- حضرتعالی وضعیت فلسفه در حوزه علمیه کنونی را چطور ارزیابی میکنید؟
وضعیت فلسفه در حوزه خوب است و اساتید خوبی هم پرورش پیدا کردهاند و مسلط بر افکار هم فیلسوفان پیشین مثل مشا و اشراق و هم فلسفه متعالیه هستند. الآن فلسفه، جدای از اینکه از جملهی درسهای تخصصی حوزه است، به شکلهای مختلفی نیز در این نهاد علمی، ارائه میشود. اضافه بر اینها، روی فلسفههای مضاف ـ مانند فلسفه علم، فلسفه علوم اجتماعی، فلسفه روانشناسی، فلسفه فقه و اصول و اخلاق ـ کار و سرمایهگذاری میشود. در مجموع، فلسفه در حوزه رشد خوبی داشته است.
- راهکار اینکه حوزه علمیه بتواند طلاب جوان را بهسوی علوم عقلی ازجمله فلسفه دعوت کند چیست؟
فلسفه میتواند به شکلی درخدمت معارف عقلانی دینی باشد؛ ضمن اینکه میتواند معارف خوبی را در جهانبینی، به انسان بدهد و در واقع، ابزاری است که به وسیلهی آن روحانی بتواند وظیفه و دغدغهاش را بهتر انجام دهد. باید به این مسأله هم توجه کرد که کسانی که آمادگی ورود به فلسفه را دارند، باید به آن بپردازند. البته اطلاع از کف مسائل فلسفی برای همه طلاب ضروروت دارد؛ ولی، باید از طلاب جوان، کسانی را که علاقه و استعداد دارند، جذب آموزش فلسفه کرد تا به مرور، زمینه تخصصیشان مسائل فلسفی، حکمت و کلام قرار بگیرد و بهعنوان یک متخصص، در فلسفه، نوآوری داشته باشند و بتوانند جریان های فکری را برآورد و نقد کنند.
- رهبر انقلاب در دیداری که اخیراً داشتند، فرمودند که عدهای از بزرگان دلسوز می گویند که درسهای فلسفه در قم زیاد شده است. به نظر شما چنین نقدی ناشی از چیست؟
برخی از این بزرگان محترم، بر این باورند که ممکن است با افزایش کلاسهای فلسفه، طلاب فلسفهزده شوند و چهبسا این روند موجب شود که فرد تخیل کند که همه مسائل را میتواند از طریق تلاشهای فلسفی حل کند و از معارف بلند وحیانی مقداری فاصله بگیرد. همواره این دغدغه بین فقها، محدثین و حتی فلاسفه و متکلمین بوده است و این دغدغهها، نقش خوبی در تعدیل جریانهای فکری داشته است. باتوجه به این نکته، بزرگان و اساتید محترم و دلسوزی بر این باورند که نباید سفره فلسفه را همهجا باز کرد و باید کسانی که واقعاً علاقهمند و مستعد هستند، آن را بیاموزند. مطلب رهبر انقلاب نیز، بیشتر ناظر به این مطلب است. اینکه بتوانیم همه معارف الهی را از طریق فلسفه و عقل بهدست بیاوریم و فاصله بگیریم از معرفتهای وحیانی و احادیثی، اتفاق خوبی نیست و آن بزرگان نیز دغدغهی همین را دارند و دغدغه به حقی هم هست. البته در این رابطه نیز شورای عالی و مرکز مدیریت به این مسأله توجه دارند و یک حدی از مباحث فلسفی که برای همه ضرورت دارد را در برنامهی آموزشی طلاب گنجاندهاند و مقدار بیش از آن را در برنامههای مقاطع و مؤسسات تخصصی، ارائه میدهند. در این رابطه هم رهبر انقلاب به آن بزرگان و اساتید نکتهای را یادآور شدند که اگر حوزه به مباحث فلسفی نپردازد، چهبسا کار به دست دیگران بیفتد و فلسفه از هویت اسلامی فاصله بگیرد و سرنوشت آن، مانند فلسفه غرب شود و عملاً محدود به یک سری احیاناً فلسفههای مضاف شود و یا طوری شود که راه را بر معرفت عقلی نسبت به درک حقایق هستی ببندد. لذا ایشان بر این مسأله تأکید داشتند که پاتوق رشد فلسفه، باید حوزه باشد. در راستای همین دغدغه هم بوده که مجمع عالی حکمت اسلامی شکل گرفته و زیر نظر سه نفر از بزرگان حوزه ـ یعنی آیتﷲالعظمی سبحانی، آیتﷲالعظمی جوادی و آیتﷲ مصباح یزدی ـ فعالیت میکند.
