مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

گفته بود که «نمی­‌توانم در یک جای خاص مستقر شوم؛ من واعظم و باید در جاهای مختلف حاضر باشم». سید مرتضی صالحی خوانساری از روحانیونی بود که به وعظ و خطابه شهره بود. بیوت بسیاری از مراجع، در مناسبت‌های مختلف از وی دعوت کرده و منبر را در اختیار او قرار می­‌دادند.

صالحی خوانساری در نیمه­‌ی آبان ۱۳۱۸ در خوانسار به‌دنیا آمد. در ۱۴ سالگی به حوزه علمیه خوانسار رفت. در آن‌جا مقدمات را آموخت و برای ادامه­‌ی تحصیل به قم عزیمت کرد. او در قم ماندگار نشد و به تهران رفت؛ این بار نه صرفاً به خاطر کسب دانش حوزوی؛ بلکه ضرورت زندگی او را به تهران کشانده بود. وی عمده­‌ی زندگانی را زین پس در تهران گذراند. در پایتخت هم از فضای حوزوی خارج نشده و در مدرسه مرحوم آیت‌ﷲ مجتهدی به تحصیل و تدریس مشغول شد.

او در ایام تحصیلِ خود، از محضر شیخ حسین کنی، میرزا علی آقا فلسفی و آیت‌ﷲ سید رضا صدر نیز بهره برد. با گسترش مخالفت‌ها علیه حاکمیت پهلوی، شور انقلابی در جان صالحی نیز افتاد و در کنار تدریس حوزوی، به فعالیت‌های سیاسی نیز وارد شد. یکی از دوستان نزدیک وی در این ایام، حجت‌الاسلام سید محمدرضا سعیدی بود. وی به همراه شهید سعیدی در فعالیت‌های انقلابی حاضر می­‌شد. او گفته بود که با شهید سعیدی کارهایی که به دستور امام خمینی باید انجام می­‌گرفتند ـ مانند پخش نوار و اعلامیه و رجوع به بیوت مراجع ـ را با هم انجام می­‌دادیم. صالحی فعالیت‌های سیاسی را نیز اغلب در قالب سخنرانی‌های خود به انجام می­‌رساند. او که از بیست‌سالگی منبر می­‌رفت، با توصیه­‌های امام خمینی، سویه­‌های سیاسی وعظ و خطابه­‌های خود را نیز افزون کرده بود. به همین سبب بود که در ۲۳ سالگی نخستین بار توسط ساواک بازداشت شد. در این اولین بازداشت، بسیاری دیگر از روحانیون نیز توسط ساواک دستگیر شده بودند. صالحی شرح دستگیری خود را این‌گونه توصیف کرده بود: «بنده جمعیتی از همشهری­‌ها را به راه انداختم و در خیابان فریاد «یا مرگ یا خمینی» سر دادیم و به کسبه گفتیم مغازه­‌هایتان را ببندید؛ امام خمینی را گرفته­‌اند. در همین وقت کامیونی پر از سرباز رسید و ما را دستگیر کرد». چهل روز بازداشت بود. در این مدت، آیت‌ﷲ سید احمد خوانساری و آیت‌ﷲ میرزا هاشم آملی به دیدار بازداشت‌شده­‌ها رفتند و پس از چند روز اسباب آزادی را فراهم کردند.

او در ایام تحصیلِ خود، از محضر شیخ حسین کنی، میرزا علی آقا فلسفی و آیت‌ﷲ سید رضا صدر نیز بهره برد. با گسترش مخالفت‌ها علیه حاکمیت پهلوی، شور انقلابی در جان صالحی نیز افتاد و در کنار تدریس حوزوی، به فعالیت‌های سیاسی نیز وارد شد. یکی از دوستان نزدیک وی در این ایام، حجت‌الاسلام سید محمدرضا سعیدی بود. وی به همراه شهید سعیدی در فعالیت‌های انقلابی حاضر می­‌شد. او گفته بود که با شهید سعیدی کارهایی که به دستور امام خمینی باید انجام می­‌گرفتند ـ مانند پخش نوار و اعلامیه و رجوع به بیوت مراجع ـ را با هم انجام می­‌دادیم.

صالحی خوانساری بعدها دست‌‌خطی از خود منتشر کرد که در زمان بازداشت نگاشته بود: «دانی که چیست (وحدت) در کثرت آرمیدن/ دل بر خدای بستن و زما سوا بریدن… مدت یک ماه است در زندان موقت شهربانی کل، بازداشت شده­‌ام و در محضر رجال علم و فنِ سخن، استفاده­‌های شایانِ علمی می­‌برم. بحمدﷲ و المنه که یکی از خطبا که واقعاً در زندان افاضه کامل فرمودند و عالم زندان را با بیان شیوا و نمکین خود منور و مجلل کردند، جناب فاضل محترم آقای وحدت دام عزه بود و این خود بزرگ‌ترین سعادت برای بنده بود. آری چنین است مردان الهی تن زیر بار ظلم ندادند و نمی­‌دهند…».  صالحی خوانساری در روند فعالیت‌های انقلابی، بارها زندانی شد. آخرین بار در اردیبشهت ۵۷ در مسجد جامع کرج سخنرانی می­‌کرد که او را از منبر پایین کشیده و بازداشت می­‌کنند.

پس از پیروزی انقلاب، صالحی اگرچه همچنان مشی و مرام موعظه و خطابه را در پیش گرفت، اما در برخی کارهای اجرایی نیز وارد شد. او یکی از بانیان کمیته­‌ی انقلاب اسلامی بود. وی همچنین مسئولیت عقیدتی سیاسی شهربانی کشور را برعهده گرفت. او مسئولیت جذب گزینش و استخدام روحانیون سراسر کشور در نیروی انتظامی را نیز  پذیرفت. صالحی همچنین در دوره پنجم از شهرستان خوانسار به مجلس شورای اسلامی راه یافت.

صالحی خوانساری در راه وعظ و خطابه و منبر، به برخی از کشورها از قبیل آمریکا، انگلستان، بحرین و امارات نیز سفر کرده بود. وی سرانجام بعد از یک دوره بیماری در ۱۳ اسفند ماه در ۸۰ سالگی دیده از جهان فروبست. روحش شاد.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید