الگوی تحلیل
در شماره نخست تقریرات، گفتوگویی با خانم دکتر سابرینا مروین؛ جامعهشناسی فرانسوی داشتیم که وی درباره مرجعیت شیعه گفته بود: «عموماً مورخان غربی مرجعیت را نهادی مدرن در نظر میگیرند. اگر بتوانیم زنجیره انتقال دانش را از شیخ طوسی تا آیتﷲ سیستانی ترسیم کنیم، بنابر این باید بگوییم که مرجعیت (به عنوان یک واژه جدید و مدرن) تغییر کرده است. بنا بر تعریف میشل فوکو ـ فیلسوف فرانسوی ـ از مرجعیت، وی آن را در فرانسوی به مثابه یک «نهاد» و در انگلیسی به عنوان یک «وسیله» یا «ابزار» تعریف میکند».
اشاره خانم مروین به کتاب «ایران؛ روح یک جهان بیروح» بود که حاصل مشاهدات میشل فوکو از انقلاب ایران است. وی در این کتاب، مرجعیت را یکی از ویژگیهای خاص شیعه دانسته و آورده است: «اسلام شيعی در واقع خصوصياتی دارد كه میتواند به خواستِ حكومت اسلامی رنگ ويژهای بدهد: نبودِ سلسله مراتب در ميان روحانيت، استقلال روحانيان از يكديگر، و در عين حال وابستگی آنها (حتی از نظر مالی) به مُريدان [خود]، اهميت مرجعيت روحانی محض [در نزد مقلدان]، و نقشی كه روحانی بايد برای حفظ حاميان [و مريدان] خود ايفا كند كه هم نقش راهنماست و نقش بازتاب».
خانم مروین با وام گرفتن از همین بیان فوکو، مرجعیت را از طریق قلمرو تحت مدیریت آن، بدینگونه تعریف کرده بود: «دارای عناصر متناسبی همچون برخی مفاهیم اسلامی از قبیل تقلید و اجتهاد، هنجارها و گفتمان اسلامی، مکتوبات (رساله عملیه)، حلقههای حوزوی، مالیاتهای مذهبی (خمس) و زیارتگاهها».
از منظر این دو متفکر فرانسوی اگر بنگریم، اهمیت اجتماعی مرجعیت شیعه به اندازهای است که بشود تحولات آینده آن را به مثابه الگویی برای ترسیم وضعیت آینده جامعه ایران در نظر گرفت و واکاوی کرد.
مرجعیت ادواری
۱۱ آذر ۱۳۷۳ یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر حوزه علمیه شیعه رخ داد. دو روز پس از وفات آخرین مرجع از نسل شاگردان مؤسس حوزه علمیه قم، مهمترین تشکل رسمی حوزوی کشور فهرستی از شش مجتهد طراز اول مقیم حوزه قم را منتشر کرد که نام رهبری نیز به پیشنهاد حضرات آیات سید جعفر کریمی و شیخ محمد یزدی ضمیمه آنان شده و به عنوان نفر سوم آمده بود و به مردم اعلام شد که میتوانند از هر یک از این هفت نفر تقلید کنند. این فهرست به ترتیب آرای کسب شده این مجتهدین در جلسه جامعه مدرسین منتشر شد و مرحوم آیتﷲ فاضل لنکرانی که رییس وقت جامعه مدرسین بود در صدر فهرست قرار داشت:
۱. حضرت آيتﷲ حاج شيخ محمد فاضل لنكرانی؛
۲. حضرت آيتﷲ حاج شيخ محمد تقی بهجت؛
۳. حضرت آيتﷲ حاج سيدعلی خامنهای (مقام معظم رهبری)؛
۴. حضرت آيتﷲ حاج شيخ حسين وحيد خراسانی؛
۵. حضرت آيتﷲ حاج شيخ جواد تبريزی؛
۶. حضرت آيتﷲ حاج سيد موسی شبيری زنجانی؛
۷. حضرت آيتﷲ حاج شيخ ناصر مكارم شيرازی.
جامعه روحانیت مبارز تهران نیز به عنوان مهمترین تشکل روحانیون پایتخت، فهرستی سه نفره منتشر کرد که متشکل از حضرات آیات خامنهای، فاضل لنکرانی و تبریزی بود. البته گمانهزنی مطبوعات درباره فهرست مراجع جدید، چند روز قبل از وفات آقای اراکی آغاز شده بود.
دو سال قبل از آن، در ۲۸ مرداد ۱۳۷۱ و پس از وفات آیتﷲالعظمی خویی در نجف، جامعه مدرسین بیانیهای به امضای آیتﷲ ابراهیم امینی صادر کرده و آیات عظام گلپایگانی و اراکی را به عنوان تنها مراجع مورد نظر خود معرفی کرده و گفته بود که نظر اکثریت اعضای جامعه مدرسین بر مرجعیت آقای گلپایگانی است. در حالی که حوزه نجف پس از درگذشت آقای خویی، مرجعیت را به آیتﷲالعظمی سید عبدالاعلی سبزواری و سپس آیتﷲالعظمی سیستانی منتقل کرد. نه در بیانیه مرداد ۷۱ به نام آقای سبزواری اشاره شد و نه در بیانیه آذر ۷۳ به نام آقای سیستانی. حتی در بیانیهای که ۱۹ آذر ۱۳۷۲ پس از وفات آیتﷲالعظمی گلپایگانی به امضای آیتﷲ امینی صادر شد، تنها بر مرجعیت آیتﷲالعظمی اراکی تأکید شده بود. گویی قم و نجف دو راه متفاوت را پیش گرفته بودند و البته بسیاری نیز دلیل نادیده گرفتن فقهای نجف را امنیتی بودن شرایط عراق در دوره پس از سرکوب انتفاضه شیعیان و خطرناک بودن حمایت ایرانیها از فقهای مقیم نجف دانسته بودند که احتمال مقرون به صحتی است؛ چرا که برخی افراد هر دو لیست از لحاظ مشرب فکری، تفاوتی با فقهای نجف نداشتند و جزو همان طیف شمرده میشدند. حضرات آیات عظام مرحوم تبریزی، وحید خراسانی و مرحوم بهجت در سالهای مرجعیت خود میراثداران مهم سنت نجف بودهاند.
اکنون پس از گذشت ۲۲ سال از اعلام فهرست هفت نفره جامعه مدرسین، حضرات آیات عظام تبریزی (متوفی ۱۳۸۵)، فاضل لنکرانی (متوفی ۱۳۸۶) و بهجت (متوفی ۱۳۸۸) از دنیا رفتهاند و سایت رسمی جامعه مدرسین، نام حضرات آیات عظام صافی گلپایگانی و سیستانی را به فهرست مراجع مورد تأیید خود افزوده است. مراجع کنونی این فهرست، حضرات آیات عظام صافی گلپایگانی (۹۸ساله)، وحید خراسانی (۹۶ ساله)، مکارم شیرازی (۹۰ ساله)، شبیری زنجانی (۸۹ ساله)، سیستانی (۸۷) و خامنهای (۷۸ ساله) هستند. علاوه بر این، حضرات آیات شیخ اسحق فیاض، شیخ یوسف صانعی و سید صادق شیرازی نیز دارای مقلدان قابل توجهی هستند. همچنین بسیاری از شیعیان، هنوز از مراجع درگذشتهای همچون امام خمینی و آیتﷲ خوئی تقلید میکنند. با این حال، به نظر میرسد که دوره جدید مرجعیت شیعی طی دهه آینده آغاز خواهد شد.
