از آخرین باری که رهبری انقلاب با طلاب حوزههای علمیه کشور ملاقات داشتهاند سالها میگذرد و خبر دیدار روز چهارشنبه موجی از واکنشها را در بین طلاب به همراه داشته است. در این دیدار مقرر گردید که طلاب ممتاز و از هر مدرسه دو الی سه طلبه حضور داشته و سه تن از نمایندگان طلاب نیز پیش از سخنرانی رهبری انقلاب مطالب خود را ارائه دهند. طی سالهای گذشته مراکز متعدد مطالعاتی حوزه در تلاش بودهاند نظامواره مسائل حوزه و روحانیت را استحصاء و به متولیان ارائه نمایند. به نظر میرسد در آستانه این دیدار تاریخی بازخوانی مسائل حوزه و روحانیت امری ضروری است.
ایجاد یک فضای همگرایی و تاکید بر نقاط مشترک در مقابل دشمن مشترک، از الزامات امروز حوزه و روحانیت میباشد.
در این یادداشت تلاش میشود به ۹ مساله که به زعم نویسنده از مسائلی است که ممکن است در کش و قوس اصلی و فرعی شدن مطالب به فراموشی سپرده شود، تنها اشاراتی شود:
- تحول در حوزه: یکی از منویاتی که قریب به سه دهه توسط رهبری انقلاب در حوزه مطالبه شده، تحول است. تحولی که با عنایت به همه ساختارها و واقعیتهای موجود از جمله احترام به نظر بزرگان و در نهایت امری تدریجی الحصول میباشد. امروزه بخشی از طلاب جوان معتقد به ایجاد امواج تحولخواهی از کف حوزه و حتی در مقاطعی تجمعات خیابانی برای رسیدن به مسیر تحول هستند و تحول را امری فوری تلقی میکنند. طی سالهای گذشته تعارضات و چالشهای متعددی از این ناحیه در حوزه به وجود آمده و با توجه به اینکه این روند با تابلوی رهبری و طرح بیانات رهبری انقلاب در حال پیشروی است، جلسه پیشرو میتواند زمینه مناسبی برای تبیین مفهوم تحول و سازوکارهای آن باشد.
- جریانات فکری: ادبیات جریان محوری طی سالهای گذشته از طریق کتب و مقالات متعددی وارد فضای روحانیت پژوهشی شده است. امروزه جریانات مختلف فکری در حوزه علمیه قم در حال تکاپو و فعالیت میباشند. جریان نصگرا، نواندیشی حوزوی، تمدن اسلامی، نوصدرائیان، سنتیها، برائتیها و … . با رشد ادبیات جریان پژوهانه مشخص گردیده بسیاری از کنشها و فعالیتهای بیوت، مؤسسات و شخصیتهای حوزوی، مبتنی بر افکار و اندیشههای ایشان بوده و این جریانات به ظاهر متعارض در موارد بسیاری نقاط اشتراکات با یکدیگر داشته و توان همافزایی دارند. به نظر میرسد یکی از مسائل مهم امروز حوزه، واگرایی در حوزه جریانات فکری حوزوی در سطوح مروجین و شارحین بوده و ایجاد یک فضای همگرایی و تاکید بر نقاط مشترک در مقابل دشمن مشترک از الزامات امروز حوزه و روحانیت میباشد.
- مساله زنان: رصد تحولات و تحرکات چند ساله اخیر در حوزه زنان نشان میدهد این حوزه از نقاط آسیبزا در کشور بوده است. از برکات انقلاب اسلامی ایجاد ظرفیتهای لازم برای رشد زنان در جامعه بوده و به وزان همین مساله در سطح حوزه علمیه خواهران نیز مساله زنان اهمیت دارد. امروز ظرفیت بیبدیل حضور هزاران طلبه خواهر و مراکز متعدد، میتواند در مسیر ایجاد الگوی زن طراز تمدن اسلامی نقش بیبدیلی داشته باشد. ایجاد یک ارتباط ارگانیک بین خروجیهای این بخش از حوزههای علمیه و زنان جامعه ایرانی برای تبیین مفهوم فوق یکی از الزامات و خنثیکننده بسیاری از تنشها در خانوادههای ایرانی میباشد. از سوی دیگر دیر یا زود ورود بانوان طلبه به عرصههای فکری و فقهی میتواند تحولاتی در حوزه فقه و اساساً تفکر زنانه ایجاد کند که نیاز به تدبیر و آیندهپژوهی میباشد.
