در جلسهای که چندی پیش در محضرتان بودیم، برپاشدن دوبارهی مراسم حج را امری مطلوب و حتی ضروری قلمداد کردید. حج را از دو نگاه میتوانیم تحلیل کنیم؛ «سیاسی ـ اجتماعی» و «فقهی». در نگاه فقهی حج یکی از واجبات مهم شرعی است که تکلیف آن مشخص است و فقها در آثار فقهیشان به آن پرداختهاند. آنچه میخواهم حضرتعالی دربارهی آن قدری توضیح بدهید، نگاه سیاسی ـ اجتماعی است. با عنایت به بحث مناسبات منطقهای و بینالمللی و اینکه عربستان بهنوعی متحد آمریکا در منطقه محسوب میشود و همچنین از برخی گروههای تکفیری حمایت میکند و نیز سردی روابط میان عربستان و ایران ـ که خود عوامل مختلفی میتواند داشته باشد که یکی از آنها عداوت تاریخی اعراب و ایرانیان است ـ شخصیتی مثل حضرتعالی که از نظر طیفبندی سیاسی داخلی، در طیف اصلاحات قرار دارید، در چنین شرایطی به چه دلیل باز هم رفتن به حج را مطلوب میدانید؟
بسمﷲالرحمن الرحیم. ابتدائاً عرض کنم که تقریباً تمام متفکران و مصلحان معاصر ما بر این مسأله تأکید دارند که حج یک فریضهی اجتماعی و سیاسی است؛ یعنی در کنار این قضیه که حج یک دستور دینی و عبادی است که قرآن کریم هم بر آن تأکید دارد، متفکرین و مصلحین معاصر ما ـ چه شیعه و چه اهل سنت ـ همه اذعان دارند که حج فریضهای عبادی، سیاسی و اجتماعی است. نکتهی اجتماعی آن هم از نگاه آنها این است که وقتی قرار باشد ارتباطی بین همه مسلمانان بهوجود بیاید و یک نوع همبستگی و انسجامی شکل بگیرد، حج یکی از فرصتهای مهم و اساسی برای تحقق این هدف است.
طبیعتاً در میان مسلمانان قومیتهای مختلفی حضور دارند؛ ترک، کرد، عرب، فارس و… زبانهای مختلف، و عقاید فکری و سیاسی مختلف و… یکی ممکن است فکر سلفی داشته باشد، یکی فکر اعتزالی و… متفکرین به این اختلافات هم اذعان داشتهاند. حتی اساس در فکر متفکرین شیعی مثل مرحوم امام خمینی هم این بوده که ما در حج باید یک جاهایی از احکام و شریعت خودمان تنزل کنیم تا بتوانیم چنین اجتماعی را به خوبی و همراه با صلح آرامش برقرار کنیم. مثلاً مرحوم امام به صراحت میفرمودند کسی حق ندارد نماز فرادی بخواند یا در هتلها نماز نخوانند؛ بلکه در نماز جماعت آنها شرکت کنند. یعنی در این وضعیت برخی شرایط نماز جماعت ـ مانند عدالت امام ـ با توجه به مصلحت حضور در اجتماع میان مسلمانان ضروری نیست و باید در نماز جماعت همین عالمان اهل سنتی که اعتقادی به آنها ندارند شرکت کنند. این براساس همان نگاهی است که درباره فریضه حج عرض شد. بنابراین بهنظر بنده میرسد که از نظر تئوریک این مسأله مفروض بوده است که ما با عربستان مسائل و مشکلاتی تاریخی و کلامی داریم؛ اما مسألهی حج مافوق این مسائل و نباید تحت الشعاع نزاعهای سیاسی امروز جهان اسلام قرار گیرد.
