نهضت امام حسین(ع) و قیام عاشورا تاکنون از منظرهای مختلف ادبی، حماسی، عرفانی و غیره مورد بررسی قرار گرفته است و از این جهات آثار مختلفی درباره این حرکت عظیم به نگارش درآمده است. اما یکی از زوایایی که کمتر عاشورا از آن زاویه نگریسته شده است زاویه و منظر عقلانی است. از آنجایی که بیشتر توجه و تفسیر ما از حرکت امام حسین(ع) بر مبنای فداکاری، گذشت، ایثار و از خودگذشتگی بوده است ما بیشتر با تکیه بر بعد احساسی و عاطفی سراغ آن حضرت رفتهایم و از همان زاویه هم امام را معرفی کردهایم. اما اگر بخواهیم از منظری جدید و تازه به امام حسین(ع) بنگریم این منظر میتواند منظری عقلانی باشد.
سؤالی که از این منظر تازه میتوان پرسید این است که رفتارهای سیاسی امام حسین(ع) و سیره و نهضت آن حضرت به چه میزان مبتنی بر منطق و تأملات و محاسبههای عقلانی استوار بوده است.
در پاسخ این سؤال باید گفت رفتار امام حسین(ع) در سراسر عمر و به خصوص در ماجرای عاشورا کاملا متکی بر تأملات عقلانی و عنصر محاسبه و سنجش بوده است و آن حضرت در تصمیمگیریهای خود هیچگاه بر اساس احساس و عاطفه عمل نکرده است. رفتار سیاسی آن امام بزرگوار با تکیه کامل بر عقل و منطق انجام میگرفته و گام به گام آن حضرت به محاسبه تکیه داشته است. اگر بخواهیم به اثبات این دیدگاه بپردازیم ناچار بایستی به عملکرد و مواضع آن حضرت در دورهها و صحنهها ی مختلف بنگریم. آنچه در اینجا ذکر میشود نمونههایی چند از سیره و عملکرد عقلانی آن حضرت است که به اختصار به طرح برخی از آنها میپردازیم.
الف- مواضع امام حسین(ع) در عصر امامت امام حسن(ع) کاملا در همراهی با برادرش صورت میگرفت و آن حضرت نیز صلح با معاویه را که مبنایی عقلایی همچون حفظ امام و شیعیان از کشته شدن بود پذیرفت. ما میدانیم که برخی از شیعیان امام حسن(ع) مانند حجر بر جنگ با معاویه پافشاری داشتند و در مقابل آن تصمیم امام حسن(ع)، با سخنان خود به نوعی اعتراض دست زدند. همین جمع مخالف با صلح، چون پافشاری امام حسن(ع) را بر صلح دیدند، سراغ برادرش امام حسین(ع) رفتند و از آن حضرت خواستند که پیشوایی آنها را پذیرفته و به جنگ با معاویه روی آورد. اما امام حسین(ع) علیرغم اصرار آنها فرمود: ما بیعت کرده و پیمان بستهایم و راهی برای شکستن بیعت ما نیست. (۱)
ب- پس از آنکه در سال ۴۹ یا ۵۰ هجری، امام حسن(ع) توسط معاویه مسموم شدند و امامت بر دوش امام حسین(ع) قرار گرفت باز جمعی از شیعیان به آن حضرت نامه نوشتند و ضمن عرض تسلیت شهادت برادر از آن حضرت خواستند که با معاویه وارد جنگ شود و به پشتوانه آنها به قیام دست زند. امام علیرغم احساسات تند این شیعیان اما با توجه به بقای شرایط سابق یعنی قدرت برتر معاویه و نداشتن نیروی کافی به آنان توصیه کرد که در خانههای خود بنشینند و کاری نکنند که مورد سوء ظن حکومت قرار گیرند و تا معاویه زنده است از اینکه مورد بدگمانی قرار بگیرند پرهیز کنند. (۲) این مدت قریب ۱۱ سال طول میکشد و حتی علیرغم شهادت مظلومانه حجر و یارانش در همین مدت امام دست به قیام نمیزند و تنها از طریق نامه و سخن معاویه را در این عمل سرزنش مینماید.
امام علیرغم تعداد زیاد این نامهها و نام اشخاص فراوانی که آن را امضا کرده بودند باز به آنها اعتماد نکرد و برای بررسی صحت آن ادعاها پسر عموی خود حضرت مسلم را روانه کوفه کرد
ج- پس از مرگ معاویه در رجب سال ۶۰ هجری نیز به نظر میرسد اگر سختگیری یزید در بیعتگیری فوری در مدینه از امام حسین(ع) نبود آن حضرت در همان شهر میماند اما پس از فشار حاکم مدینه که در صدد بود به دستور یزید از امام بیعت بگیرد آن حضرت ناچار شد به مکه یعنی شهر امن الهی پناهنده شود. امام حسین(ع) به مدت حدود پنج ماه یعنی در ماههای رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و اوایل ذیحجه در مکه ماند و علیه یزید دست به قیامی مسلحانه نزد بلکه تنها با سخنان و گفتار دیدگاههای خود را برای مسلمانان ابراز میداشت.