- فضای مجازی: همانطور که امروزه فضای مجازی در سطح کشور تبدیل به یک مساله شده، حوزه علمیه به مثابه عضوی از جامعه ایرانی اسلامی نیز دچار تعارضات و تنشهایی در این زمینه میباشد. علیرغم فعالیتهای گسترده و مثبت طیف زیادی از طلاب به صورت انفرادی و تلاشهای سازمانی معاونت تبلیغ و دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، همچنان بخش زیادی از طلاب از این فضا بیگانه و آشنا با ظرفیتهای بیبدیل این فضا برای تاثیرگذاری نیستند. از سوی دیگر، نبود نقشه جامعی از فعالیتهای طلاب و نبود نظارت در این حوزه را میتوان از جمله مسائل قلمداد کرد.
- ارتباط بدنه و حاکمیت حوزه: اگر حاکمیت حوزه را مجموعه مراجع معظم تقلید، شورای عالی حوزه و مدیران حوزه علمیه بدانیم، یکی از مسائل سالهای گذشته در سطح حوزه علمیه قم را میتوان وجود تعارضاتی بین طیفی از بدنه طلاب و حاکمیت حوزه قلمداد کرد. این روند گرچه طی سالهای گذشته کمی بهبود پیدا کرده، اما در بزنگاههای مختلف همچون انقلابیگری، تحول در حوزه و سایر چالشها شاهد اظهارات و کنشهای برخی از طلاب در مقابل حاکمیت حوزه هستیم. وجود سازوکار عملیاتی برای دیالوگ بین بدنه طلاب و تصمیمگیران و تصمیمسازان میتواند این تنشها را به حداقل و حتی تبدیل به یک فرصت نماید.
- سکولاریزم حوزوی: سکولاریزم حوزوی از جمله هشدارهایی بوده که طی سالهای گذشته همواره توسط رهبری انقلاب تذکر داده شده است. امروزه میتوان آبشخور این جریان که گوهره آن کنارهگیری طلاب از مسائل سیاسی و اجتماعی است را از دو جریان سنتی و روشنفکری حوزه دانست. جریان اول به صورت بومی قرنها در حوزه حضور داشته و جریان دوم محصول ورود اندیشههای جدید در حوزه میباشد. اما مهمترین مساله نوع پرداختن به این آسیب است. این مفهوم ظرفیت بالایی برای ایجاد واگرایی و از بین بردن نقاط مشترک در حوزه دارد، چرا که حتی سکولارترین جریانات حوزوی از نسبت داده شدن آن به خود اباء دارند. بر این اساس ایجاد سازوکار علمی برای فهم سکولاریزم و مقابله فکری و نه شخصی با آن از الزامات انقلابی ماندن حوزه است.
- دروس اخلاق: به گواهی بسیاری از بزرگان حوزه، امروزه دروس اخلاق همانند گذشته پرشور نبوده و آنگونه که در گذشته اخلاق مساله و نگرانی هر طلبهای بوده، امروزه حداکثر تبدیل به یک رشته علمی شده که در مراکز تخصصی پیگیری میشود. دروس اخلاق میتوانند موتور محرکه حوزههای علمیه باشند، کما اینکه در گذشته بوده است، اما طی سالهای گذشته با افول این دروس و ابهامات در خصوص برخی از اساتید اخلاق، این مساله حیاتی در حوزههای علمیه رو به افول رفته است.
- معیشت: طی سالهای گذشته و به دلیل سقوط ارزش پول ملی، اقتصاد و علیالخصوص اقتصاد دین در کشور دچار تنشها و چالشهایی شده است. کاهش قدرت اقتصادی طلابی که تنها محل درآمدشان شهریههای مراجع بوده و گرانی فزاینده کالا، منجر به ورود طلاب به گونههای مختلف مشاغلی شده که برخیشان در شأن ایشان نیست و این مساله در صورت تداوم آن، بر حیات علمی و عملی طلاب اثرات مخربی خواهد داشت. طی چند دهه گذشته احیای موقوفات به عنوان راهکار اصلی صاحبنظران برای برونرفت از این فضا مطرح شده است.
- مهارت: پیچیدگیهای زندگی امروزی باعث شده که مهارتها و شیوههای سنتی کارایی لازم را برای ارتباطات اجتماعی نداشته باشد و امروزه بخشی از تنشهای به وجود آمده در حوزه ناکارآمدی و کاهش مقبولیت روحانیت به دلیل فقدان مهارتهای لازم در مخاطبشناسی، آشنایی با اقتضائات و زمانشناسی میباشد. شیوههای تبلیغ سنتی گرچه همچنان مخاطب خود را دارد، اما نیاز است در عصری انفجار اطلاعات و هژمونی رسانهها بر ضمیر انسانها، روحانیت نیز با بهرهبرداری از گونههای مختلف مهارتهای ارتباطی به عنوان یک بازیگر قدرتمند در کنار سایر رقیبان حضور داشته باشد.