الگوی مطلوب مبلغ زن در چهار بعد بایستههای اخلاقی مبلغان زن، موقعیتهای تبلیغی مبلغان زن، گونههای شخصیتی مبلغان زن و موضوعات تبلیغی مبلغان زن، بر محور شیوههای «پدیدار شناختی، غیر پدیدار شناختی»، در جایگاه روششناختی در تبلیغ، رمزگذاری و تبیین شده است.
نتیجه تأمل در ابعاد الگوی مبلغ، دستیابی به دو قطب کنشهای پدیدارشناسانه و غیرپدیدار شناسانه است؛ مسألهای که به نظر می رسد با برجسته کردن دو قطبیها در ابعاد چهارگانه الگوی انتخابی در این تحقیق نشان خواهد داد مبلغ زن باید نگاهی هوشمندانه و آسیبشناختی در کنشهای متناسب در ابعاد مختلف تبلیغ داشته باشد.
در رویکرد پدیدارشناسانه به تبلیغ، مونولوگ فضای تکصدایی جای خود را به گفتوگو میدهد؛ چرا که فقط مبلغ نیست که پیام ارسال میکند، بلکه مبلغ قبل از ارسال پیام، شنونده خوبی برای مخاطب است تا به طور عمیق و عینی نیازهای مخاطب را درک کند. به بیان دیگر، در رویکرد یادشده، مبلغ در متن بستر تبلیغی قرار میگیرد و با مخاطب خود همنوا شده، مشاهده مشارکتی دارد و هدف وی در این رویکرد فقط فهم مخاطب نیست، بلکه علاوه بر آن، برای تغییر رفتار و بنا به تعریف دینی، تربیت دینی مخاطب نیز میکوشد.
با این هدف، مبلغ با فاصله گرفتن از شیوه بیان پیام به صورت مستقیم و تکصدایی، به شیوههای غیرکلامی، چندصدایی و تعاملی روی میآورد. تبلیغ در اردوهای جهادی و خوابگاههای دانشجویی و تبلیغ گروهی که سالهای اخیر رواج یافته، نمونهای از تبلیغ به شیوه پدیدارشناسانه است.
اما در رویکرد غیرپدیدارشناختی، مخاطب، منفعل و پیام، صریح و مستقیم است و فرستنده پیام قصد ندارد با مخاطب ارتباط عمیق و صمیمانه داشته باشد و به ویژگیهای تجربه و علایق وی کمتر توجه میشود و مرزبندی و فاصله پیام و مخاطب، نسبت به روش غیرپدیدارشناسی، محکمتر و بیشتر است و گویا تکصدایی وجود دارد. تبلیغ خطابی و منبر، از مصادیق متقن تبلیغ به شیوه غیرپدیدارشناسانه است.
تأمل درمفهوم تبلیغ و ویژگیهای زنان، آشکارکننده تواناییهای خاص مبلغان زن برای بهرهمندی از شیوههای پدیدارشناختی در امر تبلیغ است. برخی ویژگیهای وجودی زنان ممکن است عامل زمینهسازی مهمی در شکلگیری فرایند تبلیغ موفق باشد.
زنان به سبب لطافت و رقت روحی و قلب سلیم، سلوک عرفانی سهلتری دارند. همچنین خداوند حکیم در وجود زن نسبت به مردان صبر بیشتری قرار داده است. این دو ویژگی را میتوان دو اهرم نیرومند برای مبلغان زن برشمرد؛ ضمن این که ویژگی ارتباطگرایی زنان و میل آنان به ارتباط با دیگران با هدف برقراری نوعی ارتباط صمیمی و عاطفی ـ و نه با هدف کسب منفعت؛ چنان که مردان غالباً در پی آناند ـ لزوم سوقدادن مبلغان زن را به سمت رویکردهای تبلیغی پدیدارشناختی آشکارتر میکند.
