انگیزهها و سابقۀ حضور روحانیون در فضای مجازی
بیآزار تهرانی: با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری بر اهمیت توجه به فضای مجازی باید گفت، فضای مجازی امروز حقیقتی است که غفلت از آن، آسیبپذیرترین جایگاه را برای ما بهوجود میآورد. رهبر انقلاب در توصیف فضای مجازی از تعبیر قتلگاه جوانان استفاده میکنند. وظیفۀ روحانیت تبلیغ است، وظیفۀ ماست که به یاری جوانان بشتابیم. امروز فضای مجازی در همۀ زمینهها حرف اول را میزند و رسالت تبلیغی ما است که در برابر هجمههای این فضا سپر بلا شویم.
از طرف دیگر، مقام معظم رهبری پیرامون فضای مجازی فرمودهاند که این فضا، جبهۀ انقلاب اسلامی است. پس اگر دیدگاه ما انقلابی باشد، اعتقاداً باید در این جبهه حاضر باشیم. بعضی از روحانیان خیلی ساده از کنار فضای مجازی میگذرند و با یک استدلال ساده که آنجا زمین بازی دشمن است، کل آن را طرد میکنند و از آن کناره میجویند. انگیزۀ بنده، با همۀ کاستیهایی که در این مدت داشتهام، هم بحث تبلیغی و هم بحث اعتقادی است.
زارعیان: زمانی برخی از علما، استفاده از میکروفون را نادرست میدانستند، اما با گذشت زمان به فایدههای این وسیله برای ترویج اسلام آشنا شدند. اما چه شد تابوی استفاده از فضای مجازی نزد جامعۀ روحانیت شکست؟
بیآزار تهرانی: فضا مجازی رفتهرفته در حال تغییر است، زمانی یکی از مجموعههای مذهبی در قم، شرایط پذیرش خود را به گونهای قرار داده بود که صرف ارتباط با اینترنت برای او یک نقطۀ منفی محسوب میشد، در حالیکه همین مجموعه اخیرا به بهانهای برخی از فعالان فضای مجازی را در برنامهای دور هم گردآورد. در واقعیت جامعه امروز، فضای مجازی در همۀ عرصهها حضور دارد. باید پذیرفت که این فضا به زندگی ما وارد شده و نمیتوان آن را انکار کرد.
صالحی: بنده از کودکی در خانوادهای با تکنولوژی بزرگ شدم و پدرم شرایطی را مهیا کرده بودند که مدام با رایانه در ارتباط باشم؛ بنابراین نمیتوانم از یک نقطۀ شروع برای حضورم در فضای مجازی حرف بزنم. اکنون بیشتر در توییتر فعالیت میکنم که البته آن هم فقط یکی از قالبها در فضای مجازی است. توییتر فضایی را بهوجود آورد که از طرفی هم اصالت با متن بود و هم با اختصارنویسی. در توییتر افراد به دنبال این بودند که حسشان را انتقال دهند. برخی از خبرنگارها به این نکته پی بردند که توییتر فضای خوبی برای اطلاعرسانی است، بگونهای که میتوان بسیار سریع و پیش از آنکه خبری بخواهد تصحیح، آماده و در خبرگزاری کار شود، مخاطب را از خبری آگاه کرد. همچنین تایملاین توییتر، باعث میشود که فرد متوجه شود که دور و برش چه خبر است.
بایستههای حضور روحانیت در فضای مجازی
زارعیان: در دنیای امروز، مبلغ بودن تبدیل به یک کار تخصصی شده، به طوری که هر مبلغی باید ناظر به فضای تبلیغیاش مجموعۀ خاصی از تخصصها را داشته باشد. اما سوال اساسی این است که یک طلبۀ مبلغ برای حضور در فضای مجازی نیازمند چه شروط و تخصصهایی میباشد.
