مقدمه: بافت فرهنگی، اجتماعی شهرهای مذهبی ایران به خاطر اماکن مذهبی و حرم امامان و امامزادگان، همواره در طول تاریخ، اقتضائات و شرایط خاصی را ایجاب میکرده و بر همین اساس نیز در طول اعصار مختلف شاهد آن هستیم که نوعی هماهنگی و تناسب میان کالبد شهر و نظام معنایی و رفتاری ساکنان و زائران وجود داشته است. اما طی سالهای اخیر این هماهنگی و تناسب، تحت تاثیر مداخلات شهری اطراف این اماکن، به ویژه اجرای طرح توسعه و نوسازی حرمها قرار گرفته است. توسعه کالبدی و ساخت و سازهای فراوان، به صورت اجتنابناپذیری تاثیرات خود را در عرصه فرهنگی و زیست اجتماعی شهر گذاشته است.
اطراف حرم حضرت معصومه(س) بعد از اجرای طرحهای توسعه دچار تحولات فراوان شده و تقریبا تمام حرم در محاصره پاساژها (دقت نمایید که به دلیل تفاوت خاستگاه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و کارکردی، پاساژ غیر از بازار است) و پارکینگها قرار گرفته است. امروزه هیچ زائری نمیتواند به حرم راه یابد و از اتمسفر معنوی حاکم بر حرم بهرهمند گردد، الا اینکه در رفت و برگشت خود به حرم از انبوه پاساژها و مجموعههای فروشگاهی اطراف حرم عبور نماید. چنین طرحهای توسعهای با این حجم از ساخت و سازها به ویژه پاساژها، فرهنگ خاص خود را به همراه خواهند آورد، همچنان که امروزه آورده است.
بازارهای سنتی اطراف اماکن مذهبی حداقل از سه جهت با پدیده مدرن پاساژ تفاوت دارند:
محصولات: در بازارهای سنتی، عموما مایحتاجهای روزانه یا سوغاتی ارائه میشد و از این جهت تعارضی با فعل زیارت نداشت. اما پاساژهای امروزی مملو از وسائل تزئینی، تجملاتی، طلا و جواهرات و لباسهای مجلسی و… است که هر زائری را غرق زرق و برق خود میکند.
فروشندگان: بازارهای سنتی، عموما توسط افراد به اصطلاح حاجی بازاری متشرع اداره میشد؛ اما فروشندگان و گردانندگان پاساژها عموما دختران و پسران جوان هستند که از لحاظ پوشش و رفتار تعارضی آشکار با فضای حاکم با بازارهای سنتی دارند.
روح حاکم: روح حاکم بر بازارهای سنتی، قناعت و کسب روزی حلال است، اما روح حاکم در فرهنگ پاساژی فروش بیشتر و کسب سود حداکثری؛ به همین دلیل نیز فعالیت بازارهای سنتی به صورت طبیعی براساس اوقات شرعی تنظیم میگشت و در ساعاتی که اختصاص به اعمال عبادی داشت، به صورت نیمهتعطیل درمیآمد، اما پاساژ به دلیل حاکمیت روح سرمایهداری، نمیتواند خود را بر محور اوقات شرعی تنظیم کند مگر به صورت تصنعی و اجبار قوانین!
در فضای بازارهای سنتی چنین هماهنگی و انسجامی بین اعمال معنوی و تجارت بازار، مانع ایجاد تناقض در نقشهای بازار و اماکن زیارتی میگشت، اما فرهنگ پاساژی و مراکز خریدی از فرهنگ متفاوتی سرچشمه میگیرد و تبعات اجتماعی متفاوتی را رقم میزند که نشانههای ایجاد چنین گسلی را امروزه در شهر قم شاهد هستیم.
اگر امروزه گشتی در اطراف حرم زده باشید نشانههای بسیاری از این گسل فرهنگی ایجاد شده را شاهد خواهید بود؛ از پوشش فروشندگان، محصولات عرضه شده که شامل اقلام تزئینی و فاقد کاربرد چینی گرفته تا طلا و جواهرات و لباسهای مجلسی، تا پرسهزنیهای بیهدف زائرانی که به قصد زیارت آمدهاند و اکنون گرفتار زرق و برق بازار شدهاند. اگر مسیرتان به پارکینگ طبقاتی حرم افتاده باشد شاهد خواهید بود مسافران و زائران چگونه به گروگان گرفته شده و مجبور میشوند برای رسیدن به حرم از این همه زرق و برق سان ببینند و بالاجبار دست به جیب شوند.
