در خدمت حضرت حجتالاسلام و المسلمین حاج آقای نبوی هستیم معاون تبلیغ حوزه.
مفهوم تحول را توضیح بدهید و مراد مقام معظم رهبری را به طور خاص برای ما تبیین بفرمایید.
تحول لغتا به معنای تغییر حالت و خلاصهاش تغییر از یکنواختی است. کل جهان در حال تغییر و تحول است. کرات آسمانی هم در حال تغییر و تحولاند. جوامع بشری در حال تغییر و تحول است. زندگیها در حال تغییر و تحول است. فرهنگها در حال تغییر و تحول است. کل ابزارهای ارتباطاتی در حال تغییر و تحول است. ما اگر از زمان بچگی خودمان تا کنون حساب کنیم، واقعا تفاوتها و تحولاتی که در بخش ارتباطات به طور خاص اتفاق افتاده است، فوقالعاده متفاوت است.
این تحولات تمام فرهنگها را تحت تأثیر قرار داده است. خردهفرهنگها جوامع مختلف را کاملا تحت تأثیر قرار داده است. از آنجا که کار ما پیامرسانی است و بایستی پیامهای دینی را به دنیا برسانیم، یک بخش کار ما دریافت پیامهای دینی است که آن بخش اجتهادی است. بخشی از آن هم در اعتقادات است که ما نگاه اجتهادی به آنها نداریم. در همه این بخشها حقیقت این است که ما به دنبال درک پیامهای دینی هستیم و پیامهای دینی را میخواهیم به مخاطبانمان ارائه کنیم. هم در درک پیامهای دینی نیاز به تحول داریم و هم در انتقال پیامهای دینی.
زمانی تنها رسانه انتقال پیام ما سخنرانی در مسجد و بالای منبر بود. الان آن رسانه، رسانه بسیار مهمی است. ما نباید به هیچوجه آن را تضعیف کنیم؛ چون واقعا انتقال پیامهای مشافهی که در مساجد اتفاق میافتد جایگزینی ندارد. آن باید باشد اما امروز باید بدون استثنا از تمام وسایل ارتباطاتی برای انتقال پیامهای دینمان استفاده کنیم. باید از اینترنت، ماهواره، تلویزیون و رادیو استفاده کنیم. با توجه به این همه تحول در مبادله اطلاعات، اگر حوزه متحول نشود، در تمام این عرصهها عقب میافتد و عقب افتادنش به قیمت فاصله گرفتن یک نسل از معارف دینی است. قیمتش قیمت ارزانی نیست که آدم بگوید یک کارخانهای است در تولید یخچال و از کارخانه دیگری عقب میافتد و اگر عقب بیفتد حداکثر ورشکست میشود. نه! این بحث، بحث هدایت و ضلالت است که اگر ما در عرصه حوزه به طرف تحول نرویم، دچار مشکل میشویم.
در گذر زمان بعضی از آموزههای ما دیگر مورد استفاده نیست. نباید به آنها بپردازیم. زمانی به دلیل اینکه کنیز و برده وجود داشت، بابی در فقه مخصوص به احکام کنیز و برده داشتیم، اما امروز که اصل موضوع از بین رفته است، نیازی به پرداختن به آن نیست. پیام مقام معظم رهبری دریافتهایی است که از متن دین است. ایشان در کنفرانس بیداری اسلامی، دریافتهایی را که از متن دین دارند به ملتهای مختلف دنیا عرضه میکنند که بردگیهای ملی را از بین ببرند. این را میگویند یک روحانی تحولآفرین؛ یعنی روحانیای که به تناسب تحولات سیاسی جهان و تحولات مختلف اجتماعی، دریافتی که از دین دارد را به تمام ملتهای مسلمان دنیا منتقل میکند. ما باید بخشهایی از آموزههای دینی را که الان کاربرد ندارد حذف کنیم. در حوزه تبلیغ هم باید تحولی ایجاد شود. البته بعضی از آموزشهای حوزه را در قالب سفیران هدایت تغییر جدی دادهایم و جواب داده است.
آیا تا امروز، ضرورت تحول در حوزه جا افتاده است؟ آیا فرهنگسازی لازم در این مسئله، صورت گرفته است؟
فرهنگسازی در این حد شده است که همه میگویند تحول خوب است. این خودش یک کار است که مقابل تحول گارد نگیرند. اما متأسفانه من میگویم که عدهای که خودشان دم از تحول میزنند، در برابر تحول واقعی ایستادهاند. فرهنگسازی در این حد شده است که نگویند تحول بد است. همین. ولی تحول باید حقیقتا در عالم خارج تحقق پیدا کند. فاصله ما با آنچه باید باشیم بسیار زیاد است.