چرا گمانهزنی؟
اگرچه اکنون حدود چهل مرجع تقلید شیعه در کشورهای ایران، عراق، لبنان، افغانستان و پاکستان زندگی میکنند، اما سن اغلب آن ها بالای هشتاد سال است و طبق سنت مرسوم حوزههای علمیه شیعه، استادان و روحانیون برجسته در چنین دورهای به شناسایی مجتهدینی میپردازند که اصطلاحاً در «مظانّ مرجعیت» قرار دارند و به احتمال زیاد، آمادگی پذیرش مسؤولیت مرجعیت را خواهند داشت. این گمانهزنی و بررسی، مانع از بروز خلأ در نهاد مرجعیت و بلاتکلیفی متدینین میشود.
در پاییز ۱۳۷۳ نیز که وضعیت مزاجی آیتﷲالعظمی اراکی به دلیل کهولت سن (صد ساله بودن) به وخامت گرایید، ضعف رسانهای سبب شده بود که برخی گمان کنند نهاد مرجعیت با چالش جدی مواجه خواهد شد. آیتﷲ خامنهای در سخنرانی مهمی که چند روز پس از وفات آیتﷲالعظمی اراکی، در ۲۳ آذر ۷۳ ایراد کرد، به همین تحلیلهای نادرست اشاراتی داشت:
«میخواستند در ذهن مردم جا بیاندازند … که در سطح کشور ایران، دیگر کسی نیست تا مقام مرجعیّت را در دست گیرد. آن علمای بزرگ و آن ریشههای قوی دیگر تمام شدند. آیةاللَّهالعظمی اراکی آخریشان بود و تمام شد. این مطلب را میخواستند جا بیاندازند و در این باره مفصّلاً حرف زدند … تبلیغ کردند که در جامعه ایران، دیگر کسی وجود ندارد که شایسته مرجعیّت باشد … امروز اگر بخواهیم در حوزه علمیّه قم کسانی را که لایق مرجعیّتاند، بشماریم، از صد نفر هم بیشترند، فقط در همین حوزه علمیّه قم … میگویند آقا ریشههای کهن و نسل علمای بزرگ تمام شد! شما چه میفهمید علمای بزرگ کیاند و حوزهها چیستند؟ سیاستمداران انگلیس و امریکا و خبرگزاریهای دنیا نمیتوانند واضحترین مسائل ملّت ما را بفهمند و تحلیل کنند … اهل حوزه میدانند چه کسانی لیاقت دارند و چه کسانی ندارند. شما چه میفهمید که نسل علمای بزرگ برافتاده یا برنیافتاده است؟! بعد از رحلت امام، چهار مرجع درجه یک از دنیا رفتهاند. البتّه تعداد بیشتر بوده است، امّا آن چهار نفر را میگوییم که بسیار معروف بودند: مرحوم آیةاللَّهالعظمی اراکی، مرحوم آیةاللَّهالعظمی گلپایگانی، مرحوم آیةاللَّهالعظمی خویی و مرحوم آیةاللَّهالعظمی مرعشی؛ این چهار نفر. غیر از مرحوم اراکی که به هنگام رحلت، سنّشان صد و سه سال [قمری] بود، بقیه حول و حوش نود سال سن داشتند. یعنی در سال ۱۳۴۰ که مرحوم آیةاللَّهالعظمی بروجردی از دنیا رفت، این آقایانِ نودساله، حول و حوش شصتسالگی بودند. هنگام ارتحال، نود سالشان بود؛ پس سی و سه سال قبل از آن، در سنین بین پنجاه و هفت، هشت سال تا شصت و دو سه سال به سر میبردند. همیشه همینطور است. آن روز که مرحوم آقای خویی، مرحوم آقای گلپایگانی و مرحوم آقای مرعشی به عنوان مرجع معرّفی شدند، سنّشان از برخی کسانی که امروز به عنوان مرجع معرّفی شدهاند، کمتر بود و بعضی هم تقریباً همسنّ اینها بودند. از چه رو بیخود دهن میجنبانید که نسل علمای حوزه تمام شد؟! شما چه میدانید علمای حوزه کهاند و نسلشان کدام است؟! چرا بیخود اظهار نظر میکنید؟».
همانگونه که در سخنرانی مهم رهبری نیز تصریح شده است، «اهل حوزه» خبر دارند که چه کسانی «لیاقت» مرجعیت را دارند. دستکم روال و سنت نانوشته حوزوی در یک و نیم قرن اخیر بدین صورت بوده که استادان و طلاب رده بالای حوزه، مجتهدینی را که در «مظانّ مرجعیت» قرار دارند میشناخته و روی این موضوع حساس بودهاند و این حساسیت در دوره کهنسالی مراجع حاضر، به صورت طبیعی افزایش مییابد. این حساسیت نهتنها بیحرمتی به مراجع شمرده نمیشده، بلکه نوعی تلاش و وظیفه شرعی برای حفظ و تقویت نهاد مرجعیت قلمداد میشود.
موانع احتمالی
البته این گمانهزنی و شناسایی به معنای آن نیست که این مجتهدین برنامه خاصی برای مرجعیت دارند. عمده دلیل شناسایی و گمانهزنی مجتهدین قریبالمرجعیت، ضرورت بلاتکلیف نماندن مقلدین، آسیب نرسیدن به امور دینی شیعیان و امور جاری حوزههای علمیه در اثر خلأ حضور مراجع است.
همچنین ممکن است فردی به صورت جدی در مظان مرجعیت و حتی اعلمیت باشد، اما شرایط اجتماعی یا سیاسی به گونهای پیش برود که نتواند وارد عرصه مرجعیت شود و یا اینکه خود تمایلی به این کار نشان ندهد؛ مثلاً مرحوم آیتﷲالعظمی سید محمد روحانی از مهمترین شاگردان مرحوم آیتﷲالعظمی خویی بود و هر استاد و طلبه آشنا به فضای حوزه حدس میزد که وی از مراجع مهم شیعه پس از وفات استادش باشد؛ اما شرایط به گونهای پیش رفت که این اتفاق رخ نداد. مرحوم آیتﷲالعظمی سید تقی طباطبایی قمی نیز از دیگر شاگردان شاخص سید خوئی بود که ترجیح داد بهصورت جدی وارد عرصه مرجعیت نشود.
در میان قمیها نیز آیات عظام سید احمد زنجانی و سید محمد محقق داماد از جمله فقهای شاخص قم در زمان مرجعیت آیتﷲالعظمی بروجردی بودند که پس از وفات ایشان، با اینکه در مظان مرجعیت بودند، ولی از انتشار رساله عملیه خودداری کردند. مرحوم آیتﷲ مشکینی نیز پس از انقلاب چنین وضعیتی داشت و در دهه هفتاد محتمل بود که به عنوان یکی از مراجع تقلید مطرح شود که استنکاف کرد.
بنابر این نامهایی که در این گزارش به عنوان «مجتهدین در مظان مرجعیت» به آنها اشاره شده است، لزوما جزو مراجع آینده شیعه نیستند، اما پتانسیل و ظرفیت بالقوه ورود به عرصه مرجعیت را دارا هستند.
مراجع عصر گذار
نسل کنونی مراجع بزرگ شیعه را میتوان آخرین مراجع عصر گذار دانست؛ گذار از دوره تأسیس و تقویت حوزه جدید شیعه به دورهی تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران با محوریت یک مرجع تقلید و نیز اوجگیری رسانههای مدرن از ویژگیهای شاخص این دوره است.