یعنی علیرغم هزینههای مختلفی که ممکن است برای ما داشته باشد؟
بله؛ ببینید در این میان یک سری اتفاقاتی افتاده است که جای بحث و صحبت در علل آن وجود دارد؛ اینکه آیا این مسائل به مباحث اعتقادی ما مربوط است یا دعواها و نزاعهایی است که در این حوزه بهوجود آمده، یا عدهای آن را به وجود آوردند، جای بحث جدی دارد. من اعتقادم این است که بخشی از این نزاعها را دشمنان و یا دوستان نادان ایجاد کردهاند ؛ نزاعهایی است که ما قبلاً هم داشتیم؛ حداقل در صدوپنجاه سال گذشته ما حرفهای جدی با وهابیت داشتهایم؛ یعنی مسألهی تازهای نیست. حالا فرض کنید در مراسم حج یک جرثقیلی افتاد و عدهای کشته شدند؛ مگر در گذشته از این اتفاقات نمیافتاده؟ یا حادثهی منا؛ خوب قبل از این اتفاقاتی ناخواسته رخ داده است؛ نباید این مسائل در فریضه حج اثر بگذارد. بسیار مهم است که ما چطور به این حادثه نگاه کنیم. مگر ما در سالهای قبل هم مثلاً در رمی جمرات اتفاقاتی شبیه به این نداشتیم؟ یا درگیری سال ۶۶؛ که حالا اسناد و مدارکی پیدا شده مبنی بر دخالت مجاهدین خلق در آن ماجرا. بنابراین اصلاً بعید نیست که یک سری اتفاقاتی که در سالهای اخیر افتاده هم مربوط به کسانی بوده که اصلاً نمیخواستند بین مسلمانها زمینهی نزدیکی و رفاقت پیش بیاید. مثل همین حملهکردن به سفارت عربستان در ایران؛ ظاهر قضیه این است که یک سری آدمهای کمخرد و نادان و مدعی انقلابی این کار را انجام دادند؛ اما پشت قضیه اصلاً بعید نیست که صهیونیزم باشد تا دعواهای ما را روز به روز تشدید بکند.
میتوانم بگویم پشت فضای احساسیای که در شبکههای مجازی در رابطه با مسأله حج بهوجود آمده نیز دست کسانی را خواهید دید که اصولاً یا با حج و دین و معنویت موافق نیستند، یا میخواهند که نزاع و دعواهایی را بهوجود بیاورند که به نفع دشمنان جهان اسلام است. چند کشور اسلامی در حال جنگ با یکدیگرند و خون همدیگر را مباح کردند؟ اما آن کسی که به این منطقه آمده و اینجا را اشغال کرده و غصب کرده، دارد از این جنگ و کشتار میان مسلمانان لذت میبرد و احساس امنیت میکند. تا وقتی که اینها با هم درگیرند، توجهی به آن عامل سرطانی ندارند.
بهنظر من نکتهی اساسی این است که ببینیم بانی این نوع نزاعها و هزینهها چه کسی یا کسانی بوده و هستند. حتی من میتوانم بگویم پشت فضای احساسیای که در شبکههای مجازی در رابطه با مسأله حج بهوجود آمده ـ و متأسفانه عدهای هم تحریک میشوند وحرفهایی میزنند ـ نیز دست کسانی را خواهید دید که اصولاً یا با حج و دین و معنویت موافق نیستند، یا میخواهند که نزاع و دعواهایی را بهوجود بیاورند که به نفع دشمنان جهان اسلام است. الآن شما ببینید چند کشور اسلامی در حال جنگ با یکدیگرند و خون همدیگر را مباح کردند؟ اما آن کسی که به این منطقه آمده و اینجا را اشغال کرده و غصب کرده، دارد از این جنگ و کشتار میان مسلمانان لذت میبرد و احساس امنیت میکند. تا وقتی که اینها با هم درگیرند، توجهی به آن عامل سرطانی ندارند.
