چکیده: جستار حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که به رغم دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی که از سوی روحانیون، به عنوان مبلغان دین، درباره کرونا (و موضوعاتی شبیه آن) بیان میشود، چرا برخی گروهها و کانالهای موجود در فضای مجازی یا شبکههای ماهوارهای فارسی زبان عمدتا سخنان کسانی را برجستهسازی رسانهای میکنند که از پشتوانه منطقی و عقلی ضعیفتر، و ظرفیت تحقیر و تمسخر بالاتری برخوردار است. این در حالی است که اخلاق رسانهای اقتضاء میکند درباره یک موضوع، انواع دیدگاه کامل و درست بیان، و سپس نقد شود.
نگارنده با بهرهگیری از «مغالطه پهلوان پنبه»[۱] تلاش میکند یکی از دلائل یا انگیزههای چنین رفتاری را بیان کند. لازم به ذکر است که طرح بحث حاضر اولاً، به معنای دفاع از همه دیدگاههایی نیست که به اسم دین مطرح میشود، ثانیاً، به معنای مخالفت با نقد دیدگاه مبلغان دینی نیست. بلکه تاکید بر این مطلب است که این کار باید با مراعات «اخلاق نقد» باشد؛ یعنی بیان دیدگاهها بدون تحریف، همراه با تبیین دقیق مدعا، و نقد علمی ادله ارائه شده از سوی دینداران.
وقایع کروناییه این ایام در کنار مصایب و مشکلاتی که برای جامعه ما ایجاد کرد، و امیدوارم هرچه زودتر پایان یابد، در عرصه دین و دینداری مباحثی را موجب شد که به احتمال بسیار زیاد حتی پس از دفع این ویروس نیز ادامه خواهد یافت، و از این منظر شکلگیری شاخهای از دینپژوهی که من عنوان «مطالعات دینی کرونا-محور»را برای آن پیشنهاد میکنم، بعید نیست (البته کرونا در اینجا میتواند استعارهای از حوادث طبیعی یا غیرطبیعی فراگیر باشد، نه صرفا یک ویروس خاص که در چند ماه اخیر منتشر شده است).
یکی از موضوعاتی که در این عرصه باید بررسی شود، نوع نگرش رسانههای غیررسمی، و به طور خاص شبکههای اجتماعی و ماهوارههای فارسی زبان، به ویروس کرونا و پیوند دادن آن به باورها، رفتارها، و مکانهای دینی، همچنین مبلغان و مدافعان دین، به ویژه طلاب و روحانیون است. در این راستا، در مکتوب حاضر سعی خواهد شد از منظری آسیبشناسانه این موضوع بررسی شود. آنچه گفته میشود گرچه یک بررسی مورد پژوهانه[۲] درباره کرونا است، ولی درباره موضوعات دیگر هم قابل صدق است. این مقاله به بررسی یکی از دلائل اینکه برخی رسانهها فقط اظهارنظر بعضی از روحانیون یا بخشهای تقطیع شده برخی دیگر را درباره کرونا منتشر میکنند، میپردازد.
انتشار ویروس کرونا در کشور ما (در زمستان ۱۳۹۸) دست کم به دو دلیل با مباحث دینی و مذهبی پیوند خورد. یکی از این جهت که، به هر دلیل، مبدا شیوع یا تشخیص آن شهر قم بود که هم شهری مذهبی است، هم مرکز اصلیترین نهاد مبلغ و مدافع دین در کشور ما، یعنی حوزههای علمیه. دلیل دیگر، اظهارنظر روحانیون مشهور و غیرمشهور و مسوول و غیرمسوول، درباره بهرهگیری از طب جدید برای درمان این ویروس، همچنین نوع تصمیمگیری مسوولان نهادهای مذهبی درباره برگزاری مراسم دینی به صورت جمعی جهت پیشگیری از شیوع آن است. طبیعتا اقدام افراد معدودی که تصاویر رفتارهای غیرمتعارف خود، از قبیل لیسیدن ضریح، را در فضای مجازی منتشر کردند نیز به گفتگو درباره موضوعاتی چون نسبت دین با علم و عقلانیت، یا رابطه دین و خرافه دامن زد. اینگونه مباحث گرچه همواره در طول تاریخ (نه تنها درباره اسلام، بلکه در مورد همه ادیان) مطرح بوده، ولی امروزه به مدد بازیگران ارتباطی عصر جدید، یعنی شبکههای اجتماعی و ماهوارهای، با سرعت و وسعت بیشتری در سطح جامعه منتشر شده است.
