شیخ یوسف بحرانی از علمای سرشناس شیعه در قرن ۱۱ هجری است. وی در سال ۱۱۰۷ ه.ق (۱۶۹۵ م.) در بحرین متولد شد و پس از یک دوره تحصیل در بحرین و قطیف عربستان به ایران آمد. او ۱۵ سال در شیراز ماند و پس از آن به کربلا رفت و تا پایان عمر در آنجا به تدریس علوم دینی مشغول بود. بحرانی در بعد از ظهر چهارم ربیع الاول ۱۱۸۶ ه.ق (۱۷۷۲ م.) در کربلا از دنیا رفت اما داستان زندگی او و برخورد اصولیون با این اخباری سرشناس هنوز در حوزههای علمیه بر سر زبانها است.
ارتباط دو منتقد سر سخت
در دورهای که علامه شیخ یوسف بحرانی در کربلا به عنوان حامی اصلی اخباریگری تدریس میکرد، علامه وحید بهبهانی از بزرگان اصولیون، تلاش پیگیری را برای برانداختن اندیشه اخباریگری آغاز کرده بود. او پس از شکست دادن اخباریون در بهبهان به کربلا رفت و انتقادات خود را از مسلک اخباریگری و طبعا شیخ یوسف بحرانی آغاز نمود. در حالی که شیخ یوسف بحرانی شاگردان بسیاری داشت، وحید بهبهانی چند روز در درس وی شرکت کرد و پس از آن در میان طلاب گفت: من حجت خدا بر شما هستم؛ اگر شیخ یوسف بحرانی (صاحب حدایق) چند روزی کرسی درس خود را در اختیار من قرار دهد، حجتم را بیان خواهم داشت. وقتی بحرانی این خبر را شنید کرسی درسش را در اختیار وی قرار داد و در نتیجه بیشتر شاگردان بحرانی پای درس بهبهانی رفتند. در عین حال بین خود این دو مجتهد نیز مباحثات فراوانی صورت گرفت. از جمله مرحوم محدث قمی با واسطه نقل کرده است که این دو استاد یک شب تا سحر در حرم امام حسین(ع) مشغول بحث بودند.
علیرغم برخورد نرم بحرانی با وی، بهبهانی اما به هیچ وجه در مقابل اندیشه اخباریگری کوتاه نمیآمد و برخوردهای تندی با آنان میکرد. برخوردهایی که یادآور برخوردهای تند محمد امین استرآبادی (۱۰۳۶ ه.ق) نیز بود که به شدت در برابر اصولیون موضع میگرفت. وی «کتاب معروف خود را به نام «الفوائد المدنیة» را در رد اصولیین و تقویت مبانی مسلک اخباری تألیف کرد. وی در تخریب روش مجتهدان و تشیید مبانی اخباریان آنچنان سرسختانه به مبارزه پرداخت که از حیطه مباحثات معمول علمی خارج شده و بنای عداوت را بین دانشمندان شیعه برای سالیان دراز بنیان نهاد.» (گرجی، ص ۲۳۸)
وحید بهبهانی حضور در درس شیخ یوسف را منع کرد به گونهای که حتی داماد و خواهرزاده خود وحید بهبهانی یعنی آیتﷲ سید علی صاحب ریاض المسائل نیز علیرغم علاقه به حضور در درس صاحب حدائق، جرئت حضور علنی در درس او را نداشت و به ناچار شبها با تمام احتیاط در درس ایشان شرکت میکرد. او حتی نماز خواندن پشت سر صاحب حدائق را جایز نمیدانست. اما بحرانی با همان صبر و طمأنینه خاص خود این حکم را فتوای شرعی بهبهانی قلمداد نمود و انجام آن را برای مقلدانش لازم الاجرا میدانست! اما در مقابل وی فتوای به صحت نماز خواندن به امامت بهبهانی داد و حتی وصیت کرد که بهبهانی نماز میت را بر پیکرش اقامه کند. بهبهانی نیز پس از وفات بحرانی بر پیکرش نماز خواند. پیکر شیخ یوسف بحرانی در رواق سیدالشهدا در مقابل شبکههای ضریح شهدا دفن شد و علیرغم آنکه شهر کربلا در این زمان دچار مرض طاعون شده بود، جمع کثیری از مردم در تشییع او شرکت کردند.
تلاش برای ایجاد وحدت
محقق بحرانی تلاش بسیاری برای نزدیک کردن اخباریون و اصولیون انجام داد. وی در کتاب خود «الدرر النجفیّة» مسائل مختلفی از علم اصول را به طور مبسوط با رویکرد اخباریون بحث و بررسی میکند. این کتاب البته کشکولی از مباحث علم کلام، فقه، تاریخ، اخلاق، تفسیر، رجال است که همگی این مسائل با رویکردی اخباری بررسی شدهاند. بحرانی در این کتاب چهار جلدی مباحث مختلفی از علم اصول را مطرح میکند. او مباحثی همچون نقد و بررسی ادله برائت، مرجحات اخبار، نقد و بررسی قاعده طهارت، مسئله احتیاط را در جلد اول و نقد برخی اشکالات وارد بر اخباریون، مدلول امر و نهی، تقدم و تأخر دلیل عقل بر نقل، بررسی بحث حقیقت شرعیه، بررسی قاعده قبح تأخیر بیان عن وقت الحاجة در جلد دوم و بحث تفصیلی از حدیث رفع، تسامح در ادله سنن، فرق بین اصولیون و اخباریون را در جلد ۳ این کتاب بررسی میکند.
