با سلام خدمت حضرتعالی؛ بهعنوان شروع بحث نگاه و تحلیل کلیتان را دربارهی سفر رهبر معظم انقلاب به مراکز زلزلهزده بفرمایید.
تشکر میکنم از دوستان مجموعه مباحثات و امیدوارم این گفتوگو برای عزیزان خواننده مفید باشد. زلزلهی پرمصیبت غرب کشور، شاید امتحانی باشد برای همه ما؛ چه عزیزانی که در متن حادثه بودند و عزیزانشان را از دست دادند یا مجروح شدند ـ که امیدواریم هرچه زودتر سلامتیشان را بهدست بیاورند ـ و چه برای سایر مردم از نظر کمکرسانی به همنوعان و برادران و خواهرانشان؛ و البته فکر میکنم مردم ما از این امتحان سربلند بیرون آمدند. یکی از دوستان میگفت ازدحام کمک بهقدری زیاد است که در بعضی مناطق، این کمکها روی زمین مانده.
اما از سوی دیگر این حادثه امتحان بزرگتری هم بود ـ و هست ـ برای مسؤولانی که بسیاری از امور و امکانات اصلی در دست آنهاست؛ امکانات مادی و معنوی. حرکت مقام معظم رهبری در سفر سرزده به آن مناطق ـ طوری که مردم ناگهان ایشان را در میان خود دیدند ـ بنده را یاد آن جملهی امیرالمؤمنین(ع) انداخت که در اوایل نامهشان به مالک اشتر (عهدنامه مالک اشتر) میفرمایند: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بهم»؛ یعنی باید دلت مملو از رحمت و محبت به مردم باشد. برای یک مسؤول اجرایی کافی نیست که صرفاً واکنشهای رفتاری محبتآمیز از خودش نشان بدهد؛ بلکه باید دلش مملو از محبت به مردم باشد. اگر دل والی از محبت مردم پر بود، قطعاً رفتارش رفتار محبتآمیز خواهد بود. این عمل رهبر معظم انقلاب هر دو وجه را داشت؛ آن با شرایط سنی و کسالتهایی که ایشان دارند. این برای مسؤولین، مردم و حتی کسانی که از خارج به ما نگاه میکنند درس بزرگی است. برخی حرف و حدیثها مبنی بر اینکه مسؤولین به فکر مردم نیستند، با حرکتهایی از این دست نقش بر آب میشود؛ یعنی شخص اول مملکت به فکر مردم است؛ آن هم نه فقط در سطح حرف یا یک رفتار بخشنامهای یا دستوری که برای دیگر مسؤولان باشد؛ بلکه خودش رسماً و عملاً وارد میدان میشود. این یعنی اسلام و دین عملی و نه در حد حرف.
مخصوصاً که ایشان شبهنگام به بعضی روستاها هم رفته و از نزدیک شاهد اتفاقات و روند کمکرسانیها بودند؛ یعنی همانطور که میفرمایید حضور ایشان، یک حضور تشریفاتی نبود.
بله؛ من گاهی میگویم شما وقتی از کنار یک کارگر رد میشوید و به او یک خستهنباشید یا خداقوت میگویید خیلی اثر دارد و به او یک قدرت مضاعفی میدهد. این کار کوچکی نیست؛ این یعنی این که ما زحمات تو را درک میکنیم و خودمان را در زحمات و مشکلات شریک تو میدانیم. برخی روانشناسها اصطلاحی دارند به این مضمون: «کوچکهای بزرگ»؛ یعنی برخی کارها و رفتارهایی که ممکن است بهظاهر کوچک باشند، در جای خودشان بسیار مؤثر، بزرگ و قابل ستایش هستند.
برخی از دیگر مسؤولین هم برای بازدید از مناطق زلزلهزده رفتهاند؛ اما بهصورت خیلی تشریفاتی؛ طوری که حتی گاهی از آن اتومبیلی که در آن سوار هستند هم پیاده نمیشوند و صرفاً عبور میکنند و گذرا دستوراتی صادر میکنند. ممکن است فلانمسؤول دستوراتی هم صادر کند و اثر هم داشته باشد؛ ما این را رد نمیکنیم؛ اما اگر از ماشینش پیاده شود و کنار مردم برود ـ روی خاک؛ توی چادر؛ بهگونهای که مردم او را در کنار خودشان حس کنند ـ این کار کمی نیست.
