مدتی است که بررسی جایگاه اجتماعی ـ سیاسی روحانیت به دغدغه ذهنی بسیاری از صاحبنظران حوزوی تبدیل شده است. پس از انقلاب اسلامی و قرار گرفتن تعدادی از روحانیون در بالاترین ردههای حکومتی، بدنه روحانیت نیز نقش فعالتری به خود گرفت. تصدی امر حکومت، روحانیت را با نیازهای فراوانی در اداره مناسب کشور مواجه کرد که باید برای پاسخگویی به آنها آماده میشد؛ امری که سبب برعهده گرفتن نقشهای متنوعی توسط روحانیون شد و همین موضوع چالشهای فراوانی را پیش روی باسابقهترین تشکل اجتماعی ایران قرار داد. اکنون پس از گذشت چهاردهه از انقلاب، نتایج کنشگری سیاسی و اجتماعی روحانیون سبب انتقاد از عملکرد روحانیت توسط تعدادی از اعاظم حوزوی گردیده است. اهمیت سخنان اخیر آیتﷲالعظمی شبیری زنجانی[۱] در اینجاست که ایشان موضوع کاهش سطح علمی روحانیت را ذیل موضوع مهم و چالشبرانگیز «کاهش جایگاه و محبوبیت اجتماعی روحانیت» مطرح کرده و خواهان کاهش فعالیتهای سیاسی طلاب شدهاند. انتقادی که واکنشهای زیادی را برانگیخت و در رأس آن میتوان به واکنش مسئولان حوزوی ـ که طبیعتاً افت بعد علمی مطرحشده در این انتقاد بیشتر از همه نشانگر ضعف عملکرد آنهاست ـ اشاره کرد.
آیتﷲ حسینی بوشهری مدیر سابق حوزههای علمیه انتقاد از جایگاه علمی روحانیت را بیانصافی در حق حوزهها دانسته و با اشاره به حضور ۳هزار روحانی طرح هجرت، ۳۹ رشته تخصصی، ۱۹ انجمن علمی، ۴۰۰ درس تفسیر و برپایی کرسیهای نظریهپردازی، اینگونه تعبیرات را شایسته حوزه نداستهاند.[۲]
از نظر حجتالاسلام والمسلمین اعرافی حوزه انقلابی باید پاسخگوی نیازهای مردم و انقلاب باشد. سیاسیبودن نباید یک موضوع مذموم شمرده شود؛ چرا که سیاسیبودن مدال افتخار حوزه است. حوزه باید بسیجیپرور و بسیجیساز و برای تحقق این هدف بسیجی باشد.[۳] ایشان در اظهار نظری دیگر در آستانه انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، در نامهای به مدیران و طلاب حوزههای علمیه تأکید کردند که بهمنظور حفظ جایگاه محوری روحانیت، مقتضی است دستاندرکاران اداره حوزههای علمیه استانی، بهویژه مدیران و معاونین محترم مدیریتهای استانی و مدارس علمیه و نیز طلاب عزیز ضمن تشریح شاخصهای مورد تأیید رهبری، از عضویت در احزاب و تشکلهای مرتبط با انتخابات و تبلیغات و حمایت از افراد خاص خودداری نمایند.[۴]
آیتﷲ حسینی بوشهری انتقاد از جایگاه علمی روحانیت را بیانصافی در حق حوزهها دانسته و با اشاره به حضور ۳هزار روحانی طرح هجرت، ۳۹ رشته تخصصی، ۱۹ انجمن علمی، ۴۰۰ درس تفسیر و برپایی کرسیهای نظریهپردازی، اینگونه تعبیرات را شایسته حوزه نداستهاند.