اگر بشود گفت که شکلگیری نهاد مرجعیت به شیوه کنونیاش معلول آسانشدن ارتباطات و پذیرش رسانههای نوین در اواسط دوره قاجار بوده است، نسل کنونی مراجع را باید رهبران عصری دانست که دانش و توان رسانهای و تکنولوژیک بشر به نحو حیرتانگیزی افزایش یافته و پژوهشهای دینی و فعالیتهای حوزوی را نیز تحتالشعاع خود قرار داده است.
همچنین مراجع کنونی، آخرین بازماندگان شاگردان آیتﷲالعظمی بروجردی هستند و نسل شاگردان آقای بروجردی طی دهه آینده از عرصه مرجعیت کنار خواهند رفت.
رفتگان
پاییز ۹۵ دو تن از فقهای مهم شیعه از دنیا رفتند که هر یک با داشتن ویژگیهای خاص، خلأ وجودی خود را محسوس کردهاند.
آیتﷲالعظمی سید تقی طباطبایی قمی
آقای قمی که ۶ آبان ۹۵ در سن ۹۴ سالگی درگذشت، از یکی از خاندانهای مهم حوزوی بود و پدر و برادرش جزو مراجع پیشین شیعه بودهاند. وی اگرچه از شاگردان خاص آیتﷲ خویی بود، ولی چندان تمایلی به ورود به وادی مرجعیت نشان نداد و به دلیل آنکه علاقهای به دخالت در امور سیاسی نداشت، در رسانهها و میان مردم عادی کمتر شناخته شده بود.
مهمترین ویژگی وی که در سالهای اخیر به شهرت نسبی او منجر شد، تأکید خاص وی بر برگزاری عزاداری حسینی و برهنهشدن در این مراسم بود؛ آن مرحوم، تنها مجتهد شیعی معاصر بود که اصرار داشت تصاویر برهنه وی هنگام سینهزنی روز عاشورا منتشر و ترویج شود. با درگذشت آقای قمی که هنگام سفر وی به عتبات عالیات رخ داد، جریان هیأتیهای ولایی یکی از مهمترین عوامل مشروعیتساز خود را از دست داد. شاید به این زودیها نتوان مجتهد برجستهای را یافت که اینگون پرشور عزاداری کند و احساسات عزاداران را به اوج برساند.
وفات آقای قمی هم واجد یک ویژگی مهم بود. پیش از آنکه نهادهای رسمی به مناسبت درگذشت وی اعلام تعطیلی کنند، اغلب مراجع و علمای حوزههای نجف، قم، مشهد و اصفهان دروس خود را به صورت خودجوش تعطیل کردند و تعداد زیادی از آنها برای شرکت در مراسم تشییع و دفن آقای قمی به نجف رفتند.
آن فقیه فقید چند ماه پیش از وفات، در گفتوگوی کوتاهی که برای نشر در مجله تقریرات انجام شد، درباره رابطه پدرش مرحوم آیتﷲالعظمی حاجآقا حسین قمی با مرحوم آیتﷲالعظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی گفته بود: «یادم میآید عدهای بین مرحوم آقا و آقای حائری اختلاف میانداختند؛ میآمدند میگفتند که چرا ایشان در ماجرای گوهرشاد کمکی نکردند. اما ایشان اهمیت نمیدادند و میفرمودند که حاج شیخ آدم باتقوایی است و هرچه که وظیفهاش بوده انجام داده است».
آیتﷲالعظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
آقای موسوی اردبیلی اگرچه در دو دهه پایانی عمرش از قدرت سیاسی کناره گرفته بود؛ اما مرجعی تأثیرگذار و محوری بود. درگذشت وی در سوم آذر ۹۵ در سن ۹۱سالگی، خلأ مهمی برای جریان اصلاحطلب و حامیان دولت فعلی ایجاد کرد؛ چرا که وی قطب اصلی این جریان در قم به شمار میرفت. اگرچه اغلب مقلدان وی قومیتی بوده و در مناطق آذربایجان و ترکیه پراکنده بودند، اما نهادهای مهمی که وی در قم و تهران بنا نهاده بود، وی را چهرهای جریانساز کرده بود.
دانشگاه مفید طی دو دهه اخیر با حمایتهای آقای موسوی اردبیلی به یکی از پاتوقهای مهم فکری نواندیشان دینی بدل شد و سوابق کمنظیر آقای اردبیلی به یاری تقویت این جریان آمده بود. مدارس مفید و کانون توحید نیز از مراکز مهم دیگر این جریان شمرده میشد که به ابتکار آقای اردبیلی بنا نهاده شدند.
نماز بر پیکر آن مرحوم با حضور رؤسای جمهور و مجلس به امامت رفیق هفتاد سالهاش آیتﷲالعظمی شبیری زنجانی اقامه شد و آیتﷲ هنگام قرائت فراز پایانی نماز در فراق دوست و همدرس قدیمیاش گریست. او در حالی از این دنیا رفت که چندی پیش با عذرخواهی از مردم بابت خطاها و قصورهایش گفته بود: «از کارهای کرده و نکرده خود نگران است».
نامدگان
آینده مرجعیت نجف
آقای سیستانی دستکم در ۱۵ سال اخیر به عنوان نماد مرجعیت جهانی شیعه مطرح بوده است. وی اگرچه بیش از دو دهه است که جلسات درس عمومی تشکیل نمیدهد، اما این مانع از نفوذ روزافزون علمی و مرجعیتی وی نشده است. اگرچه آمار علمی قابل قبولی از میزان مقلدان مراجع وجود ندارد، اما آقای سیستانی بهیقین یکی از دو مرجع پرمقلد کنونی شیعه است که دامنه نفوذ وی به کشورهای مختلف میرسد.
مرجعیت ۲۴ساله وی که همراه با زعامت حوزه نجف بوده است، علاوه بر احیای تدریجی این حوزه و کنترل بحرانهای عراق در عصر پس از صدام، منجر به گسترش نفوذ شیعه در کشورهای مختلف شده است. همین نفوذ کاریزماتیک و قدرتمند، کار را برای جانشین یا جانشینان آقای سیستانی دشوار کرده است.
اما کار برای قمیها آسانتر است. قم تجربه متفاوتی نسبت به نجف سپری کرده و از مرجعیت عامه و متمرکز برخوردار نبوده است. در نجف همه مراجع سعی کردهاند زعامت شیعه را بهعهده آقای سیستانی بگذارند. چندی پیش فرزند آیتﷲالعظمی فیاض از مراجع اربعه نجف در گفتوگویی با سایت شفقنا گفته بود: «در حال حاضر آیتﷲ سیستانی مرجع همه شیعیان و نماد شیعیان هستند. لذا حاجآقا همهجا بیان میکنند که باید ایشان را تقویت کرد و اگر خدای ناکرده به ایشان صدمهای وارد شود، مرجعیت شیعه ضرر خواهد کرد».
دیگر مراجع کنونی نجف؛ آیات عظام شیخ اسحق فیاض (۸۶ ساله)، سید محمد سعید حکیم (۸۲ ساله) و شیخ بشیر نجفی (۷۵ ساله) هستند.
در میان علمای حوزه نجف، حضرات آیات شیخ محمدباقر ایروانی، سید محمدرضا سیستانی، شیخ حسن جواهری، شیخ هادی آلراضی، سید حسین حکیم و شیخ محمد سند بهعنوان علمای قریبالمرجعیت محسوب میشوند که برای دهه آینده در مظان مرجعیت قرار دارند.
