اشاره: نگاهی گذرا به حیات علمی و اجتماعی حضرت آیتﷲ شیرازی
حضرت آيتﷲ حاج سيّد عبدﷲ شيرازى از مراجع تقلید و علمای مجاهد حوزه علمیه مشهد در دهه پنجاه و شصت شمسی است که نقش ارزندهای در هدایت معنوی مردم ایفا نمود. ایشان در سال ۱۳۰۹ قمری برابر با سیزده اسفند سال ۱۲۷۱ شمسی در يكى از محلههاى شيراز ديده به جهان گشود.
پدرش، آيتﷲ سيّد محمّدطاهر موسوى از علمای برجسته و مبارز شیراز بهشمار میرفت که در سال ۱۳۳۰قمری با ورود فرمانده عالی رتبه انگلستان در فارس، مخالفت كرد و مردم را از استقبال او بر حذر داشت. پدر بزرگش نیز، آيتﷲ سيّد محمّدعلى شيرازى از مدافعان نهضت مشروطه و از همرزمان آيتﷲ شيخ فضلﷲ نورى بود كه بعد از شهادت وى در سال ۱۳۳۵قمری تهران را ترك كرد و به شيراز رفت.
آیتﷲ سيد عبدﷲ شیرازی در آغازين روزهاى هفت سالگى وارد مكتبخانه شد و پس از مدتی در نزديكترين حوزه علميّه زادگاهش، نزد استادان برجسته حوزه علميّه شيراز دروس مقدماتی و سطح را فرا گرفت و در سن ۲۱ سالگى از استاد خود آيتﷲ شيخ على ابوالوردى اجازه اجتهاد مطلق دریافت نمود، بطوریکه استادش ضمن تاکید بر مراتب علمی او، دربارهاش گفته بود: «آقا سيّد عبدﷲ احتياج به نجف رفتن ندارد».
با این حال، آيتﷲ شيرازى در جمادى الاولى سال ۱۳۳۳قمری، شيراز را به قصد ادامه تحصيل در حوزه علميّه نجف ترك گفت و در مدرسه بزرگ آخوند خراسانى در نجف اشرف حجره گرفت و با تمام وجود، به تحصيل علوم و معارف اهل بيت(ع) پرداخت و در مدتى كوتاه، در ميان طلاّب و فضلای حوزه علميّه نجف، شُهره گردید.
او در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، حاج سيّد ابوالحسن اصفهانى، آقا ضياءالدين عراقى، میرزا محمّدحسين نائينى و شیخالشریعه اصفهانی شرکت نمود و مورد عنایت و توجه ویژه اساتید خود بهخصوص مرحوم آقا ضياءالدين عراقى قرار گرفت، به طوری كه استادش در حضور شاگردان خود، از وی تعريف كرده و گفته بود: «من ايشان را براى آينده نزديك نجف اشرف ذخيره نمودهام و ايشان اميد علمى آينده من است».
ایشان در کنار تحصیل، خود نیز به تدریس سطوح عالیه اهتمام ورزید و شاگردان مبرزی تربیت نمود که شماری از آنان در آینده جزو مراجع تقلید قرار گرفتند؛ همانند آیتﷲ بهجت (در قم)، آیتﷲ شیخ محمد زینالدین (در نجف اشرف) و آیتﷲ شیخ محمدامین صادق (در لبنان).
آيتﷲ شيرازى پس از دوازده سال تحصيل در حوزه علميّه نجف و کسب اجازه اجتهاد مطلق از مرحوم آقا ضياءالدين عراقى، در هفده جمادىالثانى سال ۱۳۴۵قمری به شيراز بازگشت و حوزه علميّه شيراز را که پس از كودتاى رضاخان از هم پاشیده بود و بيشتر طلاّب آن به حوزههاى علميّه اصفهان و شهرهاى ديگر هجرت كرده بودند، بازسازى نمود و طلاّب مهاجر را دوباره بازگرداند.
ایشان در اواخر محرّم سال ۱۳۵۴قمری برابر با سال ۱۳۱۴شمسی که حرکت شوم کشف حجاب رضاخانی آغاز گردید، به قصد مبارزه جدی و مذاکره با علمای برجسته مشهد مقدس عازم این شهر شد و با آیات عظام حاج آقاحسین قمی و حاج سید یونس اردبیلی دیدار کرد و پیرامون اقدامات ضد اسلامی رژیم همچون كشف حجاب دانشآموزان دخترِ در برخی مدارس تهران و شیراز، به مذاکره پرداخت و با همراهی سایر علمای مشهد، مقدمات تحصن عمومی در مسجد گوهرشاد را فراهم نمود.