بهطور خاص، درباره مبلغان زن تبلیغ به شیوه پدیدارشناسی را میتوان تبلیغ به شیوه «خواهری» نامید. این شیوه در واقع، با دوری از تقسیم مخاطبان به خودی و غیرخودی و با تأکید بر ویژگیهای مثبت زنانه و اجتناب از تحریک حساسیتهای خاص آنان مانند حسادتهای زنانه ناشی از انحراف ویژگیهای غلبه عاطفه، بستر تبلیغی را به بستری دلنشین برای تعامل احساسات و عقاید و شکلگیری نگرشها و کنشها تبدیل میکند.
در این شیوه، به میزانی که مخاطب احساس صمیمیت و نزدیکی بیشتری با مبلغ داشته باشد، بیشتر پذیرای سخن مبلغ خواهد بود و مهمتر آن که، بستری خوب برای سخنگفتن مخاطب از تجربه زیستی و احساس واقعیاش فراهم میشود. این امر پاسخگوی میل به مطلوب بودن زنانه خواهد بود؛ چرا که مخاطب، خود را زیر چتر حمایت عاطفی معنوی مبلغ احساس خواهد کرد.
بایستههای اخلاقی زن مبلغی که میخواهد با روش پدیدارشناسانه به تبلیغ بپردازد، با مبلغی که روش غیرپدیدارشناسانه را برای تبلیغ بر میگزیند، متفاوت است. در شیوه پدیدارشناسانه به سبب تعامل مستمر و نزدیک مبلغ و مخاطب، به ویژگیهای اخلاقی مبلغ بیش از پیش توجه میشود و لزوم رسیدن به بایستههای اخلاقی هفتگانهای که بهطور عام برای مبلغان مطرح است؛ یکسانی گفتار و کردار، زمانشناسی و زمینهشناسی، مردمی و دردآشنابودن، داشتن شجاعت و قاطعیت، داشتن صبر و استقامت، داشتن نفوذ کلام و انتقادپذیری، در این شیوه بیش از پیش برای مبلغ آشکار خواهد شد. برای مثال، خانم مبلغی که تنها به سخنرانی و یا روضهخوانی در یک جلسه زنانه میپردازد، به سبب حضور کوتاهمدت و تعامل اندکش با مخاطبان به سطح کمتری از بایستههای اخلاقی نیازمند است، تا مبلغی که تصمیم میگیرد برای یک دوره طولانی در میان مخاطبانش باشد و با آنها زندگی کند. این مبلغ بیش از هر چیز به بایستههای اخلاقی صبر نیازمند است و یکسانی گفتار و کردارش زیر ذرهبین نگاه مخاطبانش و بهخصوص در میان مخاطبان زن با توجه به جزئینگری و غلبه عاطفه وجودیشان این مسأله، شدیدتر خواهد بود.
بهطور خاص، درباره مبلغان زن تبلیغ به شیوه پدیدارشناسی را میتوان تبلیغ به شیوه «خواهری» نامید. این شیوه در واقع، با دوری از تقسیم مخاطبان به خودی و غیرخودی و با تأکید بر ویژگیهای مثبت زنانه و اجتناب از تحریک حساسیتهای خاص آنان مانند حسادتهای زنانه ناشی از انحراف ویژگیهای غلبه عاطفه، بستر تبلیغی را به بستری دلنشین برای تعامل احساسات و عقاید و شکلگیری نگرشها و کنشها تبدیل میکند. گرچه برخی نقشها و ویژگیهای زنان نیز التزام به مؤلفههای تبلیغ در جایگاه ایصال به مطلوب و دنبالکردن روش خواهری و پدیدارشناختی در تبلیغ را با اشکال روبهرو میکند.
تداخل نقش همسری ـ مادری: گاه شرایط زندگی مبلغ زن و یا نقشهای متعدد خانوادگی مانع امکان حضور مستمر او در میان مخاطبان است.