از نظر حضرتعالی نکات برجسته مطالبات مقام معظم رهبری در سفرشان به شهر مقدس قم چه مواردی بود؟
اما متأسفانه من میگویم که عدهای که خودشان دم از تحول میزنند، در برابر تحول واقعی ایستادهاند.
من اگر بخواهم دستهبندی کنم به نظرم میرسد که اولا تحول در نحوه جذب نیروی انسانی مناسب، دوم تحول در نوع آموزشها و کوتاه کردن و افزایش بهرهوری دورههای آموزشی، سوم تحول در رشد اخلاقی طلاب نسبت به گذشته. در این بخش ما نیاز جدی به تحول داریم. مسئله بعدی تحول در پژوهشهای حوزه است که اینجا خیلی بزنگاه مهمی است، که حوزه باید به این سمت برود که نیازهای جامعه را بهروز دریافت کند و جواب بدهد. باید نیازهای بینالمللی را رصد بکند. حتی فعالیتهای دشمنان را بر علیه دین رصد بکند و در پژوهشهای خودش به طور جدی به آنها بپردازد و پاسخ بدهد. حوزه باید بهروز باشد. در بخش تبلیغ هم باید به سمت تحول برود. به این معنا که در عرصه تبلیغ بتواند از همه ابزارهای ارتباطی با شکل جذاب ارزشی، پیامهای دینی خودش را به مخاطبین القا کند.
فرصتها و چالشهایی که در مسیر تحول حوزه وجود دارد چیست؟
مهمترین فرصت، خود صحبتهای حضرت آقا است و حمایتهای حضرت آقا. اگر حمایتهای ایشان نبود اصلا هیچ تکانی نمیشد به حوزه داد. دومین فرصت خود طلبهها هستند. اگر برنامهای قرار باشد در یک جامعه اجرا شود و اعضای آن جامعه مخالف باشند و پذیرنده نباشند، هیچ کاری جلو نمیرود. در حالی که جامعه طلاب به طور جدّ آمادگی پذیرش تحول را دارد. مسئله سوم، عزم بر تحول در سطوح تصمیمگیری است؛ جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه از تحول حمایت میکنند. این خیلی مهم است که اینها از تحول استقبال کنند. فقط مشکلی که داریم در تعیین مصادیق تحول است. اما اصل تحول در سطوح مختلف پذیرفته شده است. مراجع معظم هم همواره همراهی و همکاری کردهاند. برنامهای که ما دادهایم دارد اجرا میشود. به نظر من فرصتها زیاد است، به شرطی که فرصتها را در کندی تصمیمگیری و کندی اجرا نسوزانیم.
از نظر شما چه نهادی برای راهبری امر تحول در حوزه شایستگی دارد؟ و این امر باید به دست کدام نهاد یا سازمان باشد؟
متولیان تحول، همردیفان من هستند. اگر بخواهیم فرافکنی نکنیم، تحول را من باید در عرصه تبلیغ دنبال کنم، در عرصه آموزش، در عرصه پژوهش. پژوهش باید دنبال کند. این باید اتفاق بیفتد. امثال ما باید با نگاه تحولی برویم به سمت اینکه ضایعات را کاهش بدهیم و نقاط قوت را تقویت کنیم. طرحهای جدید طراحی کنیم. این کار ماست. نباید گردن مراجع بیندازیم. نباید گردن شورای عالی بیندازیم. و حتی نباید گردن مدیر حوزه هم بیندازیم. چون مدیر حوزه من را گذاشته است که این نوع کارها را در عرصه تبلیغ انجام بدهم. نباید گردن کسی بیندازم.
یعنی هر کسی به اندازه خودش، در آن سطحی که هست تلاش کند؟
مدیران حوزه بیش از همه در تحول، نقش کلیدی دارند. اول خود اینها باید به سمت تحول بروند. من حقیقتا نگاه تحولی را در سطح مدیران میبینم. اینها باید تحولات را تبدیل کنند به تصمیم. تصمیمسازی کنند و بعد به شورای عالی بدهند برای تصمیمگیری. ماها باید فعالتر باشیم و شورای عالی هم در تصمیمگیری باید سرعتش را افزایش بدهد. اگر این دو کلید و بخش حل بشود، ما نه از سوی مراجع مشکل داریم، نه از طلبهها. من مدیر جوانی نیستم. ۲۰ سال است که در حوزه کار میکنم. قبل از آن هم نه سال در جای دیگر کار کردهام. در این مدت ما واقعا از طرف مراجع مشکلی نداشتهایم. خیلیها میگویند ما میخواهیم انجام بدهیم اما بزرگان حوزه نمیگذارند. من حداقل در این ۲۰ سال چنین چیزی را درک نکردهام. اگر مشکلی هم در مجموعه روحانیون وجود دارد، مشکل از امثال ما مدیران است. من به عنوان یک مدیر که بایستی خوب مدیریت میکردم، خوب طرح میدادم، خوب برنامه میدادم، خوب سازمان میدادم، خوب مدیر مناسب نصب میکردم، نکردهام. اگر ما این کار را بکنیم طلبهها هم دنبال میکنند و زبان تشکرشان هم از همه بهتر است. به عکس اینکه خیلیها میگویند طلبهها تشکر نمیکنند. وقتی من بد مدیریت میکنم، انتظار دارم همه هم بگویند به به. ولی اگر واقعا کسی مدیریت مناسب داشته باشد، طلبهها زبان تشکرشان از همه بیشتر است. پس دو جا میماند؛ یکی معاونان حوزه که بایستی تصمیمسازی کنند، یکی هم شورای عالی حوزه که تصمیمگیری کنند. با اذعان به همه زحماتی که کشیده شده، باید گفت سرعت تصمیمگیری در شورای عالی باید افزایش پیدا بکند. سرعت تصمیمسازی در ما نیز باید تقویت شود. اتاقهای فکرمان باید غنی بشود. اگر این اتفاق بیفتد، به نظر من میرسد که تحول با سرعت به پیش میرود. ضمن اینکه کار تحولی زیادی هم اتفاق افتاده است.
موضوع بعدی، ارتباط نظام با روحانیت است. مقام معظم رهبری هم بر این موضوع تأکید داشتند. لطفا در این باره توضیح بفرمایید.
کسی نمیتواند قطع رابطه ایجاد کند. الان درصد نیروهای حوزوی که در بدنه نظام هستند درصد خیلی قابل توجهی است.
حکومت، حکومت جمهوری است، با یک قید اساسی، و آن جمهوری اسلامی است. اسلامی یعنی چه؟ یعنی جمهوریت بر اساس ارزشهای دینی. این ارزشهای دینی اگر بخواهد در شریانهای مختلف حکومت جاری شود، بایستی حوزویها آنجا حضور جدی داشته باشند. تأمین نیرو در بخشهای مختلف نظام یکی از کارهای حوزه است که نمیگوییم در حد کامل ولی حوزه در حد گستردهای این کار را انجام داده است. هماکنون نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها، حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه، سیاسی عقیدتی نیروهای مسلح، بخش قوه قضائیه و قضات، همه اینها در حال فعالیتاند. حوزه در بخشهای زیادی به نظام سرویس میدهد و وظیفهاش هم هست. در بخش آموزش و پرورش، ما خودمان در معاونت تبلیغ کارهای بزرگی را انجام دادیم؛ هم در بخش تدوین کتاب و هم در بخش پوشش مدارس شبانهروزی آموزش و پرورش. الان برای حدود ۲۰۰ مدرسه مبلغ ثابت گذاشتهایم. الان بخشی از تبلیغات مدارس آموزش و پرورش را دوستان ما انجام میدهند. در حد خوبی هم دارد اتفاق میافتد. اینها سرویسهایی است که حوزه به نظام میدهد. از آن طرف هم نظام خیلی مساعدت میکند و اگر مساعدت حوزه با نظام و نظام با حوزه اتفاق نیفتد، مطمئن باشید اسلامیت نظام آسیب میبیند.
آیا میتوان به بهانه استقلال حوزه، رابطه حوزه با نظام را مخدوش کرد؟
نه. اینکه حرف غلطی است. الان هم کسی نمیتواند قطع رابطه ایجاد کند. الان درصد نیروهای حوزوی که در بدنه نظام هستند درصد خیلی قابل توجهی است. قبل از انقلاب هیچ نوع اعزام مبلغ وجود نداشت. الان در حدود ۳۰۰۰ نقطه در روستاهای محروم، مبلغان حوزه با خانوادههایشان مستقر شدهاند. در ماه رمضان با کمبود بودجهای که داشتیم، ۶۰۰۰ طلبه را به نقاط مختلف کشور اعزام کردیم. بخش فقه و ادیان اینجا فعال است، بخش تربیت راهنما، رشته تخصصی تبلیغ، کارشناسی ارشد تبلیغ، دکتری تبلیغ، و سفیران هدایت. اینها اصلا قبل از انقلاب وجود خارجی نداشته است. تبلیغ اینترنتی اصلا وجود خارجی نداشته است. همه اینها نمونههای روشن از تحول است که در حوزه ایجاد شده است.
در پایان اگر نکته خاصی دارید بفرمایید.
در یک کلام بگویم که حوزه در حد بایسته متحول نشده است ولی معدل تحول در حوزه نسبت به بسیاری از بخشهای نظام از معدل بالایی برخوردار است. معدل حوزه، معدل کاملا مورد قبولی است گرچه در حد بایسته نیست. با تشکر از شما.