– ضرورت استعدادسنجی طلّاب
خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيّاً وَ رَحْمَةُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ»[۱]: «مگر رحمت پروردگارت را آنها تقسیم میکنند؟ ما معیشت آنها را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردهایم و برخی را بر برخی مراتبی برتری دادیم تا یکدیگر را به خدمت گیرند (و زندگی بچرخد) و رحمت پروردگارت از آنچه میاندوزند بهتر است». این آیه شریفه به تنوع استعدادهای خدادادی افراد اشاره دارد و حکمت آن را تنوع نیازهای گوناگون زندگی دنیا میداند که اگر خدای متعال همه را با استعدادها و تواناییهای یکسان میآفرید، چرخ زندگی نمیچرخید.
از بدیهیترین اصولی که در هر ارگان و سازمانی مشاهده میشود، ضرورت تقسیم نیروها به حسب نیازها، اهداف و آرمانهایی است که آن مجموعه دنبال میکند. به دیگر سخن هر مجموعهای که در جامعه انسانی آغاز به کار کرده و برای رسیدن به اهداف خویش اقدام به جذب نیرو میکند، به خوبی میداند که همه نیروها از نظر استعداد و نیز علاقه یکسان نیستند. از این رو پس از یک دوره آموزش عمومی متناسب با اهداف و رسالت خویش که برای همه ضروری است، به حسب شناختی که از نیروهای خویش به دست آورده است، اقدام به دستهبندی و تفکیک آنها در رستههای مخصوص میکند تا با آموزشهای ویژهای که نیروهای هر رسته میبینند، بتوانند بیشترین کارایی لازم در همان رسته را داشته باشند و به ارائه خدمت به جامعه هدف بپردازند و آرمانهای سازمان متبوع خویش را به منصه ظهور برسانند. این حقیقتی است که هم اکنون در همه کشورهای جهان و در همه سازمانها و مراکز کشوری و لشکری شاهد آن هستیم.
نگارنده با مطالعات و تامّلهای فراوانی که در مسائل حوزوی داشتم، به این نتیجه رسیدم که بر زمین ماندن این اصل بدیهی یعنی استعدادسنجی و تفکیک نیروهای حوزوی، کلید اصلی همه مشکلات موجود و مهمترین مانع تحوّل مثبت در حوزه است. اگر نظام آموزشی دچار سردرگمی است، اگر نخبگان پژوهشی که حقیقتاً اهل تولید علم باشند، به ندرت در حوزه مشاهده میشوند، اگر متون حوزوی رو به سامان نمیرود، اگر نظام تبلیغی حوزه به هم ریخته و ناکارآمد است، اگر نیروهای اجرایی متخصص و کارآمد از حوزه برای انجام رسالتهای گوناگون اجتماعی کمتر به عمل میآید، اگر در اسلامیسازی علوم انسانی حرکت امیدبخش و سریعی به چشم نمیخورد، اگر نظام اقتصادی روحانیت و معیشت طلاب با مشکلات عدیده رو به رو است، اگر کارآمدی حوزههای علمیه در نظام اسلامی با پرسش و ابهام رو به رو شده، و دهها مشکل بزرگ دیگر که ذکرش به درازا میکشد و ملالآور است، همه ریشه در این دارد که ما طلاب را در یک پروسه بیش از ده سال محکوم نظام آموزشی واحدی کرده و تنوّع علایق و استعدادهای آنان را نادیده انگاشتهایم. به دیگر سخن باید گفت «امّ المصائب» حوزههای ما این است که به تنوّع استعدادهای نیروهای خویش احترام نمیگذارد و درپی همین نادیده انگاشتن تواناییهای متنوّع نیروها است که نمیتواند نظام آموزشی درستی برای تربیت آنان بچیند و متون درسی متناسب با آنان طراحی کند. نظام آموزشی کنونی حوزه اساساً برای تربیت مجتهد طراحی شده و سایر افراد را نادیده انگاشته است. به راستی چرا این پرسش را بیپاسخ میگذاریم که طلبهای که نه استعداد فقیه شدن دارد و نه علاقهای به فقه و اصول، چرا باید در نظام آموزشی حوزه مجبور به خواندن سنگینترین پژوهشها و کتابهای اجتهادی فقه و اصول مانند رسائل و مکاسب و کفایه باشد؟ آیا اگر کسی نخواهد فقیه شود، حق ندارد طلبه شود؟ اگر چنین است، چرا از همان هنگام که اقدام به جذب طلبه میکنیم این حقیقت تلخ و دردناک را به افراد متقاضی نمیگوییم و اگر چنین نیست، چرا این طلاب بیچاره را به اجبار پای درسهایی مینشانیم که نه علاقهای به خواندن آنان دارند و نه چیزی از محتوای عمیق آن میفهمند؟ آیا این اغراء به جهل نیست که قبح آن از مستقلات عقلیه است؟ رشته تخصصی نگارنده این سطور فقه و اصول است، اما این را هرگز درست نمیدانم که علاقهمندان به سایر رشتهها یا عرصههای طلبگی را محکوم به آن چیزی کنم که خودم میپسندم. این کار هم ذاتاً قبیح و نادرست بوده و هم توهین به کسانی است که استعداد و علاقهای متفاوت دارند.
حوزههای علمیه در سدههای گذشته به دلیل فقدان نظام مدیریتی و نداشتن سازوکار سازماندهی شده، نظام یکسان و تعریف شدهای برای همه طلاب خویش داشت. همه باید درسهای یکسانی بخوانند و بالا بیایند تا پس از سالیان دراز تحصیل و برخی هم تدریس، شاید برخی افراد بتوانند خود را بشناسند و در استعداد یا علاقه خاص خویش تمرکز یابند و به ارائه خدمت به جامعه اسلامی بپردازند. از این رو است که افراد برجسته و شاخص نسبت به جمعیت موجود در حوزههای علمیه درصدی اندک بوده و البته از برکت تلاشهای آنان است که کیان دین از خطرات گوناگون در عرصههای مختلف در امان مانده است.
این وضعیت شاید در آن روزگاران تا حدودی طبیعی مینمود و از اقتضائات آن دوران به شمار آید، چرا که به دلیل مخالفت حکومتها با حوزههای علمیه و فشارهای سیاسی موجود نمیشد این امور را ساماندهی کرد. انتظارات و توقع مردم از سازمان روحانیت نیز در حد همان بضاعت مزجات بود نه بیشتر.
اما امروزه به برکت پیروزی انقلاب مقدس اسلامی که برخاسته از حوزه است، حوزههای علمیه نظاممند شده و مدیریت یکپارچه دارد. به موازات افزایش امکانات در حوزه، توقعات اجتماعی نیز از حوزهها بالا رفته و سطح کارآمدی که برای حوزه پسا انقلاب تعریف میشود، بسیار بالاتر از سطح کارآمدی تعریف شده از حوزه پیش از انقلاب است.
امروزه دیگر پذیرفته نیست که استعدادهای طلابی که با هزاران عشق و امید و به منظور خدمت به دین مقدس اسلام و نظام اسلامی به حوزه رو میآورند، لگد مال ضعف مدیریت و نادیده انگاشتن استعدادهای گوناگون نیروها شود، به گونهای که پس از ده سال یا بیشتر تحصیل در حوزه، وقتی به خود نظر میکنند نه اسلامشناس شدهاند، نه مبلّغی توانمند، نه نیروی اجرایی کارآمد و نه هیچ چیز دیگر؛ به گونهای که حتی از تحصیل معاش خود نیز عاجزند و ناچارند رو به کارها و مشاغلی بیاورند که خلاف شؤون روحانیت است.[۲] این افراد عقدههای سنگینی به دل دارند و جوانی خود را بر باد رفته میبینند.
