الان در کدام شهر هستید؟
بنده در اهواز هستم.
شما از شهر قم به اهواز رفتهاید؟
بله. بنده در قم ساکن هستم و از قم، به اهواز آمدهام. البته برخی از دوستانی که در گروه ما هستند، از شهرهایی غیر از قم، تشریف آوردهاند. ما در شبکههای مجازی با همدیگر در ارتباط بودیم و از همهی دوستانمان خواستیم که به کمک شهرهای آسیبدیده بیایند و آنها نیز آمدند.
شما متولد چه سالی هستید و از چه سالی مشغول کارهای جهادی شدهاید؟
بنده متولد ۱۳۵۴ هستم و از ۲۲ سالگی وارد این کارها شدهام؛ در آن زمان پایهی سوم حوزه را میخواندم.
چند روز است که در اهواز هستید؟
بنده دیروز به اینجا رسیدهام؛ البته یکبار از ۱۰ فروردین در اینجا مستقر شدیم، ولی وقتی سیل پلدختر پیش آمد، به آنجا رفتیم اما از دیروز دوباره به اهواز برگشتهایم تا در خدمت اهالی اهواز باشیم.
علت بازگشت شما به اهواز چیست؟ آیا خطر خاصی این شهر را تهدید میکند و یا از پلدختر رفع خطر شده است؟
اساساً جنس سیلی که این دو شهر با آن درگیر هستند، متفاوت است. پلدختر یک اتفاق لحظهای بود و با توجه حجم آب بسیار زیادی که در لحظه، این شهر را فرا گرفته، خرابیهای وحشتناک و بسیار زیادی در این شهر پیش آمده است، ولی در اهواز و خوزستان، آب بهصورت تدریجی در حال بالا آمدن است و مزارع، کشتزارها و روستاها را زیر آب میبرد و در حال آسیب رساندن به معیشت مردم است؛ لذا باید قبل از هر چیزی به اهالی روستاهای آسیبدیده، اسکان داده میشد و همین الان هم مردم در حال مقاومت در برابر سیل هستند تا شهرها و روستاهای بیشتری زیر آب نرود و نیروهای جهادی، دولتی و نظامی، با همهی توان در حال کمکرسانی به مردم هستند تا بیش از این، آسیب نبینند.
الان که در کنار مردم اهواز هستید، روحیهی مردم و نیروهای امدادی را چگونه ارزیابی میکنید؟
فقط میتوانم بگویم واقعاُ مردم ایستادهاند. به هر روستایی که میرویم ـ بهخصوص در روستاهای متعلق به شهرهای حمیدیه، سوسنگرد و عین ۲ ـ، میبینیم مردم شدیداً در حال کار و تلاش شبانهروزی و بدون استراحت هستند و روحیهی بسیار بالایی دارند و تمام نیروهای دولتی و نظامی در کنار آنها هستند؛ گرچه البته یک دلگیری از دولت دارند زیرا در سال ۱۳۹۵ هم یک آب گرفتگی در همین منطقه رخ داده و خسارتهایی را به مزارع و زمینهای برخی از اهالی این منطقه وارد کرده است و هنوز، خسارت آن پرداخت نشده است، اما با این اوصاف مردم با جان و دل در حال فعالیت هستند و نیروهای امدادی، اعم از دولتی، نظامی و داوطلب، با تمام انرژی، عشق و توان خود، به این مردم کمک میکنند.
دوستانی که همراه شما در شهرهای اهواز و پلدختر، در حال امدادرسانی میباشند، طلبه هستند؟
خیر؛ غالباً لیدر گروهها، طلبه هستند و این لیدرها، هر شخصی را که مایل به کمکرسانی بودهاند، از شهرهای خود و به همراه خود، به شهرهای آسیبدیده آوردهاند. اغلب این افراد، از مساجد شهرهای خود جذب گروههای امدادی شدهاند و ما هم در اینجا، محل استقرار خود را در یکی از مساجد پایین شهر و محروم اهواز قرار دادهایم و امیدواریم به حرمت این مسجد، کارمان برکت پیدا کند.
برخورد مردم سیلزده با طلبههای حاضر در مناطق آسیبدیده، به چه شکل است؟
مردم وقتی میبییند طلبهها آمدهاند و بدون هیچ ادعایی و با تمام توان مشغول امداد هستند، بسیار بسیار خوشحال میشوند و برای مردم، روحیهبخش است، بهخصوص که اساساً کار طلبهها معاشرت و همراهی با مردم است. از همینرو وقتی طلبهها به مردم کمک میکنند، مردم بسیار استقبال میکنند و دلگرم میشوند. بدون هیچگونه اغراقی عرض میکنم که هم در پلدختر و هم در اهواز تعداد قابل توجهی از طلبهها در حال کار و فعالیت هستند و این برای مردم و طلبهها مفید است، زیرا هم آلام مردم کمتر میشود و هم طلبهها بهصورت عملی متوجه میشوند که کار اصلی آنها، ایستادن کنار مردم است و پایگاه مردمی خود را فراموش نکنند. از جمله برکات وقایع اخیر، این بود که طلبهها بیش از هر زمان دیگری در میان پایگاه مردمی خود حضور یافتهاند.
شما در فعالیتهای جهادی و عمرانی قبلی خود، در چه مناطقی حضور داشتهاید؟
قبل از اینجا، به همراه تعداد قابل توجهی از طلبهها، از روزهای ابتدایی وقوع زلزله در سرپلذهاب حضور یافتیم و تا ۶ ماه هم ارتباط مستمر با آن منطقه داشتیم و البته برخی از دوستانمان، هنوز هم با سرپلذهاب ارتباط دارند. بنده در سیل گلستان نتوانستم توفیق کمک داشته باشم، زیرا در خدمت راهیان نور بودم، ولی از روزهای ابتدایی سیل اهواز و پلدختر سعی کردیم حضور داشته باشیم. ضمن اینکه اصل تمرکز بنده و دوستانم، متمرکز در بحث کارآفرینی و محرومیتزدایی است و نه در بحرانها، ولی به دلیل شرایطی که در برخی از مناطق کشور، با وقوع سیل پیش آمده است، در این مناطق حضور پیدا کردهایم.
با توجه به سیل و خسارتهای پیش آمدهی حاصل از آن، برخی معتقدند که اساساً حوزویان کارکرد دیگری دارند و وظیفهی آنها تبلیغ دین است و در واقع، مخالف و یا منتقد فعالیتهای عمرانی طلاب هستند. برخی دیگر هم این نقد را نمیپذیرند و بر این باورند در هر جا و هر زمینهای که کشور با مشکل مواجه باشد، طلاب میتوانند و باید حضور پیدا کنند. حضور عملی شما در فعالیتهای جهادی نشانگر این است که شما نقد و مخالفتهای دستهی اول را نمیپذیرید. سوال بنده از شما این است که چه پاسخی برای نقدهای ایشان دارید؟
بنده فکر میکنم گروه اول نیز با اصل حضور و مشارکت اجتماعی طلبهها مخالف نیستند و شاید نقد آنها به نحوهی انعکاس و مواردی از این دست است و بنده هم با ایشان همنظر هستم و فکر میکنم حق با آنهاست، زیرا انعکاسی که از حضور طلبهها در سیل اخیر در رسانهها بهوجود آمد، نادرست و غیرکارشناسانه بوده است.
انعکاسی که از حضور طلبهها در سیل اخیر در رسانهها بهوجود آمد، نادرست و غیرکارشناسانه بوده است.در مورد نحوهی انتشار مشارکت طلاب، مدیریت رسانهای رخ نداد. نحوهی انتشار اخبار به شکلی بوده است که گویا کار طلبه، بیل زدن نیست و باید فقط به تبلیغ بپردازد.
لطفاً بیشتر توضیح دهید.
واقعیت این است که در مورد نحوهی انتشار مشارکت طلاب، مدیریت رسانهای رخ نداد. در واقع نحوهی انتشار اخبار به شکلی بوده است که گویا کار طلبه، بیل زدن نیست و باید فقط به تبلیغ بپردازد. منتهی بنده بهعنوان کسیکه در فعالیتهای اجتماعی فعال بوده است، باید عرض کنم که بستر هر نوع کار تبلیغی، ولو غیردینی، خدمت کردن به مخاطب است. بنده این تجربهی عملی را داشتهام که وقتی مُبلغ در شادیها و غمهای مردم شریک باشد و به آنها خدمت نماید، میتواند بعداً بسیار تأثیرگذار باشد و مردم هم به او اقبال خواهند داشت و حرف او خریدار خواهد داشت. ناظر به همین مطلب، رهبر انقلاب در دیدار دو سه سال پیش خود اشاره کردند که طلبهها باید غمگسار مردم باشند. بنده بر این باورم که وظیفهی ذاتی طلبهها، مشارکتهای این چنینی است، زیرا به اقتضای عقل و تجربه، بهترین راه برای اثرگذاری، بهخصوص در زمانی که مردم در موقعیت آسیبدیدگی و استیصال قرار داشته باشند، راه محبت و خدمت است. طلاب بدون هیچ منتی برای مردم کار میکنند و باید رسانهها بتوانند این مسئله را به تصویر بکشند تا مردم بدانند طلبهها نه تنها بار اضافی برای مردم نیستند، بلکه در حال خدمت بیمنت برای ایشان هستند و به کار خود هم افتخار میکنند.