آیتﷲ مقتدایی مدیر اسبق حوزه علمیه قم نیز طی سخنانی در جشنواره علامه حلی با اشاره به «شایعه مطرحشده مبنی بر تنزل رشد علمی و اخلاقی حوزه» گفت: بعد از تحقیقات به این نتیجه رسیدیم که نهتنها رشد علمی متوقف نشده، بلکه ارتقا هم داشته است. دلیل مهم آن همین برگزاری جشنواره و استقبال طلاب از آن است. ایشان همچنین اظهار داشتند: با وجود همه شبهات در جامعه، میبینیم که طلاب حوزه علمیه از نظر اخلاقی تنزل نداشتهاند و با وجود بداخلاقی در جامعه، خودشان راحفظ کردهاند و نمونه مسأله، حضور طلاب در دفاع از حرم اهل بیت(ع) است.
بازتاب انتقاد آیتﷲ شبیری زنجانی محدود به این اظهارنظرها نشد و دیگرصاحبنظران حوزه نیز در اینباره صحبت کردند و درددلهای بسیاری مطرح شد. تعدادی از اساتید همدلانه با آیتﷲ شبیری از چرایی و چگونگی این تنزل جایگاه سخن گفته و تعداد دیگری از بزرگان و اساتید به حمایت از جایگاه فعلی حوزه و روحانیت پرداخته و دلایلی را برای این امر برشمردند که در ادامه به ذکر تعدادی از آنها میپردازیم.
آیتﷲ علوی بروجردی معتقد است که ما قدری از مردم فاصله گرفتیم و دیگر برای مردم پدری نمیکنیم. مردم به قول معروف در حوادث و ناراحتیها همیشه به ما پناه میآوردند و ما پناه مردم بودیم؛ حال به قول فردی، از دست ما به چه کسی پناه ببرند؟ ما امروز با این مشکل مواجه هستیم و این آفت است. بنده صریحاً گفتم که مخالف هستم نهادهای روحانی تعیین کنند که به چه شخصی بهعنوان رئیس جمهور رأی داده شود. ما حزب نیستیم؛ ما خط سیاسی نیستیم؛ ما نهایت، مردم اگر مسأله دارند، انتخابات دارند، یادآوری میکنیم و تذکر میدهیم که این معیارها را در انتخاب افراد رعایت کنید. چرا آبروی روحانیت و مرجعیت را به پای شخصی بگذاریم.[۵]
از نظر آیتﷲ گرامی، اگر استقلال روحانیت در داخل حوزه از بین برود، تدریجاً استقلال و احترام روحانیت در جامعه و به تبع آن نفوذ حوزه بر جامعه هم از بین میرود؛ و بنده یقین دارم اگر احترام و قداست لباس در جامعه از بین برود، هم انقلاب و هم اصل مکتب و مذهب در جامعه لطمه میخورد.[۶]
آیتﷲ علوی بروجردی معتقد است که ما قدری از مردم فاصله گرفتیم و دیگر برای مردم پدری نمیکنیم. مردم به قول معروف در حوادث و ناراحتیها همیشه به ما پناه میآوردند و ما پناه مردم بودیم؛ حال به قول فردی، از دست ما به چه کسی پناه ببرند؟
آیتﷲ موسوی تبریزی با قبول ضعیفشدن جایگاه اجتماعی روحانیت، نفوذ روحانیت پیش ازانقلاب را به دلیل مردمی بودن آن میداند. به نظر وی روحانیت از مردمیبودن درآمده و نفوذ آن کمتر شده است. از نگاه او حوزهها و مراجع ما نباید چیزی بگویند که مردم شبانهروز در کوچه و بازار خلاف آن را میگویند. آیتﷲ تبریزی همچنین با انتقاد از اینکه حوزهها استقلال خود را از دست دادهاند بیان داشت: «اگر نهاد خاصی فلان روحانی را تأیید کند، یعنی فردا هرچیزی که آن نهاد گفت آن روحانی هم باید بگوید».[۷]