برای آسیبشناسی نگاهِ رسانههای فوق به گفتار و رفتار مبلغان دین، و نهایتا به خود دین، باید دو ساحت را از یکدیگر متمایز کرد: یکی «واقعیتِ موجود» و دیگر «واقعیت برساخته رسانهها». بیتوجهی به این تفکیک موجب میشود که مخاطب غافل از نقش «حقیت-ساز»[۳] رسانه، تصویر ناقص یا دستکاری شدهای از واقعیت را به جای تصویر واقعی بپذیرد و تحت تاثیر «قیومیّت و هژمونی رسانه» اولاً شالوده معرفتشناسانه باورهای دینی خود را مورد تردید یا تغییر قرار دهد، ثانیاً براساس این تصویر جدید، نوع رفتار خود با دیندارانی که همسایه، همشهری، هم دین، یا هم وطن او هستند را بازتعریف کند؛ رفتاری که براساس سامانههای ارزشی پیشین او ممکن است حتی غیراخلاقی بهشمار آید. به عنوان مثال بنگرید به میزان خشونتهای کلامی و توهین و تمسخرهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی درباره مردم قم یا درباره طلاب و روحانیون؛ خشونتهایی که در مواردی در فضای حقیقی نیز بازتولید شد.
تصویر واقعی ماجرا چیست؟ براساس آنچه با جستجویی ساده در فضای مجازی هم قابل دستیابی است، درباره نسبت کرونا ویروس با رفتارهای انسانها، راههای پیشگیری یا معالجه آن، و شفابخشی توسط ائمه(ع) یا مکانهای مقدس مذهبی، از سوی حوزویان، از مراجع تقلید گرفته تا اساتید حوزه، و از روحانیون مسوول گرفته تا طلاب عادی، دیدگاههای متفاوت، و گاه متضادی، مطرح شد. بخش عمدهای از آنها، به ویژه مراجع تقلید، بر لزوم اطاعت از نظرات متخصصان بهداشت و مسوولان کشوری، مراعات مسائل بهداشتی و در عین حال استعانت از خداوند تاکید و تصریح کردند.[۴] در مقابل، عدهای معدود از روحانیون نه تنها با مراعات نظر پزشکان و دیگر مسوولان مخالفت کردند، بلکه کاهش مراودات عادی زندگی یا تعطیلی موقت مراسم مذهبی را توهین به اعتقادات دینی قلمداد کرده و مردم را به مخالفت با آن فراخواندند.
اما تصویر برساخته رسانهها کدام است؟ در حالی که «اخلاق حرفهای»[۵] و «اخلاق رسانه»[۶] اقتضاء میکند که در انتقال خبر، واقعیت و صداقت مراعات شود، مشاهده میشود که در برخی شبکههای اجتماعی یا شبکههای ماهوارهای از قبیل «من و تو» یا «صدای آمریکا»، از بین نظرات متنوع روحانیون، دیدگاه گروه اول، که معقول و منطقیتر است، یا اصلاً مطرح نمیشود یا به صورت ناقص منتشر میشود، اما دیدگاههای گروه دوم که برای مخاطب «نامعقولتر»، «غیرقابل دفاعتر» و حتی «تمسخرآمیزتر» است، به صورت پررنگتر مطرح میشود.