با این دیدگاه مسألهی برائت را چگونه تبیین میکنید؟
در مورد برائت از مشرکین دو نکته وجود دارد؛ اولاً در آیهی «براءة من ﷲ ورسوله الی الذین عاهدتم من المشرکین…» «الـ» در کلمه «المشرکین» الفولام جنس نیست؛ یعنی منظور از این آیه همهی مشرکین نیست؛ بلکه منظور مشرکینی بودند که پیمانشکنی کردند و در مقابل پیامبر ایستادند. بنابراین برائت از جنس مشرکان مطرح نیست؛ بلکه کسانی هستند که با مسلمانان جنگ دارند. یک سوء تفاهمی شده که ما الزاماً باید در حج برائت از مشرکین داشته باشیم. ثانیاً برائت از مشرکین جزو اصول فقهی حج ما نیست؛ هیچ فقیهی در بحث اعمال و مناسک آن را جزو شرایط صحت و قبولی حج ندانسته است که ما باید حتماً برائت از مشرکین داشته باشیم؛ آن هم به این نحوی که مرسوم است که به این و آن لعن و مرگ بفرستیم. مثلاً اگر یکی از مصادیق آن مشرکین روسیه باشد؛ آیا ما اجازه میدهیم که مثلاً برائت از مشرکین روسی را عدهای در ایران راه بیاندازند؟ آنوقت چطور توقع داریم که کسانی بخواهند در آنجا اینگونه شعار بدهند؟ بهنظر بنده میرسد که این مسائل تابع مقررات و قوانین داخلی کشورها و توافقاتی است که بین کشورها صورت میگیرد.
یک سوء تفاهمی شده که ما الزاماً باید در حج برائت از مشرکین داشته باشیم. اولاً در آیهی «براءة من ﷲ ورسوله الی الذین عاهدتم من المشرکین…» «الـ» در کلمه «المشرکین» الفولام جنس نیست؛ یعنی منظور از این آیه همهی مشرکین نیست؛ بلکه منظور مشرکینی بودند که پیمانشکنی کردند و در مقابل پیامبر ایستادند. ثانیاً برائت از مشرکین جزو اصول فقهی حج ما نیست؛ هیچ فقیهی در بحث اعمال و مناسک آن را جزو شرایط صحت و قبولی حج ندانسته است که ما باید حتماً برائت از مشرکین داشته باشیم؛ آن هم به این نحوی که مرسوم است که به این و آن لعن و مرگ بفرستیم.
بنابراین، تأکید میکنم هیچ فقیهی از گذشته تا به امروز نگفته است که یکی از واجبات یا حتی مستحبات حج این است که برائت از مشرکین بکنید. حتی مرحوم امام(ره) هم که آنوقت این پیام تاریخی را دادند، در مباحث فقهی حج خودشان چنین حرفی را مطرح نکردهاند. ما باید حج ابراهیمی را بر بستر صلح و آرامش و ارتباط دوستانه بین مسلمانان برگزار کنیم و اگر کشوری که ما میهمان او هستیم چنین رفتاری را جایز نمی داند، به زور و اجبار نخواهیم آن را انجام دهیم. باید در حج سعی بر هماهنگی و همراهی داشت؛ نه اینکه هر روز بر آتش کینه و جنگ بیافروزیم؛ رفتارهای ناقض قوانین کشور میزبان نقض غرض حج است. میتوانیم حج را از نظر اعمال طوری برگزار کنیم که مورد توافق همهی مذاهب اسلامی باشد؛ تا آن فلسفه اصلی سیاسی ـ اجتماعی حج تأمین شود. در باره ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نیز باید از روش اثباتی و بیان معارف و فضایل اهل بیت(ع) استفاده شود؛ و نه جنبه سلبی و تهاجمی. مرحوم آیتﷲ بروجردی میگفتند که اگر ما بخواهیم بر جایگاه اهلبیت(ع) هم تکیه داشته باشیم باید بر حدیث ثقلین تأکید کنیم و نه از احادیثی که اول نزاع و دعواست و زمینه قبول آن هم نیست؛ مثل حدیث غدیر. ما با تأکید بر حدیث ثقلین میتوانیم معارف اهلبیت(ع) را برجسته کنیم و این باعث میشود که زمینههای همدلی و همراهی را با برادران اهل سنت فراهم کنیم. شما میدانید که اهل سنت کتابهای فراوانی در فضایل اهل بیت(ع) نوشتهاند. اصولاً اصل در گفتوگو این است که ما بیاییم بر یک سری اصول مسلم مورد توافق تکیه کنیم. والا اینکه ما بیاییم از جایی شروع کنیم که اول نزاع است، یا احیاناً کارهای تفرقهبرانگیز ـ مثل توهین به صحابه ـ انجام دهیم که روش سلبی است، معلوم است که نمیتوانیم زمینهی ارتباط مسالمتآمیز و همدلی و آشنایی با معارف و بیان فضایل و معارف اهلبیت(ع) را فراهم کنیم.