برخی از دیگر مسؤولین هم برای بازدید از مناطق زلزلهزده رفتهاند؛ اما بهصورت خیلی تشریفاتی؛ طوری که حتی گاهی از آن اتومبیلی که در آن سوار هستند هم پیاده نمیشوند و صرفاً عبور میکنند و گذرا دستوراتی صادر میکنند. ممکن است فلانمسؤول دستوراتی هم صادر کند و اثر هم داشته باشد؛ ما این را رد نمیکنیم؛ اما اگر از ماشینش پیاده شود و کنار مردم برود ـ روی خاک؛ توی چادر؛ بهگونهای که مردم او را در کنار خودشان حس کنند ـ این کار کمی نیست. این را همهی مسؤولین باید سرمشق خودشان قرار بدهند. این حادثه و تبعات آن تمام و به فضل خدا مشکلات مردم حل و مصائب فراموش خواهند شد؛ اما این رفتارها باید در تمام عرصهها سرمشق مسؤولان باشد؛ مثلاً کسی به بازار میرود و میبیند قیمتها آنقدر بالاست که نمیتواند برای خانوادهاش غذای مناسبی تهیه کند؛ یا در بیمارستان قیمت داروها چقدر بالاست؛ یا ساعتها پشت در بیمارستانها و آزمایشگاهها میماند؛ در چنین وضعیتهایی احساس میکند مسؤولین به فکرش نیستند و حق هم دارد. چند وقت پیش کلیپی در شبکههای اجتماعی پخش شد که نشان میداد جمعی در جلوی یکی از این مراکز درمانی بودند و با عصبانیت فریاد میزدند و استغاثه میکردند که آقا به دادمان برسید! خانمی فریاد میزد فرزند من از بیدارویی در حال تلفشدن است! اینها هم بهنوعی زلزله است؛ زلزله فقط این نیست که زمین بلرزد و ساختمانی بر سر عزیزانمان فرو بریزد؛ امروز زلزلههایی برخاسته از ناامنیهای اجتماعی داریم. من با چشم خودم دیدم که دوتا دخترخانم در ماشین نشسته بودند و کسی از بیرون ماشین گوشی همراه یکی از آنها را دزدید و آن دختر فریاد و استغاثه میکرد و… ؛ خب این هم نوعی زلزله است؛ ناامنی اقتصادی، فرهنگی و روحی و عاطفی.
اگر مسؤولی بهطور ناگهانی و سرزده مثلاً وارد یک کارخانهای بشود و با کارگران آن کارخانه دربارهی وضعیت خانوادگی و معیشتیشان صحبت کند، نمیدانید که چه جان و قوتی به آنها میدهد. من گاهی میگویم که ماه رمضان فقط این نیست که ما صبحانهمان را کمی زودتر و ناهارمان را هم کمی دیرتر بخوریم؛ به قول سعدی «مسلم کسی را بود روزه داشت/که درماندهای را دهد نان چاشت»؛ یعنی هنگامی که مثلاً گوشت خریدهایم و به منزل میبریم و در راه، فلانکارگر سر چهارراه را میبینیم که منتظر کار ایستاده ـ و ممکن است حتی چند روز هم کسی او را سر کار نبرد ـ این احساس را داشته باشیم که ما در مقابل او مسؤولیم؛ یا کسانی که بهعنوان پیک موتوری کار میکنند و هر روز با چه خطراتی سروکار دارد. مثلاً در ماجرای ساختمان پلاسکو کسانی به واسطهی فعالیتهای صنفی آن ساختمان مشغول به کار بودند و الآن بیکار هستند؛ حتی من شنیدم کسانی در حاشیه شهر هم بودند که بهواسطه فعالیتهای ساختمان پلاسکو، مشغول کار بودند (کارهایی مثل دکمهدوزی برای لباس) و الآن بیکار هستند و با مشکلات عدیدهای مواجهند.