در چنین توسعه بیمحابایی که بدون توجه به روح مکان صورت گرفته، هویت یکپارچه از هم گسسته و معنویت از دست رفته است. فضای جدید، هویتی جدید میطلبد که در آن مولفههای دینی، فراگیری خود را از دست داده و مجبور به پذیرش همزیستی با مولفههای غیردینی خواهند شد. این تغییر ماهیتی را در چند عرصه میتوان شاهد بود:
امروزه تملک فضاهای اطراف حرم در اختیار کسانی است که به پشتوانه اقتصادی عظیم و سرمایهداری، توانستهاند ملکی تجاری در اطراف حرم خریداری نمایند و جالب آنکه هیچ یک از این سرمایهداران، خود ساکن جوار حرم نمیشوند و این مکانها را به عنوان منبع درآمدی برای خود میپندارند. در حالی که در فضای سنتی، حرم توسط لایههای متعددی از مومنان در برگرفته میشد که هر کدام تلاش میکردند برای برخورداری از فضای معنوی و ثواب بیشتر، در اطراف حرم ساکن شوند. چنین رقابتی عموما براساس تمکن مالی و پشتوانه اقتصادی نبود، بلکه رنگ و بویی از جنس معنویت داشت.
در فضای سنتی، نمادها و نشانههای فراوانی از دینداری لایههای اطراف حرم را میشد یافت، دینداری که بر مدار و محور مرجعیت و عالمان دینی میگشت، اما امروزه، اطراف حرم از مردمان دیندار مرجعیتمحور خالی شده است و در نتیجه شاهد دینداری فردمحور و فاقد مرجع هستیم. اگر در چنین محیطی مراجع تقلید، و علمای دینی حتی در محیط پیرامون حرم، احساس غربت کنند و به کوچه پس کوچههای بافت قدیم قم پناه ببرند، نباید متعجب بود! بیوت بسیاری از مراجع که مأمن مومنان و زائران بود تخریب شده است، حتی منزل بنیانگذار حوزه علمیه قم در آستانه صدمین سال تاسیس آن تخریب شده است!
عوامل تغییر بافت فرهنگی و هویتی شهر قم را باید در چنین تحولاتی جست. تحولاتی که معنویت و تقدس اولین قربانی آن است. زائرانی که از راه دور و نزدیک به قصد جلای روحی و کسب ثواب، از زندگی روزمره کَنده و به چنین مکانی پناه آوردهاند، نه تنها به آسایش روحی دست نخواهد یافت، بلکه به عنوان لقمهای آماده توسط فرهنگ سرمایهداری مدرن بلعیده خواهد شد و به جای صفای باطن، محصولات مادی و معنوی چنین کالبدی را به ارمغان خواهند برد. خطر چنین مسئلهای آنگاه بیشتر به چشم خواهد آمد که توجه کنیم حجم بالایی از زائران را مردم شهرستانهای کوچک و دوردستی تشکیل میهند که به سبب حضور پررنگ سنت در زندگیشان، از خطر فضاهای مدرن تا حدودی در امان مانده بودند.
از همین روی، به نظر میرسد هشدار اخیر بعضی از مسئولان همچون مدیر حوزه علمیه خواهران، تولیت آستان حضرت معصومه(س) و نماینده قم در مجلس شورای اسلامی، مبنی بر اینکه «دشمن از طریق هنجارشکنی در زمینه حجاب و عفاف میخواهد مبانی و ارزشهای دینی را زیر سؤال ببرد» تقلیل و فروکاستن چنین مسئلهای به توطئه دشمن، و غفلت از عوامل و زمینههای واقعی وقوع چنین پدیدهای است؛ وقتی که ما خودمان با چنین غفلتها و عدم توجه به تبعات اقدامات، معنویت را به مسلخ بردهایم، هر چقدر هم که فریاد برآریم و از طرح و نقشه دشمن برای تغییر سبک زندگی و پوشش جوانان و دختران بگوییم، نتیجهای عایدمان نخواهد شد.
سیدمحمد رضائی
سلام
مقام معظم رهبری تدوین سند پیوست فرهنگی ابرطرحهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را به شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید فرمودند.
مشهد مقدس نیز به دلیل نداشتن پیوست فرهنگی، از این آسیب مصون نمانده است. دشمنان مقدسات فرهنگی را هدف قرار دادهاند و اندیشمندان بایستی با توجه به پیوست فرهنگی، مقابل این خطر بایستند. پیوستنگاران فرهنگی استان قم (۰۹۱۲۳۵۳۰۲۵۸) در مسجد مقدس جمکران آماده همکاری در این زمینه هستند.
سپاس