نکتهی دیگری که دربارهی مسأله حج مطرح شده که شما هم به آن اشاره کردید، جوّی است که در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی علیه این رویداد عبادی، سیاسی و اجتماعی بهراه افتاده؛ آنهم با این نگاه که هزینههایی که حاجیان برای رفتن به حج میکنند بهنوعی کمک غیرمستقیم به گروههای تکفیری است (بهدلیل حمایت عربستان از برخی از این گروهها)؛ یا اینکه بهجای هزینهکردن برای حج، بیاییم به مستمندان کمک کنیم و…
اولاً: حج یک فریضهی واجب است؛ شما مثلاً میخواهید نماز بخوانید یا روزه بگیرید؛ مقدمات آن را در هرصورت و لو هزینه داشته باشد، باید انجام بدهید؛ یعنی مقدمات آن هم واجب است. ثانیاً: پولی که برای حج پرداخت میشود صرف چه چیزهایی میشود؟ هزینهی هواپیما، خورد و خوراک، محل اقامت، چادر و رفت و آمد داخل کشور که به بخش خصوضی داده میشود؛ یعنی هزینههای ضروری انجام این سفر است که بهنوعی برای خود حجاج مصرف میشود. ثالثاً: این آقایانی که این حرفها را میزنند چرا فقط راجع به حج اینطور استدلال میکنند؟ چرا دربارهی سفر به اروپا و ترکیه و آنتالیا که ممکن است چند برابر حج هم هزینه داشته باشد و حجم وسیعی از مردم در سال به این مکانها سفر میکنند و عمل واجبی هم نیست، این شعارها را نمیدهند؟ به کسانی که به اینگونه سفرها میروند بگویید بهجای رفتن به اروپا و آمریکا و… بیایید به سفرهای داخلی بروید و پولتان را هم خرج فقرا کنید؛ چه جوابی میدهند؟ اصلاً خرج فقرا هم نکنند و هزینه آن را در داخل کشور مصرف کنند. سالانه دهها برابر پولی که برای حج هزینه میشود، خرج سفرهایی از این دست میشود؛ از شرق آسیا تا اروپا و آمریکا. آمارهایش موجود است. از قضا کسی که به حج میرود بستری معنوی برایش فراهم میشود که میتواند باعث کمک آن فرد به فقرا و اطعام مساکین و صله رحم و ولیمه به بستگان و دوستان هم بشود. اما در سفرهای تفریحی و خارجی از این خبرها نیست.
این آقایانی که این حرفها را میزنند چرا فقط راجع به حج اینطور استدلال میکنند؟ چرا دربارهی سفر به اروپا و ترکیه و آنتالیا که ممکن است چند برابر حج هم هزینه داشته باشد و حجم وسیعی از مردم در سال به این مکانها سفر میکنند و عمل واجبی هم نیست، این شعارها را نمیدهند؟ به کسانی که به اینگونه سفرها میروند بگویید بهجای رفتن به اروپا و آمریکا و… بیایید به سفرهای داخلی بروید و پولتان را هم خرج فقرا کنید؛ چه جوابی میدهند؟ مذهبیهای ما باید به این نکته توجه داشته باشند که همان دینی که به ما گفته انفاق کنید، زکات بدهید و به فکر محرومین باشید، همان دین گفته حج را هم انجام بدهید.
دربارهی آن نکتهای هم که گفتید حمایت عربستان از برخی گروههای تکفیری، عرض میشود که برخی کشورها مثل ترکیه هم از بعضی گروههای تکفیری حمایت میکنند؛ آمریکا و انگلیس هم همینطور؛ چرا وقتی به آنجاها سفر میکنند و پول هزینه میکنند چنین حرفهایی نمیزنند؟ اتفاقاً بهدلیل فلسفهای که برای حج ذکر شد، حج میتواند جلوی تنشها و ادامهی جنگ را بگیرد. من سال گذشته به جلسهای دعوت شده بودم برای سخنرانی؛ قبل از بنده یک شاعری شعر علیه اعراب میخواند. وقتی پشت تریبون رفتم به او و حضار در جلسه گفتم این چه حرفهایی است که میزنی؟ این با نژادپرستی چه فرقی دارد؟ ما علیه اعراب حرف بزنیم و اعراب هم به ما بگویند مجوس. خوب اگر این دعوا را بخواهید راه بیاندازید که تمامشدنی نیست. اگر کسی مسلمان واقعی است، باید جلوی ایننوع تفکرات نژادپرستانه و ایندست ناسزاگوییهای تفرقهافکنانه را بگیرد تا زمینههای گفتوگو فراهم شود.