- به عنوان عضوی از اعضای شورای عالی حوزه علمیه بفرمایید برای اینکه پاتوق فلسفه اسلامی، حوزه علمیه باشد، این شورا، چه تدابیری را اتخاذ کرده است؟
شورا، به صورت جدی از این مجمع حمایت کرده است. ضمن اینکه روندی اتخاذ شده که اساتید شناختهشده مجمع عالی حکمت، بتوانند درسهای فلسفی را در جاهای مختلف ارائه دهند. ضمن اینکه یکی از رشتههای تخصصی که شورای عالی برای سطوح سه و چهار تأسیس کرده، فلسفه است؛ یعنی در این رابطه به آنچه تشخیص میداده عمل و از اصل فلسفه حمایت نموده است.
- رهبر انقلاب فرمودند با توجه به اینکه غربیها در زمینه تبلیغات از ما قویتر هستند، توانستهاند صدای فلسفهی خود را رساتر نمایند. مجمع عالی حکمت اسلامی و شورای عالی حوزه برای افزایش تبلیغات برای فلسفه، چه کاری انجام داده است و یا میتواند انجام دهد؟
واقعیت این است که ما فیلسوفان مختلفی داشتهایم که هر کدام نوآوریهایی خاص و نقدهایی نسبت به فیلسوفان قبلی خودشان داشتهاند. لازم است دیدگاههای اینها ارائه و منتقل شود. البته حوزه امکانات تبلیغی چندانی ندارد و در این زمینه لازم است رسانهها به حوزه کمک کنند. لذا رهبر انقلاب بر این مسأله تأکید کردند که اگر فلاسفهی ما نوآوری خاصی یا نقدهای مهمی بر آرای دیگران داشتهاند، باید آنرا برجسته، تبیین و احیا کرد.
- اساتید حوزه علمیه چه کارهایی را باید و یا میتوانند انجام دهند که موانع گسترش هر چه بیشتر فلسفه اسلامی را مرتفع کنند؟
برخی افراد، اصولاً کشش عقلانی بیشتری دارند. طبیعتاً اینها باید با مسائل فلسفی درگیر شوند و نشستهایی داشته باشند و احیاناً سوءتفاهمهایی که درباره فلسفه وجود دارد را بدون افراط و تفریط، طرح و تبیین کنند و اگر نقایصی هست را سعی کنند برطرف نمایند. مجمع عالی حکمت و فلسفه این کار را شروع کرده است و جلساتی را دارد که میتواند در راستای فلسفه ناب، راهگشا باشد. ما به فلسفه و حکمت نیاز داریم و این دو میتوانند ابزار خوبی باشند برای درک مفاهیم معرفتی؛ گرچه پرداختن به فلسفه و حکمت، نیاز همهی ما نیست؛ ولی این دو علم هستند که میتوانند بخشی از حقایق هستی را برایمان تبیین کنند؛ لذا معرفتهای فلسفی باید درخدمت اهداف دین باشد و در همین راستا، این نشستها خیلی میتواند تأثیرگذار باشد.
- اگر شخصی از حوزویان و عالمان حوزوی بهصورت دلسوزانه و کارشناسی ـ و نه سیاسی ـ نظرشان با رهبر انقلاب در مورد مسائل فلسفی ـ مثل همین گسترش هرچه بیشتر کلاسهای فلسفه در حوزه علمیه موافق نباشد ـ چه رویکردی باید داشته باشند؟
اینگونه افراد و شخصیتها، نظرشان را همیشه به راحتی بیان کردهاند. حتی در مورد طلابی که مقلد مراجعی بودهاند که با فلسفه موافق نیستند، گفته شد که جای بدایه و نهایه، میتوانند یک کتاب کلامی را امتحان دهند. حوزه، مجموعهی دارای هدف واحدی است که در آن، نظرات مختلفی وجود دارد و این انظار مختلف میتوانند به تصحیح و تعادل افکار یکدیگر کمک کنند. کسانی که حرفی برای گفتن دارند، میتوانند به راحتی اظهار نظر کنند و دلواپسی و دغدغههای خودشان را بیان نمایند.