بیآزار تهرانی: اینستاگرام یک فضای ویترینی دارد. یکی از شروط ورود روحانیت به این فضا آن است که دچار تبرّج فضای ویترینی اینستاگرام نشود. ما باید با برنامه و هدف وارد این فضا شده و بدانیم که برای چه آمدهایم. چون در فضای اینستاگرام محتواهایی وجود دارد که به شدت با ارزش و کرامت انسانی ناهمخوان هستند. ما بایستی هنر این را داشته باشیم که موجآفرینی کنیم؛ نه اینکه در این فضا دچار جوزدگی شویم؛ البته این کار سختی است که واقعاً نگاه جهادی میخواهد.
آنچه امروز به نام انواع سبک زندگی مطرح شده و به هر قیمتی کرامت انسانی را پایین میآورد، نباید به هدف فضای مجازی تبدیل شود. یکی از راههای تحقق این هدف، ایجاد پویشهاست؛ بهعنوان مثال، ورزش در نشاطآوری برای جامعۀ ما بسیار مهم است، بنده از آنجایی که پیش از طلبگی اهل ورزش حرفهای بودم، با خود گفتم که در فضایی که هزینۀ ورزش افزایش یافته و اساساً هم ورزش کردن به سمت خودنمایی و تبرج رفته است، بیایم و در عرصۀ میدانی ورزش، فعالیت کنم. اول خودم را مقید کردم که تا چهل روز، ورزش کنم. بعد، پویش «ورزش هر روزه، به یاد یک شهید» را راه انداختیم. تصور نمیکردم که از این پویش چنین استقبالی شود. پویش پس از مدتی تبدیل به یک پویش کشوری شده و حتی در شبکههای تلویزیونی نیز منعکس گردید.
زارعیان: روزی که بنده صفحۀ طلبه تودِی را باز کردم، این صفحه، اولین صفحهای بود که به زندگی روزمرۀ طلبگی میپرداخت. برای مردم جذاب بود که چیزهایی از زندگی روحانیان میدیدند که از آن اطلاعی نداشتند، مثل روند دریافت مدرک توسط طلبهها، سربازی و حقوق آنها و… . یا مثلا اینکه آیا یک روحانی میتواند سوار دوچرخه شود یا خیر؟ به همین دلیل مجبور میشدم در آن صفحه عکسهایی را بگذارم که نسبت به طلبگی آشناییزدایی رخ دهد، اما در عین حال تلاش میکردم که زیّ طلبگی نیز در این جریان حفظ شود.
با گذشت زمان دیدیم که اینستاگرام فضایی را بهوجود آورد که بسیاری از طلبهها صرفا تبدیل به سلبریتی شوند و زیّ طلبگی را فراموش کنند. سؤال من از همان زمان این بود که ما تا کجا باید خودمان باشیم و تا کجا باید اقتضائات فضای مجازی را رعایت کنیم؟ ما در فضای مجازی افراد موفقی داریم که توانستهاند سبک زندگیشان را به عنوان الگو به دیگران منتقل کنند. آیا طلبهای نیز داریم که بتواند چنین کند؟
صالحی: ما یک فضای حقیقی داشتیم، یک جامعۀ بدوی که در آن انسان در غار زندگی میکرد و هر کس مختصات و نقش خود را در اجتماع داشت. هرچه جلوتر میرویم، باز هم این نقشها و مختصات در اجتماع ادامه مییابد. بعد، روی بستر این فضای حقیقی، یک فضای مجازی شکل میگیرد، در نظر بگیرید مجدد روی بستر این فضای مجازی، یک فضای خیالی دیگر نیز شکل بگیرد. در همۀ این فضاها، نقشها و مختصات باز هم در جامعه حضور داشتهاند. سوالاتی پیرامون حضور یا عدم حضور روحانیت در فضای مجازی، دانشگاه یا سینما و سوالهایی از این دست، اصلا غلط است، زیرا بدیهی است که روحانیت هم مانند سایر اقشار جامعه باید در این عرصهها حضور داشته باشد و برای عدم حضور او باید دلیل آورد. مثلا اگر شرط حضور در فضایی این باشد که باید دروغ گفت، بله، حضور روحانیت در آن فضا درست نیست.