چرا این تصویر گزینشی یا مخدوش ارائه میشود؟ دلایل متعددی را میتوان مطرح کرد که به نظر نگارنده، «یکی» از آنها ترس از تردید مخاطب این رسانهها نسبت به تصویر نادرستی است که آنان پیشتر و در طول زمان از دین و دینداران ارائه کردهاند. رسانهای که (به دلائل مختلف که در جای خود باید بررسی شود) به طور مستقیم و غیرمستقیم در طی چند سال از یکسو دین را برای مخاطبان خود به عنوان امری مربوط به زمانهای گذشته و عامل عقبماندگی جوامع، و از سوی دیگر، دینداران (و به طور خاص مبلغان دین) را انسانهای غیرمنطقی، بیسواد، خرافاتی و دینستیز معرفی کرده است، حالا اگر بخواهد سخنان روحانیونی را منتشر کند که معقول و منطقی سخن میگویند، یا باید از مدعای پیشین خود دست بکشد یا باید به نقد علمی این دیدگاهها بپردازد. از آنجا که توان یا انگیزه هیچ یک از این دو را ندارد، بهترین کار را این میداند که با برجستهسازی سخنان آن دسته از روحانیون که سخنانشان واقعا یا ظاهراً فاقد پشتوانه علمی و انسجام منطقی است، هم خود را از نقد جدی رها کند، هم نگرش دینگریزانه یا دینستیزانه خود را تداوم بخشد، هم مانع از تردید مخاطبان در آن «تصویر ساختگی» شود که قبلا از دین و دینداران ارائه کرده بود. این رفتار رسانهای بسیار شبیه به چیزی است که منطقیون مغالطه «پهلوان پنبه» یا «آدمک پوشالی»[۷] مینامند. در این مغالطه شخص چون توان یا انگیزه نقد علمی مدعا و استدلال اصلی مخاطب را ندارد، سعی می کند با نادیده گرفتن بخش اصلی واقعیت، و ارائه تصویری سخیف و سطحی از نظرات شخص، از آنها پهلوان پنبه ای بسازد تا بتواند به آسانی به آن حمله کرده و خود را پیروز میدان نشان دهد.
بر همین اساس است که شما در برخی کانال ها و گروه های موجود در شبکه های اجتماعی یا شبکه های ماهواره ای فارسی زبان هیچگاه سخنرانی روحانیون متخصص و با سواد و زمان شناس را، که تعدادشان کم هم نیست، مشاهده نمی کنید، و به جای آن تا دلتان بخواهد سخنان کسانی را می بینید که نوعا عمق علمی، و سواد و تخصص لازم برای بیان مسائل دینی را ندارند، یا اهل غلو هستند و درباره بزرگان دینی مطالبی را بیان می کنند که دست کم برای بخش عمده ای از نسل جوان معقول به نظر نمی رسد. با این شیطنت غیراخلاقی رسانه ای و با تعمیم نظرات یک گروه از روحانیون به همه آنها، هم می توان تصویری علم ستیز، نامعقول، سست، خرافی و تمسخرآمیز از دین ارائه کرد، هم این مسئله را به اندازه ای بدیهی جلوه داد که دیگر نیازی به ارائه دلیل قوی نباشد. طبیعی است که چنین دینی به راحتی از سوی مخاطب، به ویژه نسل جوان، طرد می شود؛ آن هم مخاطبی که برای کشف حقیقت گاه حتی زحمت یک جست و جوی ساده در اینترنت را به خود نمی دهد.
نکته آخر: در برابر این واقعیت سازی و فریب رسانه ای چه باید کرد؟ این موضوعی است که جداگانه و به طور مفصل باید بررسی شود، ولی در اینجا به طور مختصر باید گفت مبلغان دینی برای ایفای هرچه بهتر مسئولیت خود در عصر حاضر لازم است اولا دفاع معقول و منطقی از دین را وجهه همت خود سازند، ثانیاً با تحولات فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه امروز ایران که متاثر از عوامل گوناگون، به ویژه گسترش شبکه های اجتماعی و شبکه های ماهوارهای است، بیش از پیش آشنا شوند. البته مخاطبان رسانه ها نیز اخلاقا موظفند ضمن توجه به تنوع دیدگاه های دینی، با تقویت سواد رسانه ای، به کارگیری عقل انتقادی، و مراجعه به منابع متعدد، خود را از افتادن در دام مغالطه های رسانهها نجات دهند.
ناشناس
حسینعلی رحمتی(استاد حوزه و دانشگاه)
این بزرگوار که الحمدالله استاد حوزه هستند هماکنون در حوزه علمیه کدام درس حوزه (رسائل مکاسب خارج فقه و اصول …) را تدریس می فرمایند؟