مطالعات جامعهشناختی حاکی از آن است که انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ جهشی در دنیا برای شناخت شیعه ایجاد کردهاست.
شاهبیت حرکت انبیاء علیهمالسلام دو چیز بود استبداد ستیزی و استکبار ستیزی.
سوال محوری این است در دنیای معاصر چه کسانی شیعه را خوار و ذلیل کردند؟
به نظر میآید پاسخ این سوال کاملا روشن و مبرهن است.
فلسفه وجودی حرکت حضرت امام رحمةﷲ علیه همان فلسفه حرکت انبیاء در استبداد و استکبار ستیزی بود.
تجربه چهل ساله انقلاب اسلامی در دفاع مقدس، مبارزه با سلطه و نفوذ بیگانگان، دفاع از حرمهای اهلبیت در منطقه این را نشان میدهد.
شیعه را کسانی خوار و دلیل کردند که به غیر از منافع خودشان چیز دیگر را ندیدند و برای رسیدن به دنیای خود سعی کردند شیعه را در حد مناسک تقلیل دهند و در نظامسازی سهمی برای اندیشه های متعالی شیعه قائل نباشند.
تقلیل حداقلی شیعه به انجام مناسک و متظاهرات عرفیه خیانتی است که در حق اندیشه متعالی جهان شمولی شیعه مطرح شد و سعی در کانالیزه کردن گردید و در اجرای آن از هر وسیله ممکن استفاده نمود حتی با تمسک به نظریه براندازی نظام.
چه کسی نمیداند عظمت امروز شیعه معاصر، حداقل در سده اخیر مرهون تلاش علمایی همچون مرحوم میرزایی شیرازی، آخوند خراسانی، میرزایی نایینی بروجردی و حائری و امام و ….که استکبار ستیزی سرلوحه اقدامات آنان بود.
شیعه ای که از سر سفره انگلستان یا آمریکا و یا هر کشور استکباری دربیاید چیزی جز خفت و خواری برای جهان اسلام به دنبال نخواهد داشت.
کدام جریان دلسوز اسلام و تشیع توصیه میکند در این زمان حاضر به اختلافات میان امت اسلامی دامن بزنند چه برسد بر عالم دینی و مرجع تقلید؟؟!!
آنچه مسلم است هیچ مرجع دینی بر اختلاف میان امت اسلامی راضی نیست. و میدانید هماکنون در امت اسلامی اکثریت با اهل سنت است. و احترام یا لااقل عدم بی احترامی امری ضرورییه عقلی ایست.
کدام مرجع دینی توصیه میکند در جایی که یقین به ضرر نفس هست امر مستحبی اقامه گردد.؟؟ تا جایی که بزرگان فرمودهاند «در جایی که ضرر به نفس هست حتی واجبات هم محدود میشود و در برخی موارد به خاطر مصلحتی ترک میشود»
لعن بر مقدسات اهل سنت برفرض استحباب در زماننا هذا -که یقینا اینگونه نیست- لوفرض، میشود امری مستحب ، آیا با این استدلال میشود خون شیعیان را به مخاطره انداخت ؟؟
شیعه همیشه از نگاه های سطحی و پوسته محور ضربه خورده نه مقاومت و ایستادگی دربرابر ظالمین عالم.
تاریخ شیعه مملو از بیخردی متحجران خوارج اندیش و دلباختگان معاویهصفت و یا گول خوردگان ابوموسی اشعریها است.
در انتخاب میان اینها ما کدام طرف خواهیم بود؟
تشیع برخاسته از اندیشه ناب معمار کبیر انقلاب اسلامی یا تشیع ظاهری برخواسته از اتاق فکرهای لندنی ؟
همین سوال درباره استکبار و ایران هم قابل تکرار است؟
البته این به این معنی نیست که ضعفها و کاستی های نظام را نباید دید
اگر همه کمر همت بر رفع کاستی های نظام بر دارند یقینا وضع فرق خواهد کرد، نه اینکه بعد از چهل سال نظریه براندازی نظام را تئوریزه کنند و فتوی
دهند و جاسوسان را ذیحق بدانند و دفاع کنند.
هیچ کس نمیگوید نظام ایدهآل است و هیچ مشکلی ندارد.
مهم این است بدانیم ما چقدر در رفع مشکل قدم برداشتهایم.
امروز دوست و دشمن معارف به رهبری داهیانه رهبر انقلاب هستند، و این نیست الا به برکت اندیشه تشیع که ایشان یکی از مجریان آن هستند. این نظام مورد تایید اکثریت مراجع معظم تقلید بود و هست حتی مرجع اعلای جهان تشیع آیتﷲالعظمی سیستانی که در عدم متابعت هوای نفس شهره عام و خاصند، تضعیف نظام را جایز نمیدانند.
با این حال میان نظام اسلامی ایدهآل و نظام کنونی جمهوری اسلامی فاصلههاست، هیچ عالم دلسوزی براندازی نظام حداقلی را هم جایز نمیداند، بلکه تقویت آنرا عقلا راجح میدانند. اما راز حمایت برخی جریانات شیعهنما از براندازان و جاسوسان کشور شیعی چه میتواند باشد؟
ناشناس
در مقاله گفته شده عین متن مقاله بالا را کپی پیست می کنم «کدام مرجع دینی توصیه میکند در جایی که یقین به ضرر نفس هست امر مستحبی اقامه گردد.؟؟ تا جایی که بزرگان فرمودهاند «در جایی که ضرر به نفس هست حتی واجبات هم محدود میشود و در برخی موارد به خاطر مصلحتی ترک میشود»»
بروید خدا را شکر کنید که مجبور به حضور در خوابگاه مدارس تخصصی فقهی وابسته به برخی از مراجع تقلید نیستید ، در قم برخی از مدارس تخصصی فقهی وابسته به برخی از مراجع تقلید برخی از دروس خود را به صورت مجازی ارائه نمی کنند ولی برخی دیگر را بصورت مجازی هم ارائه می کنند و اگر طلبه شهرستانی بخواهد در همه کلاس ها حاضر باشد چاره ای جز حضور در خوابگاه ندارد. این مدارس چون دارای خوابگاه اختصاصی مستقل از حوزه هستند ، طلاب را به این شیوه (ارائه برخی از دروس به شکل مجازی و در عین حال ارائه نکردن برخی دیگر از دروس به شکل مجازی) مجبور به حضور در خوابگاه خود می کنند. البته در ظاهر شاید بگویند که طلبه اختیار دارد که در خوابگاه باشد یا نباشد ولی وقتی برخی از دروس مطلقاً به شکل مجازی ارائه نمی شود طلبه شهرستانی برای حاضر بودن در تمامی کلاس های خود جز حضور در خوابگاه این مدارس چه چاره دیگری دارد؟ بطور کلی دلیل باز ماندن خوابگاه های این مدارس چیست؟ این همان اضرار به نفسی نیست که نویسنده مقاله دادن سخن در مورد آن داده است ؟