از طرفی، اینکه بعضی از علما نسبت به فضای مجازی زاویه دارند، من به آنها حق میدهم. زیرا اگر به عنوان مثال شما در دنیای حقیقی با قارچی مواجه شوید که نمیدانید سمی است یا نه، آن را نمیخورید. این وظیفۀ متولی امر، مثلا متولی امر بهداشت و تغذیه است، که دربارۀ سلامت این قارچ به شما اطلاع دهد. در مورد فضای مجازی، این وظیفۀ چه کسی بود که ببیند اقتضائات فضای مجازی چگونه است؟ فضای مجازی تافتۀ جدابافته نیست. هر کس باید بررسی کند که نسبت به نقش خود، چه فعالیتی باید داشته باشد.
جذب مخاطب در فضای مجازی و مخاطرات آن
زارعیان: ما اکنون روحانیانی داریم که در فضای مجازی تبدیل به اینفلوئنسر شدهاند. در این زمینه پرسشی که مطرح است این است که آیا اساساً ما به این اشخاص –یعنی روحانیتی که در کسوت اینفلوئنسر باشد- نیاز داریم یا خیر؟ و پرسش دیگر این که این افراد برای جذب مخاطب در فضای مجازی، عموماً با زیّ طلبگی فاصله میگیرند و مورد انتقاد واقع میشوند. با این موضوع نیز چه مواجههای باید داشت؟
بیآزار تهرانی: من میپرسم که آیا این افراد براساس ارزشهای دینی، با اینفلوئنسر شدن ارزشمندتر هم شدهاند؟ یعنی، آیا ملاک ارزشمندی تعداد لایک و فالور است؟. حضور ما باید در فضای مجازی سایه بیندازد. این غلط است که من به خاطر لایک و فالور، چشمها را خیره کنم و لایک گرفتن هدف شود و نه وسیله. ما آمدهایم تا دلها را به خدا وصل کنیم، ما قرار است انسانها را به خداوند برسانیم، نه اینکه افراد را در همانجا که هستند بنشانیم و خدا را برایشان پایین بیاوریم. برخی از روحانیان در فضای مجازی متاسفانه این گونه عمل میکنند.
زارعیان: ما الان سه چهرۀ شناختهشده در فضای مجازی داریم. یکی آقای شهاب مرادی، که مشیشان اینگونه است که تا به حال هیچ موضع سیاسی نگرفتهاند، چون بههرحال موضعگیری سیاسی موجب ریزش مخاطب میشود. دیگری آقای سیدحسن آقامیری هستند که اتفاقاً به نظر من در استفاده از ظرفیت اینستاگرام جزو افراد موفق محسوب نمیشوند؛ بلکه عامل موفقیتشان، کلیپهای باکیفیت و سخن گفتن از حرفهای جدیدی است که شاید تا به حال کمتر از زبان یک روحانی شنیده باشیم. فرد دیگر نیز آقای صدرالساداتی است که از محافظهکاری بسیاری از روحانیان فاصله گرفته و موفق شده تا موجهایی ایجاد کرده، مخاطب جذب کند و خود را به یکی از افراد مرجع در فضای مجازی تبدیل کند. تحلیل شما از تفاوت این سه نوع حضور در فضای مجازی چیست؟
یکی از شروط ورود روحانیت به اینستاگرام آن است که دچار تبرّج فضای ویترینی اینستاگرام نشود. ما بایستی هنر این را داشته باشیم که موجآفرینی کنیم؛ نه اینکه در این فضا دچار جوزدگی شویم.