آیتﷲ شیرازی در اعتراض به کشف حجاب نقش بسزائی ایفا نمود و پس از واقعه خونین قیام گوهرشاد توسط مأمورین رژیم، دستگیر و به زندان تهران منتقل شد.
وی پس از آزادى از زندان، در سال ۱۳۵۴قمری به شيراز بازگشت و مشغول تدريس در حوزه علميّه شيراز شد. جاسوسان دولت لحظهاى ايشان را ترك نمىكردند و وى را زير نظر داشتند تا اینکه در نهایت، عرصه را بر ايشان تنگ نموده و به كلّى وی را از فعاليتهاى اجتماعى و سياسى بازداشتند. آیتﷲ شیرازی به همین خاطر تصميم گرفت مخفيانه شيراز را به قصد عراق ترك كند.
با حضور دوباره ایشان در نجف اشرف، آیات عظام اصفهانى، نائينى و آقا ضياءالدين عراقى به ديدار وى آمدند. او در اين ديدارها، اوضاع جاری در کشورهای اسلامی مانند جنايات رضاخان و كشف حجاب در ايران، تخريب قبور ائمّه در حجاز و قتل عام ۱۲۰ نفر از علماى شيعه و سنى در افغانستان توسط امانﷲ خان را آشكار ساخت و بدین صورت درپى افشاگریهای وی، بازارها و حوزه علميّه نجف تعطيل شد و عزاى عمومى اعلام گرديد، و طومار اعتراضآميزى مبنى بر حمايت از ملّت مسلمان افغانستان به دولتمردان كابل فرستاده شد.
آیتﷲ شیرازی در نجف اشرف به تدریس درس خارج فقه و اصول پرداخت و کتب متعددی را در فقه و اصول و مسائل کلامی به رشته تحریر درآورد و جهت رفاه حال طلاب مدرسه علمیهای را نیز تأسیس کرد.
آيتﷲ حاج سید ابوالحسن اصفهانى در سال ۱۳۶۳قمری با دستخط مبارک، از مردم خواست تا در امور شرعى و احكام اسلامى به آيتﷲ سيد عبدﷲ شيرازى رجوع نمايند. پس از آن، ایشان بنا به درخواست مكرر فضلاى نجف و نیز درخواستهایی از مردم شیراز، نخستين رساله عمليه خويش را به نام «انيس المقلّدين» منتشر کرد.
این مرجع تقلید در کنار برنامههای علمی خود، در مسائل سیاسی و اجتماعی عراق نیز اظهار نظر میکرد و در محافل مختلف، ماهیت ضد اسلامی رژیم عراق را آشکار میساخت.
ایشان همواره با انقلابيون ايران در تماس بود و از اوضاع و تحولات ایران آگاهی داشت. او در این راستا، در مناسبتهاى گوناگون چون كودتاى انگليسیها كه منجر به بركنارى رضاخان و جايگزينى پسرش شد و نيز بهمناسبت رفراندوم فرمايشى محمّدرضا پهلوی و همچنین حمایت از آیتﷲ کاشانی اعلاميههايى صادر و موضع گیریهای قاطعی از خود نشان داد و از اولین علمایی بود که در نجف اشرف از نهضت مرحوم امام خمینی حمایت نمود.
این عالم مبارز به دليل فعاليتهاى سياسى فراوان و موضعگیریهای شجاعانه عليه دولتهاى ايران و عراق، و پس از وخیم شدن اوضاع عراق و بیرون راندن عموم ایرانیهای مقیم عراق، تصمیم بر آن گرفت که بهعنوان یک مبارزه منفی سخت عراق را ترک نماید که این خود یک ضربه کوبندهای علیه رژیم بعث جانی و سفاک حاکم بر عراق بود. بر این اساس، وی در آذر سال ۱۳۵۴شمسی برابر با ۲۵ ذیقعده سال ۱۳۹۴قمری در شرایطی بسیار سخت به ايران بازگشت و پس از چند روز توقف در تهران و قم، به زادگاهش سفر کرد که با استقبال باشكوه مردم شیراز همراه بود.