آیتﷲ شیخ محمدباقر ایروانی
در بین استادان حوزه نجف که اکنون در شمار مراجع این حوزه دیرپا نیستند، نام آیتﷲ ایروانی درخشش ویژهای دارد؛ تسلط بر مبانی فقهای معاصر نجف، شاگردی درس آیات عظام خویی، شهید صدر و سیستانی، کثرت شاگردان، تعلق به یکی از خاندانهای مشهور حوزوی (نسل فاضل ایروانی) و تدریس طولانی در حوزههای نجف و قم از این مجتهد ۶۸ ساله، استادی متبحر و متنفذ ساخته است. برخی شاگردان وی مانند آیتﷲ شیخ محمد قائینی هماکنون از استادان مطرح دوره خارج حوزهاند.
آقای ایروانی که مدتی به دلیل فشار حکومت بعثی عراق مجبور به اقامت در ایران شده بود، پس از سالها تدریس در ایران، اکنون چند سالی که است که به نجف بازگشته و درس وی در مدرسه غرویه حرم مطهر امام علی(ع) از شلوغترین دروس نجف است و صدها طلبه در این درس شرکت میکنند.
تأکید بر محوریبودن قرآن در استنباطات فقهی، اشراف بر مبانی علمی شهید صدر و آیتﷲالعظمی سیستانی، اعتنای کم به شهرت فتوایی (که از ویژگیهای روش استدلالی آیتﷲالعظمی خویی نیز بوده است)، تلاش برای تقویت حوزه نجف و اعتقاد به استقلال مالی حوزه از دولتها از ویژگیهای مهم شیخ ایروانی است. وی همچون استادش آیتﷲالعظمی سیستانی معتقد است که فقها فقط باید در موارد لزوم در سیاست مداخله کنند و کار را به مردم واگذار نمایند. البته مخفی نمیکند که ایدهآل او حاکمیت فقیه بر مملکت است.[۱] به گفته آقای ایروانی: «اینکه آقای سیستانی در همه مسائل ورود نمیکند از مقتضای عقل است. دخالت زیاد موجب اشتباهات بیشتر میشود. لازم نیست که در همه امور دخالت کنند؛ بلکه تنها در امور مهم و اساسی دخالت میکنند».[۲]
به باور آیتﷲ ایروانی فقدان مرجعیت و حوزه منجر به نابودی مذهب تشیع میشود و «این مسألهای است که در روزگار ما به روشنی قابل رؤیت است و تازه برخی علمای مذهب مقابل به این رسیدهاند که چرا آنها مرجعیت و نظام اسلامی همانند ما ندارند».
وی درباره اوضاع سیاسی ایران نیز روشی مشابه آقای سیستانی دارد: «آنچه مهم است این است که مراجع نجف مخالفتشان را اظهار نمیکنند؛ زیرا در اینجا دولتی است که این هم دولت ماست».[۳] وی همچنین از وجود آزادی عقیده در حوزه نجف سخن میگوید و دفاع میکند. در مجموع میتوان گفت که شیخ ایروانی نزدیکترین فقیه مطرح نجف به سید سیستانی است و همانند استادش رویهای بینابینی در مسائل مختلف دارد.
آیتﷲ شیخ هادی آلراضی
دیگر مجتهد قریبالمرجعیت نجف نیز همچون آقایان ایروانی و جواهری، ۶۸ ساله و شاگرد آیات عظام خویی و شهید صدر بوده است. همچنین وی نیز سالها در قم به تدریس و تحقیق مشغول بوده و سپس به نجف بازگشته است.
تعلق آقای آلراضی به یک خاندان اصیل عراقی میتواند نقطه قوتی برای وی در معادلات سیاسی و اجتماعی آینده عراق باشد. مؤلفه ملیتی و قومیتی همواره از مؤلفههای مهم در میزان نفوذ مراجع بوده است. جدال مشهور بین طلاب و روحانیون فارس و ترک در حوزه قم که در اواخر سلطنت رضاشاه و اوایل سلطنت محمدرضا شاه رخ داد، حضور پررنگی در تاریخ شفاهی حوزه علمیه قم دارد. در عراق نیز مرجعیت بین فقهای ایرانی و عراقی گردش داشته و اکنون نیز با وجود آنکه از چهار مرجع اصلی نجف، یکی عرب (آیتﷲ سید سعید حکیم)، یکی افغان (آیتﷲ فیاض) و یکی پاکستانی هندیتبار (آیتﷲ بشیر نجفی) است، اما غلبه تقریباً کامل با یک مرجع ایرانی (آیتﷲ سیستانی) بوده است. همانگونه که پیشتر نیز یک مرجع ایرانی (آیتﷲ خویی) بر نجف زعامت میکرد.
از لحاظ روش استدلالی، متد آقای آلراضی بیشباهت به روش قمیها نیست و این میتواند ناشی از حضور طولانیمدت وی در قم باشد.
آیتﷲ شیخ حسن جواهری
نسب این مجتهد ۶۸ ساله نجف با چهار واسطه به شیخ محمد حسن نجفی ـ مشهور به صاحبجواهر ـ میرسد. از این رو آقای جواهری در سن و نسب همانند آقای ایروانی است. همچنین همانند آقای ایروانی در دروس آیتﷲ خویی و شهید صدر شرکت کرده است. اما علاوه بر این، شاگرد آیات عظام مرحوم میرزا جواد تبریزی و وحید خراسانی نیز بوده و در دانشکده فقه نیز مقطع کارشناسی را گذرانده است.
دو بار بازداشت در اواخر دهه هفتاد میلادی به دستور حکومت بعثی عراق و تبعید به ایران سبب شد که وی نیز سالها در حوزه قم به تدریس و تحقیق بپردازد. در همین دوره بود که ارتباط رسمی وی با جمهوری اسلامی شکل گرفت و به عضویت نهادهایی همچون مجمع جهانی اهل بیت(ع) و مجمع فقه اهل بیت(ع) درآمد و با متفکرین و نهادهای مهم اهل سنت همچون مجمع فقه اسلامی جدّه ارتباط برقرار کرد. وی همچنین تدریس در دارالتبلیغ اسلامی قم را نیز در کارنامه خود دارد که تحت اشراف مرحوم آیتﷲالعظمی شریعتمداری اداره میشد.