آیا اصلِ مشارکتهای اجتماعی طلاب در کمکرسانی و ارتباط با مردم را از وظایف طلبهها میدانید؟ یا بر این باورید که این مشارکتها، قبل از هر چیزی، با هدف انتقال و القای پیام و مفاهیم خاصی در حال انجام است؟
آنچه بنده از روایات برداشت میکنم این است که اصل خدمت به مردم، موضوعیت دارد. روایت داریم که بالاترین عبادت، خدمت به خلق خداست. از هیمن رو، خدمت به مردم، اصالت دارد و دین هم، همین است. طلبهها میتوانند غیر از اینکه در میدان عمل، در حال تلاش و خدمت هستند، به ترویج دین و گفتمان دینی هم مشغول باشند. در واقع خدمت به مردم از وظایف ذاتی طلبهها میباشد، ولی در عین حال این منافاتی با ترویج گذارههای دینی هم ندارد.
بهنظر شما اصل مشارکت طلاب در امور اجتماعی باید در چه قالبهایی صورت بگیرد؟
بنده فکر میکنم قالب این مشارکتها در راستای حل واقعی مسائل واقعی مردم باشد. در یکی دو سال اخیر و با گسترش فضای مجازی افراد مختلفی تلاش کردهاند در خدمات اجتماعی فعال شوند. خیلی از این خدمات فانتزی، خنثی، غیر ضروری و حتی نابودکننده است که هیچ دستاوردی جز ساخت نیاز کاذب ندارد. بهعنوان مثال دانشآموزی که در سیستان و بلوچستان و در منطقهای محروم، کتابهای خود را در یک پلاستیک به مدرسه میبرد و شخصی به او کیفی اهداء میکند که نهایتاً یکی دو سال از آن استفاده خواهد کرد؛ این هدیه، مسئلهی اصلی این کودک را حل نکرده است و نیاز غیرضروری برای او ایجاد کرده است. نیاز اصلی این کودک، قبل از هر چیزی، یک معلم خوب است. لذا به نظرم طلبهها برای ورود موفق به مسائل اجتماعی باید مسئلهیابی کنند و نباید تبلیغات و جو، آنها را از پیدا کردن مسئلهی اصلی مردم غافل کند و به هر قیمتی، وارد اجتماع شوند و دغدغهی آنها، دیده شدن باشد. پس موضوع اصلی، حل مسئلهی واقعی مردم است.
به نظر شما که تجربهی خوبی در عرصههای اجتماعی داشته و دارید، حضور طلبهها در عرصههای اجتماعی، حضور فعالانه بوده و یا حضور منفعلانه؟
لازم است قبل از هر چیزی اشاره داشته باشم که چندین اتفاق در کشورمان رخ داده است که سرفصلها و مقاطع مهمی در سالهای اخیر محسوب میشوند. اولین آنها، فوت مرحوم آقای مرتضی پاشایی، خوانندهی معروف پاپ و تشییع جنازهی ایشان بود که در آن، مردم و دستگاههای حکومتی و دولتی به قدرت رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی، پی بردند. یکی دیگر از این موارد، زلزلهی کرمانشاه بود که در آن، مردم به قدرت سلبریتیها پی بردند و به نظر من هم همین واقعه آغازی برای به حاشیه رانده شدن سلبریتیها شد و به همین خاطر در سیل اخیر اصلاً سلبریتیها را در مناطق آسیبدیده نمیبینید. یکی دیگر از این مقاطع و سرفصلها، سیل اخیر بوده که در آن، طلبهها این حجم از حضور را در میدان داشتهاند. شما در هیچ یک از اتفاقات رخ دادهی قبلی در کشورمان، نمیتوانید این مقدار از حضور پررنگ طلبهها را مشاهده کنید. بهنظرم اصل حضور طلبهها در این میدان، عملی تکلیفی بوده است، ولی مدیریت نادرست رسانهای حضور این عزیزان، باعث شده است که این حضور، کاملاً از موضع انفعالی بهنظر برسد و همین باعث شده که بسیار این نقد و اتهام را به طلبهها وارد میکنند که شما برای خودنمایی به مناطق سیل زده آمدهاید. لذا، ما در عرصهی انعکاس رسانهای حضور طلاب در مناطق سیلزده، باختیم. گرچه اصل حضوری که طلبهها داشتهاند، بسیار خوب بوده است.
علت این باخت را چه میدانید؟
نداشتن سواد رسانهای.