با ارتحال آيتﷲ ميلانى و در اوج گیری مبارزات انقلاب، آیتﷲ شیرازی به درخواست علما و فضلاى خراسان به مشهد مقدس هجرت کرد و تصمیم گرفت تا براى هميشه در این شهر بماند.
ایشان از بدو ورود به مشهد مقدس بهعنوان یکی از مراجع تقلید فعال و شجاع و پرتحرک، در کنار روشنگریهای سیاسی و اجتماعی بر علیه رژیم پهلوی، فعالیتهای علمی خود را نیز برقرار نمود و به تدریس درس خارج فقه، تربیت شاگردان برجسته و پاسخگویی به سؤالات مردم اهتمام فوقالعادهای ورزید.
وی در دوران دفاع مقدس، بارها در پيامهای پرشوری، از يكسو ملّت مسلمان و مقاوم ايران را به مقاومت در برابر آن تجاوزات و حملات ضدّ انسانی و حضور مداوم در صحنههای جنگ و ايثارگریهای ديگر در پشت جبهه و تشويق رزمندگان دلير اسلام فرا میخواند، و از ديگر سو اقشار مختلف ملّت رنجديده عراق را به اتّحاد و يكپارچگی و قيام عمومی عليه آن نظام فاسد، دعوت مینمود.
آیتﷲ شیرازی در ميان علماى معاصر، در تواضع يگانه بود. با همه يكسان برخورد مىكرد. ارباب رجوع را با چهره باز استقبال کرده و ميان كوچك و بزرگ، عوام و خواص، فقير و ثروتمند فرقى نمىگذاشت. وی تا زمانى كه در نجف اشرف بود، حاضر نشد از كولر، پنكه و يخچال كه از ضروريات اوليه زندگى است، استفاده نمايد و مىگفت: «حالا كه اكثر مردم فاقد يخچال هستند، چرا ما نباشيم؛ مگر بدون يخچال نمىشود زندگى كرد…».
این مرجع عالیقدر در طول عمر با بابرکت خود، خدمات اجتماعی، عمرانی و فرهنگی متعددی در ایران انجام داد که برخی از آنها عبارتند از: تأسيس مدرسه علميّه امام اميرالمؤمنين(ع) در مشهد مقدس، تأسيس درمانگاه ويژه طلاّب حوزه علميّه مشهد و كتابخانه عمومى، تأسيس مسجد ابوالفضل(ع) در كوى طلاّب مشهد، تأسيس حسينيه آيتﷲ شيرازى در مشهد، ايجاد ۱۳۰ واحد مسكونى براى زلزلهزدگان طبس، احداث ۲۴ واحد مسكونى براى زلزلهزدگان فيض آباد قائنات، كمك به مسکن طلاّب و مردم مستضعف و… .
سرانجام اين عالم مجاهد و فقیه وارسته در سن ۹۶ سالگى، در سحرگاه اول محرّم سال ۱۴۰۵قمری برابر با پنجم مهر سال ۱۳۶۳شمسی دار فانی را وداع گفت و بدن مطهرش پس از تشييع باشكوهى با حضور علما، مسئولین و عموم مردم عزادار مشهد، در جوار مرقد مطهر امام رضا(ع) به خاك سپرده شد.
درپی درگذشت آیتﷲ شیرازی، مرحوم امام خمینی رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، آیتﷲ خامنهای ریاست محترم وقت جمهوری اسلامی ایران، مراجع تقلید عراق و ایران و سایر مسئولین نظام، پیامهای تسلیتی صادر کردند و ملّت مسلمان ايران به ويژه مردم شهر مشهد مقدس و شيراز در فقدانش اشك ماتم ريختند و به منظور بزرگداشت ایشان، مجالس ترحیم متعددی در شهرهای ایران و کشورهای مختلف اسلامی و غیراسلامی برگزار شد.
مجالس بزرگداشت ایشان در کشورهای اسلامی مانند پاکستان، سوریه، عمان، عربستان و کشورهای خلیج و در کشورهای غیراسلامی مانند هندوستان، انگلستان، آمریکا، آلمان، کانادا، استرالیا، اسپانیا، ایتالیا، تانزانیا، کنیا و ماداگاسکار برگزار شد.
