخلاق و دیگر علوم در حوزهها را چگونه میبینید؟
در حال حاضر حوزه را نه تنها از نظر اخلاق که از نظر توجه شایسته به فقه و اصول در مخاطره میبینم. گر چه میدانم با لطف خداوند و تلاش مدرّسان و طلاب، آسیبی به آن نخواهد رسید. فراموش نمیکنم زمانی را که برای تشکیل شورای مدیریت با چند نفر از بزرگان حوزه رفته بودیم خدمت حضرت امام(ره). بنده به ایشان عرض کردم: آقا! حوزه را از نظر علمی در مخاطره میبینیم.
ایشان، با خونسردی فرمود: «غم اینکه حوزه در مخاطره است را نخورید. در زمان رضاشاه وضع به قدری بد بود که طلبهها روزها میرفتند بیرون از حوزه و به باغهای اطراف شهر پناه میبردند و شب به حوزه بر میگشتند. در عین حال حوزه حفظ شد و از خطر، نجات یافت». بعد راجع به تشکیلات مدیریت فرمود: «فکر کنید که چه باید کرد. اگر چیزی به من مربوط شد، اقدام میکنم.» سپس به بنده فرمود: «برو خدمت آقای گلپایگانی از ایشان نظرخواهی کن».
شب، با آیتﷲ مصباح یزدی، خدمت آیتﷲالعظمی گلپایگانی رفتیم. در محضر ایشان هم من از وضعیت علمی حوزه اظهار نگرانی کردم. از قضا ایشان هم فرمود: «نگران نباشید، حوزه صاحب دارد.» ایشان هم مانند امام، به سختیها و رنجهای دوران رضاشاه اشاره کرد.
این که بنده عرض میکنم حوزه در مخاطره است، به این معنا نیست که آسیبپذیر باشد. بنده با توجه به انتظارات فراوانی که امروز هست عرض میکنم توجه به اخلاق و فقه و اصول کمرنگ شده است و گرنه کارهای جنبی که اکنون در حوزه برای حفظ نظام و عالم تشیّع میشود، بسیار است.
امروز در حوزههای علمیه کارهای مفید فراوانی انجام میشود که جای تشکر آن باقی است. ولی توصیه حضرت امام، به تهذیب و اخلاق و تأکید ایشان بر فقه و اصول را نباید از یاد ببریم. لذا به طلاب عزیز توصیه میکنم به اخلاق اهمیت بدهند. فقه و اصول را جدّی بگیرند. فقه، فقه جواهری و اصول هم اصول سنتی.
مقصودم از اصول سنتی، اصول به روش بزرگان و اساتید گذشته است، نه اینکه در در مسائل اصول فرو برویم و نظریهای را مطرح کنیم و اقوال گوناگون را درباره آن نقل کنیم و به نقد و بررسی بگذاریم و آنگاه نظریهای را بپذیریم و چندین روز برای آن استدلال بیاوریم. مقصودم از اهمیت دادن به اصول، این نیست. هر چند، کار علمی است. ولی بزرگان ما، مرحوم حضرات آیات حکیم، بروجردی، حائری، داماد، امام و… یک دوره اصول را بین پنج تا شش سال به پایان میرساندند، بدون اینکه مطلبی را کم بگذارند و به مباحث لازم و ضروری توجه نکنند.
امام بزرگوار از این جهت بسیار خوب عمل میکردند. بعضی از این مباحث، نظیر بحث طلب و اراده، بحثهای مهم و ارزشمندیاند اما در جای خود. اینها به علم اصول ربطی ندارند. به قول مرحوم آیة ﷲ العظمی بروجردی: «اصول ما به واسطه همین زوائد، آماس شده و باید برای زوائد آن فکر اساسی بشود».
امام در بحث خارج اصول خود وقتی به بحث انسداد رسیدند فرمودند: «ما چون حجیت خبر واحد را اثبات کردیم، احتیاجی به این بحث نداریم». در تقریراتی که از اصول ایشان نوشتهام، در جمادی الاولی ۱۳۷۴، این مطلب را این گونه تقریر کردهام: «هذا تمام الکلام فی حجیة الخبر الواحد و حیث اثبتناه فدلیل الإنسداد باطل بداهة اذ فی مقدماته عدم الدلیل، و الخبر الواحد دلیل واف بمعظم الفقه، بل بتمامه مع ضمّ الإجماعات و المشهورات و حیث ان العمر قصیر و لکل شیء آفات و البحث عن دلیل الإنسداد تطویل بلا طائل، بل یمکن أن یقال إن بحثه لا یخلو عن الإشکال، فالإعراض عنه أحسن، بل واجب.» نظیر همین مطلب را در حواشی بر کفایه که اخیراً از ایشان منتشر شده، آوردهاند (انوار الهدایة، ج ۱/ ۳۱۷).
بنابراین، به جای چندین سال معطل ماندن در اصول و طرح مباحث صرفاً علمی، به قرآن و دیگر معارف اسلامی بالأخصّ علم اخلاق بپردازیم. امروز نیاز فراوانی به این گونه بحثها هست. حوزه چشم و چراغ تشیع و جهان اسلام است.
مباحثات: در جهت اصلاح وضعیت اخلاقی حوزه چه پیشنهادی دارید؟
پیشنهادی به مدرسان و گردانندگان حوزه دارم و توصیهای به طلاب عزیز. پیشنهادم این است که درس اخلاق را در حوزه زیاد کنند. یکی از بزرگان میگفت: «در زمان مرحوم آقا سید عبد الهادی شیرازی در حوزه نجف، سی درس اخلاق بود». در حوزه ما، حداقل، اکنون باید سی درس اخلاق باشد. البته کسانی که میخواهند درس اخلاق بگویند باید افراد مهذّبی باشند که بحمدﷲ چنین افرادی هستند در حوزه. مدرّسانی که درس فقه و اصول و ادبیات میگویند میتوانند در ضمن بحثها نکات اخلاقی را یادآور شوند و حداقل یک روز در هفته را به تذکرات اخلاقی اختصاص بدهند؛ چنانکه روش برخی از بزرگان ما بوده است.
سفارشی هم به طلبهها دارم. از اینان میخواهم که به اخلاق و تهذیب نفس اهمیت بدهند. کتابهای اخلاقی زیاد بخوانند. قرآن را با این نگاه، زیاد بخوانند. مرحوم کلینی در اصول کافی، به خصوص جلد دوم، روایات مفیدی را دستهبندی کرده است. این را بدانید که ضرر علم بدون تهذیب نفس، بیش از نفعش است؛ حجابی میشود که خدای ناکرده، انسان را به انحراف میکشاند.
تصویر پیشخوان: پایگاه اطلاعرسانی آیتﷲ مظاهری
اسلام و غرب؛ امام خمینی و شارحانش
زعیم حوزه و تشیع
روحانیت اصیل و آفات آن از نگاه امام خمینی(ره)
آیتاللهالعظمی گلپایگانی، مودّی به آداب سنت