بنابراین، تنها چاره اصلاح کلان در حوزه و نظام آموزشیاش این است که ابتدا یک دوره عمومی برای همه طلاب پذیرفته شده داشته باشد که در این دوره عمومی مطالبی که دانستن آنها برای هر طلبهای ضروری است با متون آموزشی قوی و مناسب اقتضائات امروز آموزش داده شود؛ از قبیل ادبیات عرب، عقاید اسلامی، منطق، روخوانی و تجوید قرآن، اخلاق اسلامی، تاریخ اسلام، احکام مبتلابه و مقداری فقه و اصول. این دوره آموزشی البته باید کوتاه مدت بوده و زمان آن نیز به حسب مقطع تحصیلی طلاب پذیرفته شده متفاوت باشد. پیشنهاد نگارنده این است که مدت این مقطع برای طلاب سیکل شش سال، طلاب دیپلم پنج سال و طلاب دانشگاهی چهار سال باشد. البته متونی نیز که برای هر یک از این سه مقطع در نظر گرفته میشود باید متفاوت از هم باشد. در ضمن گذراندن این دوران آموزشی عمومی، باید هر یک از طلاب مدرسه مورد شناسایی مدیر و معاونان وی قرار گیرند و با شیوههای علمی استعدادسنجی شوند و البته در کنار استعداد، علاقههای آنان نیز مورد احترام قرار گیرد تا هر یک بدانند به درد چه کاری میخورند.[۳] پس از طی این فرایند، طلبه موظّف است در همان عرصهای که کارشناسان امر تشخیص دادهاند به ادامه تحصیل بپردازد و در غیر این صورت باید از مزایای طلبگی چشم بپوشد و ضمن پرداخت خسارت به حوزه، از سلک روحانیت جدا شوند.
طبیعتاً تقسیم نیروها توسط کارشناسان حوزوی نیز تابع چند عامل است که یکی از آنها استعداد طلبه و علاقه وی میباشد؛ نیازهای موجود در جامعه به منظور به کارگیری طلبه و نیز امکانات و ظرفیتهای موجود در هر یک از رشتهها نیز در این امر دخیل هستند.
اگر این تقسیم نیرو در حوزههای علمیه رخ دهد، هم میتوان متون آموزشی مناسب برای هر یک از رستهها تالیف کرد، هم آموزشهای کاربردی برای هر یک از آنها تعریف نمود، هم هر طلبهای با علاقه و نشاط سر درس حاضر میشود و آینده کاری خود را تضمین شده میبیند و خویشتن را مفید و کارآمد برای جامعه مییابد و طبیعتاً معیشت وی نیز از راه همان خدمت مقدّسی که به جامعه میکند، تأمین خواهد شد.
طبیعتاً متناسب با اهداف حوزه و رسالتهای طلبگی، سه گرایش عمده برای تقسیمبندی طلاب در نظر گرفته میشود که هر یک از این گرایشها در درون خود، رشتههای جزئیتری دارد. این سه گرایش عمده عبارتند از گرایش علمی – پژوهشی، گرایش تبلیغی و گرایش اجرایی. گرایش علمی – پژوهشی مربوط به طلابی است که توانایی رسیدن به درجه اجتهاد در آنان مشهود است. این طلاب در نظام آموزشی خاص خود به ادامه تحصیل میپردازند. این طلاب لازم است با فنون و مهارتهای خاص پژوهش آشنا شوند و پس از گذراندن یک دوره نیمه تخصصی، با انتخاب رشته تخصصی خود که طبیعتاً یکی از رشتههای علوم انسانی خواهد بود، پس از احراز درجه اجتهاد به عرصه پژوهش و تولید علوم انسانی در رشته تحصیلی خاص خویش خواهند پرداخت. طبیعتاً این طلاب درصد اندکی از مجموع طلاب پذیرفته شده خواهند بود؛ چیزی حدود ده درصد.