باورهای سنتی درباره مبلغ زن: باور نداشتن به ضرورت حضور مبلغ زن، آن هم به شیوه پدیدارشناختی از موانع مهم تبلیغی زنان است. این باورها ممکن است در سطح فردی و خانوادگی و در خود مبلغ و یا همسر و فرزندان وی، میان مسؤولان و سیاستگذاریهای کلان و در میان مخاطبان در قالب و باور نداشتن به داشتههای مبلغ زن و یا کاستن نقش او به حوزههایی خاص مانند بیان احکام زنان مطرح باشد.
نبود و یا نپرداختن به نظریهای متقن درباره مبلغ زن: ذیل این نظریه میتوان به مسأله مبلغ زن با توجه به شرایط فرهنگی و یا از دیدگاه فقهی پرداخت. از سؤالاتی که در این حیطه میتوان مطرح کرد، مسأله هجرت زنان برای فراگیری علم دینی و ضرورتهای آن مبتنی بر شرایط فرهنگی و به دیگر بیان، توجه به پیوست فرهنگی آن است؛ و یا ضرورت یا لزوم اجازه ولیً برای حضور مبلغان زن در شرایط بحرانی، مانند سیل و زلزله برای همراهی و همدردی با آسیب دیدگان.
بایستههای اخلاقی مبلغان زن و آسیبهای موجود: بر اساس مطالعات نظری و تجربی به نظر می رسد، در حوزه مبلغان زن، «نداشتن بنیه قوی علمی» و «دوربودن از بایستههای اخلاقی صبر» از مهمترین آسیبهای موجود است.
نداشتن بنیه قوی علمی: این آسیب ممکن است علل مختلفی داشته باشد که «ساختار آموزشی حوزههای علمیه خواهران»، «تعریف رایج از مبلغ در میان حوزویان» و «انگیزهها و باورهای شخصی مبلغان» از مهمترین این دلایل است.
ساختار آموزشی حوزههای علمیه خوهران: تزکیه نفس و مراقبت از آن پایه دریافت علم است و این، مسألهای است که به نظر میرسد در ساختارهای سازمانی مبتنی بر واحد و نمره، کمرنگ و گاه محو میشود و گویی در ساختار، نوعی جابهجایی هدف پدید میآید. در نتیجه، استادان اخلاق کمتر در دسترس هستند و کمتر به آنها توجه میشود. چنانچه علم را به معنای دانش تخصصی بدانیم، با متون کنونی حوزههای علمیه، کمتر فرد متخصص و توانمند در برقراری ارتباط با مخاطبان مختلف تربیت میشود.
تعریف رایج از مبلغ در میان حوزویان: نوعی محدودیت در تعریف از مبلغ در میان حوزویان پدید آمده و راه برونرفت از این آسیب در گام نخست، تغییر تعریف از مبلغ و سپس گسترش عرصه رشته تعلیم و تربیت تنها در عرصههای خاص تدریس و تألیف حضور پیدا نکند و به حضور در عرصههایی ماند مهدکودکها، بهزیستی و… نیز بیندیشد. باور و پیگیری تعریف جدیدی از مبلغ، عرصههای جدیدی را روی مبلغان و سازمانهای تبلیغی بازکرده، ضرورت راهاندازی برخی رشتهها را آشکار میکند.
باورها و انگیزههای شخصی و شرایط زیستی مبلغان: باورها وانگیزههای شخصی مبلغان در تعریف از خود در مقام مبلغ زن و از علم و میزان سطح علمی خود، از دیگر عوامل اثرگذار در پایینبودن سطح علمی مبلغان زن است. شرایط زیستی مبلغان و مسؤولیتهای خانوادگی عملاً بستر تمرکز بر فعالیتهای علمی را برای مبلغان محدود میکند. این علت گاه به خصوص در بستر فرهنگ ایرانی و به سبب تعریفی خاص از زن مطلوب و گستره نقشهای واگذارشده به زنان درحوزه خانواده عملاً هر نوع فعالیت علمی و اجتماعی را ناممکن و یا سخت میکند.