چند وقت پیش کلیپی در شبکههای اجتماعی پخش شد که نشان میداد جمعی در جلوی یکی از این مراکز درمانی بودند و با عصبانیت فریاد میزدند و استغاثه میکردند که آقا به دادمان برسید! خانمی فریاد میزد فرزند من از بیدارویی در حال تلفشدن است! اینها هم بهنوعی زلزله است؛ زلزله فقط این نیست که زمین بلرزد و ساختمانی بر سر عزیزانمان فرو بریزد؛ امروز زلزلههایی برخاسته از ناامنیهای اجتماعی داریم.
اگر این حرکت رهبر معظم انقلاب برای همه مسؤولین و مردم الگو بشود، از یک سو دهان ضدانقلاب و کسانی که دارند انقلاب ما را با حرکتهای ناجوانمردانه مورد هجوم قرار میدهند بسته و تبلیغاتشان نقش بر آب خواهد شد و از سوی ملت نیز به یک آرامش نسبی میرسند. امیدوارم چنین حرکتهایی از طرف مسؤولین ادامه پیدا کند. خداوند وعده داده که اگر مسؤولین در حد توانشان به فکر مردم باشند، او هم برکات، رحمتها و الهامات غیبیش را بر مردم نازل خواهد و گرهها یکی پس از دیگری باز خواهند شد.
در تکمیل فرمایش شما، مردم علیرغم مشکلات فراوانی که دارند ـ که زلزله یکی از آنهاست و همانطور که فرمودید مشکلات فرهنگی و امنیتی و… نیز هست ـ اما وقتی ببینند مسؤولی آنطور که در توانش هست با خلوص نیت جلو میآید، قدردان او خواهند بود؛ شوق و ذوق مردم و روحیهگرفتنشان از سفر خالصانهی رهبری به مناطق زلزلهزده تأییدی بر این مدعاست.
قطعاً همینطور است؛ مردم ما هم از مسؤولین یک کار فوقالعاده و خارج از توان انتظار ندارند؛ «لا یکلف ﷲ نفسا الا وسعها»؛ یعنی همانمقدار که در وسعشان هست را انجام بدهند. اما گاهی احساس میشود که مسؤولین در حد وسع و توانشان کار انجام نمیدهند و این جای گله و شکوه دارد.
بهعنوان سؤال پایانی میخواستم از حضرتعالی بپرسم ذهنیتی که نسبت به جنابعالی در جامعه شکل گرفته این است که چون به برخی مسائل انتقاد دارید، شاید به جناح یا جریان خاصی وابسته هستید؛ آیا این را تأیید میفرمایید؟ و اصولاً انتقاداتی که حضرتعالی مطرح میکنید بر چه مبنایی است؟
من در چند مصاحبه و در یک نوشتار این را توضیح دادم که انتقادات من برخاسته از یک نگاه دلسوزانه و دوستانه است. من به هیچ جناحی وابسته نبوده، نیستم و نخواهم بود. از زمانی که خودم را شناختم در هیچ حزب و گروهی حضور نداشتم. در این انتخابات اخیر شورای شهر تهران بنده ابتدا ثبت نام کرده بودم؛ منتها وقتی دیدم که برای رأی آوردن باید به یک جناح یا حزب خاصی وابسته باشم انصراف دادم.
اما برداشت و ذهنیت عمومی این است که شاید حضرتعالی بهنوعی در طیف اصلاحطلبان جای دارید.
خیر؛ این برداشت اشتباه است و اگر کسی این حرف را بگوید، تهمت است. بنده نه به جناح اصلاحطلب و نه به جناح اصولگرا وابسته نیستم. معتقدم هرکس به این مردم و به این مملکت خدمت کرد ما مخلص او هستیم و دستش را هم میبوسیم؛ و هرکس از این فرصت پست و مسؤولیت ـ خدای نکرده ـ برای خودش قبایی دوخت و به این مملکت خیانت کرد، در هر لباسی باشد ما با او بد هستیم. اگر بنده مثلاً گاهی در جلسهای بودم که وابسته به جناحی بوده، صحبتهای من در آن جلسه هیچوقت جناحی یا سیاسیِ خاص نبوده و همانطور که عرض کردم همیشه دغدغهی مشکلات مردم را داشتهام و سعی کردهام آن را از طریق تریبونهایی که خدا در اختیار بنده قرار داده مطرح کنم و به گوش مسؤولین برسانم. حالا ممکن است گاهی این حرفها به فلانمسؤول برخورده باشد؛ این دیگر به تقوای او بستگی دارد.