از سویی دیگر آیتﷲالعظمی مکارم شیرازی افت علمی حوزههای علمیه را نپذیرفته و با شاهدآوردن از تهیه رسالههایی جامع در مسائل فقهی توسط شاگردان خویش، این مسأله را خلاف واقع دانستند.[۸]
آیتﷲالعظمی نوری همدانی: امروز متأسفانه زمزمههایی از بعضی به گوش میرسد که خواهان عدم دخالت علما و روحانیون در مسائل روز سیاسی هستند و عدهای هم بحث استقلال حوزه را مطرح میکنند… من باید به صراحت اعلام کنم که ما با استقلال حوزه صددرصد موافقيم و حوزه مستقل حوزه قدرتمند و تأثیرگذار است؛ حوزه باید از اصل نظام اسلامی دفاع کند. مراد ما از استقلال حوزه عدم وابستگی به دولتهاست. حوزه نباید در هیچ زمانی وابسته به دولتها باشد و اگر وابسته شد دیگر نمیتواند تذکر دهد.[۹] حوزهها باید کفنپوش و آماده باشند؛ علمای حاضر باید مبین و حافظ انقلاب و نمونهای برای عالم انقلابی باشند … در دفاع و صیانت از انقلاب و ولایت فقیه بهمیدانرفتن و کشتهشدن سخت است؛ اما این مهم برای حوزویان و حوزههای علمیه بسیار ساده و آسان است.[۱۰]
حجتالاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی با حاشیهای دانستن انتقادات وارده به جایگاه سیاسی روحانیت، مقابله با حوزهی انقلابی را منتسب به توطئهی دشمنان دانسته و عنوان کرده که «بدنهی حوزهی علمیه قم و مراجع تقلید، چنین سخنانی را برنمیتابند». از نظر وی همراهی با انقلاب نباید منحصر به یک جناح و یا مسئول خاص باشد؛ بلکه باید محور ولایت فقیه باشد… . وی با بیان اینکه روحانیت محبوبیت و مرجعیت دارد[۱۱] در اظهار نظر دیگری میگوید: «امروز عدهای میخواهند القا کنند که روحانیت از چشم مردم افتاده و لباس روحانیت دیگر نقشی در هدایت مردم ندارد. اگر اینطور بود مردم در مراسم تجلیل و یا تشییع آنها حضور نمییافتند و تا این حد به روحانیت احترام نمیکردند. عدهای میخواهند به مردم القا کنند که آخوند واقعی به حکومت کاری ندارد. طلبهها باید بصیرت سیاسی پیدا کنند و از اتهام آخوند حکومتیبودن نهراسند؛ چون آخوند حکومتی در زمان شاه ننگ بود و در نظام جمهوری اسلامی که ثمره مجاهدت امام خمینی و خون شهداست افتخار بزرگی است».[۱۲]
آیتﷲالعظمی مکارم شیرازی افت علمی حوزههای علمیه را نپذیرفته و با شاهدآوردن از تهیه رسالههایی جامع در مسائل فقهی توسط شاگردان خویش، این مسأله را خلاف واقع دانستند.
آیتﷲ محمد یزدی با تأکید بر انقلابیماندن حوزه، عنوان کرد که «باید شاکله کلی حوزه و مجموعهای کامل، اعم از مرجعیت، اساتید، طلاب و نیز فعل و انفعالات حاکم بر آن، که ضمن ارتباط متقابل با یکدیگر، به کار هم حساسیت دارند، برای مقابله با بهفراموشیسپردهشدن اهداف اصلی انقلاب مورد توجه قرار گیرند».[۱۳]
فارغ از اظهار نظرهایی که در سطح مراجع و بزرگان حوزوی صورت پذیرفته، فضلا و اساتید حوزوی نیز نقطه نظرات خود را در این باره بیان داشتهاند. اگرچه این نظرات لزوماً نه در مقابل هم، بلکه به مناسبتهای گوناگونی اظهار شدهاند، ولی ما در ادامه تلاش کردهایم با آوردن نظرات موافق و مخالف تنزل جایگاه روحانیت، مناظرهای مجازی را ترتیب دهیم.
حجتالاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی با پذیرش این نکته که ما شاهد ضعف نهادهای اصیل حوزوی همچون نهاد مرجعیت، عالمان و اندیشمندان دینی هستیم، به انتقاد از حکومتیشدن دین و نهاد روحانیت پرداخته و میگوید: «حکومت و نظام باید سرباز و فرزند حوزه شناخته شود و به این استقلال و مقاومتی که در خصوص حوزهها وجود دارد آسیب وارد نکند». جوادی آملی با انتقاد از برخی نهادهای مستقل از حوزه که روحانیونی را تحت پوشش خود قرار دادهاند، به پیروینکردن این دسته از روحانیون از مراجع اشاره کرده و ترویج خرافات، نقل قولها، خوابها و داستانهای بیسند که در جامعه رواج داشته و سبب افت جایگاه اجتماعی روحانیت میشود را منتسب به چنین افرادی میداند؛ که با حمایت نهادهای مستقل از حوزه، به تریبونهای زیادی نیز دسترسی پیدا کردهاند.[۱۴]
حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه معتقد است حوزه علمیه در سیسال اخیر رو به توسعه حرکت کرده است؛ طلاب زیادی داریم که هم در علوم دانشگاهی و هم در علوم حوزوی تخصص دارند و به نوعی جمعی از حوزه و دانشگاه هستند؛ ما نباید فقط آسیبها و کاستیها را ببینیم.[۱۵]
حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب عضو هیئت مدیره مرکز خدمات حوزههای علمیه و رئیس سابق آن، میگوید: «هنوز نفوذ روحانیت سر جای خودش است؛ اما در چه حوزهای؟ مسائل خرد یا کلان؟ نفوذ روحانیت در مسائل خرد نیست. مثلاً اینطور نیست که روحانیت از لیستی در انتخابات حمایت کند و آن لیست پیروز شود؛ اما اگر خطری جمهوری اسلامی ایران یا اسلام را تهدید کند، روحانیت وارد میدان میشود؛ مردم نیز پای روحانیت میایستند».[۱۶]
حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان با انتقاد از ورود روحانیت به مسائل سیاسی میگوید: «بهتر است بهجای هزینهکردن وقتِ مردم در مورد آمریکا و اسرائیل و این حزب و آن حزب و راست و چپ که تا به امروز هیچ سودی از این صحبتها نبردیم، بلکه ضرر هم کردهایم، مردم را با کتاب خدا و روایات آشنا کنیم؛ مردم از این حرفها خسته شدهاند و این صحبت ها را پس میزنند».
در مقابل حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی مقدم جایگاه روحانیت را بعد از پیروزی انقلاب دارای افت و خیز دانسته، اما بهطور کلی معتقد است «باز هم روحانیت الآن برجستهترین جایگاه را در میان مجموعه طیفهای اجتماعی دارد. شاهدش این انتخابات اخیر که ۴۰ میلیون رأی به دو روحانی دادند». وی با تعبیر «شترسواری دولا دولا نمیشود» حوزه را ملزم به پشتیبانی از حکومتی میداند که روحانیت آن را در دست دارد. مصباحی مقدم با ذکر این نکته که پس از انقلاب برخی از روحانیون به دلیل مسؤولیتهایی که پذیرفتهاند از توده مردم فاصله گرفتهاند، آن را آسیبی جدی دانسته و میگوید: «روحانیت اوایل انقلاب و قبل از انقلاب، واقعاً زبان مردم بود. الآن هم روحانیونی که زبان مردم هستند مقبولاند».[۱۷]
حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان با انتقاد از ورود روحانیت به مسائل سیاسی میگوید: «بهتر است بهجای هزینهکردن وقتِ مردم در مورد آمریکا و اسرائیل و این حزب و آن حزب و راست و چپ که تا به امروز هیچ سودی از این صحبتها نبردیم، بلکه ضرر هم کردهایم، مردم را با کتاب خدا و روایات آشنا کنیم؛ مردم از این حرفها خسته شدهاند و این صحبت ها را پس میزنند».[۱۸]