حضرت امام خمینی رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران در پیام تسلیت خود، مجاهدت این عالم ربانی را مورد تاکید قرار داده و فرمودند: «رحلت مرحوم آيتﷲ آقاى حاج سيّد عبدﷲ شيرازى(قدس سره) موجب كمال تأسّف است. وجود اين گونه شخصيّتهاى علمى و دينى و متعهّد به مجاهدت عليه سردمداران كفر و ستم، سرمايههائى براى حوزههاى علمى و پشتوانهاى براى كشور و فقدان آنان ثُلْمهاى براى اسلام و مسلمين است».
آیتﷲ شیرازی در عرصه بینالمللی و فعالیتهای برونمرزی
حضرت آیتﷲ حاج سید عبدﷲ شیرازی از مراجع پیشگام در توجه به بحرانهای جهان اسلام به شمار میآید. این امر از بینش سیاسی ایشان و همچنین عملکرد مناسب وی در حوادث مختلف ایران و جهان اسلام به خوبی نمایان میشود، بطوریکه کمتر واقعهای را در دوران مرجعیت ایشان در قلمرو جهان اسلام میتوان سراغ گرفت که ایشان نسبت به آن واکنشی نشان نداده باشد.
در این مجال به طور گذرا نقش ارزنده ایشان را در عرصه برونمرزی بررسی میکنیم:
- تأسیس مراکز دینی و مذهبی
آیتﷲ شیرازی در راستای ترویج علم و دین اسلام و مذهب تشیع نقش ارزندهای در تاسیس و احداث مراکز دینی، مساجد، مدارس علميّه، حسينيّهها و مراكز اسلامى گوناگون در كشورهاى مختلف اسلامى بهخصوص كشورهاى ايران، عراق، سوریه، هند، پاكستان و كشورهاى آفريقايى ایفا کرد.
تأسيس مدرسه علميّه «آيتﷲ شيرازى» در نجف اشرف(سال ۱۳۷۳قمری)، تأسيس مدرسه علميّه «طاهريه» در نجف اشرف(سال ۱۳۸۳قمری)، تأسيس دبستان پسرانه اسلامى «المدرسة الابتدائية الطاهرية» و مسجد طاهرى در نجف اشرف(سال ۱۳۸۶قمری)، تأسيس كتابخانه عمومى در نجف اشرف(سال ۱۳۸۸قمری)، تأسيس مجتمع مسكونى کنار مدرسه علمیه طاهریه جهت طلاب علوم دينى مهاجر در نجف اشرف، حُسينيّه طاهريّه در شهر كوفه، ايجاد بخش عظيم جرّاحى در بيمارستان حضرت زهرا(س) وابسته به مجلس اعلى شيعيان لبنان در بيروت، احداث مرکز اسلامی در سیرالئون در غرب آفریقا، کمک به تأسیس و احداث بيش از ۶۰ مدرسه علميّه در نقاط مختلف كشور پاكستان و احداث مراكز درمانى در شهرهاى مختلف هند از جمله خدمات این مرجع عالیقدر میباشد.
- کمکهای مالی به اقشار مردم در کشورهای اسلامی
ایشان از كمكهای مالى به طلاّب علوم دينى حوزههاى علميّه، كمك مالى به جبهههاى جنگ و خانوادههاى جنگزده، كمكهاى نقدى به احزاب اسلامى در عراق و افغانستان و کشورهای دیگر دریغ نکردند و به قشر مستضعف نیز توجه خاصی داشتند.
پرداخت شهريّه به حوزههاى علميّه استان خراسان و استان فارس در ایران و نجف اشرف، كاظمين، سامرّاء و برخى دیگر از حوزههاى علميّه عراق، پرداخت شهريّه ماهانه و كمكهاى مختلف به طلاّب مدارس علمیه در پاکستان و پرداخت كمكهاى نقدى به شيعيان آسيبديده لبنان به ويژه مراكز ايتام جنوب لبنان از جمله این خدمات میباشد.
- واکنش به رویدادهای بینالمللی
آیتﷲ شیرازی در دوران حضورش در عراق در برابر همه آن حکومتها(عبدالکریم قاسم، عبدالسلام عارف، عبدالرحمن عارف، احمد حسن البکر و جنایتکاران حزب بعث) شجاعانه مقاومت نمود و اعلامیهها، نامهها و سخنرانیهای شدیداللحنی ایراد کرد که در جای خود باید مفصل مورد بررسی قرار گیرد.