دور بودن از بایستهٔ اخلاقی صبر: بردبار نبودن در امر تبلیغ گاه با تأکید بر پیامهای منذرانه در برابر تبشیری، از مبلغان زن در نگاه مخاطب شخصیتهایی میسازد که هیچ جاذبهای نداشته، و تنها دافعه دارند. توجه به این آسیب مهم و تلاش برای رفع آن زمینهساز بروز سایر ویژگیهای اخلاقی مانند مردمیبودن و برخورد متواضعانه، انتقادپذیری، نفوذ کلام و در نهایت، دستیابی به ویژگی کاربردی زمانشناسی و زمینهشناسی به سبب صبر در ارتباط با مخاطب خواهد شد.
نتایج
بهرهمندی از روشهای تبلیغی پدیدارشناسانه با روحیات زنان چه در مقام مبلغ و چه در مقام مخاطب بیشتر تناسب دارد.
شیوه خواهری از بهترین شیوههای پدیدارشناختی در میان زنان با هدف تغییر مبدأ میل مخاطب است.
موقعیتهای تبلیغی مبلغان زن، ذیل رویکرد پدیدارشناسی شامل موقعیتهای تبلیغی خانوادگی و غیرخانوادگی با ثبات و بیثبات، خطابی و غیرخطابی، اصالتی و تبعی، تعادل سنی و نبود تعادل سنی، واقعی و نمادین، دفاع از دین، در برابر تهاجم به دین، تبشیری و انذاری، توزیع پیام و تولید پیام، ملی و بینالمللی، رسانهای و فضای کنش فعالیتهای خاص زنانه است.
بسترسازی برای تربیت مبلغان زن، متناسب با رویکردهای پدیدارشناختی، در گام نخست به شکستن ساختارهای ذهنی مسؤولان و متولیان نظام تبلیغی زنان و خود مبلغان زن و خانوادههای آنان و به خصوص همسرانشان نیازمند است.
گونههای شخصیتی موجود در میان مبلغان زن را غالباً میتوان ذیل رویکردهای غیر پدیدارشناختی به تبلیغ بیان کرد؛ این امر لزوم بسترسازی برای تربیت گونههای مبلغان زن را متناسب با رویکردهای پدیدارشناختی در تبلیغ زنان آشکار میکند.
بسترسازی برای تربیت مبلغان زن، متناسب با رویکردهای پدیدارشناختی، در گام نخست به شکستن ساختارهای ذهنی مسؤولان و متولیان نظام تبلیغی زنان و خود مبلغان زن و خانوادههای آنان و به خصوص همسرانشان نیازمند است. در گام دوم، این مسأله به ایجاد ساختارهای سازمانی مطلوب برای عملیاتیکردن روشهای تبلیغی پدیدارشناختی در میان زنان نیاز دارد.
تأکید بر رویکردهای پدیدارشناختی در مسأله تبلیغ زنان، به معنای نفی رویکردهای غیرپدیدارشناختی نیست؛ بلکه این تأکید به معنای اولویتدادن به رویکردهای پدیدارشناختی است. رویکردهای غیرپدیدارشناختی در تبلیغ زنان با محوریت تبلیغ خطابی در جلسات زنانه مذهبی را میتوان یکی از نقاط قوت دانست؛ چراکه ما در شرایط کنونی جامعه ایران با نسلی از مخاطبان زن دارای آگاهی بالای دینی روبروییم که شیوه خطابی مبلغان زن به شرط داشتن بنیه قوی علمی تا حد زیادی انتظارات و نه نیازهای آنان این گروه را برآورده میسازد. همجنسبودن مبلغ و مخاطب در این رویکرد از عوامل رضایت مخاطبان در آن است که به سبب امکان مفاهمه و ادراک متقابل بیشتر پدید میآید.
(منبع: هاشمیان، محمدحسین و حوریه بزرگ، زن در مقام مبلغ؛ درآمدی بر الگوی مطلوب مبلغ زن، قم، پژوهشکده باقرالعلوم، ۱۳۹۶ش)