همانطورکه اشاره فرمودید، بهنظر میرسد حداقل بخشی از این «انقلت»هایی که دربارهی حج مطرح میشود، برمیگردد به آن خصومت تاریخی میان عرب و فارس؛ همان تفکری که معتقد است یکی از دلایل مهم عقبماندگی ایرانیان، حمله اعراب به ایران است و… که متأسفانه برخی مذهبیون هم خواسته یا ناخواسته به آن دامن میزنند.
سوگمندانه در مسأله حج از جهل کسانی که اطلاعات فرهنگی، اجتماعی و تاریخی درستی ندارند، سوء استفاده میشود. بنده فکر میکنم عقبماندگی جهان اسلام ـ و نه فقط ایران ـ وابسته به عواملی است؛ از آن جمله استبداد تاریخی که در نهاد ما ایرانیان همراه با تملق قبل از اسلام سابقه داشته و امروز هم ادامه دارد. فرهنگ فردگرایانه، منفعتطلبانه، جهل، از عوامل این عقبماندگی است و ربطی به حمله اعراب به ما ندارد. اتفاقاً پذیرش اسلام توسط ایرانیان هم به خاطر به ستوه آمدن از دولت ساسانی و ظلم و جور آنان بود؛ یعنی به این دلیل به اسلام پناه آوردند. مرحوم امام در سخنرانیهای خود داستانی را بارها تکرار و نسبت به آن ابراز شگفتی میکردند و آن استقبال ایرانیان از متفقین و پخش نقل و نبات و شیرینی به اشغالگرانی بود که به ایران آمده بودند؛ دلیل آن هم استبداد رضاخانی بود. عامل عقبماندگی ما حمله اعراب بوده؟ آیا در دویست سال گذشته، عامل عقبماندگی ما برخی از این کشورهای استعمارگر نبودهاند؟ چرا دربارهی آنها این حرفها را نمیزنند؟ چرا کودتای ۲۸ مرداد که با کمک آمریکا اتفاق افتاد و عامل بدبختی ما شد را نمیگویند؟ البته بنده نمیگویم که عامل همهی بدبختی ما آنها هستند؛ ولی اینکه بیاییم فقط راجع به ۱۴۰۰ سال پیش اینگونه بحث کنیم ـ که خودش جای صحبت دارد ـ و تمام تقصیرها را متوجه آنجا کنیم درست نیست. در این جهت بهنظر من اگر ورای این قضایا را واکاوی کنیم، در طرح اختلاف و جنگ میان عرب و عجم و شیعه و سنی، دست صهیونیسم در ایجاد اختلاف میان مسلمانان را خواهیم دید.
پس این مذهبیهایی که به این نگاه دامن میزنند هم بهنوعی در همین بازی افتادهاند؛ مثل برخی از روشنفکران مذهبی یا حتی برخی از خطبا. در حالیکه حتی برخی از اصلاحطلبان و روشنفکران مذهبی معتقدند اتفاقاتی مانند تعطیلی حج باعث جداشدن ایران از جهان اسلام میشود که مطلوب نیست.
ببینید این افراد ولایی و یا سنتیهای ما صرفاً دست بر یک نقطه گذاشتهاند و از دهها نقطهی دیگر غفلت کردهاند. مذهبیهای ما باید به این نکته توجه داشته باشند که همان دینی که به ما گفته انفاق کنید، زکات بدهید و به فکر محرومین باشید، همان دین گفته حج را هم انجام بدهید.
البته ما راجع به حج واجب صحبت میکنیم؛ حج عمره که مستحبی است بحث دیگری است؛ اینکه اگر کسی میخواهد حج مستحبی انجام بدهد و مورد واجبی در داخل برای کمککردن هم وجود دارد بهتر است که آن کمک واجب را انجام بدهد؛ این مسألهی دیگری است. هرچند بنده از افراد شاخص طیف اصلاحطلبان مذهبی هم کسی را سراغ ندارم که با حج مخالف باشد؛ اینها بیشتر در همین سطوح پایین و محدود به شبکههای اجتماعی هستند.