آقای جواهری اگرچه آیتﷲالعظمی سیستانی را «ولی فقیه» در عراق میداند و خواهان حمایت همهجانبه از اوست، اما به سبب پیشینه نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران و حضور در برخی نهادهای رسمی آن، روابط بسیار حسنهای با حکومت ایران دارد. وی معتقد است که جدش صاحب جواهر نیز همچون امام خمینی و بر خلاف فقهای کنونی نجف به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد داشته است.[۴]
آقای جواهری یک دهه است که به زادگاهش نجف بازگشته و موضوعاتی را که تحت تأثیر فضای نوین قم بررسی کرده بود، در حوزه نجف مطرح میکند. از جمله این موضوعات، بحث دموکراسی و مردمسالاری دینی است. به باور شیخ حسن جواهری: «در اسلام کلام اکثریت حجت و ملاک نیست. این که مرحوم امام(ره) به رأی اکثریت اعتقاد داشت، برای این بود که ایشان شخصاً به عنوان ولی فقیه مردم ایران که مسلمان هستند، به دموکراسی معتقد بود و تأکید داشت که مردم برای قبول جمهوری اسلامی باید رأی دهند. اما طبق اصل فقه، واقعیت این است که ولی فقیه مجتهد و متصرف است و شرع در دست اوست؛ چراکه عقل دارد و عادل است. لذا هر زمان که مصلحت بداند میتواند برای تشکیل یک مجلس و یا تعیین رییس جمهور انتخابات برگزار کند».[۵]
آیتﷲ جواهری درباره راهکار نظارتی بر ولی فقیه میگوید: «اگر مرجعی برای شخص خود و خانوادهاش کار کند، عدالت او ساقط خواهد شد. بنابراین اگر مردم زمانی به جایی برسند که فاسق بودن ولی فقیه را درک کنند، افراد ملت میتوانند او را کنار بگذارند. همانند زمان شاه که بعد از سالها تلاش و کوشش، او را از میان برداشتند و انقلاب شد. البته اهل سنت معتقدند که حتی اگر ولی فقیه فاسق شود نمیتوان علیه او کار کرد، اما شیعیان چنین اعتقادی ندارند … اگر اشتباهی کرد که بسیار مهم بود و در عین حال ضرر مخالفت با ایشان بیشتر از خطای با او بود، با ارجاع به مجتهد دیگر باید کار را سامان داد. در عین این که ولی فقیه واجبالاطاعه است، اما اگر اشتباهی صورت داد که فساد آن برای ما واضح بود و سکوت و حرف نزدن ما ضرر بیشتری داشت، باید علیه او سخن گفت تا برکنار شود … مجتهدینی که تدبیر ندارند، حق ولایت هم ندارند».[۶]
وی نیز همچون آقای ایروانی معتقد است که آیتﷲ سیستانی خواهان دخالت حداقلی فقها در سیاست است.[۷] و در عین حال، آقایان خامنهای و سیستانی را دو قطب مهم شیعیان میداند.[۸]
آقای جواهری از سویی خواهان استقلال کامل حوزه است و از سوی دیگر میل به تخصصیشدن اجتهاد و اصلاح رسالههای مراجع و ذکر دلایل فتاوی دارد.[۹]
آیتﷲ سید محمدرضا سیستانی
پسر ارشد آیتﷲالعظمی سیستانی که ۵۵ ساله و متولد نجف اشرف است، علاوه بر شرکت در جلسات درس پدر، شاگرد آیاتﷲالعظمی خویی و آیتﷲ سید علی بهشتی هم بوده است. از او تاکنون چند کتاب فقهی و رجالی منتشر شده و رویکرد علمی او همانند رویکرد پدرش همراه با توجه جدی به مباحث حدیثی و رجالی است؛ رویکردی که محصول گرایش سیستانی پدر به مکتب علمی آیتﷲالعظمی بروجردی است.
سید محمدرضا و برادر کوچکش سید محمدباقر از استادان نامی حوزه نجف هستند و اداره دفتر آیتﷲالعظمی سیستانی نیز بر عهده سید محمدرضاست. او بر خلاف دیگر استادان مشهور نجف که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفتهاند، در حوزه قم تحصیل نکرده و کاملاً متعلق به حوزه نجف است.
تابستان امسال آیتﷲالعظمی شبیری زنجانی در گعده علمی خود در مشهد مقدس ضمن تمجید از کتاب «بحوث فی شرح مناسک الحج» که تقریرات درس آقای سید محمدرضا سیستانی است، به نقد و بررسی آن پرداخت.
درس آیتﷲزاده سیستانی بهعنوان جلسه درس طلاب جوان نخبه نجف مطرح است و به طور خصوصی برگزار میشود.
آیتﷲ سید حسین حکیم
خاندان حکیم طی قرن اخیر از مهمترین بیوت حوزوی نجف و شیعه بودهاند که اگرچه تبار ایرانی دارند، ولی به واسطه چندین قرن اقامت در عراق، به عنوان خاندانی عراقی شناخته میشوند. با وجود شهادت بیش از شصت عضو این خاندان به دست رژیم صدام حسین، علما و روحانیون وابسته به این بیت همواره نقش کلیدی در عرصه مذهبی و سیاسی عراق داشتهاند و این تعداد بیسابقه از شهدا و زندانیان سیاسی و عقیدتی، سرمایه اجتماعی مهمی برای این بیت محسوب میشود.
هماکنون یکی از مراجع اربعه عراق (آیتﷲالعظمی سید سعید حکیم؛ نوه دختری مرحوم آیتﷲالعظمی سید محسن حکیم) از این خاندان است و آیتﷲ سید حسین حکیم؛ فرزند شهید سید علاءالدین حکیم نیز از استادان شاخص حوزه نجف و از چهرههای مطرح برای نسل بعد حوزه نجف است.
سید حسین حکیم مدتی همراه پدر و پسرعمهاش آیتﷲ سید سعید حکیم زندانی بوده و در زندان نیز از پسرعمهاش استفاده علمی میکرده است. وی بعدها مجبور به مهاجرت به قم شد و در دروس آیات عظام مرحوم تبریزی و وحید خراسانی شرکت کرد.
آینده مرجعیت قم
حوزه قم در نیم قرن گذشته به تکثر مراجع عادت کرده است. در واقع در تاریخ ۹۵ ساله حوزه نوین قم که فروردین ۱۳۰۱ به دست آیتﷲالعظمی حائری یزدی تشکیل شد، تنها در دوره ۱۵ ساله مرجعیت شیخ مؤسس و دوره ۱۶ ساله مرجعیت آیتﷲالعظمی بروجردی شاهد مرجعیت غیر متکثر و فراگیر بودهایم که در هر دو دوره، علمای شاخص شهر به احترام این دو مرجع، از این منصب کنار کشیدند. بنابر این به احتمال زیاد در دهههای آتی نیز این تکثر و تعدد ادامه خواهد داشت.
اکنون مرجعیت در قم عمدتاً در اختیار آیات عظام وحید خراسانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و شبیری زنجانی است. در این میان درس آقایان وحید خراسانی و مکارم شیرازی شلوغترین درسهای مرجعیتی حوزه است.
در رده بعدی علمای قم، حضرات آیات سید علی محقق داماد، شیخ علی کریمی جهرمی، سید محمدجواد علوی بروجردی، سید علیاصغر میلانی، سید احمد مددی، محمدتقی شهیدی زنجانی، شیخ صادق لاریجانی، شیخ مهدی شبزندهدار، شیخ مهدی گنجعلی (گنجی)، سید منیر خباز، شیخ ابوالقاسم علیدوست و علیاکبر سیفی مازندرانی قرار دارند که احتمال میرود بهعنوان مراجع دهههای آینده مطرح شوند.
همچنین پدیده دیگری که بهوضوح در قم میتوان دریافت و آن را در امتداد سنت دیرینه بیوت فقهای بزرگ تحلیل کرد، درخشش «آقازادهها»ی نسبتاً جوان مراجع است که میتوانند به عنوان گزینههای بالقوه مرجعیت در دهههای آتی در نظر گرفته شوند. حضرات آقایان شیخ محسن وحید خراسانی، سید محمدجواد شبیری زنجانی و سید حسن خمینی و شیخ جواد فاضل لنکرانی مهمترین آیتﷲزادههای مطرح قم هستند که طی سالهای گذشته درس خارج فقه و اصول را آغاز کرده و شاگردان قابل توجهی داشتهاند. اگرچه در لیست علمای میانسال فوقالذکر نیز حضرات آیات محقق داماد، علوی بروجردی، میلانی، مددی و لاریجانی از بیوت مطرح حوزوی و از نسل فقها و مراجع بزرگ شیعه هستند. از لیست آقازادهها، تمایل اصلاحطلبان و طیف آیتﷲ صانعی به مرجعیت آقای حاج سید حسن خمینی جدی است. هرچند وی اکنون ۴۵ ساله و جوانتر از گزینههای مطرح دیگر است.