به عنوان نمونه، عبدالکریم قاسم قصد داشت جشن کودتایش را در عراق برگزار کند. او به این منظور ۷۰۰ رقاصه روسی را دعوت کرده بود تا از هشتم تا چهاردهم محرم در سراسر عراق جشن برگزار کنند. وقتی این خبر به آیتﷲ شیرازی رسید ایشان حرکت اعتراضی وسیعی انجام دادند و تلگرافهای متعددی به عبدالکریم قاسم زدند تا در نتیجه این کار در شهرهای زیارتی لغو شد.
ایشان در راستای تقریب بین مذاهب از علمای اهل سنت بغداد دعوت کرد تا برای مذاکرات در زمینه مسائل جهان اسلام و مقابله با رژیم پهلوی در ایران و حکومت عراق به نجف اشرف بیایند و این مسئله زمینه تعامل بیشتر را فراهم آورد.
وی در دوران اقامتش در مشهد و در دوره حکومت بعث در عراق، تلگرافهای شدیداللحنی به صدام حسین تکریتی ارسال نمود و ضمن محکوم کردن کشتار علما و مردم عراق، به عذاب و عاقبت شوم اعمالش هشدار دادند.
آیتﷲ شیرازی علاوه بر ایران و عراق به مسائل و مشکلات کشورهای اسلامی دیگر نیز توجه میکرد؛ چنانچه در جریان کشف حجاب افغانستان موضعگیری نموده و درپی کشته شدن جمعی از علمای افغانستان و زندانی شدن ۱۲۰ نفر از علمای هرات، قندهار و مزارشریف پیامی صادر کرد.
این مرجع عالیقدر در جریان اشغال افغانستان با صدور اطلاعیههای متعدد مردم مسلمان افغانستان را به مقاومت و یکپارچگی در برابر متجاوزان دعوت مینمود و معتقد بود: «تنها اشغال افغانستان مطرح نیست بلکه مسئله، مسئله نفوذ مستقیم شوروی در بسیاری از کشورهای اسلامی و هتک حرمت اسلام و مسلمانان است».
ایشان در این زمینه، حمایتهای مالی قابل توجهی جهت حمایت قیام مردم افغانستان انجام داد.
وی در مسئله طرفداری از فلسطینیها نیز پیامهایی صادر کرد و در مقاطع مختلف نسبت به فعالیتهای اسرائیل و مسائل جنوب لبنان و ناپدید شدن امام موسی صدر هشدارهایی داد و در این راستا تلگرافهایی به روسای جمهور سوریه و لیبی و نخست وزیر لبنان ارسال کرد.
ایشان معتقد بود: «نهضت فلسطین نهضتی است مقدس و حمایت از آن، وظیفه همه مسلمانان جهان است». همچنین در مورد لبنان میفرمود: «ضربههایی که بر پیکر ملت لبنان خاصه شیعیان جنوب بوسیله صهیونیستها و آمریکای جهانخوار وارد میشود، ضربهای است بر جامعه مسلمانان جهان… ».
آیتﷲ شیرازی در مجموع حدود ۲۰ اطلاعیه، تلگرام و پیام در مورد اشغال سرزمین فلسطین و ربودن امام موسی صدر صادر کردند که برخی از آنها عبارت است از: اعلامیه از نجف اشرف به مناسبت تجاوز جنایتکارانه صهیونیسم به سرزمین فلسطین و مسجدالاقصی در ۳۰ صفر ۱۳۸۷قمری، اعلامیه به مناسبت جنگ اعراب با اسرائیل در خصوص ارتفاعات جولان در ۱۲ رمضان ۱۳۹۲ قمری، اعلامیه در مورد دعوت مردم به همکاری و کمک به مسلمانان جنوب لبنان در سال ۱۳۹۸قمری، پیام به کنفرانس کشورهای اسلامی تشکیل یافته در مراکش در مورد ربوده شدن امام موسی صدر در ۱۴ جمادیالثانی ۱۳۹۹قمری، پیام به مناسبت حمله وحشیانه اسرائیل به بیروت در ۱۴ شعبان ۱۴۰۲قمری، پاسخ به نامههای حجج اسلام فضلﷲ و شمسالدین پیرامون اوضاع لبنان و همچنین پاسخ به سران سازمان آزادیبخش فلسطین، جنبش امل و سفیر فلسطین در تهران.