بنده نه به جناح اصلاحطلب و نه به جناح اصولگرا وابسته نیستم. معتقدم هرکس به این مردم و به این مملکت خدمت کرد ما مخلص او هستیم و دستش را هم میبوسیم؛ و هرکس از این فرصت پست و مسؤولیت ـ خدای نکرده ـ برای خودش قبایی دوخت و به این مملکت خیانت کرد، در هر لباسی باشد ما با او بد هستیم. انتقادات من برخاسته از یک نگاه دلسوزانه و دوستانه است.
برای بنده موقعیتهای فراوان سیاسی مهیا بوده؛ اما قبول نکردم؛ چون هم در توان خودم نمیدیدم کار اجرایی را و هم نخواستم از موقعیت خودم برای رسیدن به جایگاههای سیاسی استفاده کنم. من یک معلم هستم و به آن افتخار میکنم. گاهی هم منبر و سخنرانی پیش میآید که در آنها سعی میکنم مطالبی را که دغدغهام بوده با مردمی که به من لطف و محبت دارند و پای صحبتهای من مینشینند مطرح کنم. زمانی در بیمارستان بستری بودم؛ برخی دوستان اصولگرای تند گله کردند که چرا فقط از یک طیف و جناح به عیادت تو میآیند؟ گفتم پاسخ این سؤال که بسیار ساده است؛ شما هم تشریف بیاورید! کما این که از آن طرف هم تشریف آوردند؛ مثلاً جناب آقای قمی از دفتر مقام معظم رهبری تماس گرفتند؛ یا آقازاده آقای ابوترابی و دیگران. اینکه بخواهند بگویند من وابسته به جناح خاصی هستم، برمیگردد به زیرکی جناحها که میخواهند از یک موقعیت یا وضعیتی سوء استفاده کنند. حادثه زلزلهی اخیر ـ هرچند سهمگین بود اما ـ میتواند بستری برای همدلی گروهها و جناحهای مختلف باشد. کمک به یک همنوع که دیگر جناحبازی ندارد. مثل اینکه در زمان حادثهی پلاسکو از آتشنشانها بپرسیم آیا شما اصولگرایید یا اصلاحطلب که مشغول خاموش کردن آتش هستید؟ الآن مملکت در بحرانهایی قرار داد که دلسوزان این مملکت فارغ از دستهبندیهای سیاسی باید برای عبور از آنها کمک کنند.
در همین جریان زلزله اخیر، شاهد شرارتهای برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی هم بودیم که چقدر سعی داشتند این حادثه را به بستری برای ایجاد تفرقه میان مردم یا نیروهای نظامی و… تبدیل نمایند؛ یا مثلاً چقدر روی سفر رهبری کار کردند که از آن نکتهای استخراج کنند در جهت ایجاد تفرقه و رسیدن به اهداف معاندانهی خودشان.
خب طبیعی است که آنها همیشه بهدنبال شیطنتهای خودشان هستند؛ ما هستیم که نباید بهانهای به دست آنها بدهیم. ما اگر درست عمل کنیم، این بهانهها از آنها گرفته خواهد شد. آن مسؤولی که میگوید من بهطور آهسته یک جایی یک حرفی را زدم بهصورت محرمانه و چرا این پخش شد؟ باید بداند امروزه شرایط بهگونهایست که هیچ سخنی محرمانه باقی نمیماند و به همین دلیل همه ـ بهویژه کسانی که در ساختار قدرت جایگاه بالاتری دارند ـ باید نسبت به رفتار و گفتار خودشان دقت بیشتری داشته باشند؛ تا باعث سلب آرامش از جامعه و درنتیجه ایجاد خطر نشود.
با سپاس از حضرتعالی و فرصتی که در اختیار ما گذاشتید
(تصویر داخل متن از سایت LEADER.IR)
مهدوی
بسیار عالی و بهجا بود
از مباحثات بهخاطر توجه به این موضوع و از خطیب شیرینسخن حضرت نقویان به خاطر تشریح جنبههای خوب این سفر پرخیر وبرکت تشکر میشود.