آیتﷲ سید علی محقق داماد
نوه دختری مؤسس حوزه علمیه قم و پسر ارشد مرحوم آیتﷲالعظمی سید محمد داماد که اکنون در ۷۵ سالگی جزو علمای برجسته قم شمرده میشود و به تازگی پس از درگذشت آیتﷲالعظمی موسوی اردبیلی به عنوان جانشین وی به ریاست هیأت امنای دانشگاه مفید برگزیده شد. آقایان رئیسی (تولیت آستان قدس رضوی)، سید حسن خمینی و شیخ نجمالدین طبسی (عضو جامعه مدرسین) از جمله شاگردان وی هستند.
آقای سید علی محقق داماد اگرچه شهرت رسانهای و سیاسی برادر کوچکش دکتر سید مصطفی محقق را ندارد و در فعالیتهای حوزوی و اجتماعی متمرکز بوده است، اما جایگاه ویژهای در حوزه قم دارد و مورد اقبال و مشورت همه بزرگان حوزه است. وی اگرچه در دهههای شصت و هفتاد در جلسات جامعه مدرسین شرکت میکرد، اما به دلیل اختلافات سیاسی، از این تشکل حوزوی کناره گرفت و دیگر در عرصه سیاسی فعال نیست.
سال گذشته در جریان انتخابات مجلس خبرگان، وی به عنوان مهمترین استاد حاج سید حسن خمینی، اجتهاد وی را کتباً تأیید کرد. تا کنون وی نیز همچون پدرش درخواستها برای انتشار رساله عملیه و اعلام مرجعیت را رد کرده است و بعید به نظر میرسد که در آینده نیز چنین امری را بپذیرد. اگرچه اقبال به مرجعیت وی زیاد است و ریاست بر هیأت امنای دانشگاه مفید بر نفوذ و محوریت وی افزوده است.
آیتﷲ شیخ علی کریمی جهرمی
مجتهد ۷۶ سالهای که داماد آیتﷲالعظمی شیخ لطفﷲ صافی گلپایگانی و از مهمترین فقهای قریبالمرجعیت قم است. وی شاگرد برجسته مرحوم آیتﷲالعظمی گلپایگانی بوده و ۲۶ سال در جلسات درس وی شرکت کرده است.
تألیف دهها اثر قرآنی و اعتقادی و انتخاب به عنوان استاد نمونه حوزههای علمیه در سال ۸۶ نشاندهنده فعال بودن وی در عرصه تدریس و تحقیق دینی است.
آیتﷲ سید محمدجواد علوی بروجردی
نوه دختری آیتﷲالعظمی بروجردی و مجتهد ۶۶ سالهای که اکنون شاخصترین چهره بیت بروجردی و تولیت مسجد اعظم قم است. آیتﷲ علوی بروجردی شاگرد آیات عظام وحید خراسانی، مرحوم سید محمد روحانی و جوادی آملی بوده و فعالیت رسانهایاش در سالهای اخیر افزایش یافته است. گفته میشود وی به احترام استادش آیتﷲالعظمی وحید خراسانی از اعلام مرجعیت خودداری کرده است.
سخنان ماههای اخیر وی نشان میدهد که وی علاقه زیادی به پیگیری مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور دارد. انتقاد از کاهش روابط علما و مردم، تأکید بر اهمیت فضای مجازی، دفاع از حقوق شهروندی بهاییها و تمجید از منشور کورش هخامنشی از اهم مواضع اخیر اوست.
آیتﷲ سید علیاصغر میلانی
نوه پسری مرحوم آیتﷲالعظمی سید هادی میلانی اکنون در ۶۹ سالگی از علمای برجسته حوزه قم و دانشآموخته حوزههای نجف، کربلا، مشهد و قم است. مهمترین استادانش آیات عظام مرحوم گلپایگانی، مرحوم سید محمد روحانی و وحید خراسانی بودهاند.
وی همچون جدش دغدغه اصل شیعی امامت را داشته و مؤسسهای تخصصی در قم با نام «بنیاد فرهنگی امامت» بنیان گذاشته و فصلنامه تخصصی «امامتپژوهی» از آثار این مؤسسه است. آقای میلانی که از موضعگیری سیاسی اجتناب میکند، اخیراً طی بیانیهای انتشار مصاحبه شیخ علی تهرانی با ویژهنامه کنگره نکوداشت آیتﷲالعظمی میلانی را محکوم کرد. در این مصاحبه که با نام مجعول «میرزا علی خراسانی» منتشر شد، امام خمینی متهم به امضای تعهدنامه خودداری از دخالت در سیاست، هنگام آزادی از حصر خانگی سال ۴۳ شده بود.
آیتﷲ سید احمد مددی الموسوی
نواده دختری مرحوم آیتﷲالعظمی سید ابوالحسن اصفهانی، پسر عمه آیتﷲ سید محمود هاشمی شاهرودی و پسر خاله آیتﷲ سید محمد موسوی بجنوردی اکنون در ۶۶ سالگی بهعنوان یکی از علمای طیف نجفی در قم شناخته میشود. وی در نجف نزد آیات عظام خویی، بجنوردی و سیستانی درس خوانده و در قم نیز شاگرد آیتﷲ شیخ مرتضی حائری یزدی بوده است.
اشراف آقای مددی به علوم مختلف دینی زبانزد است و کتاب «نگاهی به دریا» به تازگی از سوی مؤسسه کتابشناسی شیعه درباره آرا و آثار آیتﷲ مددی منتشر شده است.
نظریه مشهور وی، تقسیم فقه به دو گونه استنباطی و ولایی است. به باور آیتﷲ مددی، فقه اهل سنت فقط استنباطی است؛ در حالی که فقه شیعه جنبه ولایی و حکومتی هم دارد. به اعتقاد وی، این تقسیمبندی میتواند منجر به رفع تعارض بین برخی روایات شود.
آیتﷲ شیخ صادق لاریجانی
در میان سران دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، به جز دکتر بهشتی که ترور شد، مرجعیت با اقبال سه قاضیالقضات دیگر همراه نبود. آیتﷲ یزدی که اساساً اعلام مرجعیت نکرد و به ریاست عالیه بر حوزههای کشور (بهعنوان رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) و بازگشت به شورای نگهبان بسنده نمود. آیات عظام مرحوم موسوی اردبیلی و هاشمی شاهرودی نیز اگر چه پس از بازگشت به قم اعلام مرجعیت کرده و رساله عملیه خود را منتشر کردند، اما به اندازه مراجع مطرح دیگر و نسبت به مرتبت برجسته علمیشان مقلدان چندانی نیافتند.