بهعنوان پرسش آخر بفرمایید که اگر ما بحث تفکیک ملتها از دولتها را مدنظر قرار بدهیم و همچنین به این نکته توجه داشته باشیم که در بیشتر کشورهای عربی، مردم عربیتشان بر اسلامیتشان مقدم است، چه رفتار و کنشی را به حجگزاران ایرانی توصیه میکنید برای نیل به غایت اجتماعی و سیاسی حج که همان برقراری همدلی و دوستی بین کشورهای مسلمان است.
البته این بحث تقدم عربیت بر اسلامیت، در همه جهان عرب کلیت ندارد؛ در جهان عرب من متفکران بسیاری را دیدم که چنین حساسیتی ندارند و بهنظرم این تفکر غالب نیست. اما دربارهی تفکیک حکومتها از مردم بهنظر بنده در شرایط دنیای امروز روابط ملتها فرع بر روابط دولتهاست. اگر ما بخواهیم با مردم یک کشور دیگری ارتباط حتی فرهنگی برقرار کنیم، غیر از این است که ابتدا باید با حکومت مستقر در آن کشور تعامل سیاسی برقرار کنیم؟ یعنی باید بسترهای دیپلماتیک آن فراهم شود. بر بستر روابط دیپلماتیک است که ارتباط فرهنگی با مردم و نهادهای غیردولتی کشورهای دیگر برقرار میشود. نسبت به نکتهی آخری هم که گفتید باید عرض کنم اگر نگاه حجگزاران برمبنای عداوت و جبههگیری باشد، مسلماً آن فلسفهی حج محقق نخواهد شد؛ حتی ایجاد تشخص مذهبی شعاری هم نباید باشد؛ تشخص به این معنا که مثلاً شما یکجا برای خودتان نماز بخوانید؛ جدای از آنها؛ بهعبارت دیگر باید از کارهایی که یکنوع تشخص (یا غیریتسازی) دینی و مذهبی ایجاد میکند پرهیز کرد؛ چراکه زمینههای بدبینی و عداوت را فراهم میکند. در آموزههای دینی ما بارها تأکید شده که اگر کسی با شما بد برخورد کرد، شما با خوبی پاسخ بدهید؛ این از مکارم اخلاقی است که اهلبیت(ع) بسیار بر آن تأکید کردهاند. بنابراین بهترین رفتاری که موالیان اهلبیت(ع) میتوانند در آن مناطق داشته باشند اخلاق حسنه و نیکی کردن به دیگران است؛ تا بدینوسیله بددلی و بدبینی و کینهای که حاکم شده، آرامآرام کاهش پیدا کند و از بین برود.
در اینصورت میتوان امیدوار بود که ارتباط دوستانه و همدلانه میان ملتها بسترساز ارتباط خوب میان دولتها شود.
قطعاً همینطور است؛ اگر روابط میان مردم خوب باشد، طبیعتاً در قالب خواستههای مردم از حکومتها میتواند به روابط حسنه میان دولتها هم تعمیم پیدا کند. بنده فکر میکنم زمینههای چنین وضعیتی پیش آمده و امیدوارم بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم. جنگهایی که الآن در این منطقه اتفاق افتاده، همه با هدف خصومت کشورهای مسلمان نسبت به هم و دوری آنها از یکدیگر است. ما باید با استمداد از تفکر منطقی و اخلاق مبتنی بر گذشت، بهانه را از گروههای تکفیری بگیریم و زمینههای جنگ و نزاع را کاهش دهیم. نشر معارف اهلبیت(ع) هم در این کشورها طبیعتاً بر پایهی صلح و صمیمیت و همدلی اتفاق خواهد افتاد؛ نه در فضای تقابل و نزاع.
بسیار سپاسگزارم از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید.
خواهش میکنم؛ موفق باشید.
(عکس از پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران)
ناشناس
همين مانده به دستور اصلاحطلبان در آغوش آل سعود بدتر از يهود برقصيم…