در عین حال وی در بررسی مسائل اصولی نگاهی میانهرو و معتدل داشت. آنگونه که از ادبیات وی در مقدمه کتاب الحدائق الناضرة بر میآید او از برخوردهای تند بین اصولیون و اخباریون که گاه تا حد تکفیر نیز پیش میرفت بسیار ناراحت و نگران بود. از همین رو سعی میکرد با اتخاذ موضع معتدل سیاست میانهروی را اتخاذ کند. قدرت علمی وحید بهبهانی بدون شک در اتخاذ این رویکرد وی بیتأثیر نبوده است. خصوصا آنگونه که خود صاحب حدائق در مقدمه کتاب «الحدائق الناضرة» میگوید وی در دوره زندگی در ایران و در شهر شیراز، مسلک کاملا اخباری داشته و در دفاع از این مسلک و تفاوتهای بارز میان اصولیون و اخباریها در کتاب «المسائل الشیرازیة» قلم زده است. اما در کربلا، از این نظر برگشته و با تأمّل بیشتر رویکرد جدیدی اتخاذ نموده است. (الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۱۶۷) او به عنوان اولین دلیل بر این تغییر موضع به طعن علیه مقام علمای هر دو طرف اشاره میکند که گاهی به عیب گرفتن بر اصل دین کشیده میشود. در دلیل بعدی، وی اشاره میکند که در عمل تفاوتی بین این دو مشرب وجود ندارد و سومین دلیل وی آن است که در دوره اول پس از غیبت، علیرغم اختلاف بین دو مشرب اخباری و اصولی، این اندازه از اختلاف وجود نداشته است و وی همه علمای آن دوره را مصیب میداند.
سید محسن امین در اعیان الشیعه میگوید «او ابتدا اخباری صرف بود و سپس به طریقه وسطا بازگشت. او مرتبا میگفت که این، راه و روش علامه مجلسی است. مراد او از طریقه وسطی ترک این اعتقاد اخباریون بود که تنها به قطع عمل میکردند و معتقد بودند که اخبار قطعی است و برخی دیگر اعتقادات خاص آنها. ولی به هر حال او یک اخباری صرف بود همانطور که کتب او به این مسئله دلالت میکند.» (سید محسن امین، ج ۱۰، ص ۳۱۷)
آثار
شیخ یوسف بحرانی در طول عمر خود بیش از ۲۰ اثر در زمینه مسائل مختلف تدوین نمود که معروفترین آنها کتاب «الحدائق الناضرة» است که یک دوره شامل بیشتر مسائل فقه اسلامی در ۲۵ جلد است. کتاب الدرر النجفیه نیز در ۴ جلد که مجموعا ۷۰ درّة است، محصول سفری است که ایشان به نجف داشتند. غیر از این دو مجموعه، برخی آثار ایشان عبارتاند از:
۱. سلاسل الحدید فی تقیید ابن ابی الحدید (در مقدمه این کتاب بحث کافی درباره امامت انجام داده است و سپس نظریات ابنابیالحدید در باب امامت و خلافت را نقد کرده است.)
۲. الشهاب الثاقب فی معنی الناصب
۳. النفحات الملکوتیة فی الرد علی الصوفیة (در این کتاب بعضی از خرافات صوفیه را بر شمرده است و ملا محسن فیض کاشانی را از صوفیه شمرده است.)
۴. معراج النبیه فی شرح من لا یحضره الفقیه
۵. الخطب للجمعات والأعیاد
۶. جلیس الحاضر وأنیس المسافر کالکشکول
۷. لولوة البحرین: از کتب رجالی شیعه
۸. رسائل: رسالههای مختلف وی در زمینههای گوناگون
شاگردان
صاحب حدائق در طول سالیان دراز تدریس، شاگردان بسیاری تربیت نمود. برخی از شاگردان ممتاز او عبارتاند از:
۱. میراز ابوالقاسم گیلانی، معروف به میرزای قمی که کتاب «قوانین الاصول» او از شاهکارهای علم اصول است.
۲. سید مهدی طباطبایی، معروف به بحرالعلوم.
۳. ملا مهدی نراقی، نویسنده «جامع السعادات».
۴. سید علی طباطبایی، معروف به صاحب ریاض، نویسنده «ریاض المسائل».
۵. ابوعلی حائری، نویسنده «منتهی المقال فی علم الرجال».
منابع:
– الحدائق الناضرة، شیخ یوسف بحرانی.
– الدرر النجفیّة، شیخ یوسف بحرانی.
– اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۱۰.
– منتهی المقال فی احوال الرجال؛ ج ۷؛ ۷۴.
– تاریخ فقه و فقها، ابوالقاسم گرجی.
– اخباریگری (تاریخ و عقاید)، ابراهیم بهشتی.
– اندیشه سیاسی علامه شیخ یوسف بحرانی، روح ﷲ شریعتی.
– غلبه اجتهاد بر اخباریگری، محمد ابراهیم جناتی، کیهان اندیشه ۱۳۶۶، شماره ۱۶.
سیدمجتبی
سلام واقعا از خواندن چنین مطالبی لذت می برم. سعیکم مشکور
مهتدی
معمولا اخباریها در مواجهه های شخصی، انسانهای مدارا طلبی بودند. آرامش بیشتری داشته اند. شیخ یوسف بحرانی هم آنگونه که در این متن مشخص است دارای چنین روحیه ای بوده.
ناشناس
تشکر میکنم از نویسنده این مقاله بسیار پر محتوا واقعا زیبا تحلیل میکنید.
احمد مسعودی
سلام علیکم در مورد مقدمه سلاسل چه کمکی میشه به این حقیر بکنید؟۱. سلاسل الحدید فی تقیید ابن ابی الحدید (در مقدمه این کتاب بحث کافی درباره امامت انجام داده است و سپس نظریات ابنابیالحدید در باب امامت و خلافت را نقد کرده است.)