د- در شهر مدینه نیز زمانی که شبانه پیک حاکم مدینه به مسجد آمد و از آن حضرت خواست که همان موقع به درالحکومه برود آن حضرت به تنهایی نرفت بلکه همراه با جمعی از مردان و جوانان بنی هاشم خود را به درالحکومه رساند و از یاران خود خواست که اگر دشمنان متعرض او شدند به کمک آن حضرت بشتابند و جان آن حضرت را نجات دهند. (۳)
ه- در قریب پنج ماهی که امام در مکه به سرمیبرد نامههای زیادی از طرف شیعیان آن حضرت در کوفه به ایشان رسید که از ایشان برای رفتن به عراق دعوت کرده بودند اما امام علیرغم تعداد زیاد این نامهها و نام اشخاص فراوانی که آن را امضا کرده بودند باز به آنها اعتماد نکرد و برای بررسی صحت آن ادعاها پسر عموی خود حضرت مسلم را روانه کوفه کرد تا به بررسی میدانی و حضوری بپردازد و امام را از نتیجه کار باخبر سازد. شاید اگر این تعداد نامه در آن شرایط سخت برای هر رهبر سیاسی دیگری میرسید بدون هیچ تردید و تأملی تصمیم به حرکت به طرف یاوران خود میگرفت.
و- پس از آنکه حضرت مسلم به امام نامه نوشت که به سوی کوفه بشتاب و عجله کن، امام تازه به سوی آن شهر حرکت کرد. از آن پس امام با اتکا بر حمایت یارانش در کوفه عازم آن شهر بود همان گونه که پدرش قبل از جنگ جمل در ذی قار توقف کرد تا نیروهای کوفه به او ملحق شوند و آنگاه عازم جنگ با اصحاب جمل گردید.
ز- امام حسین(ع) در مسیر حرکت به سوی کوفه باشتاب پیش میرفت اما از زمانی که خبر دگرگون شدن اوضاع کوفه را شنید و از کشته شدن حضرت مسلم با خبر شد دچار تردید گردید و با توجه به احتمال دگرگون شدن دوباره اوضاع کوفه به هنگام نزدیک شدن امام به آنجا، به حرکت خود ادامه داد. اما زمانی که با سپاه حر برخورد و به اوضاع و شرایط ناگوار و نظامی کوفه وقوف کامل یافت تصمیم به بازگشت گرفت که حر مانع آن شد. (۴)
عبیدﷲ امام را در کربلا بین دو کار مخیر کرده بود؛ یا بیعت و یا مرگ و راه سوم را که رفتن به سرزمینهای دیگر باشد بسته بود.
ح- عبیدﷲ امام را در کربلا بین دو کار مخیر کرده بود؛ یا بیعت و یا مرگ و راه سوم را که رفتن به سرزمینهای دیگر باشد بسته بود. بیتردید اگر چنین فضایی به روی امام گشوده میشد آن حضرت از آن استفاده میکرد و جان خود و فرزندان و یارانش را نجات میداد. حتی میتوان گفت بسیاری از سخنرانیهای امام در روز عاشورا علاوه بر آگاهیبخشی به جهت جلوگیری از وقوع جنگ بود.
ط- امام حسین(ع) در شب عاشورا با آنکه تعداد یاران خود را بسیار اندک میدید و کشته شدن را برای آنها قطعی میدانست، پارهای از دستورات نظامی را صادر کرد. فرمود شمشیرهای خود را تیز کنید؛ خیمهها را به هم نزدیک کنید تا دشمن نتواند از لابلای خیمهها به ما هجوم آورد. فرماندهان جناحهای سپاه خود را مشخص کرد. دستور داد تا پشت خیمهها گودالی بکنند و آنها را با نیزه پر نمایند و به هنگام شروع جنگ آتش بزنند تا امکان حمله دشمن از پشت سر وجود نداشته باشد.(۵)
در یک جمعبندی از آنچه گذشت میتوان گفت درست است که امام حسین(ع) با دستگاه حکومت یزید موافق نبود و حتی حاضر نشد به هنگام رویت شمشیر دشمن و مرگ خود و یارانش از ایده خود دست بکشد اما او همواره در حرکت خود بر عنصر عقل و محاسبه تکیه داشت. او به اتکای نامههای کوفیان و تأیید حضرت مسلم به سمت عراق حرکت کرد و زمانی که از عقبنشینی کوفیان مطمئن شد از تصمیم خود برگشت و کوشید علیرغم مقاومت و عدم پذیرش حکومت یزید به گونهای خود و یارانش را از آن مهلکه نجات دهد اما سختگیریهای یزید و کارگزار خونریز او عبیدﷲ راه را بر امام حسین(ع) مسدود کرد. از آن پس امام حسین(ع) ناچار شد مردانه به مقاومت و ایستادگی بپردازد. در این مرحله امام با توجه به حریت و آزادگی که داشت تن به ذلت نداد و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح داد. این انتخاب نیز بر پایه یک منطق عقلانی صورت میگرفت که البته درک آن برای عقول کوچک دشوار مینمود. اما انتخاب امام درست بود و تاریخ آن را به اثبات رساند. مقاومت امام حسین(ع) به عنوان بزرگترین درس آزادگی و حریت حفظ شد و برای همیشه روزگار با درخشش خاص خود پایدارماند. اگر چه در کربلا به سبب خونخوارگی و قصاوت بسیار دشمن، خون امام و فرزندان و اصحابش ریخته شد و به ظاهر سپاه یزید برنده جنگ گردید اما گذ ر زمان ثابت کرد که پیروز واقعی صحنه کربلا بیهیچ تردیدی امام حسین(ع) و اصحاب با وفایش بودند.
نویسنده: دکتر سید حسین فلاح زاده عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه باقرالعلوم(ع)
پانوشت:
۱. ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص ۲۶۸
۲. همان، ص ۲۶۹
۳. همان، ص ۲۷۶؛ ابی مخنف، مقتل، ترجمه جواد سلیمانی، ص ۲۴
۴. ابی مخنف، همان، ص ۱۰۷
۵. همان، ص ۱۴۲
فقه عزا و تاملی در ماهیت و روش عزاداری
سیره علما در عزاداری امام حسین(ع)
نیاز جدی به حوزه علمیه برای جلوگیری از انحراف در عزاداریها
موقعیتشناسی تاریخی حضرت فاطمه زهرا (س)