با این پیشینه، آیتﷲ صادق لاریجانی که تابستان سال ۹۸ باید از منصب ریاست دستگاه قضایی خداحافظی کند، مسیر دشواری در قم پیشرو دارد. ساخت بنای تازه و بزرگ مدرسه علمیه ولیعصر(ع) که وابسته به پدرش مرحوم آیتﷲالعظمی میرزا هاشم آملی بوده، نشان میدهد که شیخ صادق لاریجانی برنامه جدی برای دوره بازگشت به قم دارد. وی که علاوه بر حضور برادرانش در ساختار عالی قدرت سیاسی، از مزیت دامادی آیتﷲالعظمی وحید خراسانی نیز برخوردار است، پیش از آنکه به ریاست دستگاه قضایی برسد، یکی از صاحبنظران جوان، مطرح و خوشفکر اصول فقه و فلسفه دین بوده است.
واپسین درخشش علمی او در قم ۱۵ اسفند ۸۷ رقم خورد و مناظرهای داغ میان او و چند استاد دیگر شکل گرفت که با استقبال صدها طلبه مواجه شد. در این مناظره، وی نظریه «اجتهاد متوسط» را مطرح کرد که گزارش آن، همان زمان به همین قلم در روزنامه اعتماد ملی منتشر شد. بر اساس این نظریه، افرادی که هنوز به درجه اجتهاد مطلق نرسیدهاند و در عین حال از برخی تخصصهای لازم دینی برخوردارند، میتوانند در مواردی که با برخی از مبادی نظری یک فتوا مخالفند به آن فتوا عمل نکنند. به گفته آقای لاریجانی: «اجتهاد متوسط، نظر مهجوری است و قائلین کمی دارد. علمای ما فتوای قاطعی درباره آن ندادهاند و فضلای قریبالاجتهاد حوزه نیز به آن عمل نکردهاند». وی به این نکته هم تصریح کرد که مدعی طرح یک نظریه نو نیست و تنها استدلالهای جدیدی مطرح کرده است. همچنین گفت که توانسته بین این نظریه و مباحث اصولی به ظاهر غیرمرتبطی چون اجتهاد متجزی و اجتهاد انسدادی پیوند برقرار کند. او این هشدار را هم داد که روشنفکران نمیتوانند از این نظریه سوءاستفاده کنند؛ چون وی اصل تقلید را قبول دارد. هرچند دبیر علمی مناظره، این نظریه را «خطرناک» خواند.
با این پیشینه، رئیس ۵۶ ساله دستگاه قضایی از جدیترین فقهای مطرح برای تصدی مرجعیت در دهههای آتی است.
آیتﷲ شیخ محمدتقی شهیدی زنجانی
استاد ۵۶ ساله حوزه قم که مورد عنایت ویژه آیات عظام مرحوم میرزا جواد تبریزی، شبیری زنجانی و سیستانی بوده و از حلقه شاگردان خاص مرحوم آیتﷲالعظمی تبریزی و نیز از اعضای هیأت استفتای آیتﷲالعظمی سیستانی به شمار میرفته است. وی نیز شاگردان بسیاری دارد و اشراف وی به مبانی فقهای برجسته معاصر سبب شده که جایگاه مهمی در میان فقها و محققان حوزههای نجف و قم کسب کند. وی را میتوان شارح و مفسر معتبر مبانی دو مدرسه نجف و قم دانست.
آقای شهیدی در مبنای اصولیاش بیشباهت به استادش آیتﷲالعظمی شبیری زنجانی (که انسدادی به شمار میرود) نیست و تمایل نسبی به انسداد دارد؛ هرچند معتقد است که در عمل، فرقی بین مسلک انفتاح و انسداد نیست. البته وی انسداد در علم رجال را بیشتر میپذیرد و در صورت پذیرش حجیت ظن نیز، انسداد را نه به معنای هر ظنی، بلکه به معنی حجیت ظن بسیار قوی (حدود ۹۰ درصدی) میداند و پایینتر از آن را مقبول عرف تلقی نمیکند.
همچنین آقای شهیدی همچون مسلک نجفیها ـ و بر خلاف آیات عظام بروجردی، خمینی و منتظری و اغلب شاگردان آنها ـ برای شهرت فتوایی ارزش ذاتی قائل نیست و میگوید: «شهید صدر میگوید اعراض مشهور موجب وهن ظهور نیست. آقای سیستانی هم میگوید حجیت ظهور، میثاق عقلائی است و حتی اگر ظن به خلاف پیدا کنیم حجت است. عمل مشهور به یک خبری که ظهور ندارد سبب ظهور پیدا کردن روایت نمیشود. لذا حق با صاحب کفایه است که میگوید عمل مشهور نه جابر است و نه کاسر. بنابر این حسن ظنی که آقای بروجردی و مرحوم امام به عمل مشهور داشته اند درست نیست. ایشان میگویند ما بر سر سفره مشهور نشستهایم».
آیتﷲ سید منیر خباز
آیتﷲ سید منیر بن السید عدنان الخباز؛ مجتهد ۵۳ ساله عربستانی متولد قطیف است که جزو شاگردان برجسته سه مرجع تقلید معاصر شیعه، یعنی حضرات آیات عظام مرحوم میرزا جواد تبریزی، وحید خراسانی و سید علی سیستانی شمرده میشود. وی در سن ۳۰ سالگی تقریرات درس خارج اصول فقه آیتﷲالعظمی سیستانی را با عنوان «الرافد فی علم الأصول» نوشته که جزو مهمترین آثار علمی دوره معاصر حوزه نجف است. همچنین وی جزو حواریون مرحوم میرزا جواد تبریزی و از اعضای هیئت استفتای وی بوده است.
اهمیت ویژه آقای خباز در تعلق وی به جامعه شیعیان عربستان سعودی است و مرجعیت وی در دوره سرکوب شیعیان این کشور، سرمایه بزرگی برای اقلیت شیعه این کشور محسوب خواهد شد. وی همچنین با مراکز مهم علمی غرب نیز ارتباط دارد و به تازگی در سفری به آمریکا با استادان دانشگاه جرج واشنگتن و برخی متفکرین مسیحی و یهودی این کشور گفتوگوی علمی انجام داد.
آیتﷲ شیخ مهدی گنجعلی (گنجی)
آقای گنجی ۶۲ ساله است و همانند آقای شهیدی، در حلقه شاگردان خاص مرحوم آیتﷲالعظمی تبریزی بوده و در درس آیات عظام مرحوم سید محمد روحانی و مرحوم شیخ کاظم تبریزی هم شرکت کرده است. طلاب زیادی در جلسات درس وی در مسجد سلماسی قم شرکت میکنند.
آیتﷲ شیخ مهدی شبزندهدار جهرمی
عضو ۶۳ ساله و متنفذ فقهای شورای نگهبان که چند سالی است درس خارج وی در مهمترین مکان درسی قم، یعنی مسجد اعظم و در کنار دروس مراجع بزرگ برگزار میشود. آقای شبزندهدار در محضر آیات عظام مرحوم مرتضی حائری یزدی، وحید خراسانی و شبیری زنجانی درس خوانده و سابقه عضویت در جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه علمیه قم را نیز در کارنامه خود دارد.
وی با استناد به مقبوله عمر بن حنظله، ولایت فقیه را همانند انتخاب ائمه(ع) به جانشینی پیامبر(ص)، انتخابی نمیداند و میگوید: «در زمان ما اگر مقام معظم رهبری حکمی فرمودند، کسی نمیتواند بگوید من آن را قبول ندارم؛ چرا که بنا به فحوای این روایات، حکم خدا را کوچک شمرده است. دقت کنید ما نمیگوییم فقیه معصوم است … فقیه حتی ممکن است اشتباه بکند؛ اما مسأله این است که حکم خدا رعایت شود و مورد استخفاف قرار نگیرد». وی همچنین در درس خود درباره حمایت از رهبری چنین گفته است: «آيتﷲالعظمی وحيد خراسانی كه ما بيست و چند سال خدمت ايشان مشرف میشديم و تلمذ كرديم، چند بار در جلسات مختلف فرمودند كارهای آقای خامنهای بر اساس موازين است».