بیشتر توضیح دهید. این سواد رسانهای را باید طلبههای حاضر در مناطق سیلزده داشته باشند یا کسانیکه حضور آنها را ثبت میکنند و پوشش میدهند؟
هر دو؛ گرچه منظور من در اینجا، خود طلبهها هستند که سواد رسانهای ندارند و البته تقصیری هم ندارند، زیرا این موارد به آنها آموخته نشده است و تخصص و اطلاعاتی ندارند. از این رو حوزه، حتماً باید برای طلبهها، کلاس آموزش رسانهای برگزار نماید تا مبادا رسانه، بتواند تصویری نامربوط از طلبهها به تصویر بکشد.
مواردی که از طلبههای حاضر در مناطق انتظار دارید تا مراعات کنند تا مبادا برخی رسانهها نتوانند از حضور آنها سوء استفاده نماید، چیست؟
یکی از مهمترینِ این موارد که ما به نیروهایمان که در منطقه حاضر هستند، سپردهایم این است که حق انتقاد از هیچ نهادی را ندارید و بههیچ عنوان مجاز به دوگانهسازیهایی که بعضاً صورت میپذیرد، نیستید، زیرا این دوگانهسازیها، بسیار مضر برای منافع ملی و حتی برای حوزویان میباشد. یکی دیگر از این موارد این است که ما از دوستانمان قول گرفتهایم که حتی در سختترین شرایط هم حق عصبانی شدن را ندارند و باید به هر روشی کنار مردم بایستند. در روزهای ابتدایی سیل، فیلمی از یکی از عزیزان نظامی منتشر شد که میگفت مردم دولتیها را در مناطق آسیب دیده نمیپذیرند و فقط از حضور و کمک نظامیها استقبال میکنند. چنین ادعاها و کلیپهایی، هیچ فایدهای ندارد جز بهانه دادن دست رسانههایی که خیرخواه مردم و کشورمان نیستند. نتیجهی چنین ادعاهایی این شده است که در این مناطق شایعه شده است که این سیل را خود دولت ساخته است!
آیا شما از سازمان و یا نهادی، حمایت مالی میشوید؟
خیر. ما حتی از حوزه هم حمایتی را دریافت نمیکنیم. شاید در مواردی، مردم هزینههایی را به ما کمک کرده باشند که آن را هم خرج خود مردم میکنیم و ریالی به نیروهایمان نمیدهیم و حتی مخارج ایاب و ذهاب را هم بچهها، از جیب خودشان پرداختهاند.
و حرف آخر؟
طلبهها برای اثرگذاری، هیچ راهی جز ورود به میان مردم ندارند و هر چهقدر در این کار تأخیر کنند، ضرر خواهند کرد.
ناشناس
ایشان می فرمایند اصلا سلبریتی در سیل دیده نمی شوند و به حاشیه رانده شده اند ، شاید علت این مساله ممنوعیت اعلام شماره حساب بانکی توسط سلبریتی توسط قوه قضاییه باشد الان خود آقای داود صالحی در اینستاگرام خود بدون هیچ نگرانی و ممنوعیت شماره حساب بانکی به نام یک نفر یعنی شخص خودشان داود صالحی برای کمک به سیل زدگان اعلام کرده اند و تصویر هیچ نوع مجوزی برای اعلام این شماره حساب را نگذاشته اند یعنی ایشان گویا اصلا نیازی نمی دیدند که تصویر مجوز خود را برای اعلام شماره حساب شخصی برای کمک به سیل زدگان را قرار دهند در حالیکه حداقل صد حساب بانکی توسط قوه قضاییه توقیف شده است بخاطر همین کار یعنی سلبریتی را ممنوع کرده اند و اختیار به دست طلاب داده شده است نکته دیگر اینکه اکثریت طلاب نخبه و درسخوان سطح عالی و مقطع خارج در مدارس تخصصی فقهی مشغول تحصیل در قم هستند و شرط تحصیل و دریافت شهریه این مدارس پذیرش مقررات این مدارس فقهی است به طوریکه علاوه بر تعهد ««شرعی»»!!! تعهد قانونی هم گرفته می شود در نتیجه حق ندارند که در غیرایام تبلیغی از قم خارج شوند به عبارت دیگر باید به مردم گفته شود این طلابی که برای کمک به سیل زدگان رفته اند آیا جز طلاب نخبه و درس خوان بوده اند؟ چون مدارس تخصصی فقهی در صورت غیبت این طلاب از مدرس فقهی شهریه آنها را قطع و آنها را به دلیل تخخلف از قانون مدرسه فقهی اخراج می کنند
مصطفی
چه نیکو گفت این ناشناس