حجتالاسلام والمسلمین احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی با تأکید بر اعتمادسازی روحانیت بهجای اعتمادسوزی آن میگوید: اگر روحانیت در این مملکت در فضای فرهنگی و دینی اثرگذار است، به خاطر سرمایه اجتماعیای است که در طول قرون و اعصار جمع کردهایم؛ درحقیقت آبرو و سرمایهی اجتماعیای که امروز روحانیت دارد بهخاطر پیشینه درخشان اوست. او با انتقاد از خرج شخصیتهای اخلاقی در سیاسیکاری، میان سیاستورزی و سیاسیکاری تفاوت قائل میشود. واعظی سیاستورزی را از شئون حکمت عملی و گونهای خردورزی دانسته و دعوت به انزوای سیاسی و بیعملی سیاسی و فقدان بصیرت سیاسی را دعوتی نامیمون و نامبارک میداند. در نظر وی سیاسیکاری یعنی تقدیس قدرت؛ یعنی شهوت جاه و مقام؛ یعنی عقیدهگرایی و گروهگرایی؛ یعنی نگاه ابزاری به همه چیز و همهکس برای رسیدن به قدرت. او سیاسیکاری را خطری دانست که حوزهها و روحانیت امروز را تهدید میکند و خاطرنشان کرد: با سیاسیکاری، دین و دیانت و آموزههای دینی و ارزشهای دینی دستمایه سیاست شده و اسباب بهقدرترسیدن افراد و جناحها فراهم میگردد و این سرمایه اجتماعی روحانیت را تضعیف میکند. او با تأکید بر اینکه روحانیت باید مظهر اخلاق و معنویت باشد و سرمایههای اجتماعی روحانیت نباید صرف دنیای این و آن شود، گفت خسارتبارترین و زیانکارترین فرد کسی است که آخرتش را به دنیای این و آن بفروشد.[۱۹]
حجتالاسلام والمسلمین سید علی میرموسوی عضو هیأت علمی دانشگاه مفید، روحانیت را از نهادهای غیرقابل حذف از جامعه دینی دانسته و معتقد است: «آنچه که مهم است نفوذ و تأثیرگذاری این نهاد است. بهنظر میرسد در وضعیت کنونی سرمایه اجتماعی روحانیت بسیار کاهش یافته و در نگاه عموم جامعه تنزل یافته است. این پدیده را میتوان در کاهش احترام به روحانیت و نیز کاهش تعداد مخاطبان آن به آسانی مشاهده کرد». وی در ارائه راه حلی برای ارتقای جایگاه روحانیت میگوید: «با توجه به اینکه وظیفهی راستین روحانیت بهعنوان یک گروه قدرتمند اجتماعی، جلوگیری از آسیب، تعدی، سرکوب و رهاسازی مردم از ستم و قید و بندهاست؛ بنابراین نفوذ و تأثیرگذاری روحانیت و مرجعیت در گرو درک درست نیاز، درد و مشکلات جامعه و همدردی با عموم مردم است».[۲۰]
حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی، تنزل جایگاه اجتماعی روحانیت را نمیپذیرد و میگوید: «حوزه و روحانیت با وجود چهل سال تخریب ناجوانمردانه، نهتنها اعتبار و وجاهت خود را از دست نداده است، بلکه هنوز در خیلی از نگرشسنجیها جزو بالاترین عناصری است که مردم به آن اظهار اعتماد میکنند. ضمن اینکه بعد از ۳۹ سال که از عمر انقلاب سپری شده، همچنان روحانیون جزو اولین انتخابهای مردم در عرصههای سیاسی بهشمار میروند».[۲۱]
دکترحسن رحیم پور ازغدی حوزههای انقلابی را در مقابل حوزههای تقلبی قرار داده و مرز انقلابی و تقلبیبودن را در بيان حقايق دين يا كتمان آن میداند. او حوزه تقلبی را حوزهای عافیتطلب دانسته که بیشتر به خودش فکر میکند، تا اینکه برای دین تلاش کند و میگوید: «حوزه تقلبی به علت منافع، ترس و يا حفظ موقعيت مريدان، سكوت كرده و حقايق را كتمان میكند».