ایشان نسبت به اتفاقات کشورهایی مانند عربستان، تونس و پاکستان نیز عکسالعمل نشان میداد.
در مسئله نویسنده شیعی کتاب «ابوطالب مومن قریش» که دادگاه عربستان حکم به اعدام او داد، ایشان اعتراض کرد و علمای عراق و ایران نیز سکوت نکرده و اعتراضهایی کردند تا در نهایت حکم اعدام تغییر کرد. همچنین اعتراض خود را به تخریب قبور ائمه بقیع در عربستان اظهار نمودند.
رئیس جمهور تونس در سال ۶۰ میلادی حکمی در مورد معاف بودن کارگران کارخانهها از روزه صادر کرد که آیتﷲ شیرازی از خود واکنش نشان داده و علمای دیگر را با خود همراه کرد.
در مسئله اعدام سید قطب که چهرهای به ظاهر اسلامی بود ایشان تلگراف شدیداللحنی برای جمال عبدالناصر فرستادند و در ارتباط با مراکش نیز پیامهایی صادر کردند.
آیتﷲ شیرازی همچنین با شیخ الازهر در مصر ارتباط داشتند و در اعتراض به اعدام جمعی از شخصیتهای علمی در مصر و مقابله با سیاستهای ضد اسلامی در ترکیه واکنش مناسبی از خود نشان دادند.
- تربیت شاگرد و اعزام مبلغ و هیئتهای متعدد به کشورهای اسلامی
شخصیتهای برجستهای در نجف اشرف، شیراز و مشهد مقدس از حوزه درسی ایشان استفاده کردهاند که بسیاری از آنها از علما و روحانیون کشورهای عربی منطقه و از ملیتهای مختلف همچون شبه قاره هند میباشند. از شاگردان ایشان میتوان به آیات و حجج اسلام شیخ محمدتقی بهجت، شیخ ابوالحسن شیرازی، شیخ محمد زینالدین، شیخ محمدامین صادق، شیخ عبدالصاحب مظفر، شیخ علی عبدﷲ الستری، سید ناصر هاشم السلمان، سید عباس صدر ایازی، سید علی جوهری، شیخ مهدی فلاحی، سید عبدالرئوف فضلﷲ، سید ذبیحﷲ اسلامی، سید شمسالدین آیتﷲی، سید علاءالدین غریفی، سید مرتضی فیاض، سید ابراهیم حجازی طبسی، شیخ غلامحسین شیخالاسلامی، شیخ حسینعلی طوبایی، سید محمدطاهر طاهری شیرازی، سید محمدباقر شیرازی، سید محمدعلی شیرازی، شیخ احمد سعیدی نجفی، سید عباس فخرالاسلام، شیخ علی اکبر وحید همدانی، شیخ علی محمدی مازندرانی، میرزا علی ارومیانی تبریزی، شیخ مرادعلی بختیاری، شیخ محمدتقی طبسی و دهها شخصیت برجسته در کشورهای مختلف اسلامی (لبنان، بحرین، عربستان، عراق، هند، پاکستان، افغانستان و…) اشاره کرد که به تبلیغ در آن کشورها مشغول بوده و ارتباط مستمری با استاد خود داشتند.
ایشان علاوه بر تربیت شاگردان مختلف، با اعزام هیئتهای مختلف به کشورهای اسلامی مانند سوریه، لبنان، پاکستان، هند، ترکیه، عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس در جریان امور مسلمانان و شیعیان قرار میگرفت و به رفع حوائج مادی و معنوی آنان اهتمام داشت.
آیتﷲ شیرازی با انجمن دانشجویان وین مکاتبات فراوانی داشتند و به استفتائات و سوالات مردم مسلمان از سراسر جهان پاسخ میدادند و مجلات کشورهای عربی و اروپایی که برای ایشان ارسال میشد را مطالعه میکردند.