گرایش تبلیغی نیز مربوط به طلابی است که تواناییهای تبلیغیشان بالاتر از دیگران است و اهل منبر و خطابه، تبلیغ چهره به چهره، تدوین آثار علمی – ترویجی وغیره هستند. این دسته از طلاب گرانقدر که نقش بسیار مهمی در ایفای رسالت روحانیت دارند و تولیدات علمی دسته نخست را به قلب جامعه تزریق میکنند، نظام آموزشی مخصوص به خود را دارند و لازم است با فنون و مهارتهای خاص تبلیغی آشنا شوند. البته خود تبلیغ نیز عرصههای گوناگون و متنوعی دارد، از قبیل امامت جماعت مساجد، روحانی مستقر در روستاها، تبلیغ ویژه کودکان و نوجوانان، تبلیغ در فضای مجازی، پاسخ به شبهات شبکههای معاند وغیره . طبیعتاً این طلاب درصد بیشتری از مجموع طلبهها را تشکیل میدهند؛ شاید حدود هشتاد درصد.
گرایش اجرایی نیز شامل کادر اجرایی دستگاههای گوناگون نظام اسلامی است که تنها روحانیت از ایفای آنها برمیآید. از قبیل امامان جمعه، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، نیروهای نظامی و انتظامی، وزارتخانههای مختلف، بانکها وغیره. این افراد قرار است نماینده «اسلام عزیز» در آن دستگاه اجرایی و ضامن اسلامیت آن دستگاه در مقام عمل باشند و لذا هم از نظر اطلاعات سازمانی و هم از نظر منش رفتاری و مدیریتی باید نصاب بالایی را دارا باشند.
طبیعتاً مدیریت حوزههای علمیه موظف است برای تامین این بخش از نیاز نظام اسلامی برنامه داشته باشد و طلابی را که از همان دوران سطح یک برجستگیهای مدیریتی و اجرایی دارند شناسایی کرده و آموزشهای لازم و متناسب را به آنان بدهد. این طلاب نیز طبیعتاً حدود ده درصد نیروهای حوزوی را شامل میشوند. نباید این گونه باشد که هر طلبهای به صورت سلیقهای و از سر خستگی از درسهای حوزه یا به منظور تامین معاش رو به استخدام در یک دستگاه اجرایی آورد و بدون هماهنگی با حوزه و بدون آموزشهای لازم به آنجا رود و دسته گل آب بدهد! چرا که این نیروها در دستگاه مزبور نماینده حوزه به شمار میروند و هر گلی بزنند به سر حوزه زدهاند و هر کاری که بکنند به پای حوزه نوشته میشود.
[۱] الزخرف: ۳۲
[۲] از جمله مشاغلی که برخی طلاب برای امرار معاش به آنها رو آوردهاند، میتوان به نگبهانی مجتمعهای مسکونی، راهاندازی بنگاه معاملات املاک، کار در ساندویچی، پرندهفروشی، راننده تاکسی اسنپ وغیره اشاره کرد.
[۳] ناگفته نماند مشکل بیتوجهی به استعدادها، مشکلی فراگیر در کشور ما بوده و منحصر به حوزههای علمیه نیست، تا جایی که در افواه عمومی رایج است که هیچ کس در این مملکت سرجای خودش نیست. بسیار افراد را دیدهایم که در رشتهای یا عرصهای خوش درخشیدهاند، اما رشته تحصیلی دانشگاهیشان هیچ ربطی به آن کارشان ندارد. از شخصی پرسیدند چه کارهای؟ وی به طنز گفت: پس از این که فوق لیسانس زبان انگلیسی گرفتم، در یک شرکت آلمانی مترجم زبان پرتغالی شدم!!
ناشناس
چرا فقط ده درصد به کار اجرایی مشغول بشن
بقیه کجا برن؟
محمدرضا شفیعی
بسم الله الرحمن الرحیم
خواهش متدین که این طرح را توسعه داده و به صورت پرسش و پاسخ های آنلاین قرار دهید تا همه طلاب در همه جای کشور،هرچه سریع تر استعداد خود را پیدا کرده وازگمراهی وبی هدفی خلاص شوند.
اجرکم عند الله 🌹
ابوالفضل مرادی
استعداد سنجی واقعا لازم و ضروریه، برای استعداد سنجی طلاب کانال معتبر https://eitaa.com/MoshavereKHob
رو معرفی میکنم