حجتالاسلام والمسلمین داود فیرحی با تبیین تجربه تاریخی نهاد روحانیت، ورود آن را به مسائل جزئی سیاسی آسیبزا دانسته و معتقد است: «نهادهای سنتی اگر خودشان را از دفاع از اصل دولت یا اصل امر سیاسی که نباید مخالف شریعت باشد عبور دهند و به درگیری در صغرویات و مناقشات سیاسی وارد شوند، در این صورت کلیت نهادها دچار تنشهای اساسی خواهد شد. بنابراین بهنظر میرسد تجربه تاریخی بهترین حالت را برای نهاد روحانیت اینطور در دنیا تعریف کرده که از کلیت یک سیستم دفاع کنند و نگذارند این کلیت به هم بخورد».[۲۲]
دکترحسن رحیم پور ازغدی حوزههای انقلابی را در مقابل حوزههای تقلبی قرار داده و مرز انقلابی و تقلبیبودن را در بيان حقايق دين يا كتمان آن میداند. او حوزه تقلبی را حوزهای عافیتطلب دانسته که بیشتر به خودش فکر میکند، تا اینکه برای دین تلاش کند و میگوید: «حوزه تقلبی به علت منافع، ترس و يا حفظ موقعيت مريدان، سكوت كرده و حقايق را كتمان میكند».[۲۳]
حجتالاسلام والمسلمین حسن پویا معاون پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) با تأیید اینکه کارکرد روحانیت در بخشهایی کمرنگ شده یا در مواردی اصلاً کارکرد خود را از دست داده است، معتقد است که مسؤولان حوزههای علمیه باید تا حدی خود را با حقایق جامعه و بیرون حوزهها تطبیق دهند.[۲۴]
حجتالاسلام والمسلمین حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات با برجستهسازی نقش سرویسهای امنیتی کشورهای مخالف میگوید: «دشمن امروز بهصورت ویژه بر روی حوزههای علمیه کشور و تضعیف جایگاه روحانیت سرمایهگذاری کرده و همانطور که مقام معظم رهبری در سخنان خود فرمودند، این پروژه تا حدی جلو رفته که خود این موضوع نیاز به نگاه و دقت بسیار ویژهای دارد تا بتوانیم عمق برنامه دشمن برای تضعیف حوزههای علمیه را احساس کرده و برای مقابله با آن برنامههای مناسبی داشته باشیم».[۲۵]
رضا بابایی پژوهشگر و نویسنده حوزوی با انتقاد از وضعیت حاضر، کارکرد اصلی روحانیت را پاسخگویی به نیازهای روحی و معنوی دانسته و مینویسد: «روحانیت در سالهای پیش از انقلاب، چنان اعتبار و آبرویی در میان مردم داشت که توانست در کمتر از یک سال، انقلابی برپا کند؛ چون تا آن روز بیرون از صحنههای سیاسی و اجرایی کشور بود». بابایی درادامه چنین توضیح میدهد: «اگر روحانیون ـ به هر دلیلی ـ راه و کارکردی دیگر برگزینند، سرنوشت خود را به شغل جدید گره زدهاند و هرگاه ـ به هر دلیلی ـ آن شغل و کارکرد تمام شود، روحانیت نیز تمام میشود. اگر روحانی از شغل مقدس روحافزایی و معنویتگستری تن زند و مسؤولیتهایی را بپذیرد که از عهده دیگران هم برمیآید، هم جامعه را تنها گذاشته و هم خود را به گردبادی وحشی و سرکش سپرده است».[۲۶]
حجتالاسلام والمسلمین مسیح مهاجری ضمن انتقاد از ورود فیزیکی روحانیون به تمام شئون زندگی مردم، آن را اقدامی زیانبار دانسته و مینویسد: «ورود به مقوله روابط زناشوئی توسط يک فرد ملبس به لباس روحانيت همراه با بيان جزئياتی که شرمآور است، برپایی همايش ترويج چندهمسری در اسلام توسط يک فرد معمم، طرح گماشتن افراد روحانی در بيمارستانها تحت عناوينی از قبيل روحانیدرمانی بيماران و… از اموری هستند که مشکلات زيادی پديد آوردهاند؛ درحالی که اصولاً نيازی به ورود روحانيون به چنين مقولاتی نيست».