- در پایان اگر نکتهای دارید و یا حاشیهای از دیدار با رهبر انقلاب در نظرتان هست، بفرمایید.
ذکر این نکته ضروری است که با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی و نیز با توجه به دشمنان مختلفی که اصل دیانت و اسلام دارد، طبیعتاً شبههپراکنیهای بسیاری وجود دارد و لازم است ما ابزار لازم را برای مقابله با افکار انحرافی داشته باشیم. پاسخ به این شبهات، احاطهی به قرآن و مفاهیم بلند آن و نیز روایات را میطلبد. البته پاسخ برخی دیگر از شبهات، تسلط در امور عقلانی را میطلبد و لذا باید ما به هر دوی این موارد دقت و توجه کنیم.
دیدار با رهبری عزیز هم بسیار خوب بود و این دیدار سوم یا چهارمی بود که خدمت ایشان انجام شد دربارهی مسائل فلسفی. این را هم باید بگویم که حساسیتهای مراجع بزرگوار و صاحبنظران حوزوی، همیشه مورد توجه مجمع عالی حکمت قرار گرفته است. در رأس مجمع نیز بزرگانی مانند آیتﷲالعظمی سبحانی، آیتﷲالعظمی جوادی آملی و نیز آیتﷲ مصباح یزدی قرار گرفتهاند. ضمن اینکه باید در پایان عرض کنم معرفت بشری، قابل نقد و بررسی است و اینکه ما خود را بسته تلقی کنیم و دچار یک نوع خودشیفتگی نسبت به معرفتهای موجود شویم درست نیست؛ بلکه بسیاری از مباحث فلسفی هنوز جای گفتوگو و بحث دارند. البته یکسری قطعیات مانند مسائل مربوط به خداشناسی، توحید و جهانبینی قابل خدشه نیستند؛ اما در بسیاری از مباحث دیگر، میتوان به گفتوگو نشست و باید بدون افراط و تفریط و نیز با توجه به دغدغههای بزرگان به آنها پرداخت.
فقط آدم
همان حرفهای همیشگی٬ کهنه و بیفایده. فلسفه چیزیست کاملا غربی. از اول همینطور بوده و امروز هم همین است. فلسفه هویت اسلامی نه دارد و نه میتواند داشته باشد. منطق چیزیست کاملا غربی. منطق در شرق کشف و تکامل نیافت. منطق هیچگاه هویت شرقی نداشته است. اینکه ما با زور و تهدید بخواهیم فلسفه را خودی کنیم راه به جایی نخواهد برد. ساده مانند این است که پسربچه کس دیگری را بخواهیم پسر بچه خود کنیم. ذاتا امکان پذیر نیست. حتی اگر هزار سال هم به خود و دیگران دروغ بگوییم. همچنان که گفته ایم هم.
هیچیک از علما و هادیان اسلام چه در تاریخ و چه امروز نتوانسته اند با علوم عقلانی کنار بیایند. این حقیقتی است انکارناپذیر. خودمان را گول نزنیم. مباحث ساده ای مثل شهاب ثاقب که توضیح بسیار متفاوتی در علوم عقلانی و دین دارد هنوز حل نشده اند تا چه برسد به اینکه ادعای مدیریت جهانی علم را کنیم و برای فلسفه غربی تعیین تکلیف کنیم که کدام سو بایستی میرفت که نرفت و امروز ما حتما میبریمش. بس است دیگر.
یک خیر خواه
اتفاقا فلسفه و ننطق راستین از مکتب اسلام است
چرا وقتی راجع به چیزی علم نداری اظهار نظر میکنی
لطفا متعصب نباش و توهم دانایی هم نداشته باش
ناشناس
چی میگی شما؟ فلسفه، عرصه عقلانیت است و در مکانهایی که افراد در آنجا، با عقل میانهای ندارند، رشد نمیکند