آیتﷲ شیخ ابوالقاسم علیدوست
مجتهد ۵۵ ساله فعال و عضو جوان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که در اکثر نشستهای رسمی نظام به عنوان متخصص فقهی ارشد حضور دارد، عمدتاً شاگرد آیتﷲالعظمی وحید خراسانی بوده و از ۳۵ سالگی تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرده است. «فقه و عقل»، فقه و عرف» و «فقه و مصلحت» سه کتاب مشهور اوست.
اغراق نیست که اگر آقای علیدوست را یکی از بازوهای فقهی نظام جمهوری اسلامی و یکی از مهمترین تئوریسینهای حوزوی آن بدانیم. از همین منظر میتوان حدس زد که وی یکی از ظرفیتهای جدی مرجعیتی جمهوری اسلامی است.
آیتﷲ شیخ علیاکبر سیفی مازندرانی
استاد ۶۰ ساله حوزه قم که متولد فریدونکنار است و موضعگیریهای سیاسی و فعالیتهای رسانهایاش طی چند سال اخیر افزایش صعودی داشته است. دو سال پیش، پس از آنکه فرزند ۳۴ ساله آقای سیفی در جریان یک سفر تبلیغی به کردستان در یک تصادف رانندگی جان باخت و رهبری طی پیام تسلیتی وی را «فقیه مجاهد» خطاب کرد، نام این استاد بر سر زبانها افتاد. از آن پس، سایت رسمی آقای سیفی، پیوسته با عنوان «فقیه مجاهد» از وی یاد میکند.
آقای سیفی دارای تألیفات متعددی در علوم دینی و حوزوی است و چندی پیش مرکزی با عنوان «معهد الاجتهاد الفعّال» برای تربیت طلاب در قالب طرحی موسوم به «طرح تحصیل اجتهاد» راهاندازی کرد. وی نام یکی از آثار مهم فقهی خود را نیز «مبانی الفقه الفعّال» گذاشته است. «دلیل تحریرالوسیله» نیز یکی دیگر از آثار فقهی برجسته اوست که مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر کرده است.
وی به پررنگ شدن بحث «استقلال حوزه» چندان خوشبین نیست و میگوید: «فقیهی که ادعای استقلال حوزه از ولی امر را بکند از عدالت خارج شده است. از این قبیل فقها در زمان قبل از انقلاب هم بودند که به آنها آخوند درباری میگفتند و بعد از انقلاب هم پیدا میشوند. بنابراین اگر صدایی بلند شد که بخواهد استقلال را به معنای جدایی حوزه از ولایت بداند، صدای شیطانی است و باید در مقابل آن ایستاد».
آیتﷲ شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
اجتهاد شیخ جواد فاضل لنکرانی در وصیتنامه پدرش مرحوم آیتﷲالعظمی فاضل لنکرانی به تایید صریح رسیده و آن مرجع فقید، اجتهاد آقازاده را در سن ۳۵ سالگیاش نیز تأیید کرده بود. آقای فاضل اکنون در ۵۴ سالگی علاوه بر ریاست مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، در جامعه مدرسین نیز از ابتدای مرجعیت پدرش (سال ۱۳۷۴) عضویت دارد. وی علاوه بر شرکت ۱۵ ساله در درس خارج پدر، هفت سال نیز در درس آیتﷲالعظمی وحید خراسانی شرکت کرده و تألیفات متعددی در کارنامه خود دارد.
آقای فاضل لنکرانی دفاتر مرجعیتی پدرش را طی ده سال گذشته تعطیل نکرد و خود بهعنوان جانشین پدر به پاسخگویی به پرسشهای شرعی مقلدین مشغول بوده است.
* تیتر «نامدگان و رفتگان» برگرفته از اشعار هوشنگ ابتهاج (سایه) است.
(منبع: تقریرات)
مهدی
از اساتید حوزه نجف به آیةالله سید علی اکبر حائری برادر کوچک آیةالله سید کاظم حائری حفظهما الله هم میشه اشاره کرد، هم چنین از اساتید قم حضرات آیات یثربی، هادوی تهرانی، حکیم (فرزند آیةالله حکیم)، احمدی شاهرودی و… حفظهم الله قابل ذکر هستن
نشانهخدا
به برکت گوگل و ویکیپدیا! هر شخصی که منسوب به آیتالله بوده است را داخل متن آوردهاید.
ناشناس
جانبدارانه بود. در مورد جنبه علمی علیدوست بیش از جنبه سیاسی و حکومتیش میشد حرف زد ولی نویسنده دوست نداشته. ضمن اینکه میل طلاب اصلاح طلب حوزه به سروش محلاتی بیشتره یا حسن خمینی؟
محسن
اصل اين مقاله خوب است_اما در جزییات و موارد ؛ نقد زیادی دارد_مثلا اسم اوردن و مطرح کردن بعضی ها که ضرورتی نداشت_و ….
ع. ر
بازوی حوزوی جمهوری اسلامی آقای علی دوست است یا شیخ محسن اراکی؟
م.ج
آقای هاشمی شاهرودی؟
حمید
در متن آمده که آقای مددی پسر عمه آقای هاشمی شاهرودی است که به گمانم اشتباه باشد زیرا در این صورت پدر آقای هاشمی شاهرودی باید پسر سید ابوالحسن اصفهانی باشد که چنین نیست.
صدیق
جایگاه مقبولیت آقای هاشمی شاهرودی بسیار بیش از آن چیزی است که اشاره شده و آقای جوادی آملی هم با اقبال مواجه است که اشاره نشده است
سید مهدی
ظاهرا اگر قرار بر جایگزینی مراجع حاضر باشد امثال آقای هاشمی شاهرودی و آقای سید کمال حیدری که رساله دارند و آقای هادوی تهرانی که چند سال است رسما فتوا صادر میکند قابل اعتنا هستند… نمیدانم که چرا نویسنده به اینها (که عملا مقدمات مرجعیت فقهی را فراهم کرده اند) توجه خاصی نکرده.
ناشناس
فقط گنجعلی
احمد
نویسنده با آوردن القابی مانند آیت الله العظمی، و یا تکرار برخی اسامی و اساتید، لحن خاص در مورد برخی مراجع عظام همچون «رهبری» و با تقدیم و تاخیر های عمدی، به طور واضح و یقینی بی طرف نبوده است و نتوانسته جهت گیری سیاسی خود را مخفی نگه دارد.
ناشناس
خداوند عاقبت همه را ختم بخیر کند،بحق امیرالمومنین امام زمان را برساند…
ناشناس
ایت الله حیدری فسایی را از قلم انداخته اید
احمد
اللهم عجل لولیک الفرج
امیر
زندگی نامه ایت الله کریمی جهرمی رو میخوندم.سی سال پیش ایت الله گلپایگانی چه عناوینی برای ایشون در اجازاتش استفاده کرده.به گمانم ۳۰ سال مرجعیت ایشون به خاطر احترام به ایت الله صافی عقب افتاده.البته مجتهد فقیه اخلاق مدار این سبک رو هم باید داشته باشه.در هر صورت به نظرم مرجعیت ایشون فصل جدیدی از حضور یک مرجع اخلاقی در حوزه هست.