حجتالاسلام والمسلمین احمد رهدار معتقد است اگر حوزه رابطه موضوعی خود را با مسائل نظام اسلامی از دست بدهد «خروجی حوزه سکولار خواهد شد و چنین حوزههایی در آیندهای نهچندان دور یا حذف میشوند و یا منزوی خواهند شد».[۲۷]
حجتالاسلام والمسلمین مسیح مهاجری ضمن انتقاد از ورود فیزیکی روحانیون به تمام شئون زندگی مردم، آن را اقدامی زیانبار دانسته و مینویسد: «ورود به مقوله روابط زناشوئی توسط يک فرد ملبس به لباس روحانيت همراه با بيان جزئياتی که شرمآور است، برپایی همايش ترويج چندهمسری در اسلام توسط يک فرد معمم، طرح گماشتن افراد روحانی در بيمارستانها تحت عناوينی از قبيل روحانیدرمانی بيماران، استفاده از بعضی روحانيون فاقد معيارهای لازم در تلويزيون و راديو به عنوان کارشناس مسائل دينی که مطالب آنها از طريق فضای مجازی برای تمسخر دين و مذهب دستبهدست میشود، از اموری هستند که مشکلات زيادی پديد آوردهاند؛ درحالی که اصولاً نيازی به ورود روحانيون به چنين مقولاتی نيست».[۲۸]
حجتالاسلام والمسلمین محسن غرویان استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم معتقد است روحانیت براساس موازین مسلم اخلاقی باید به مسائل انتخابات و سیاست و مدیریت جامعه وارد شود و به دور از هواهای نفسانی و گرایشهای جناحی و حزبی عمل کند. او با تأکید بر اینکه روحانیت چارهای جز ورود به عرصه مدیریت کشور و سیاست ندارد، گفت: «مردم خواستار حضور حوزویان و روحانیت در عرصه سیاست هستند و مشی امام و رهبری هم نشاندهنده ضرورت حضور روحانیت در صحنه سیاست است و اگر جز این سخنی گفته شود، همان شعار جدایی دین از سیاست خواهد بود که قبل از انقلاب سر داده میشد. وی همچنین میگوید: «مسأله مهم در این میان، رعایت اخلاق اسلامی، انصاف، عدالت و برخورد خوب و مناسب با مردم است و این امکانپذیر است؛ بههرحال حوزه باید انقلابی شود و انقلاب هم باید حوزوی باشد».[۲۹] کارکرد روحانيت ورود شرمآور به جزئیات روابط زناشویی، برگزاری همایش چندهمسری، روحانیدرمانی و استقرار در مترو نيست؛ برخی منبریها سنگینترین ضربهها را به شیعه وارد میکنند کارکرد روحانيت ورود شرمآور به جزییات روابط زناشویی، برگزاری همایش چندهمسری، «روحانی درمانی» و استقرار در مترو نيست / برخی منبری ها سنگین ترین ضربه ها را به شیعه وارد می کنند
همانگونه که ملاحظه شد غالب استدلالهایی که مدافعان جایگاه فعلی روحانیت ارائه کردهاند، معطوف به ارتقای علمی حوزهها و ضرورت حوزه انقلابی است و کمتر به جایگاه اجتماعی روحانیت توجه کردهاند؛ در حالی که موافقان تنزل جایگاه اجتماعی روحانیت بیشتر به فاصلهگرفتن روحانیت از مردم تأکید داشته و عموماً آن را معلول سیاسیشدن روحانیت میدانند. چه تنزل جایگاه علمی ـ اجتماعی روحانیت را بپذیریم و چه آن را قبول نداشته باشیم، نیازهای روحی و معنوی جامعه، مسألهای نیست که پایان پذیرد؛ بنابراین اسلام همچنان جایگاه خود را در جامعه حفظ خواهد کرد؛ ولی ضروری است که روحانیون به الزامات رفتاری خود در جامعه توجه بیشتری داشته باشند؛ تا اسلام منهای روحانیون قدرت عرض اندام پیدا نکند.