بیآزار تهرانی: در فضای مجازی نیز مثل فضای حقیقی انسان باید ویژگیهای نیک و درست را داشته باشد. به عنوان مثال، مواضع سیاسی درست را صراحتا بیان کند، یا در مورد افشای برخی اخبار، با دقت و ملاحظههای شرعی و قانونی عمل کند و نیز به خاطر جذب مخاطب، مسائل اعتقادی را تغییر ندهد.
محسنیان: فضای مجازی ساحت فرد در اجتماع و رفتار وی را عوض نمیکند. در فضای حقیقی جامعه، روحانیت در عین مرجعیت در اعتراضات و مبارزه با ظلم، ملجأیت نیز دارد و نسبت به مردم گشوده عمل میکند، این خاصیت لباس روحانیت است. در فضای مجازی نیز روحانیت نباید این ملجأیت را از بین ببرد. همان تیپشناسیهایی که از روحانیت در فضای حقیقی داریم، در فضای مجازی نیز داریم. حال یک روحانی بهطور کلی چطور باید باشد؟ پاسخ از نظر من کلی و ساده است: دین را بشناسد، خودساخته و منصف باشد. اگر یک روحانی این سه ویژگی را در خود داشت، حتی اگر بسترها را هم نشناسد، مردم را جذب میکند.
صحبتهای پایانی
سوال حجتالاسلام زارعیان از بیآزار تهرانی: رهبر انقلاب میگویند من اگر مشغله نداشتم، فرماندهی فضای مجازی را بهعهده میگرفتم. به نظر شما در آن صورت فضای مجازی چگونه میشد؟
بیآزار تهرانی: بسیاری در فضای مجازی شبانهروز در این باره سخن میگویند که ما در جامعه فلان مشکلات را داریم؛ خب، راهکار عملی برای این مشکلات چیست؟ چه باید کرد؟ به نظر من از ظرفیت فضای مجازی باید استفاده شود تا مشکلات اقتصادی ما و نیز ناامیدی جامعۀ ما برطرف گردد. باید وقت میدانی بگذاریم و از جریانسازیهایی که بدون تحقیق قبلی صورت میپذیرد و ممکن است در عمل از آنها سوءاستفاده شود، پرهیز کنیم.
مقام معظم رهبری در توصیف فضای مجازی از تعبیر قتلهگاه جوانان استفاده میکنند. بنده اگر مشغله نداشتم، فرماندهی فضای مجازی را بهعهده میگرفتم.
صالحی: بهطور کلی آخوند باید آخوندی کند. اگر من در دنیای واقعی آدم بیثمری باشم، در دنیای مجازی نیز، احتمالاً آدم بیثمری خواهم بود و بالعکس؛ این موضوع در دنیای مجازی نیز منعکس خواهد شد. اگر من آدم خلاق و سازندهای باشم، حتی اگر با یک دوربین ساده هم عکسهایم را بگیرم، مردم از آن استقبال خواهند کرد.
یکی از ویژگیهای فضای مجازی تکثرگرایانۀ بودن آن است. جلوی افراد را نمیتوان گرفت و به چیزی مجبورشان کرد. حضرت ابراهیم، با یک فضای متکثر مواجه شد که خورشید و ماه میپرستیدند و نهایتا خود آنچه عقلانیتر بود را برگزید. ما نیز اگر بگوییم مردم تماماً اشتباه میفهمند و یک راه مشخص را پیش پایشان بگذاریم، درک صحیحی اتفاق نمیافتد. ما نظریۀ انتخاب طبیعی را که قبول داریم؛ در یک فضای متکثر، ایدهها و حرفهایی که صحیحترند -اگر درست به مردم عرضه شوند- از سوی مردم انتخاب خواهند شد. تکثرگرایی، باعث میشود مردم آگاهتر شوند. ما فقط باید فهم صحیح را در یک فضای متکثر به جامعه تزریق کنم؛ مردم خود امر درست را انتخاب خواهند کرد.