- دیدار با شخصیتهای علمی، فرهنگی و سیاسی بینالمللی
آیتﷲ شیرازی در دوران اقامت در عراق و ایران، همواره با شخصیتهای بینالمللی در ارتباط بودند. دیدار با علامه مفتی جعفر حسین رهبر شیعیان پاکستان، مذاکره با سفرای کشورهای عربی، دیدار سفیر لیبی در تهران با آیتﷲ شیرازی و مذاکره در خصوص لزوم همکاری متقابل در عرصههای بینالمللی، دیدار با امام جمعه بمبئی هند و دیدارهای متعدد با علمای شیعه و اهلسنت عراق، لبنان، سوریه، فلسطین، کویت، اردن و… حاکی از این ارتباط و تعامل مستقیم میباشد.
ایشان مجموعاَ ۳ سفر به مکه مکرمه داشتند. سفر اول در سال ۱۳۶۱قمری از طریق نجف اشرف و بصره به سمت کویت و از آنجا به حجاز صورت گرفت. در این سفر مقامات عالیرتبه عربستان مانند ملک عبدالعزیز به دیدار ایشان میآیند و وی حدود یک ماه در مدینه منوره میمانند. ایشان در ماه محرم در مدینه مجالس روضهخوانی برگزار و با مردم از سراسر جهان دیدار میکنند. تالیف کتاب «الاحتجاجات العشره» (بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنّت) از آثار و برکات همین سفر است.
سفر دوم در سال ۱۳۵۲شمسی و سفر سوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸شمسی به همراه جمعی از علما و روحانیون و حدود ۶۰ نفر از همراهان انجام میشود که حدود یک ماه به طول میانجامد.
آیتﷲ شیرازی قبل از این سفر در قم و تهران با مراجع و بخصوص مرحوم امام خمینی دیدار میکنند و سپس عازم مکه مکرمه میشوند. در بدو ورود به جدّه، امیر منطقه و برخی مسئولین به استقبال ایشان آمدند و پس از ورود به مدینه منوره، پیشنهاد مقامات سعودی را جهت اسکان در یکی از هتلها قبول نکرده و خود ساختمانی را مقابل قبرستان بقیع اجاره میکنند.
ایشان در دیدار با وزیر حج و اوقاف عربستان و امیر مدینه با جدیت برخورد کرده و فرمودند: چرا باید قبرستان بقیع بسته باشد؟ و براساس تاکیدات ایشان بود که پس از آن درب قبرستان بقیع باز شد و مردم به زیارت مشرف شدند.
آیتﷲ شیرازی سفری هم به طائف داشتند و در مکه مکرمه با زائران خانه خدا از کشورهای مختلف اسلامی دیدارها و ملاقاتهای متعددی کردند که در آنها بحث ارتباطات جهان اسلام مورد مذاکره قرار میگرفت تا جائیکه روزنامهها و نشریات عربی این دیدارها را منعکس میکردند.
ایشان در همین سفر با مسئولین و شخصیتهای عربی سعودی و دیگر کشورها مانند رئیس جمهور زیمبابوه دیدار کردند و جلسهای را با حضور هزار نفر از حجاج و روحانیون ایرانی و غیرایرانی برگزار کردند که در این جلسه شخصیتهایی از فلسطین، سوریه، لبنان، عراق و … سخنرانی کرده و در نتیجه بسیاری از اهلسنت به شیعه و علمای آن تمایل پیدا کردند و زمینه تقریب مذاهب فراهم شد.
منابع
۱. مشاهیر حوزه علمیه خراسان، ج۳، ص ۱۹۳-۲۱۱.
۲.یادنامه خورشید فقاهت و مجاهدت، ص ۵۸-۶۵ ، ۶۹-۸۳ ، ۱۰۲-۱۰۵ و ۳۷۷.
۳. چهرهای پرفروغ از مشعلداران اسلام و فقاهت و انقلاب، ص۳۷-۲۹۳ و ۲۰۴-۲۳۴.
۴. مرجع مبارز – آیتﷲالعظمی سید عبدﷲ شیرازی به روایت اسناد، ص ۱۹-۴۱ و ۲۳۵ و ۲۳۶.
۵. گفتگو با بیت معظم حضرت آیتﷲشیرازی.
اسلام و غرب؛ امام خمینی و شارحانش
«الصَرخی» کیست و در پی چیست؟
روحانیت اصیل و آفات آن از نگاه امام خمینی(ره)
آیتاللهالعظمی گلپایگانی، مودّی به آداب سنت